در آستانه شب یلدای ۱۴۰۴، بازار کالاهای اساسی و خوراکی با جهشهای قیمتی تازه روبهرو شده است. افزایش نرخ دلار تا سطح ۱۳۱ هزار تومان و تغییر سیاستهای ارزی دولت در لایحه بودجه سال آینده، بهویژه حذف ارز ترجیحی و افزایش نرخ ارز توافقی از حدود ۷۰ هزار به بیش از ۱۰۷ هزار تومان، دو محرک اصلی این موج تورمی محسوب میشوند. نتیجه این تغییرات، کاهش محسوس قدرت خرید خانوارها و شکلگیری تورمی است که بنا بر شواهد میتواند فراتر از ۴۵ درصد تورمی باشد که مرکز آمار اخیرا اعلام کرده است.
به گزارش سرمایه فردا، یلدا همیشه شبی بوده که ایرانیان در آن، حتی در سختترین روزگار، چراغ خانهها را روشنتر میکردند تا تاریکی را بهانهای برای گردهمآمدن کنند. اما یلدای امسال حالوهوای دیگری دارد؛ نه بهخاطر تغییر در رسمها، بلکه بهخاطر تغییر در توان مردم. جشنی که زمانی با سادهترین خوراکیها و گرمترین گفتوگوها معنا پیدا میکرد، امروز زیر فشار قیمتهایی قرار گرفته که هر روز از سفرهها چیزی کم میکند. یلدا همچنان همان یلدای هزارساله است، اما مردمی که به استقبالش میروند، با دغدغههایی تازه و حسابوکتابهایی سختتر روبهرو هستند؛ گویی طولانیترین شب سال، اینبار نه از تاریکی آسمان، بلکه از سنگینی معیشت طولانیتر شده است.
گرچه تاریخ شب یلدا به هزاران سال قبل باز میگردد ولی، قدمت دقیق آن مشخص نیست. با این حال گروهی از از باستانشناسان با استناد به ظروف سفالی دوران قبل از تاریخ که نقوش حیوانی ماههای ایرانی، همچون عقرب و قوچ داخل آنها حک شدهاند، معتقدند که این جشن باستانی حداقل، هفت هزار سال قدمت دارد. با تمام این تفاسیر چیزی که به عنوان شب یلدا به رسمیت شناخته شده است به ۵۰۰ سال پیش از میلاد برمی گردد و تاریخ وارد شدن آن به تقویم رسمی ایرانیان باستان به زمان داریوش یکم مربوط میشود. تقویمی که شامل گاه شماری مصریها و بابلیها است.
یلدا برگرفته از یک واژه سُریانی است که به تولد و زایش معنی شده است. سریانی زبان رایج مسیحیها بوده که از تحقیق و بررسی در کتب تاریخی واژه نامهها کسب شده است. دانشمند بزرگ و تقویمشناس ابوریحان بیرونی با نام میلاد اکبر از شب یلدا یاد میکند و آن را میلاد خورشید دانسته است.
ایرانیان باستان به این باور بودند که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید روزها بلندتر میشود تا تابش نور ایزدی افزایش مییابد و به این ترتیب تا آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر و خورشیدی نامیدند و به این دلیل دهمین ماه سال دی نام گرفت که ماه تولد خورشید است.
در روزگاران کهن، شب نماد تاریکی، بیم و تباهی بود؛ از همین رو، مردم میکوشیدند تا با افروختن آتش و افزودن نور، خانههای خود را از سیاهی و پلیدی دور نگه دارند. در این میان، شب یلدا که بلندترین شب سال است، نماد اوج چیرگی تاریکی بر روشنی به شمار میرفت. اما طلوع فردای آن، نوید غلبه نور بر ظلمت و آغاز روزهای بلندتر را به همراه داشت. از این رو، ایرانیان با شور و شادمانی، تولد دوباره خورشید که نماد روشنی، زندگی وامید است؛ را جشن میگرفتند و آن را آیینی برای پیروزی روشنایی بر تاریکی میدانستند.
از سویی براساس برخی از روایتهای تاریخی، طبق سنتهای دیرینه در آیین کهن در اولین روز دی ماه، شاهان ایرانی تاج و تخت شاهی را زمین گذاشته و با لباسی سپید به سمت صحرایی میرفتند و بر روی فرش سفید مینشستند. بعد از آن نگهبانان و دربانان کاخ شاهی و همه خدمتکاران و بردهها در سطح شهر آزاد شده و مثل دیگران زندگی میکردند و همگی چه رئیس و چه پادشاه و چه مردم عادی به طور یکسان و در یک جایگاه بودند.
یلدای ۱۴۰۴ در حالی فرا میرسد که گرانیهای افسارگسیخته، سنت دیرینه و شیرین ایرانیان را به صحنهای از فشار اقتصادی بدل کرده است. افزایش نرخ ارز، حذف ارز ترجیحی و جهش قیمت کالاهای اساسی، سفرههای مردم را کوچکتر کرده و حتی آیینهای فرهنگی را تحت تأثیر قرار داده است.
واقعیت این است که قدرت خرید کارگران با حقوق پایه وزارت کاری در شرایط کنونی بهشدت محدود شده است. حقوق ماهانه ۱۳ میلیون تومان که برای بسیاری از کارگران تعیین شده، در عمل بخش عمدهای از آن صرف هزینه اجاره میشود. طبق گزارش مراکز پژوهشی، حدود ۷۰ درصد این درآمد یعنی از نظر تئوریک نزدیک به ۹.۱ میلیون تومان تنها برای اجاره مسکن هزینه میشود و در نهایت چیزی حدود ۳.۹ میلیون تومان برای سایر مخارج زندگی باقی میماند. حالا با این میزان باقی مانده حقوق کارگری باید خرج یک ماه تامین شود و شب یلدا نیز در پیش است!
در بازار شب یلدا، افزایش شدید قیمت میوهها بهوضوح دیده میشود. در برخی مناطق تهران، قیمت خیار به ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان در هر کیلو رسیده و قیمت انار و سیب نیز از مرز ۲۰۰ هزار تومان عبور کرده است. این ارقام نشاندهنده رشد تا ۱۰۰ درصدی نسبت به سال گذشته است و فشار سنگینی بر مصرفکنندگان وارد کرده است.
از سوی دیگر، کاهش مصرف شیرینی بهعنوان یکی از نمادهای شب یلدا، نشانهای روشن از افت تقاضا و کاهش توان خرید مردم است. اتحادیه صنف قنادان اعلام کرده مصرف شیرینی در روزهای منتهی به یلدا نصف شده است؛ موضوعی که بیانگر تغییر رفتار مصرفی خانوارها تحت تأثیر تورم است.
برآوردها نشان میدهد تورم یلدا را تحت تاثیر قرار داده است. این رقم تورم بهطور مستقیم بر سبد مصرفی خانوارها اثر گذاشته و حتی سنتهای فرهنگی مانند شب یلدا را نیز تحت فشار اقتصادی قرار داده است.
در بخش شیرینی نیز طبق گزارش اتحادیه قنادان، قیمت شیرینی خشک و سنتی بین ۲۰۰ تا ۳۵۰ هزار تومان در هر کیلو است و شیرینیهای مغزدار مانند باقلوا بین ۴۸۰ تا ۶۰۰ هزار تومان عرضه میشوند. اگر خانواده چهار نفره حدود ۲ کیلو شیرینی معمولی و ۱ کیلو شیرینی مغزدار تهیه کند، هزینهای بین ۸۰۰ هزار تا ۱.۲ میلیون تومان خواهد داشت.
آجیل شب یلدا بیشترین فشار مالی را بر خانوارها وارد کرده است. بر اساس اعلام اتحادیه آجیلفروشان، آجیل مخلوط معمولی بین ۹۵۰ هزار تا ۱.۵ میلیون تومان در هر کیلو قیمت دارد و آجیل درجه یک در بازه ۱.۸ تا ۲.۲ میلیون تومان عرضه میشود. بنابراین خرید حدود ۲ کیلو آجیل برای یک خانواده چهار نفره هزینهای بین ۲ تا ۳.۵ میلیون تومان خواهد داشت.
هزینه برگزاری یک شب یلدا برای خانواده چهار نفره شامل ۴ کیلو میوه، ۲ کیلو شیرینی و ۲ کیلو آجیل، بین ۳.۵ تا ۵.۵ میلیون تومان برآورد میشود. این رقم نسبت به یلدای ۱۴۰۳ بیش از ۵۰ درصد افزایش داشته است؛ چراکه سال گذشته هزینه مشابه برای یک خانواده حدود ۲ تا ۳.۵ میلیون تومان بود، اما امسال این رقم به بیش از ۵ میلیون تومان رسیده است.
این شرایط فشار سنگینی بر طبقه کارگر وارد کرده است. با حقوق وزارت کاری ۱۳ میلیون تومان و سهم ۷۰ درصدی اجاره، تنها حدود ۳.۹ میلیون تومان برای سایر هزینهها باقی میماند. به این ترتیب، یک کارگر برای برگزاری یلدا باید تقریباً کل بودجه باقیمانده ماهانه خود را صرف کند
عوامل اصلی این تورم را میتوان در سه محور خلاصه کرد. نخست، سیگنال دلار که با عبور نرخ ارز آزاد از مرز ۱۳۱ هزار تومان، انتظارات تورمی را تشدید کرده و بهعنوان شاخصی روانی، قیمت کالاها را در بازار داخلی بالا برده است.
دوم، سیاستهای ارزی دولت که با حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی و افزایش نرخ ارز توافقی به بیش از ۱۰۷ هزار تومان، هزینه واردات را بهشدت بالا برده و مستقیماً بر قیمت کالاهای اساسی اثر گذاشته است. سوم، انتقال فشار به مصرفکننده که واردکنندگان و تولیدکنندگان برای جبران افزایش هزینهها، قیمتها را بهطور کامل به مصرفکننده منتقل کردهاند و این امر باعث افت شدید قدرت خرید شده است.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تورم بیشتر از قدرت خرید قابل توجه است. افزایش قیمت میوه، شیرینی و سایر اقلام شب یلدا، نماد کوچکتر شدن سفره خانوارها در مناسبتهای فرهنگی است. کاهش تقاضای موثر در بازار، بهویژه در خرید شیرینی و میوههای سنتی یلدا، نشان میدهد توان خرید مردم بهشدت کاهش یافته است. در این میان، خانوارهای کمدرآمد بیشترین آسیب را دیدهاند، چراکه توان خرید آنها برای کالاهای اساسی به حداقل رسیده و نابرابری اقتصادی تشدید شده است.
حذف ارز ترجیحی در بودجه ۱۴۰۴ اگرچه با هدف اصلاح ساختار ارزی صورت گرفته، اما بدون ایجاد سازوکار حمایتی برای اقشار آسیبپذیر، به موج تورمی جدید منجر شده است. عبور دلار از مرزهای روانی نیز حتی پیش از اثرگذاری واقعی بر هزینه واردات، بهعنوان محرک تورمی عمل کرده و انتظارات بازار را تغییر داده است. در این شرایط، دولت که به دنبال کاهش فشارهای بودجهای است، با چالش جدی در مدیریت تورم و حفظ قدرت خرید مردم روبهرو شده است.
در نتیجه میتوان گفت تورم یلدایی ۱۴۰۴ تنها یک پدیده مقطعی نیست، بلکه بازتابی از تغییرات ساختاری در سیاستهای ارزی و بودجهای کشور است. اگر سیاستگذار نتواند با ابزارهای حمایتی و کنترل بازار این روند را مهار کند، تورم بالای ۴۵ درصد میتواند به یکی از چالشهای جدی اقتصادی و اجتماعی سال آینده تبدیل شود و حتی سنتهای فرهنگی را تحت تأثیر قرار دهد.
مقایسه یلدای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ نشان میدهد قیمت آجیل و خشکبار بین ۴۰ تا ۹۵ درصد افزایش یافته است. با حقوق وزارت کاری ۱۳ میلیون تومان و سهم بالای اجاره در هزینههای خانوار، کارگران توان خرید بسیار محدودی دارند و عملاً سنت شب یلدا برای بسیاری از آنها بهجای جشن، یادآور فشار اقتصادی شده است. این وضعیت نشان میدهد که تورم خوراکیها و سیاستهای ارزی دولت مستقیماً بر فرهنگ و سبک زندگی مردم اثر گذاشته و نیازمند بازنگری جدی در حمایتهای معیشتی است.
در چنین شرایطی اگر کارگر بخواهد برای شب یلدا آجیل تهیه کند، انتخابهای او بسیار محدود خواهد بود. آجیل مخلوط معمولی که قیمت آن بین ۹۵۰ هزار تا ۱.۵ میلیون تومان در هر کیلو است، تنها در صورتی قابل خرید خواهد بود که کارگر کل بودجه باقیمانده خود را صرف این محصول کند؛ در این حالت او میتواند تا ۲.۵ کیلو آجیل تهیه کند. برای آجیل درجه یک که قیمت آن بین ۱.۸ تا ۲.۲ میلیون تومان در هر کیلو است، توان خرید کارگر به حدود ۱.۵ کیلو محدود میشود.
واقعیت این است که سفره یلدا برای بسیاری از خانوارهای کارگری و حتی طبقه متوسط کوچکتر شده است. افزایش قیمت آجیل و خشکبار باعث شده بسیاری از خانوادهها از خرید آجیل درجه یک صرفنظر کنند و به آجیلهای ارزانتر با سهم بالای نخودچی و کشمش بسنده کنند. دوم آنکه سنتهای فرهنگی مانند شب یلدا که زمانی نماد دورهمی و فراوانی بود، اکنون به شاخصی از نابرابری اقتصادی تبدیل شده است. سوم آنکه جهش قیمت آجیل و خشکبار علاوه بر فشار مالی، اثر روانی منفی بر جامعه دارد و حس محرومیت را در مناسبتهای فرهنگی تقویت میکند.
یلدای ۱۴۰۴ بهجای آنکه یادآور گرمی دورهمیهای خانوادگی باشد، به نمادی از فشار اقتصادی بدل شده است. افزایش بیسابقه قیمت میوه، شیرینی و آجیل، همراه با کاهش قدرت خرید کارگران و طبقه متوسط، نشان میدهد که تورم نهتنها سفرهها را کوچک کرده بلکه سنتهای فرهنگی را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
شب یلدا یا شب چله یکی از قدیمیترین آیینها و جشنهای ایرانی است که مثل عید نوروز و چهارشنبهسوری از نیاکان ما در هزاران سال قبل به یادگار مانده است. شبی بلندتر از تمام شبهای سال که نیاکان ما از دیرباز، هر سال آن را جشن میگرفتهاند. امشب سیاهی شب یک دقیقه بیشتر از سفیدی روز است. شبی که خانوادهها معمولاً در ریش سفیدها و پدربزرگها و مادربزرگها جمع میشوند تا با خوردن میوههایی مانند انار و هندوانه، حافظخوانی، و گپ و گفتهای طولانی، طولانیترین شب سال را جشن بگیرند. شبی که نمادی ازامید، شادی، و پیوندهای خانوادگی است.
احمد مسجد جامعی، پژوهشگر تاریخ و سنتهای ایرانی اما معتقد است که یلدا اصولاً یک سنت «روستایی» است. وی در گفت و گو با «هفت صبح» در این مورد میگوید: موضوعی که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد این است که اصولاً «یلدا» یک آیین روستایی است. سنتی که ریشه در نظام کشاورزی ما دارد.
وی در مورد «چرا»یی روستایی بودن ریشه یلدا در ایران میگوید: زمستانها معمولاً روستاها پر از برف بود و سرما و باغداری و کشاورزی عملاً تعطیل بود. از سویی شبها دراز بودند و مثل الان هم تلویزیون و موبایلی وجود نداشت که مردم خودشان را با آنها سرگرم کنند. برای همین شبها به عنوان شب نشینی میرفتند منزل یکدیگر. از خانه اقوام گرفته تا شب نشینی در خانه هم ولایتیها. این دید و بازدیدها معمولاً از شب اول زمستان آغاز میشد و یک روز هم نبود بلکه مثل ماه مبارک رمضان یک ماه طول میکشید. در واقع هر شب منازل اهالی روستا به برکت این دید و بازدیدها، گرم و شاد بود. آن زمانها نیز اصلاً بحث تشریفات و خوراکیهای رنگارنگ مطرح نبود بلکه هر روستایی، بسته به آنچه داشتند از میهمانهایشان پذیرایی میکردند.
این کارشناس و پژوهشگر تاریخ و آداب و سنن ایرانی میافزاید: مثلاً در برخی روستاها، ذرت بو داده جلوی میمهمان میگذاشتند و درجاهایی دیگرهندوانه، شیرینیهای سنتی و… میگذاشتند.
مسجد جامعی همچنین در مورد تغییراتی که طی سالهای گذشته دراین سنت زیبا و قدیمی ایرانی رخ داده است میگوید: به نظرم این تغییرات تا حدودی طبیعی است. یعنی سنتها نیز مثل همه آیینهای دیگر در طی گذر زمان تحت تأثیرتحولات و شیوه زندگی مردم قرار میگیرند. الان نیزشب یلدا مانند سایر ارکان زندگیهای امروزی، بیشتر به سمت تجمل گرایی رفته است. ولی با این حال همین برگزاری آیینهای شب یلدایی و پاس داشت این شب بسیار خوب و ارزنده است و باعث میشود تا نه تنها این سنتها فراموش نشود که؛ درعین حال بهانهای باشد برای دور هم جمع شدن و مهمانیهای کمرنگ شده خانوادگی.
وی در عین حال تأکید میکند: به نظر میرسد که در ایران، کم کم «شب یلدا» میرود تا جایگزین «کریسمس» شود. ضمن آنکه قبلاً اگر درایام کریسمس و یا شب یلدا شهروندانی که دستشان به دهانشان میرسید، سفرخارجی میرفتند، حالا همان هزینه را برای شب یلدای خود در داخل کشور میکنند. در واقع نوع و شیوه برگزاری این آیین تغییر پیدا کرده است. با این حال معتقدم که بازهم برگزاری این جشن و آیین، اتفاق خوبی است که رخ میدهد. وگرنه مانند بسیاری دیگر از آیینها، این سنت هم کم کم ازیاد خواهد رفت.
ایرانیان اهل هر خطه و منطقهای که باشند، شب چله یا یلدا را به رسم خود جشن میگیرند. رسومی که در نوع خود شنیدنی و خواندنی است. جالب اینجاست که یلدا در استان های مختلف، نام های گوناگونی دارد. مازندرانیها از این شب با نام «گت چله» یاد میکنند. خراسانیها نیز شب یلدا را با نام «چلهزری» میشناسند. کازرونیها نام «شو چله بزرگ» را به این شب اختصاص دادهاند. آرتیمانیها هم شب یلدا را با نام «شو یرا» میشناسند. فیروزکوهیها هم شب یلدا را با نام «شال هشو» میشناسند.
گیلانیها در شب یلدا فال «هندانه پوس» یا همان پوست هندوانه میگیرند. آنها در این شب هندوانه را به چهار قسمت تقسیم میکنند و قسمتها را پشت سرشان میاندازند. اگر دو قاچ هندوانه سفید و دو قاچ سبز بود، یعنی اینکه نتیجه فال نه بد است و نه خوب. اگر سه قاچ سبز و یک قاچ سفید باشد، یعنی خوب آمده و اگر برعکس این حالت باشد، یعنی سه قاچ سفید و یک قاچ سبز باشد یعنی بد است. اگر هر چهار قاچ سبز باشد، یعنی خیلی خوب است و میتوان رویابافی کرد و اگر هرچهار قاچ سفید باشد، یعنی خیلی بد است و نباید چندان به موضوع دل خوش کرد.
شیرازیها هم در شب یلدا فال کلوک میگیرند. آنها در این شب نشانه خاصی مثلا یک اسکناس را درون کوزه بزرگ و دهانگشادی میاندازند و بعد فردی میآید و نشانه را برمیدارد و برای فرد مورد نظر فال حافظ میگیرد، از شعری که آمده میشود به نتیجه فال هم پی برد.
قزوینیها در شب یلدا سفره شبچره میاندازند. آنها در شب یلدا خنچهای متشکل از کله قند و هفت نوع میوه مثل گلابی، خربزه، سیب و هندوانه را از طرف داماد برای عروس میفرستند. این خنچه با نام خنچه چله شناخته میشود.
تبریزیها معتقدند با خوردن هندوانه سوز و سرمای زمستان از آنها دور میشود؛ بنابراین در شب یلدا هندوانه میخورند و بیشتر وقتها اولین ضربه به هندوانه را ریش سفید و بزرگ فامیل میزند. او در این زمان میگوید بلاها را امروز بریدیم.
بزرگان فامیل در کهکیلویه و بویراحمد در شب یلدا برای سایر اعضای خانواده متیل میگویند. متیل داستانی افسانهای و طولانی بوده که نسل به نسل و به طور شفاهی از گذشتگان به ارث رسیده است. آیین کاسه بهره یا بردن غذا برای همسایههای فقیر یکی دیگر از آیینهای سنتی مردم دیار کهکیلویه و بویراحمد است.
مردم خطه خراسان جنوبی در شب یلدا مراسم کف زدن را برگزار میکنند. آنها در این شب ریشه گیاهی به نام چوبک را در آب خیس کرده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع به دست آمده را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع به دست آمده کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود.
همدانیها در شب یلدا فال سوزن میگیرند. آنها در این شب دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند.
مردم کرمان هم شب یلدا را تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. آنها باور دارند قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
اصفهانیها نیز در گذشته ها و در شب یلدا جشنی میگرفتند به نام کژین یا بادروز. این مراسم یک هفته در اصفهان طول میکشید. در اراک هم یک روز پیش از شب یلدا، شکمبهشوران داشتند؛ یعنی شکمبه گوسفند را میخریدند، پاک میکردند و میخوردند. عشایر کردستان هم چله به در دارند. آنها چهل و پنجمین روز زمستان که ۱۵ بهمن ماه است را با این نام میشناسند. در تهران قدیم مردم در شبهای یلدا روی خرپشتهها میرفتند و در آنجا دعا و زیارت میخواندند و با خدا راز و نیاز میکردند.
یلدا صرفا یک شب در تقویم نیست؛ نقطهای است که در آن اسطوره، ادبیات و سبک زندگی ایرانی در یک بستر زمانی چند هزار ساله به هم میرسند. در بین تمام جشنهای ایرانی، شاید هیچ آیینی به اندازه «شب یلدا یا چله» با کلمه و کلام گره نخورده باشد. اما چرا این شب تا این حد ادبی است؟ چرا حافظ به میزبان اصلی این ضیافت تبدیل شده و نگاه قدما به این درازترین شب سال چه تفاوتی با نگاه انسان مدرن دارد؟
برای پاسخ به این پرسشها و واکاوی لایههای زیرین این جشن باستانی، به سراغ «سعید بیابانکی» رفتیم. شاعری که خود خالق یکی از مشهورترین تکبیتهای یلدایی روزگار ماست و نام دخترش نیز با این شب پیوند خورده است. او در این گفتوگوی مفصل، از اضطراب زایش خورشید میگوید، از چراییِ تفال به حافظ پرده برمیدارد و نقد تاملبرانگیزی بر تفاوت ماهوی «نوروز» و «یلدا» در روزگار کنونی وارد میکند.
بیابانکی گفتگو را با اشاره به قدمت و اهمیت ذاتی یلدا در فرهنگ ایرانی آغاز میکند و بر پیوند ناگسستنی آن با «کلمه» تاکید میورزد. او معتقد است نیاکان ما این آیین را که هزاران سال قدمت دارد با هوشمندی تمام به ادبیات گره زدهاند: «شاید بتوان گفت یلدا، تنها شبی در طول سال است که مردم ایران، عاشقانه و به شکلی جدی ادبیات را دنبال میکنند. چه در قالب شعر منظوم و چه در قالب داستان و افسانه. این توجه عمومی به ادبیات بسیار ارزشمند است و ریشه در ذات اسطورهای این شب دارد.»
از نگاه این شاعر علت این توجه ویژه را باید در فلسفه وجودی یلدا جستجو کرد؛ شبی که در باورهای کهن، شبِ زایش مهر، تولد الهه میترا و طلوع خورشید است. او برای ملموس کردن حال و هوای قدما در این شب، تمثیل جالبی را به کار میبرد: «اجازه بدهید یک مثال ساده بزنم؛ وقتی مادری در اتاق زایمان در حال وضع حمل است، اطرافیان پشت در اتاق، نگران و مضطرباند که آیا نوزاد به سلامت به دنیا میآید یا خیر. در باور اسطورهای و در میان نیاکان ما، شب یلدا دقیقا چنین حکایتی داشته است. مردم در این شب طولانی، نگران و منتظر بودند؛ منتظر زایش خورشید و پیروزی نور بر تاریکی.»
بیابانکی این انتظار را همراه با نوعی «ترس مقدس» توصیف میکند. ترس از تداوم تاریکی و امید به پیروزی روشنایی؛ و این اجتماع خانوادگی در شب یلدا، در واقع راهکاری بوده برای غلبه بر دو ترسِ طبیعیِ انسان؛ ترس از تاریکی و ترس از تنهایی. «دور هم جمع شدن، ابزاری بود برای نترسیدن از ظلمتِ طولانیترین شب سال.»
یکی از بخشهای جذاب سخنان بیابانکی، تبارشناسیِ رسم «فال گرفتن» در شب یلداست. او باور دارد که انحصار حافظ در شب یلدا، پدیدهای مربوط به سدههای متاخر است و تا پیش از قرن هشتم هجری، یلدا با متون دیگری سپری میشده است: «تا قبل از ظهور نابغهای به نام حافظ در قرن هشتم، مردم شب یلدا را بیشتر با قصهخوانی میگذراندند. قصههایی از متلها، امثال و حکم، داستانهای شاهنامه، منظومههای نظامی گنجوی، مثنوی مولانا و یا حتی قصههای عامیانه کوچه و بازار. هدف این بود که سیاهی و درازی شبهای زمستان سخت نگذرد.»
اما ماجرای فال گرفتن چگونه به شعر گره خورد؟ بیابانکی ریشه روانشناختیِ فال را در تمایل ذاتی انسان به پیشبینی آینده و یافتن الگوهای معنادار در پدیدههای تصادفی میداند: «انسان طبیعتا دوست دارد طالعش را بداند. دقت کنید که آدمیزاد با هر چیزی که شکل و ریخت ثابتی نداشته باشد، فال میگیرد. مثلا در قدیم چند نخود و لوبیا را روی زمین میریختند و از شکل تصادفیِ قرارگیری آنها برداشتی میکردند. یا به حرکت ابرها، پرواز پرندگان و حتی شکل عجیب و غریب تفاله قهوه در ته فنجان نگاه میکردند و معنایی استخراج میکردند.»
به اعتقاد این شاعر از قرن هشتم به بعد، شعر حافظ جایگزین این ابزارهای تصادفی شد. اما چرا فقط حافظ؟ چرا با سعدی و مولوی و فردوسی نمیشود آنطور که شایسته است فال گرفت؟ پاسخ بیابانکی روشن است: «تفسیرپذیری و چندوجهی بودن شعرهای حافظ.» او توضیح میدهد: «شعر حافظ، شعری تکریخت و تکمعنا نیست که در یک قالب مشخص بگنجد. شعر او اصالتا «تاویلپذیر» است و هر کس میتواند حالِ خود را در آینه شعر او ببیند. به همین دلیل از قرن نهم به بعد، حافظ خودش را به شب یلدا تحمیل کرد و گره خورد.» علاوه بر ساختار شعر، بیابانکی به محتوای اشعار حافظ نیز اشاره میکند و معتقد است خواجه شیراز بیشترین بسامد و ارادت را نسبت به مفاهیم «مهر» و «خورشید» دارد که با فلسفه یلدا (تولد خورشید) همخوانی عجیبی پیدا کرده است.
او ابیاتی را شاهد میآورد:«از کیمیای مهر تو زر گشت روی من / آری به یمن لطف شما خاک زر شود»«یا رب این شمع دلافروز ز کاشانه کیست…» و به ویژه بیتی که گویی مخصوص پایان شب یلدا سروده شده است: «روز هجران و شب فرقت یار آخر شد / زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد»
در ادامه گفتگو، از بیابانکی پرسیدیم که آیا نگاه شاعران کلاسیک به یلدا، مشابه نگاه جشنمحور امروزی ماست؟ پاسخ او منفی است و تاکید میکند که در ادبیات کلاسیک، یلدا لزوما شب مبارکی نیست و اغلب با مفاهیم منفی، شوم و نماد فراق و تاریکیِ بیپایان گره خورده است. این شاعر نکته ظریفی را درباره خودِ حافظ مطرح میکند: «حتی خود حافظ که امروز گل سرسبد شب یلداست، یکبار مستقیما کلمه «یلدا» را در دیوانش به کار برده و اتفاقا در همان یکبار هم نگاهی منفی و سیاسی دارد.»
اشاره او به این بیت معروف است:«صحبت حکام، ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید جوی بو که برآید» بیابانکی در تفسیر این بیت میگوید: «اینجا یلدا نماد استبداد و تاریکی است. حافظ با توجه به درگیریاش با فضای سیاسی و ریاکارانه زمان خود، همنشینی با حاکمان را به تاریکی و ظلمتِ شب یلدا تشبیه میکند که هیچ نوری در آن نیست. در واقع، در ادبیات کلاسیک هرجا صحبت از روزگارِ هجران بوده، تشبیه به یلدا رایج بوده است.»
این شاعر معتقد است تبدیل شدن یلدا به یک «جشنِ سراسر شادی»، دستاورد دوران معاصر است: «آن ترس باستانی از تاریکی مربوط به زمانی بود که برق و الکتریسیته وجود نداشت. امروز که شب و روز با نور مصنوعی یکی شده، آن ترس و شومانگاری از بین رفته است. الان کسی باور ندارد که این شب نحس است؛ برعکس، همه خوشحالاند و بارش برف و باران هم (مثل امسال) این شادی را مضاعف میکند.»
بخش تاملبرانگیز سخنان سعید بیابانکی، نقد اجتماعی او درباره کمرنگ شدن آیینهای جمعی و مقایسه یلدا با نوروز است. او یلدا را «بزرگترین جشن خانوادگی و همگرایی ایرانیان» مینامد و هشدار میدهد که جامعه امروز ایران به شدت نیازمند احیای چنین آیینهایی است.
این شاعر میگوید: «متاسفانه بسیاری از آیینهایی که به اجتماع و همگرایی خانوادهها میانجامید، فراموش شدهاند. نوروز هم که باقی مانده، در ایران دیگر جشنِ همگرایی نیست و دیگر جشن «واگرایی» است. برخلاف کشورهایی مثل تاجیکستان که نوروز را جمعی برگزار میکنند، در ایران نوروز کاملا فردی شده است. لحظه تحویل سال، هر کس یا در جاده شمال است، یا در ترافیک تونل گیر کرده یا در هتل و ویلایی جدا از اقوام است. در کل نوروز دیگر جشن «با هم بودن» نیست.»
در مقابل یلدا را سنگرِ حفظِ جمعگرایی میداند: «یلدا هنوز جشنِ خانواده است. این آیینهای «با هم بودن» برای جامعهای که به لحاظ پیوندهای اجتماعی روز به روز ضعیفتر میشود، حیاتی است. من عاشق شب یلدا هستم چون میبینم که میل مردم به ادبیات و در کنار هم بودن، در این شب زنده میشود.»
بیابانکی در پاسخ به اینکه چه متون دیگری باید در کنار دیوان حافظ در سفره یلدا قرار گیرند، بلادرنگ از «شاهنامه فردوسی» نام میبرد و معتقد است فردوسی رکنِ رکینِ هویت ایرانی و شب یلداست که خوشبختانه در سالهای اخیر دوباره به متن جامعه بازگشته است.
او نقش رسانههای رسمی را در این بازگشت کمرنگ و نقش «رسانههای فردی» و فضای مجازی را پررنگ میداند: «خیلی از آدمها در کشور، خودشان به یک رسانه تبدیل شدهاند. اینها به واسطه فضای مجازی، شاهنامه را دوباره سر زبانها انداختند. اخیرا در مراسمی بودم که دختری هشت ساله، کلاس دوم دبستان، چنان زیبا نقالی میکرد که جمعیتی هزار نفره را مسحور کرده بود. اینها جای امیدواری دارد.»
علاوه بر شاهنامه، این شاعر بر لزوم احیای قصههای منثور تاکید دارد: «قصههای «هزار و یک شب»که بهترین نمونه قصهپردازی ماست، نباید فراموش شود. اینها دارند منسوخ میشوند و وظیفه اهالی رسانه و فرهنگ است که در چنین شبی، غبار از روی این متون بردارند.»
پایانبخش گفتگو، روایتی شخصی از زندگی سعید بیابانکی است. یلدا برای او فقط دغدغهای فرهنگی نیست چرا که با شیرینترین اتفاق زندگیاش گره خورده است: «یلدا جایگاه ویژهای در زندگی شخصی من دارد، چرا که خداوند در شب یلدا دختری به من هدیه داد و نامش را هم «یلدا» گذاشتیم تا همیشه یادگار این شب عزیز باشد.»
این شاعر همچنین به تکبیتی اشاره میکند که شاید بسیاری از ایرانیان آن را شنیده باشند، بی آنکه نام شاعرش را بدانند. بیتی که قرار بود مطلع یک غزل باشد، اما خودش به تنهایی یک شعر کامل شد:
«بمان که فلسفهی این شبِ دراز این است / که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم»
و البته ترانه مشهوری که سالهاست پای ثابت جشنهای یلدایی، مهدکودکها و برنامههای تلویزیونی است: «شبِ جیکجیکِ مستون، سرآغازِ زمستون / شبِ حافظ، شبِ می، شبِ تنبک، شبِ نی…»
بیابانکی درباره ماجرای این ترانه میگوید: «سالها پیش دوست عزیزم آرش اوستا ملودیای ساخت و من کلامی روی آن گذاشتم. این کار پخش شد و شاید باورتان نشود، تا امروز هزاران مدل کلیپ روی این آهنگ ساخته شده؛ از مردم عادی گرفته تا حتی سفارتخانههای خارجی! خوشحالم که این اثر توانسته سهمی کوچک در شادی مردم در این جشن باستانی داشته باشد.»
معمولاً ایرانیها برای این مراسم از مدتها قبل آنچنان درگیرمی شوند که دیگر توجهی به آیینهای سایر اقوام، در این بلنترین شب سال ندارند. با این حال شاید جالب باشد که بدانید، همزمان با شب چله ایرانی، در بسیاری دیگر از کشورهای جهان نیز، جشنها و مراسمهای مختلفی برگزار میشود که ریشه در سنتها و فرهنگ آنها دارد.
افغانستان از جمله کشورهایی است که وابستگی زیادی به فرهنگ ایرانی دارد و از آن تأثیر میگیرد. شب یلدا نیز یکی از همین خرده فرهنگهایی است که همواره در این کشورجشن گرفته میشود. در افغانستان، شب یلدا با نام «شب چله» شناخته میشود. مانند ایران، خانوادهها در این شب دور هم جمع میشوند، آجیل میخورند، و برای همدیگر شعر میخوانند. در عین حال در مناطق مختلف افغانستان، رسوم مختلفی از جمله خواندن شعرهای محلی و رقصهای سنتی نیز مرسوم است.
در تاجیکستان، شب یلدا تحت عنوان «شب چله» برگزار میشود و مردم در این شب همچنان به شیوه ایرانیها دورهمیهای این شب را برگزار میکنند. با سفرههایی پر از میوههای مخصوص، آجیل و خواندن اشعار حافظ و… همچنین در این کشور نیز، شب یلدا بهعنوان فرصتی برای گردهمایی خانوادهها و تجدید روابط اجتماعی محسوب میشود.
در ازبکستان نیز شب یلدا مانند برخی از مناطق ایران، باعنوان «چله» جشن گرفته میشود. مردم در این شب دور هم جمع میشوند و با خوردن غذاهای ویژه و میوههای فصل، آن را جشن میگیرند. همچنین در برخی از مناطق ازبکستان، مردم بهویژه در شب یلدا از خواندن اشعار و حکایتهای قدیمی لذت میبرند.
علاوه بر این، در هند، بهویژه در شهرهایی مانند بمبئی و دهلی، که جمعیت قابل توجهی از ایرانیان زندگی میکنند نیز، شب یلدا جشن گرفته میشود. این شب بهویژه در محافل ایرانیان مقیم هند پررنگ است و مردم با استفاده از سنتهای ایرانی، شب یلدا را جشن میگیرند. این جشن مانند ایران، شامل خوردن شیرینیهای ایرانی، هندوانه، انار و برگزاری مراسم حافظخوانی است.
در ارمنستان نیز شب یلدا بهعنوان یک جشن باستانی شناخته میشود، البته در این کشور یلدا، بیشتر بهعنوان جشن «ژنام» (Janam) یا شب زمستانی شناخته میشود. این شب در ارمنستان هم به طولانیترین شب سال اشاره دارد و با خوردن غذاهای خاص و دورهمیهای خانوادگی جشن گرفته میشود. البته شب یلدا در ارمنستان بیشتر جنبههای مذهبی دارد و بیشتر بر دعاها و مراسم خاص این شب تمرکز میکند.
در عراق، بهویژه در میان شیعیان، شب یلدا یا شب «چله» نیز بهعنوان یک جشن مهم برگزار میشود. اگرچه شب یلدا بهطور گسترده در میان همه عراقیها جشن گرفته نمیشود، اما در خانوادههای شیعه و بهویژه در شهرهای کربلا و نجف، این شب بهعنوان زمانی برای جمع شدن خانوادهها و آشنایی با سنتهای ایرانی شناخته میشود.
در برخی از کشورهای عربی مانند لبنان و سوریه، شب یلدا جشن گرفته نمیشود، اما جوامع ایرانی یا افرادی که بهنوعی به فرهنگ ایرانی وابسته هستند، این شب را در کنار خانوادههایشان جشن میگیرند. این جشنها در لبنان بهویژه در میان ایرانیان مقیم بیروت یا مناطق دیگر که ایرانیان جمعیت بیشتری دارند، بیشتر برگزار میشود.
در کشورهای غربی مانند ایالات متحده، کانادا، آلمان، و انگلیس، شب یلدا به ویژه در میان ایرانیان مقیم جشن گرفته میشود. در این کشورها، ایرانیان برای حفظ ارتباط با فرهنگ خود، شب یلدا را با دعوت از خانواده و دوستان و برگزاری مراسم سنتی مانند حافظخوانی، خوردن آجیل، انار و هندوانه جشن میگیرند. این شب فرصتی است برای ایرانیان مقیم خارج از کشور تا هویت فرهنگی خود را به نسلهای جدید منتقل کنند.
یکی از رسوم مرتبط با شب یلدا مربوط به مردم روسیه است. در روسیه، آخرین روز پاییز با تزئین کردن خیابانها جشن گرفته میشود. خوراکیهای این شب شامل کلوچه، انواع شیرینی و غذاهای سنتی مانند نان، پنیر و عسل است. نیایش و دعا نیز بخش دیگری از آیینهای این شب در روسیه به شمار میآید.
در کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد، دانمارک و نروژهم، همزمان با شروع زمستان، جشن سنت لوسیا برگزار میشود. آداب و رسوم یلدا در این منطقه بهاینصورت است که زنان جوان پیراهنهای سفید به تن میکنند و تاجی از برگهای سبز به سر میگذارند که با شمعهای بلند سفید تزئین شده است. هدف از این شمعها نماد روشنایی در دل تاریکی زمستان است.
یکی از رسوم جالب شب یلدا در کشورهای مختلف، آیین سنتی ژاپنیها است که به نوعی خداحافظی با پاییز و استقبال از زمستان محسوب میشود. ژاپنیها باور دارند که این مراسم که به حمام مرکبات یا یوزو باث (Yuzu Bath) معروف است، نهتنها انرژیهای منفی را از بدن دور میکند، بلکه از ابتلا به سرماخوردگی در طول زمستان نیز جلوگیری میکند.
در گذشته، این آیین به شکل حمام گرفتن در آب مرکبات انجام میشد، اما امروزه مردم این کشور با انداختن چند عدد مرکبات مانند لیمو و پرتقال در وان آب گرم، این سنت را به شیوهای مدرنتر برگزار میکنند. این رسم منحصربهفرد بخشی از فرهنگ غنی ژاپنی در گرامیداشت تغییر فصول است.
در شرق آسیا، آخرین شب پاییز که به آن «دونگ ژی» میگویند، با آیینهای سنتی و خانوادگی گرامی داشته میشود. در کره جنوبی، ریختن آب مقدس در اطراف خانه برای دور کردن ارواح خبیثه و خوردن غذای سنتی شامل لوبیا قرمز و برنج سفید از رسوم این شب است. در کشورهایی مانند فیلیپین و ویتنام نیز غذاهایی مانند کوفته برنجی و تانگ یوان سرو میشود. مردم این منطقه شبنشینی را فرصتی برای تقویت روابط خانوادگی و آماده شدن برای زمستانی پربرکت میدانند.
درپاکستان هم، بهعنوان یکی از جوامعی که در گذشته پیوند فرهنگی نزدیکی با ایران باستان داشته، این شب با آیینهای خاص خود برگزار میشود. یکی از عجیبترین رسوم پاکستانیها در این شب، غسل در حالتایستاده است آنهم در حالی که باید تکهای نان در دست داشته باشند. این آیین از ابتدای روز آغاز شده و تا هنگام غروب ادامه دارد. پس از آن، مراسم با حمام طولانی، روشن کردن آتش، جشن و پایکوبی همراه میشود. در پایان نیز آبگوشتی تهیهشده از شکمبه بز سرو میشود که از خوراک های محبوب این شب به شمار می آید.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا