در حالی که حملات سگهای ولگرد به شهروندان، بهویژه کودکان، به بحرانی جدی در ایران تبدیل شده، نبود قانون جامع و نهاد مسئول برای مدیریت این حیوانات، سلامت عمومی را با تهدیدی روزافزون مواجه کرده است. مرگ دلخراش یک کودک چهار ساله در خوزستان، بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد—هشداری که سالهاست شنیده میشود اما بیپاسخ مانده است.
به گزارش سرمایه فردا، در خیابانهای شهر، زوزههایی شنیده میشود که دیگر فقط صدای حیوان نیست صدای هشدار است. هشدار از بحرانی که هر روز جان میگیرد، زخمی میزند و بیپاسخ میماند. حمله سگهای ولگرد به کودکان، آنقدر تکرار شده که دیگر نمیتوان آن را حادثهای اتفاقی دانست. این، نتیجه خلأ قانونی، بیتوجهی نهادی و انکار اولویتهای حیاتی در سیاستگذاری شهری است.
در ایران، با وجود میلیونها سگ خیابانی و صدها هزار مورد گازگرفتگی سالانه، هنوز هیچ قانون جامع و اجرایی برای کنترل و ساماندهی این جمعیت وجود ندارد. شهرداریها مسئولاند، اما بیابزار؛ مجلس هشدار میدهد، اما بیاولویت. در این میان، کودکان قربانی میشوند، خانوادهها داغدار میشوند، و جامعه در برابر بحرانی قابل پیشگیری، بیدفاع باقی میماند.
این گزارش، نه فقط روایت یک حادثه، بلکه بازتاب یک بحران ساختاری است—بحرانی که اگر امروز برایش تصمیم نگیریم، فردا را با هزینههای جانی و مالی سنگینتری خواهیم پرداخت.
حمله یک سگ ولگرد در خوزستان به کودکی ۴ ساله در حالی صورت گرفت که تاکنون کارشناسان و مسئولان بارها در مورد اینکه نبود قانونی مشخص برای مدیریت و ساماندهی این حیوانات در کشور، می تواند منجر به افزایش اینگونه حوادث شود، هشدار داده بودند. آمار بیش از ۷۰۰ مورد حمله سگ ها به شهروندان در کشور، اماری نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. «
«گرچه شهرداری ها مسئول جمع آوری و مدیریت وضعیت سگ های ولگرد هستند ولی، هنوز عملا هیچ قانون مشخصی در این زمینه وجود ندارد!» اینها را پیمان فلسفی عضو کمیسیون محیط زیست مجلس گفته و اضافه کرده است: نبود قانون واحد باعث شده مدیریت سگهای ولگرد «سلیقهای» انجام شود ولی ما در مجلس «اولویتهایی غیر از این مسئله داریم»!
اظهارات این نماینده مجلس در حالی مطرح می شود که نگاهی هر چند سطحی به این مقوله به ظاهرفاقد«اولویت» چقدر می تواند در امنیت و سلامت جامعه موثر باشد. براساس آمار موجود، سالانه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر در ایران مورد حمله سگهای ولگرد یا صاحبدار قرار میگیرند ضمن آنکه این حوادث بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومان برای نظام سلامت کشور هزینه دارد. گرچه گفته می شود که این فقط بخشی از بار مالی سگهای ولگرد برای کشور است!
امسال هم حوادث سگ گزیدگی از همان روزهای نخستین سال ۱۴۰۴ شروع شد. یعنی زمانیکه ساعت ۶ عصر روز ۵ فروردین، یک کودک چهارساله در حوالی کوچه محل زندگی مورد حمله سگهای ولگرد قرار گرفت. این پسربچه سه روز بعد به دلیل شدت زیاد جراحتها و مصدومنت، جانش را از دست داد. ولی مرگ دلخراش این کودک، تنها مورد حملهی سگهای ولگرد و بدون صاحب به مردم، در طول روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۴ نبود. سیزدهم فروردین در محدوده روستاهای قزوبینق ۹ نفر از اهالی بر اثر حمله سگ دچار صدمه و جراحت و تعدادی از آنها بعضی بستری شدند. از آن پس نیز بارها خبرهای مشابهی در رسانه ها در مورد حوادث مشابهی منتشر شده است. آخرین این اخبار، خبری بود در مورد حمله یک سگ ولگرد در خوزستان به کودکی ۴ ساله که گرچه خوشبختانه با اقدامات دوباره پزشکان نجات پیدا کرد ولی، باعث شد تا دوباره موضوع سک گزیدگی به صدر اخبار اجتماعی رسانه ها و فضای مجازی باز گردد.
سالانه میلیونها نفر در سراسر جهان مورد حمله سگها قرار میگیرند و آمارها میگویند اغلب این قربانیان کودکان هستند و این به آن معناست که حمله سگ و مدیریت سگهای ولگرد معضلی جهانی است.
آنان چهارمین گونه مرگبار در دنیا هستند و در ایران بنابر آمار اعلام شده در سال ۱۴۰۱، بیش از چهارمیلیون و ۲۰۰هزار سگ وجود دارد. بنابر اعلام کارشناسان محیط زیست، حدود دو تا سهمیلیون یا بهعبارتی بیش از نصف این رقم را سگهای خیابانی تشکیل میدهند که به نسبت سگهای ولگرد به جمعیت کل آنها در سایر کشورهای جهان آماری نگرانکننده است. گرچه این آمار قطعا هم اینک با توجه به ناکامی در کنترل جمعبت سگ ها و علاقه شهروندان به نگهداری انواع سگ ها، بسیار بیشتر از قبل شده است.
این حوادث پی در پی در حالی رخ می دهند که در کشور ما قانون و دستورالعمل جامع و کاملی برای کنترل و ساماندهی جمعیت سگهای ولگرد و بدون صاحب تدوین نشده است. تنها بند قانونی در این زمینه، بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداریها است که به طور غیرمستقیم این وظیفه را به شهرداریها محول کرده و گفته: «جلوگیری از شیوع امراض ساریه انسانی و حیوانی و اعلام این گونه بیماریها به وزارت بهداری و دامپزشکی و شهرداریهای مجاور هنگام بروز آنها و دور نگاه داشتن بیماران مبتلا به امراض ساریه و معالجه و دفع حیواناتی که مبتلا به امراض ساریه بوده یا در شهر بدون صاحب و مضر هستند.»
در عین حال ولی به نظر می رسد این قانون کارایی و اثربخشی کافی را نداشته و ندارد. در این میان برخی از شهروندان در یک تصمیم هیجانی و خرید یا به سرپرستی گرفتن سگ، متوجه سختیهای نگهداری حیوان میشوند و آنرا رها میکنند. بعضی دیگر از بیماریهای واگیر یا بیماریهایی که از سگ خانگی منتقل میشود، اطلاع ندارند و این موارد نیز تعداد سگهای بیصاحب و موارد حمله و گاز گرفتگی را افزایش میدهد. اما در مقابل هیچ قانون مشخصی در مورد نگهداری یا ممنوعیت نگهداری سگ ها و یا چگونگی مدیریت جمعیت آنها توسط مسئولان وجود ندارد. موضوعی که می تواند زنگ خطری برای سلامت جامعه و بخصوص کودکان محسوب شود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا