معادن پیشران خاموش اقتصاد ایران

معادن پیشران خاموش اقتصاد ایران

در دل خاک ایران، ثروتی نهفته است که اگر از بند فرسودگی و فناوری‌گریزی رها شود، می‌تواند موتور محرک اقتصاد ملی باشد. معادن، به‌ویژه در حوزه سنگ‌آهن، نه‌تنها ظرفیت جایگزینی درآمدهای نفتی را دارند، بلکه با هوشمندسازی و تحول فناورانه، می‌توانند ایران را به بازیگری مؤثر در بازار جهانی تبدیل کنند. اکنون زمان آن رسیده که نگاه به معدن، از استخراج سنتی به بهره‌برداری هوشمند تغییر یابد—تغییری که آینده صنعتی کشور را رقم خواهد زد.

به گزارش سرمایه فردا، معادن، ستون‌های خاموش اقتصاد ایران‌اند؛ منابعی زیرزمینی که اگر به‌درستی مدیریت شوند، می‌توانند موتور محرک تولید، اشتغال و ارزآوری باشند. در کشوری که با نوسانات ارزی، تحریم‌های بین‌المللی و محدودیت‌های صنعتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، بخش معدن نه‌تنها ظرفیت جایگزینی درآمدهای نفتی را دارد، بلکه می‌تواند به‌عنوان پیشران توسعه فناورانه و منطقه‌ای عمل کند. با این حال، تداوم روش‌های سنتی استخراج، فرسودگی تجهیزات، و ضعف در بهره‌برداری هوشمند، این ظرفیت را به تهدیدی برای منابع ملی بدل کرده است. اکنون زمان آن رسیده که معادن از حاشیه سیاست‌گذاری خارج شوند و در مرکز تحول اقتصادی قرار گیرند—تحولی که از دل فناوری، شفافیت و بازتعریف مدل‌های بهره‌برداری آغاز می‌شود.

 

نرخ‌های جهانی فولاد و ورق در کف

در آستانه پاییز، صنایع فولادی و معدنی ایران با چالش‌های چندوجهی مواجه‌اند: از فشار هزینه‌های انرژی و حمل‌ونقل گرفته تا افت نقدینگی و کاهش رقابت‌پذیری در بازارهای داخلی و جهانی. در حالی که نرخ‌های جهانی به کف رسیده‌اند و ارزش جایگزینی شرکت‌ها در پایین‌ترین سطوح تاریخی قرار دارد، ناترازی‌های ساختاری و سیاست‌های مالی دولت، بار سنگینی بر دوش تولیدکنندگان گذاشته‌اند. این گزارش، تصویری از وضعیت شکننده و فرصت‌های پنهان در دل رکود را ترسیم می‌کند.در حوزه سنگ‌آهن، برخلاف بسیاری از صنایع، صادرات همچنان فعال است. شرکت‌های بالادستی، به دلیل مصرف انرژی کمتر، در برابر بحران‌های انرژی تاب‌آوری بیشتری دارند. در حالی که یک واحد فولادی تا ۹۰۰ کیلووات برق مصرف می‌کند، واحدهای سنگ‌آهنی با مصرفی در حدود ۱۰۰ کیلووات، هزینه‌های کمتری را متحمل می‌شوند. این مزیت، در شرایط ناترازی انرژی، به برگ برنده‌ای برای سرمایه‌گذاران تبدیل شده است.

با این حال، تنگنای نقدینگی، توسعه را متوقف کرده است. شرکت‌هایی که زمانی پروژه‌های توسعه‌ای را در دستور کار داشتند، اکنون با ارزش بازار پایین و توقف سرمایه‌گذاری مواجه‌اند. نمونه بارز آن، شرکت گل‌گهر است که با ارزش ۹۰ همتی معامله می‌شود سطحی که برای بسیاری از تحلیل‌گران، غیرقابل تصور بود.

در صنعت فولاد، ارزش جایگزینی شرکت‌ها به محدوده ۱۷ تا ۲۰ درصد رسیده است. نرخ‌های جهانی فولاد و ورق به کف تاریخی خود نزدیک شده‌اند (۴۳۰ دلار برای فولاد و ۴۸۰ دلار برای ورق)، در حالی که هزینه‌های انرژی، به‌ویژه برق و گاز، با رشد ۷۵ تا ۸۰ درصدی، حاشیه سود شرکت‌ها را به‌شدت کاهش داده‌اند. این فشار، در کنار سیاست‌های مالی دولت و رقابت‌های ضعیف در بورس کالا، شرکت‌هایی مانند فولاد مبارکه را با افت شدید سودآوری مواجه کرده است.

مبارکه، به‌عنوان بزرگ‌ترین شرکت بازار، با کاهش ۴۰ همتی در سود برآوردی، از ۵۰۰ همت به ۳۳۰ همت سقوط کرده است. سیاست‌های علی‌الحساب ۳۵ درصدی، رقابت را از بین برده و بازار را در وضعیت انجماد قرار داده‌اند. اکنون با کاهش این نرخ، رقابت‌ها در حال بازگشت‌اند، اما آسیب‌های روانی و نقدینگی همچنان پابرجاست.

در نهایت، پرسش اصلی این است: آیا پاییز و زمستان، فشار ناترازی‌ها را تشدید خواهند کرد؟ با توجه به داده‌های مصرف انرژی و روندهای قیمتی، بعید است که شرایط به‌طور کامل تعدیل شود. صنایع، به‌ویژه فولادی‌ها و سنگ‌آهنی‌ها، نیازمند بازنگری در سیاست‌های حمایتی، اصلاح ساختار مالی و مدیریت هوشمند منابع‌اند. در غیر این صورت، پاییز می‌تواند به فصل فرسایش ظرفیت تولید و تضعیف جایگاه رقابتی تبدیل شود.

صنعت معدنکاری ایران، پس از سال‌ها مواجهه با تحریم، محدودیت‌های تکنولوژیک و فرسایش زیرساختی، اکنون در نقطه‌ای ایستاده که ادامه مسیر سنتی نه‌تنها سودآور نیست، بلکه تهدیدی برای منابع ملی و امنیت صنعتی کشور محسوب می‌شود. به‌ویژه در حوزه سنگ‌آهن، که با افزایش عمق استخراج، هزینه‌های عملیاتی به‌شدت بالا رفته و ارزش افزوده کاهش یافته، نیاز به بازتعریف مدل اقتصادی معدنکاری بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. در این میان، هوشمندسازی معادن نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت استراتژیک است ضرورتی که می‌تواند ایران را از چرخه زیان خارج کرده و به بازیگری مؤثر در بازار جهانی تبدیل کند. از این رو در مقطع کنونی تغییر رویکرد در صنعت معدنکاری ضروری است. در واقع، چالش‌های ساختاری و افزایش هزینه‌ها در معادن عمیق، نشان‌دهنده پایان دوره استخراج سنتی و آغاز نیاز به تحول فناورانه است که بر مبنای آن رقابت‌پذیری در بازار جهانی افزایش یابد.

چالش‌های فعلی استخراج سنگ‌آهن

واقعیت این است که از افزایش عمق استخراج به افت مالی شرکت ها منجر شده است. چراکه فرآیند استخراج سنگ‌آهن در سال اخیر موجب شده تا به‌طور طبیعی برای استخراج بیشتر به عمق هالی بیشتر بروند که به تجهیزات با فناوری بالا نیاز دارد و این به معنای افزایش هزینه و کاهش بهره‌وری مالی است. هرچه معدن‌کاران به لایه‌های پایین‌تر زمین نفوذ می‌کنند، هزینه‌های باطله‌برداری، حمل‌ونقل، تأمین انرژی و ایمنی افزایش می‌یابد. این افزایش هزینه‌ها، در بسیاری از موارد، از ارزش افزوده حاصل از فروش محصول نهایی پیشی می‌گیرد و عملاً صرفه اقتصادی استخراج را زیر سؤال می‌برد. این موضوع نشان می‌دهد که رابطه بین عمق استخراج و هزینه‌های عملیاتی، یک نقطه شکست در مدل اقتصادی معادن سنتی است. بدون مداخله فناورانه، ادامه استخراج در چنین شرایطی نه‌تنها سودآور نیست، بلکه می‌تواند به زیان‌دهی ساختاری منجر شود و منابع ملی را با اتلاف مواجه کند.

در چنین شرایطی، قیمت تمام‌شده آهن و فولاد افزایش می‌یابد، چراکه مواد اولیه گرانتر می شود و به دلیل فشار هزینه‌ها، حاشیه سود تولیدکنندگان کوچک و متوسط نیز تحلیل می‌رود. این وضعیت، به‌ویژه در معادن سنتی و فاقد زیرساخت‌های فناورانه، به‌وضوح قابل مشاهده است. حتی می تواند برای جوامع محلی پیامدهای اجتماعی به دلیل تعطیلی معادن به همراه داشته باشد. درواقع کاهش سودآوری تولیدکنندگان کوچک، به معنای تضعیف زنجیره تأمین داخلی و افزایش وابستگی به واردات است. این روند، در بلندمدت می‌تواند حتی امنیت صنعتی کشور را تهدید کند.

بنابراین هوشمندسازی و فناوری‌های نوین پاسخ به این چالش، در بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و هوشمندسازی فرآیندهای معدنی نهفته است. استفاده از تجهیزات پیشرفته، سنسورهای هوشمند، پهپادهای نقشه‌بردار، سیستم‌های خودکار حفاری و تحلیل داده‌های ژئوفیزیکی، می‌تواند هزینه‌های عملیاتی را کاهش داده و بهره‌وری را به‌طور چشمگیری افزایش دهد. درواقع فناوری ابزار بازگشت معدنکاری سنتی به صرفه اقتصادی است. اما باید توجه داشت که اجرای این راهکارها نیازمند زیرساخت‌های دیجیتال، سرمایه‌گذاری اولیه بالا، و تربیت نیروی انسانی متخصص است، عواملی که در سیاست‌گذاری معدنی کشور باید به‌طور جدی دیده شوند.

طبق تجربه بسیاری از معادن بزرگ دنیا هوشمندسازی معادن، علاوه بر کاهش مصرف سوخت، و پوشش ایمنی بهتر، امکان استخراج هدفمند و با حداقل ضایعات را فراهم می‌کند. همچنین این فناوری‌ها، با افزایش دقت در شناسایی ذخایر و بهینه‌سازی مسیرهای استخراج، ارزش افزوده نهایی محصول را بالا می‌برند و سودآوری را به سطح قابل‌قبولی بازمی‌گردانند. . البته نباید نادیده گرفت که از منظر زیست‌محیطی نیز، کاهش ضایعات و مصرف انرژی را به همراه دارند، که به معنای پایداری بیشتر و کاهش ردپای اکولوژیک صنعت معدنکاری است این موضوع در تعامل با استانداردهای جهانی اهمیت فزاینده‌ای دارد.

 

تجربه‌های جهانی درباره هوشمندسازی

کشورهایی مانند چین، فرانسه و هلند، سال‌هاست که در مسیر هوشمندسازی معادن گام برداشته‌اند. چین، به‌عنوان یکی از پیشروان این حوزه، حتی در معادن زیرزمینی و زیرآبی، از فناوری‌های پیشرفته برای استخراج سنگ‌آهن استفاده می‌کند. در برخی مناطق جنگلی یا دریایی، با بهره‌گیری از ربات‌های حفار و سامانه‌های کنترل از راه دور، عملیات استخراج با حداقل آسیب زیست‌محیطی و حداکثر بهره‌وری انجام می‌شود. این تجربه‌های نشان می‌دهند که هوشمندسازی نه‌تنها یک روند فناورانه، بلکه یک سیاست ملی است. کشورهایی که زودتر این مسیر را آغاز کرده‌اند، اکنون در جایگاه تعیین‌کننده بازارهای جهانی قرار دارند. ایران نیز باید از این الگوها درس بگیرد و با بومی‌سازی فناوری، مسیر خود را طراحی کند.

درواقع فناوری نه‌تنها ابزار کاهش هزینه، بلکه عامل افزایش امنیت، پایداری و سودآوری در صنعت معدنکاری است بلکه یک استراتژی بقاست. امنیت عملیاتی، کاهش ریسک انسانی، و پایداری زیست‌محیطی، سه ستون اصلی آینده معادن هستند که بدون فناوری، قابل تحقق نیستند.

بنابراین فناوری، شرط بقای معادن سنگ‌آهن در شرایطی که صرفه مالی استخراج سنگ‌آهن در ایران رو به کاهش است، تنها راه حفظ مزیت رقابتی و سودآوری، حرکت به‌سوی هوشمندسازی و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین است. این مسیر، نیازمند سرمایه‌گذاری هدفمند، آموزش نیروی انسانی، و بازنگری در سیاست‌های معدنی کشور است اما تحقق این مسیر، نیازمند هم‌افزایی میان دولت، بخش خصوصی، دانشگاه‌ها و نهادهای فناورانه است. بدون یک اکوسیستم نوآوری، هوشمندسازی معادن تنها در حد شعار باقی خواهد ماند.

اگر این تحول فناورانه به‌درستی طراحی و اجرا شود، می‌توان انتظار داشت که معادن سنگ‌آهن ایران نه‌تنها از بحران بهره‌وری عبور کنند، بلکه به بازیگران مؤثر در بازار جهانی تبدیل شوند. آینده معدنکاری، در دستان فناوری است و ایران باید این مسیر را با جسارت و برنامه‌ریزی طی کند. در این مسیر جسارت و برنامه‌ریزی، دو عنصر کلیدی‌اند که باید در سیاست‌های معدنی کشور نهادینه شوند. آینده معدنکاری ایران، نه در عمق زمین، بلکه در عمق تحول دیجیتال رقم خواهد خورد.

دیدگاهتان را بنویسید