عملکرد ضعیف مدیران میتواند تاثیرات منفی زیادی بر بهرهوری و رشد سازمان داشته باشد. مدیرانی که مسئولیتپذیری کمی دارند، از تعارض با کارمندان اجتناب میکنند و نمیتوانند نتایج مطلوبی به دست آورند، اغلب منجر به کاهش بهرهوری و افزایش نارضایتی کارمندان میشوند. در این مقاله، به بررسی چالشهای مدیریت سطحی و تأثیرات آن بر عملکرد سازمان میپردازیم و راهکارهایی برای بهبود این وضعیت ارائه خواهیم کرد.
رضا حیدرینژاد: در دنیای مدیریت، یکی از چالشهای رایج وضعیتهایی است که در آن مدیران عملکرد ضعیفی دارند، مسئولیتپذیری کمی نشان میدهند، از تعارض با کارمندان اجتناب میکنند و نتیجه کار معمولاً منجر به ضرر میشود.
مدیریت سطحی، اصطلاحی است که “ویکتور لیپمن” برای توصیف این مجموعه رفتارهای مدیریتی تعریف کرده است. یکی از عوامل موثر در مدیریت سطحی، میل شدید مدیران به محبوبیت است؛ این مدیران تمایل دارند به هر قیمتی از تعارض دوری کنند، که میتواند آنان را از انجام وظایف ضروری باز دارد.
یکی از ویژگیهای اصلی مدیریت سطحی، عدم توانایی در دستیابی به نتایج مطلوب است، حتی با وجود دانش فنی و روابط خوب با همکاران. در بسیاری از موارد، مدیریت سطحی به سادگی شناسایی نمیشود زیرا چنین مدیرانی لزوماً نالایق نیستند.
عملکرد ضعیف مدیران تأثیرات منفی زیادی بر عملکرد سازمان دارد، از جمله کاهش بهرهوری، افزایش نارضایتی کارمندان، افزایش نرخ ترک شغل، کاهش نوآوری، افت کیفیت و از دست دادن مزیت رقابتی. اگر احساس میکنید که گرفتار مدیریت ناکارآمد و سطحی شدهاید، باید از مواجهه با مشکلات و تعارضها نترسید، برای تیمهای خود اهداف روشن و قابل دستیابی تعیین کنید و اعضای تیم خود را به چالش بکشید تا بهترین عملکردشان را ارائه دهند.
چالش مدیریت سطحی در سازمانها را میتوان با شناخت عوامل مؤثر و اجرای راهکارهای مناسب بهبود بخشید. ایجاد تعادل بین روابط مثبت با کارمندان و تمرکز بر دستیابی به اهداف، کلید موفقیت در مدیریت است. افرادی که دانش و آگاهی بیشتری دارند، کمتر در معرض “ترس و نفرت” قرار میگیرند.
مدیران فوبیاکراس به ایجاد ترس در بین افراد سازمان یا جامعه معتقد هستند تا بتوانند آنان را مطیع و ساکت نگه دارند. شیوه مدیریت فوبیاکراسی یا ترسسالاری بر اساس ترس و نفرت است. در این روش، تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و کنترلها بر پایه ترس و تهدید صورت میگیرد.
مدیران ترسسالار با بزرگنمایی تهدیدها و خطرات و ایجاد ناامنی روانی، افراد را وادار به اطاعت و پیروی میکنند و توجه آنها را از مشکلات واقعی منحرف مینمایند. در این روش، مدیران به جای تکیه بر منطق، شایستگی و آیندهنگری، از ترس به عنوان ابزاری برای کنترل، حفظ قدرت و پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. متأسفانه ترس موجب میشود افراد بدون چون و چرا از خواستهای مدیران پیروی کنند و باعث میشود انسانها کارهای احمقانهای انجام دهند.
البته استفاده از ابزار ترس و تشویق در تمامی شیوههای مدیریتی مورد توجه قرار میگیرد، اما مدیران فوبیاکراس به استفاده تمامعیار از تاکتیکهای ترسسالارانه متهم هستند.
نکته: فوبیاکراسی یکی از بدترین شیوههای مدیریت سازمان یا جامعه است زیرا در این سیستم، شفافیت و اعتماد وجود ندارد، نوآوری، رشد، خلاقیت و ریسکپذیری هم دیده نمیشود. در این روش، مدیران به جای برنامهریزی برای آینده، برای بقای خود بر روی تصمیمگیریهای کوتاهمدت وابسته هستند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا