به گزارش سرمایه فردا، استقلال قوه قضائیه از دولت یک ویژگی مهم در حکمرانی دموکراتیک است. در این مطلب به اهمیت آن پرداخته شده است.
چندین کشور از روشهای مختلفی برای استقلال قوه قضائیه استفاده کردهاند تا اطمینان حاصل کنند که قوه قضائیه بدون دخالت سیاسی عمل میکند. مهمترین استراتژیها شامل موارد زیر است:
قانون اساسی مکتوب: بسیاری از کشورها مانند ایالات متحده، آلمان و هند، اصل استقلال قوه قضائیه را در قانون اساسی خود نهادینه کردهاند. قوه قضائیه به عنوان یک شاخه مستقل، جدا از قوای مقننه و مجریه، با قدرتهای خاص خود تعریف میشود.
حمایتهای تثبیتشده: قوانین مرتبط با استقلال قضایی به شکلی تنظیم میشوند که تغییر آنها بسیار دشوار باشد. همچنین دوره خدمت قضات و روش انتصاب یا عزل آنها از نفوذ سیاسی محافظت میشود.
شوراهای قضایی یا کمیسیونها: در برخی کشورها مانند بریتانیا و کانادا، «شوراهای قضایی مستقل» مسئولیت انتصاب قضات را بر عهده دارند(نه توسط مقامات سیاسی). استقلال قوه قضائیه امر احتمال نفوذ سیاسی را کاهش میدهد، زیرا انتصابات بر اساس شایستگی صورت میگیرد نه وابستگیهای حزبی!
فرآیندهای تایید دو جانبه(bipartisan): در ایالات متحده، قضات فدرال توسط رئیسجمهور منصوب و توسط سنا تایید میشوند، که این فرآیند یک نظارت اضافی از سوی نهاد مقننه بر قدرت اجرایی است.
انتصابهای مادامالعمر یا دورههای طولانی: قضات در بسیاری از کشورها انتصابهای مادامالعمر یا دورههای خدمت طولانی و غیرقابل تمدید دریافت میکنند. مانند قضات فدرال و دیوان عالی ایالات متحده. این امر فشارهای سیاسی را کاهش میدهد، زیرا قضات نیازی به جلب رضایت سیاسیون برای حفظ سمت خود ندارند.
امنیت شغلی: بسیاری از کشورها اطمینان میدهند که قضات تنها در صورت سوء رفتار جدی و از طریق یک فرآیند مستقل و سختگیرانه (مانند استیضاح توسط قوه مقننه) قابل عزل هستند.
بودجهریزی مستقل: برخی کشورها به قوه قضائیه استقلال مالی میدهند و بودجه آن جدا از قوه مجریه تخصیص مییابد. این امر مانع از آن میشود که دولتها از بودجه به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر تصمیمات قضایی استفاده کنند.
حمایت از درآمد قضات: حقوق و دستمزد قضات معمولاً در مقابل کاهشیافتن محافظت میشود تا از اعمال فشارهای مالی بر قضات توسط دولتها جلوگیری شود.
فرهنگ و سنت حقوقی: در کشورهایی مانند بریتانیا که دارای سنت طولانیمدت حقوق عرفی(common law) و احترام به تصمیمات قضایی هستند، استقلال قوه قضائیه توسط فرهنگ حقوقی قوی تقویت میشود.
کدهای اخلاقی حرفهای: کدهای اخلاقی و رفتاری برای قضات و نهادهایی که اجرای این کدها را نظارت میکنند، به حفظ بیطرفی و حرفهایگری در قوه قضائیه کمک میکنند.
نظارت قضایی: قدرت دادگاهها برای بررسی قانونمندی اقدامات قوه مقننه و مجریه، همانند ایالات متحده، هند و برخی کشورهای اروپایی، یک سازوکار قانونی ایجاد میکند. تا قوه قضائیه به عنوان یک «ناظر» بر دولت عمل کند.(توضیح بیشتر در پینوشت)
تمرکززدایی از قدرت: در سیستمهای فدرال مانند ایالات متحده، آلمان و سوئیس، توزیع قدرت بین دادگاههای ایالتی/استانی از یک سو. دادگاه های ملی از سوی دیگر، قوه قضائیه را از فشارهای سیاسی در یک سطح حکومتی محافظت میکند.
فرآیندهای شفاف: جلسات عمومی، صدور نظرات مکتوب و دسترسی به روندهای دادگاهی شفافیت را ترویج میدهند که به حفظ استقلال قوه قضائیه کمک کرده و اعتماد عمومی را تقویت میکند.
نظارت جامعه مدنی و رسانهها: رسانههای مستقل و جوامع مدنی فعال نقش مهمی در پاسخگو کردن دولتها هنگام تلاش برای دخالت در قوه قضائیه دارند.
منظور از “checks” (کنترلها) به سازوکارها یا تدابیری اشاره دارد که قدرت شاخههای مختلف دولت را محدود یا نظارت میکنند تا اطمینان حاصل شود که هیچ شاخهای (قوه مجریه، مقننه یا قضائیه) بیش از حد قدرتمند نشده یا از حدود خود فراتر نمیرود. این “کنترلها” یک سیستم کنترل و توازن (checks and balances) ایجاد میکنند که در آن هر شاخه از دولت اختیار دارد اقدامات دیگر شاخهها را محدود یا بررسی کند تا تعادل قدرت حفظ شود.
برای مثال:قوه قضائیه میتواند با بررسی قوانین یا اقدامات اجرایی از نظر تطابق با قانون اساسی، اقدامات قوای مجریه و مقننه را کنترل کند (نظارت قضایی).
قوه مقننه میتواند قوه مجریه را با تایید بودجهها، نظارت بر انتصابات یا استیضاح مقامات کنترل کند. قوه مجریه میتواند قوه مقننه را از طریق حق وتو یا اجرای قوانین کنترل کند. این سیستم اطمینان میدهد که هر شاخه دولت پاسخگو باشد و از سوءاستفاده از قدرت توسط هر یک از شاخهها جلوگیری میشود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا