به گزارش سرمایه فردا، رفتار نجیبانه و عاقلانه مردم ایران در جریان حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، باعث شده تا پس از جنگ، یکی از بحثهای جدی در محافل کارشناسی، ضرورت قدردانی از
به گزارش سرمایه فردا، رفتار نجیبانه و عاقلانه مردم ایران در جریان حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، باعث شده تا پس از جنگ، یکی از بحثهای جدی در محافل کارشناسی، ضرورت قدردانی از مردم باشد. واقعیت هم همین است. مردم ایران با وجود شرایط نامناسب اقتصادی و گلایهها و اعتراضاتی که نسبت به وضعیت معیشت و سوء مدیریتها داشتند؛ اما در مقابل تهاجم و تجاوز خارجی مردانه ایستادند و از کشور و نظام خود حمایت کردند و جلوههای منحصر به فردی از انسجام و همبستگی را به معرض نمایش گذاشتند. نکته بسیار مهم درباره رفتار مردم ایران در قبال جنگ و پس از توقف آن، این بود که دشمن صهیونیستی بر روی گلایه ها و اعتراضات مردم نسبت به وضعیت معیشتی حساب ویژهای باز کرده بود. نتانیاهو در خلال جنگ چندین بار با طرح این ادعا که دوست مردم ایران است و این جنگ، صرفا جنگ با جمهوری اسلامی است؛ از مردم ایران خواست دست به اعتراض بزنند و به خیابانها بریزند تا با پشتیبانی هوایی رژیم صهیونیستی، نظام سیاسی در ایران تغییر کند. مردم ایران اما نه تنها به او یک نه بزرگ گفتند و همبستگی خود را در حراست از ایران نشان دادند بلکه یکصدا و با حمایت از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، خواستار تنبیه و مجازات رژیم متجاوز صهیونیستی شدند.
همین موضوع باعث شده، تا اینک همه جریانها و طیفهای سیاسی کشور نسبت به قدرشناسی از این رفتار مردم متفقالقول باشند. در این میان بودند برخی جناحهای سیاسی که به بهانه ضرورت قدردانی از مردم، مطالبات و خواستههای جناحی و سیاسی خود را مطرح کردند. به عنوان نمونه، یکی از این جناحها مدعی بود؛ یکی از مصادیق قدرشناسی از مردم، آزادی زندانیان سیاسی است. یا دیگری، رفع حصر یکی از سران فتنه ۸۸ را مصداقی از قدردانی نظام از مردم عنوان کرد. همینطور مصادیقی از این دست که نشانی از اقتصاد و معیشت در خود نداشت. در واقع این جناح تلاش کرده است مطالبات و منافع سیاسی خود را به عنوان مطالبات و خواستههای مردم جا زده، و سپس این مطالبات جناحی را ذیل گزاره قدردانی از مردم مطرح کند.
اما ناگفته پیداست؛ مهمترین مطالبه مردم و در واقع مطالبه مشترک و حداکثری مردم ایران، ثبات اقتصادی، مهار تورم، افزایش قدرت خرید و در یک کلمه به سامان شدن وضعیت معیشتی است.
نظرسنجیها هم همین را نشان میدهد و مطالبات اقتصادی، با فاصله بسیار زیاد نسبت به سایر موضوعات، اولین خواسته مردم از مسئولان است. جالب اینکه پس از مطالبات اقتصادی، موضوع مبارزه با فساد و مجازات سخت مفسدان قرار دارد و مسایل سیاسی و جناحی اساسا به عنوان یک مطالبه مهم، واقعیت ندارد.
بنابراین کاملا روشن است؛ وقتی از ضرورت قدرشناسی نسبت به مردم سخن گفته میشود؛ منظور، خدمت شایسته در حوزه اقتصادی و مسایل معیشتی است. در واقع نظام جمهوری اسلامی برای آنکه ثابت کند قدردان این حسننیت خالصانه مردم در جنگ اخیر است؛ باید تلاش صادقانه خود را نسبت به مطالبات اصلی مردم یعنی مسایل اقتصادی نشان بدهد.
وقتی صحبت از به سامان کردن وضعیت معیشتی است؛ قاعدتا دولت به عنوان متولی اصلی معیشت شناخته میشود. این دولت است که هم ظرفیتهای اقتصادی کشور را در اختیار دارد و هم قدرت لازم برای تصمیمگیری درباره این ظرفیتها در اختیار اوست. بنابراین بدیهی است وقتی مطالبه بهبود وضعیت معیشتی مطرح است؛ دولت به عنوان مسئول و متولی بهبود معیشت، باید تصمیمات و اقدامات لازم را انجام دهد. واقعیات فضای سیاسی حاکم بر کشور نشان میدهد زمینه برای اقدامات دولت چهاردهم کاملا مهیاست. برای نخستین بار در ۳ دهه گذشته، مجادله و منازعه سیاسی میان جناحهای سیاسی اصلی کشور در پایینترین سطح قرار دارد. مقامات کشور همه از ضرورت وفاق و همدلی میگویند و در یک سال گذشته جناح منتقد دولت نشان داده تقریبا به همه لوازم این وفاق پایبند است. مجلس شورای اسلامی که اکثریت آن را منتقدان جناح سیاسی متبوع رییسجمهور تشکیل میدهد؛ در یک سال گذشته نهایت تعامل و همراهی را با دولت انجام داده است. حتی خوشبینترین طرفداران رئیسجمهور هم تصور نمیکردند مجلس به همه وزرای پیشنهادی مسعود پزشکیان رای اعتماد دهد. برخی گزینههای پیشنهادی آنقدر مسئله داشتند که شاید خود پزشکیان نیز معتقد بود هرگز رای اعتماد نمایندگان را کسب نخواهد کرد. اما مجلس با رای اعتمادی که به همه وزرای پیشنهادی پزشکیان داد؛ این پیام را به جامعه مخابره کرد که از نظر جریان اصولگرا، انتخابات تمام شده است و شرایط کشور ایجاب میکند بهارستان اینک دوشادوش دولت مسیر خدماترسانی به مردم را هموار کند. اگر قرار باشد رفتار و نحوه مناسبات و تعامل مجلس با دولت پزشکیان در یک سال اخیر صادقانه قضاوت شود؛ باید گفت مجلس حسننیت خود را به صورت کامل به دولت نشان داد.
این تعامل حداکثری حتی باعث گلایه و انتقاد برخی نمایندگان نیز شده است. و آنها خواستار توجه بیشتر به شأن قانونی مجلس و تکالیف قانونی آن، بویژه در حوزه نظارت بر حسن اجرای قوانین توسط دولت شدند.
به هر حال، در کنار آرامش نسبی فضای سیاسی میان جناحهای سیاسی کشور، تعامل حداکثری مجلس نیز باعث شد دولت پزشکیان نه تنها هیچ مانعی بر سر راه پیادهسازی سیاستهای خود نبیند بلکه عملا مجلس در موضوعات مهم، به بازوی تقنینی دولت نیز تبدیل شده است. بنابراین در یک سال گذشته همه چیز برای دولت پزشکیان فراهم بود تا سیاستهای رییسجمهور که اکثریت جامعه در انتخابات به آنها رای داده بودند؛ پیاده شود.
اینک یک سال از شروع به کار دولت چهاردهم گذشته است. بیاییم صادق باشیم، کارنامه اقتصادی دولت چهاردهم در یک سال گذشته، کارنامه قابل قبولی نیست.
تورم تقریبا افسار گسیخته، آشفتگی در قیمت کالاها، ضعف ستاد تظیم بازار، خاموشی ها، وضعیت مسکن، مشکلات صندوق ها و سیاسی کاری مفرط در انتصابات شرکتهای وزارت رفاه و بسیاری موارد دیگر مصادیقی ملموس از ناکارآمدی است.
یک سال از شروع به کار دولت چهاردهم گذشته است. طرفداران دولت پزشکیان در یک سال اخیر تلاش کردهاند با تمرکز ویژه روی حواشی، برای دولت دستاورد سازی کنند. به عنوان نمونه، حامیان دولت سیزده، رفع فیلتر واتساپ یا رفع حصر یکی از سران فتنه را به عنوان دستاوردهای دولت چهاردهم دانستهاند. یا در جدیدترین مورد؛ اقدام دولت در بازپسگیری «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را یک دستاورد بزرگ برای دولت چهاردهم دانستهاند. واقعیت این است که دست دولت پر نیست. بویژه در حوزه اقتصادی که مطالبه اصلی اکثریت جامعه ایرانی است.
قطعا مسعود پزشکیان بیشتر از سایرین نسبت به این موضوع مطلع و نسبت به ضرورت اصلاح این وضعیت واقف است. بخصوص در شرایط فعلی که عزم همه بر قدردانی و قدرشناسی از مردم است؛ و این قدردانی به صورت مستقیم در ارتقای امنیت ملی و شکست پروژههای خطرناک دشمن موثر است؛ تغییر وضعیت کارآمدی دولت و اصلاح کابینه بسیار ضروریتر مینماید. و پزشکیان باید تصمیماتی مهم و بدون رودربایستی با رفقای هم جناحی اتخاذ کند.
شاید یکی از دلایلی که دوستان سیاسی پزشکیان در جناح اصلاحطلب، آدرس اشتباه از مصادیق قدردانی از مردم ارائه میدهند؛ و به جای مسایل اقتصادی و معیشتی که مطالبه اصلی مردم و مصادیق واقعی قدرشناسی از مردم است؛ رفع حصر میرحسین موسوی یا آزادی زندان سیاسی را به عنوان مطالبه مردم جا میزنند؛ تلاشی برای حفظ ترکیب کابینه و بقای دوستان و همفکران خود در مناصب کلیدی دولت است. با این حال تفاوت منافع آنها با پزشکیان اینجاست که مسئولیت عملکرد دولت و ناکارآمدی بخشی از کابینه، برعهده شخص مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور است.
به هر حال تداوم وضعیت فعلی و ادامه ناکارآمدی در بخشهای مهمی از دولت که به صورت مستقیم با زندگی و معیشت مردم مرتبط است؛ نه تنها برای دولت هزینه ساز است بلکه در نقطه مقابل قدردانی از مردم نیز حساب میشود. لذا پزشکیان ناچار به تغییر و اصلاح بخشی از کابینه است. البته این تقریبا یک اقدام معمول در دولتها است. دولتها معمولا در چنین زمانی دست به یکسری تغییرات در کابینه میزنند. کما اینکه در دولت سیزدهم نیز، یک سال پس از شروع به کار دولت؛ رییسجمهور شهید دست به تغییراتی در کابینه زد و برخی وزرا را جایگزین کرد.
بنابراین اصلاح کابینه، هم یک رویه معمول در دولتهاست؛ و هم با توجه به شرایط فعلی که افزایش ضریب کارآمدی دولت به مثابه قدرشناسی از مردم بواسطه رفتار سنجیده در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است؛ یک الزام مرتبط با امنیت ملی است.
آقای پزشکیان باید این تصمیمات سخت را اتخاذ کند. کما اینکه خود او نیز نسبت به ناکارآمدی برخی وزرای خود ناراضی نسبت به تغییر آنها متمایل است. در این میان یک نکته ظریف و البته مهم وجود دارد. آقای پزشکیان به اذعان موافق و مخالف، در مواجهه با موضوعات صادقانه رفتار کرده است. به همین خاطر انتظار میرود در راستای تغییر و اصلاح کابینه و جابجایی برخی وزرا و اعضای کابینه، از سیاسیبازی اجتناب کرده و صادقانه رفتار کند. برخی اطرافیان پزشکیان تلاش میکنند تغییرات مورد نظر در کابینه، از طریق مجلس انجام شود. در واقع توپ به زمین مجلس انداخته میشود. این قبیل سیاسیبازیها به ۲ دلیل شایسته نیست:
۱: خلاف رویه، مرام و رفتار صادقانه رییسجمهور در یک سال گذشته است.
۲: مغایر با مسئولیت پذیری رئیسجمهور است. تغییر وزرای ناکارآمد توسط رئیسجمهور، به معنای مسئولیتپذیری رئیس دولت و نشاندهنده عزم و اراده پزشکیان برای خدمت به مردم است. بنابراین اتفاقا اگر تغییر وزرا و اعضای ناکارآمد کابینه توسط خود رییسجمهور انجام شود؛ این پیام به جامعه داده میشود که رئیسجمهور درصدد اصلاح ناکارآمدیها و بهبود خدماتدهی به مردم است.
به هر حال؛ پزشکیان باید رودبایستی را کنار گذاشته و اقدامی عاجل برای وضعیت ناکارآمدی دولت انجام بدهد. اتفاقا تغییر اعضای ناکارآمد کابینه مانند معاون اول؛ وزرای نیرو؛ تعاون، کار و رفاه اجتماعی و همچنین راه و شهرسازی که ناکارآمدی آنها در یک سال گذشته کاملا محسوس و ملموس بوده؛ یکی از مصادیق قدرشناسی و قدردانی از مردم است. صرف این اقدام این پیام را به جامعه مخابره میکند که دولت مصمم به اصلاح وضعیت و جبران ناکارآمدیهاست. در واقع اصلاح کابینه، مقدمهای بر عزم دولت برای قدردانی از ملت است.
اکنون اعتبار دولت در افکار عمومی در یک سال اخیر تنزل پیدا کرده است. و این شایسته این مردم نیست. رئیسجمهور مکلف به اصلاح این وضعیت و نشان دادن عزم خود برای قدردانی از مردم است.
نویسنده: امیرعباس نوری
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا