چین با یک بحران اقتصادی روبه روست که پس از پایان دوران کرونا و «کوید صفر» شدت گرفته است؛ چینی ها نتوانسته اند با همان فرمان قبل اقتصادشان را بزرگ کنند.
به گزارش سرمایه فردا، ناپلئون گفته بود چین اژدهای خفته است و وای به روزی که بیدار شود که آن وقت جهان را به لرزه در می آورد. در یک نوشته جالب فارن افرز می خوانیم چین با یک بحران اقتصادی روبه روست که پس از پایان دوران کرونا و «کوید صفر» شدت گرفته است؛ چینی ها نتوانسته اند با همان فرمان قبل اقتصادشان را بزرگ کنند، اعتماد مصرف کنندگان کمتر شده است.
چنانکه باید خرج و سرمایه گذاری نمی کنند. اهل فن از چند عامل اصلی برای رکود اقتصادی چین نام می برند: از بحران مستغلات و تغییرات جمعیتی گرفته تا اقتدارگرایی دولت و حزب کمونیست، اما ام المصائب اقتصاد چین چیزی نیست جز مازاد تولید.
منطق استراتژی صنعتی چینی ها در این سال ها تاکید بر تولید بیشتر و بیشتر بوده است و سرمایهگذاری بیش از اندازه در تولید در بخشهای مختلف باعث شده انقدر محصولات مختلف شوند. دیگر عرضه از تقاضای داخلی و بینالمللی هم فراتر رفته است. پمپاژ یارانههای دولتی با توجیهات سیاسی به تکثیر “شرکتهای زامبی” انجامیده است. بحران اقتصادی از منظر منطق بازار آغاز شدهاست چرا که سود کافی نمیسازند ولی همچنان سرپا می مانند و بر مصیبت ظرفیت مازاد میافزایند.
پیامدهای این تاکید ریشه دار بر تولید صنعتی این بوده که مصرف خانوار به شکل متناسب رشد نکرده و با توجه به نااطمینانی های موجود اعتماد مصرف کنندگان کاهش یافته است. این البته چیز غریبی نیست بنا به دلایل ایدئولوژیک از همان چند دهه پیش سیاستگذاران چینی «مصرف» را عملی فردگرایانه می دانستند و با بدبینی به آن می نگریستند؛ تامین مالی به طور عمده بر روی تولید در حوزه های خاص متمرکز است و در حوزه هایی نظیر بهداشت و آموزش که شاید برای مصرف کنندگان جذابتر باشند نیاز به سرمایه گذاری های بیشتری وجود دارد. چین شاید غول زیرساخت جهان باشد که در صورت ادامه می تواند کار را بهبود بخشد ولی با همه اینها حضور پررنگ دولت و رقابت های سیاسی آتی چالش های مهمی هستند. رقابت مخرب حکومت های محلی برای تحقق اهداف باعث شده وضعیت بدتر شود، انبوه بدهی و البته دوباره کاری هایی که عمدتا اهداف نمایشی دارند به معضلی جدی بدل شده که نمونه ای از آنها را در بحران مستغلات اخیر دیدیم. طبیعی است که فساد افسارگسیخته هم بخشی از کار باشد.
اما ماجرا ابعاد بین المللی هم دارد، چین باید برای جذب این مازاد به صادرات گسترده جهانی رو بیاورد و این باعث تاترازی تجاری گسترده آن با دیگر کشورها شده است. کالای ارزان به معنای فشار شدید بر تولیدکنندگان دیگر کشورها به ویژه در حوزه هایی نظیر فولاد و خودروهای الکتریکی است که تعطیلی کسب و کارها و افزایش بیکاری از پیامدهای آن است. رقابت های سیاسی تنش های ژئوپلیتیک هم جریان آزاد اقتصاد را مختل می کند و زنجیره تامین جهانی را آسیب پذیر می سازد پیامد طبیعی آن است که البته به زیان همه است!
نکته مهم در رقابت قدرت های بزرگ شاید این باشد که منزوی کردن چین و دور کردنش از مناسبات اقتصادی گسترده با دنیا لزوما بهترین سیاست نیست! از جنبه اقتصادی که بگذریم، وقتی چین در بازی اقتصاد جهانی باشد از منظر سیاسی هم شاید بهتر بتوان آن را مهار کرد و همچنان اهرمی برای اثرگذاری بر آن وجود دارد. خلاصه خوابیدن اژدها هم مصائب خودش را دارد، الله اعلم.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا