در روزهایی که بازار سرمایه ایران از تبعات جنگ ۱۲ روزه و فشارهای سیاسی عبور میکند، تحلیلگران به بررسی نقش ساختارهای ناکارآمد، چالشهای بودجهای و فرصتهای موجود در صنایع خاص پرداختهاند. از مقایسه منطقهای با ترکیه و عربستان تا تحلیل عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری، این گزارش تصویری چندلایه از واقعیتهای اقتصادی و مسیرهای ممکن برای بازگشت اعتماد به بازار ارائه میدهد.
به گزارش سرمایه فردا، پس از یک دورهی پرتنش در بازار سرمایه، به بررسی دقیقتر وضعیت بورس با ببرسی سه محور سیاسی، اقتصاد کلان و وضعیت نمادها، در تحولات اخیر را واکاوی کنیم.
دو چالش سیاسی مهم در فضای فعلی بازار عبارتاند از:
در این میان، نقش ترکیه در نظم نوین جهانی و قدرتنمایی نظامی آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. ترکیه با جمعیتی حدود ۹۰ میلیون نفر و ارتشی مدرنتر از برخی کشورهای اروپایی، در حال تثبیت جایگاه خود در منطقه است. این تحولات میتوانند بر معادلات اقتصادی و امنیتی ایران نیز اثرگذار باشند.
اقتصاد ایران طی پنج سال گذشته با تورم بالای ۴۰ درصد، بحران تأمین انرژی، و کاهش قدرت خرید طبقه متوسط مواجه بوده است. حتی با افزایش فروش نفت، مشکلات ساختاری همچنان پابرجاست. تمدید مکانیزم ماشه میتواند بهجای بهبود، فشارهای بیشتری بر اقتصاد وارد کند، مگر آنکه با توافقاتی همراه باشد که هزینههای سیاسی و اقتصادی را کاهش دهد.
برخی نمادها مانند پالایشگاه بندرعباس توانستهاند سقفهای پیش از جنگ را بشکنند، اما بسیاری دیگر هنوز در محدودههای پایینتر معامله میشوند. فعالان بازار معتقدند که بازیگران اصلی فعلی، صندوقهای حمایتی و توسعه بازار هستند، نه سرمایهگذاران خرد. این موضوع نشان میدهد که اعتماد عمومی هنوز بهطور کامل بازنگشته است.
بازار سرمایه ایران در حال عبور از یک بحران چندوجهی است؛ بحرانی که ریشه در سیاست خارجی، ساختار اقتصادی و روانشناسی سرمایهگذاران دارد. در چنین شرایطی، بازگشت اعتماد و سرمایهگذاری پایدار نیازمند شفافیت سیاسی، اصلاحات اقتصادی و تقویت زیرساختهای بازار است
ترکیه با سرمایهگذاری سنگین در صنایع نظامی و تکنولوژی، توانسته جایگاه منطقهای خود را تثبیت کند، در حالی که ایران با وجود داشتن دومین ذخایر گاز جهان، به دلیل ناکارآمدیهای ساختاری، با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی مواجه است.
پیشنهاداتی مانند کاهش ساعت کاری پرسنل دولتی یا افزایش نرخ دلار برای جبران کسری بودجه، نهتنها راهحل نیستند، بلکه نشانهای از سردرگمی سیاستگذاری در مواجهه با بحرانهای مزمن هستند. دولت خود نیز به ناکارآمدی اذعان دارد، اما ساختارهای نهادینهشده و مقاومتهای درونی مانع اصلاحات اساسی شدهاند.
در بازار بورس، با وجود کاهش شدید نقدینگی و افت شاخصها، برخی صنایع مانند پتروشیمی و فولاد توانستهاند با افزایش نرخ فروش و کاهش تولید، سودآوری خود را حفظ کنند. مثالهایی از شرکتهایی که با رشد درآمد مواجه شدهاند، نشان میدهد که تحلیل دقیق صورتهای مالی و شناخت ظرفیتهای تولیدی، کلید انتخاب نمادهای مناسب است.
صندوقهای سرمایهگذاری نیز به سمت صنایع سیمانی و پالایشی گرایش پیدا کردهاند، چرا که این صنایع در شرایط فعلی، پتانسیل رشد نرخ فروش و حفظ حاشیه سود را دارند. در این میان، افزایش هزینههای انرژی بهویژه در صنعت سیمان، میتواند تهدیدی برای سودآوری باشد، مگر آنکه تناسب رشد درآمد حفظ شود.
بررسی هاتصویری چندلایه از اقتصاد ایران ارائه میدهد؛ از ناکارآمدیهای ساختاری و فشارهای سیاسی گرفته تا فرصتهای موجود در صنایع خاص. در شرایطی که نقدینگی کاهش یافته و اعتماد عمومی به بازار تضعیف شده، تنها راهحل، بازگشت به تحلیلهای بنیادی، اصلاحات ساختاری و شفافسازی در سیاستگذاری اقتصادی است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا