آیندهی آبی ایران به تصمیماتی بستگی دارد که امروز گرفته میشود. ادامه روند فعلی به معنای تشدید فرونشست زمین، افزایش تنشهای اجتماعی بر سر آب، مهاجرتهای اقلیمی و تهدید امنیت غذایی و ملی خواهد بود. اما حرکت به سمت حکمرانی پایدار آب، با ترکیبی از راهکارهای فناورانه، اصلاحات سیاستی و تغییرات فرهنگی، میتواند این تهدید را به فرصت تبدیل کند.
به گزارش سرمایه فردا، آب، مایهی حیات و محور توسعه پایدار، در ایران به یکی از بغرنجترین و جدیترین چالشهای ملی بدل شده است. مطابق گزارشهای منابع بینالمللی مانند مؤسسه منابع جهان (WRI)، ایران یکی از کشورهای با تنش آبی بسیار بالا است؛ چراکه بیش از ۸۳درصد از کل منابع آب تجدیدپذیر خود را سالانه مصرف میکند، درحالیکه حد مجاز جهانی برای قرار نگرفتن در وضعیت تنش، ۴۰ درصد است.
این آمار تکاندهنده نشان میدهد که کشور از مرز هشدار عبور کرده و به دلیل مدیریت ناکارآمد، خشکسالیهای پیاپی و برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی، در آستانه یک بحران فراگیر قرار گرفته است. این بحران دیگر یک پیشبینی برای آینده نیست، بلکه واقعیتی است که در خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی، خشک شدن تالابها و رودخانهها، فرونشست دشتها و کاهش شدید ذخایر سدها نمود یافته است. این گزارش در پی آن است تا با ترسیم وضعیت فعلی، ریشهیابی علل بحران و بررسی راهکارهای موجود، تصویری جامع از ابعاد این چالش عظیم و مسیرهای ممکن برای خروج از آن ارائه دهد.
برای درک عمق بحران، کافی است به آمارهای رسمی نگاهی بیندازیم. وضعیت منابع آبی کشور در شرایط هشدار قرار دارد. بررسی وضعیت ذخایر آبی سدهای بزرگ مخزنی کشور نشان میدهد که ۱۹ سد بزرگ و مهم در تأمین آب شرب و کشاورزی، کمتر از ۲۰ درصد ذخیره آبی دارند. این بدان معناست که به عبارتی بیش از ۸۰ درصد ظرفیت مخازن این سدها خالی است و این زنگ خطری جدی برای تأمین آب در ماههای پیش رو است.
این بحران در کلانشهرها، بهخصوص پایتخت، با شدت بیشتری احساس میشود. بررسی آخرین آمار بارشهای تهران نشاندهنده افت ۴۲ درصدی بارشهای امسال نسبت به یکسال نرمال است. به طور دقیقتر، میزان بارشهای تهران از ابتدای سال آبی جاری تا یازدهم مردادماه به ۱۵۸.۴ میلیمتر رسیده؛ این درحالی است که در یک سال نرمال باید در زمان مشابه حداقل ۲۷۰ میلیمتر بارش در تهران به ثبت میرسید. این کاهش شدید، اثر مستقیم خود را بر منابع سطحی گذاشته و وضعیت سدهای تهران نیز از نظر کاهش حجم آب، بحرانی و بیسابقه است.
در کنار کاهش منابع، الگوی مصرف و وضعیت زیرساختها نیز نگرانکننده است. طبق گزارش خرداد ۱۴۰۴ وزارت نیرو، حدود ۲۸ درصد از آب تصفیهشده و واردشده به شبکه توزیع سراسری، به دلایل فنی یا غیرقانونی از دست میرود. این رقم شامل حدود ۱۵ درصد هدررفت فیزیکی (ناشی از نشتی و فرسودگی شبکه) و ۱۳ درصد هدررفت ظاهری (شامل انشعابات غیرمجاز و خطای کنتورها) است. این حجم عظیم از هدررفت، فشار مضاعفی بر منابع محدود آبی وارد میکند. در همین حال، سرانه مصرف آب هر تهرانی، نزدیک به ۱۹۵ لیتر در روز برآورد میشود که با در نظر گرفتن کل هدررفت، حدود دو برابر الگوی بهینه مصرف است.
بحران کنونی آب محصول یک عامل واحد نیست، بلکه نتیجهی انباشت مجموعهای از عوامل طبیعی و انسانی در طول زمان است:
۱. تغییرات اقلیمی و کاهش منابع طبیعی: دمای هوا در تمام دنیا افزایش پیدا کرده و کشور ایران نیز به تبع گرمای جهانی با افزایش حدود یکونیم تا ۲ درجهای دما مواجه بوده است. این افزایش دما به معنای تبخیر بیشتر و نیاز آبی بالاتر است. پارسال بدترین سال از نظر خشکسالی بود و بارشها در سطح استان تهران به شدت کاهش پیدا کرد و سبب شد که پوشش گیاهی در مناطق ما کاهش پیدا کند.
۲. کشاورزی ناکارآمد، پرمصرف و نامتناسب با اقلیم: بین ۹۰ تا ۹۴ درصد آب قابلدسترس کشور صرف کشاورزی میشود، ولی این بخش تنها ۸.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP در سال ۱۴۰۲) را تولید میکند. این شکاف عمیق بین میزان مصرف و بازده اقتصادی، نشاندهنده ناکارآمدی ساختاری است. به گفته مرکز پژوهشهای مجلس، راندمان آبیاری در کشور تنها ۳۰ تا ۳۵ درصد است و ساختار ناقص شبکههای انتقال، بهرهوری را بیش از پیش کاهش میدهد. علاوه بر این، الگوی کشت نیز وضعیت را وخیمتر کرده است. در گذشته محصولات کم آببر مانند گندم در مناطق خشک کشت میشد، اما طی سالهای اخیر محصولات بسیار پرآببر مانند چغندرقند، یونجه و سیبزمینی جایگزین شدهاند. این تغییر الگو که بدون توجه به اقلیم و صرفاً بر پایه سدسازی گسترده و حفر چاهها صورت گرفت، حتی در سالهای پربارش نیز منجر به کاهش ذخایر استراتژیک آب و آسیب جدی به منابع شده است.
۳. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی: اتکا به آبهای زیرزمینی به نقطه بحرانی رسیده است. در ایران حدود یک میلیون حلقه چاه آب وجود دارد که نزدیک به ۵۰۰ هزار حلقه آن غیرمجاز است و سالانه حدود ۲۵ میلیارد مترمکعب آب معادل حجم ذخیره چندین سد بزرگ از این طریق به صورت غیرقانونی برداشت میشود. اگرچه طبق گزارش وزارت نیرو، تعداد چاههای پرشده در سال ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱، ۳۹ درصد افزایشیافته، اما روند حفر غیرمجاز چاهها همچنان ادامه دارد و مرگ تدریجی دشتهای کشور را رقم میزند.
۴. حکمرانی و مدیریت ناکارآمد آب: برای دههها، سیاست آبی کشور بر پایهی مدیریت عرضه (ساخت سد و انتقال آب) استوار بود. این رویکرد بدون توجه به مدیریت تقاضا، اصلاح الگوی مصرف و حفظ منابع، توهمی از فراوانی آب ایجاد کرد که به مصرف بیرویه دامن زد.
عبور از این بحران نیازمند یک بازنگری بنیادین و اجرای مجموعهای از راهکارهای هماهنگ است. خوشبختانه، ضرورت این تغییر در برنامههای کلان کشور نیز دیده شده است. برای مثال، در تهران باید ۲۲ درصد کل مصرف آب تا پایان برنامه هفتم کاهش یابد، ۳۸ درصد برداشت کشاورزی و ۳۰ درصد برداشت شرب از منابع زیرزمینی کم شود و ۴۵ درصد سطح کشت کاهش یابد.
راهکارهای اولویتدار پیشنهادی را میتوان در چند دسته طبقهبندی کرد:
بحران آب ایران یک چالش پیچیده با ابعاد فنی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و هیچ راهحل واحد و سریعی برای آن وجود ندارد. موفقیت در این مسیر در گرو یک تغییر پارادایم اساسی است: گذار از تفکر تأمین محور به رویکرد مدیریت تقاضا محور.
راهکارهای زیرساختی به تنهایی کافی نیستند. ستون اصلی مدیریت بحران باید بر کاهش مصرف در کشاورزی، جلوگیری از هدررفت و کنترل برداشتهای زیرزمینی استوار باشد. همانطور که کارشناسان وزارت نیرو تأکید دارند، این اقدامات نیازمند مدیریت یکپارچه، آموزش اجتماعی فراگیر و سرمایهگذاری است.
آیندهی آبی ایران به تصمیماتی بستگی دارد که امروز گرفته میشود. ادامه روند فعلی به معنای تشدید فرونشست زمین، افزایش تنشهای اجتماعی بر سر آب، مهاجرتهای اقلیمی و تهدید امنیت غذایی و ملی خواهد بود. اما حرکت به سمت حکمرانی پایدار آب، با ترکیبی از راهکارهای فناورانه، اصلاحات سیاستی و تغییرات فرهنگی، میتواند این تهدید را به فرصتی برای توسعهی یک الگوی زندگی و اقتصاد سازگار با واقعیتهای اقلیمی ایران تبدیل کند. این مسیر، مسیری دشوار اما ممکن و اجتنابناپذیر است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا