شمال در آستانه فروپاشی

شمال در آستانه فروپاشی

موج مهاجرت از فلات مرکزی به گیلان و مازندران دیگر تنها یک جابه‌جایی جمعیتی نیست؛ این روند زیرساخت‌های فرسوده، منابع طبیعی و هویت اجتماعی شمال کشور را به مرز فروپاشی کشانده و آینده این دو استان را به یکی از جدی‌ترین بحران‌های ملی بدل کرده است.

مقدمه متفاوت و غیرتکراری

به گزارش سرمایه فردا،موج مهارنشدنی مهاجرت از فلات مرکزی به استان‌های شمالی کشور، امروز چهره گیلان و مازندران را دگرگون کرده است و ویلاسازی، مصرف بی‌رویه آب و تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی، زیرساخت‌های فرسوده این مناطق را به مرز فروپاشی و تبدیل شدن به بحرانی ملی نزدیک کرده است. رویه ای که هم منابع طبیعی را می‌بلعد و هم هویت اجتماعی و فرهنگی روستاها و شهرهای شمالی را تهدید می‌کند.

قصه پرغصه بی‌آبی در فلات مرکزی ایران دیگر تنها یک بحران محلی نیست؛ این بار تبعات آن تا سواحل دریای خزر کشیده شده است. وقتی کشاورزان شرق اصفهان در اعتراض به نبود آب، لوله انتقال به یزد را شکستند و مردمان یزدی در گرمای بالای ۳۰ درجه برای جرعه‌ای آب آشامیدنی در صف‌های طولانی تانکرها ایستادند، شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که این بحران به موجی از مهاجرت داخلی بدل شود؛ موجی که امروز با حضور گسترده اقشار مرفه و طبقات مختلف از اصفهان و یزد در استان‌های گیلان و مازندران، ترکیب جمعیتی این مناطق را به‌طور جدی و بحرانی تغییر داده است.

این مهاجرت ها، تنها جابه‌جایی انسان‌ها نیست؛ بلکه به معنای فشار مضاعف بر منابع آبی، تخریب جنگل‌ها و مراتع، تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی و رشد مهار نشدنی ساخت‌وسازهایی است که چهره روستاها و شهرهای شمالی را دگرگون کرده‌اند. آمارها نشان می‌دهد که در فاصله سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ بیش از ۸۰۰ هزار نفر به استان‌های شمالی کوچ کرده‌اند و این روند در سال جاری نیز با شدت بیشتری ادامه دارد.

 

میهمان پذیری به وسعت دو استان

هشدارها جدی است: رئیس سازمان جهاد کشاورزی گیلان صراحتاً اعلام کرده که «مهاجرت گسترده به استان‌های شمالی پیامدی جدی برای بخش کشاورزی به همراه دارد.» حال پرسش اینجاست؛ آیا شمال ایران به مهمانخانه‌ای بی‌در و پیکر بدل شده که در آن منابع طبیعی، آب و خاک، قربانی خوش‌نشینی و ویلاسازی می‌شوند؟

در همین رابطه با علیرضا غفاری عضو شورای عالی استان گیلان و عضو شورای اسلامی شهر تالش درباره اثرات این مهاجرت ها بر شهرها و روشتاهای استان می گوید: در سال‌های اخیر، موجی از مهاجرت به استان‌های شمالی کشور، به‌ویژه گیلان و مازندران، چنان شدت گرفته که دیگر نمی‌توان آن را یک روند طبیعی دانست؛ بلکه به یک بحران اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی بدل شده است.  ۱۰ دسال پیش، خرید خانه دوم در شمال پدیده‌ای محدود بود. اما امروز، با تغییرات اقلیمی و بحران آب در فلات مرکزی، این روند به تهدیدی جدی برای بافت اجتماعی و محیط زیست گیلان تبدیل شده است.

وی از قول یکی از اعضای شورای شهر لیسار که خود ۲۰ سال در حوزه کشاورزی فعالیت داشته، هشدار می‌دهد: «تا زمانی که کشاورزی توجیه اقتصادی نداشته باشد، زمین‌ها یکی پس از دیگری تغییر کاربری می‌دهند.» نمونه بارز آن، کاهش زمین‌های برنج در برابر رونق باغ‌های کیوی است.

 

هجوم غیر بومی‌ها؛ روستاها در خطر هویت‌زدایی

به گفته غفاری، بر اساس مشاهدات محلی، برخی روستاهای گیلان تا ۶۰ درصد جمعیت خود را به مهاجران غیر بومی سپرده‌اند. حتی گزارش‌هایی وجود دارد که شوراهای محلی و … مهاجران نماینده دارند وحتی به طور مثال یک شهروند اصفهانی حالا به عضویت شورا رسیده است.

وی همچنین معتقد است، این تغییر ترکیب جمعیتی، نگرانی‌های جدی درباره هویت فرهنگی و اجتماعی منطقه ایجاد کرده است و بهتر است با الگو برداری از شهرک‌های استان مازندران مانند نمک آبرود، فضا برای پذیرش هموطنانی که ناخواسته به خاطر شرایط اقلیمی اقدام به مهاجرت کرده اند فراهم شود و در مقابل سهم استان گیلان برای توسعه خدمات زیربنایی و روبنایی افزایش یابد.

این عضو شورای استان گیلان بیان می کند که مسئله تنها زمین و خانه نیست؛ بلکه بحران فاضلاب، فشار بر منابع آب، برق و گاز، و نبود مدیریت یکپارچه، گیلان را در معرض فروپاشی زیرساختی قرار داده است. فاضلاب‌های رهاشده در رودخانه‌ها،  تالاب انزلی که در معرض خشکیدن است، سطح آب دریای خزر که همواره در حال عقب رفتن است نمونه‌ای آشکار از بی‌توجهی است و مهاجرت گسترده هموطنان از فلات مرکزی و سایر استان ها بر آن اثر مضاعف می گذارد.

 

پیشنهاد جنجالی: بلندمرتبه‌سازی در شمال

این عضو شورای عالی استان ها راه‌حل متفاوتی ارائه می‌دهد که می تواند در نوع خودش جنجالی باشد: اگر قرار است مهاجرت ادامه یابد، باید لکه‌های بلندمرتبه‌سازی در مناطق مشخص ایجاد شود تا مهاجران مستقیم وارد روستاها نشوند.» پیشنهادی که می‌تواند هم بحران زمین‌خواری را مهار کند و هم موجی از مخالفت‌ها را برانگیزد.  وی معتقد است باید این مساله با هم اندیشی استانداری گیلان، بنیاد مسکن، وزارت راه و شهرسازی و سایر دستگاه ها و نهادهای استانی و محلی چاره اندیشی شود.

با ادامه خشکسالی، پایین رفتن آب سطح دریای خزر و فشار بر منابع طبیعی، گیلان در آستانه بحرانی است که اگر مدیریت نشود، نه تنها کشاورزی و محیط زیست، بلکه بافت اجتماعی و فرهنگی آن نیز فرو خواهد ریخت و گزارش ها نشان می‌دهد که مهاجرت به شمال دیگر یک انتخاب شخصی نیست؛ بلکه یک بحران ملی است که نیازمند مدیریت فوری و یکپارچه است.

اما استان همسایه مازندران که از دیرباز نسبت به گیلان از رونق بیشتری هم برخوردار بوده و همواره مورد توجه گردشگران و از جمله تهرانی ها بوده به مراتب اوضاع وخیم تری دارد و از شرق و غرب تحت نفوذ مهاجرانی که از فلات مرکزی ایران بالاجبار به کوچ اجباری تن داده اند، قرار گرفته است. طبق اعلام مسئولان استانی، طی سال های گذشته  به دلیل کم آبی حدود سه هزار و ۵۰۰ هکتار از مزارع مازندران زیر کشت نرفته است.

 

مهاجرت به شمال؛ مهمانی بی‌دعوت یا بحران ملی؟

محمد صادق صفر پور عضو شورای عالی استان های استان مازندران نیز مانند غفاری، معتقد است در سال‌های اخیر، استان‌های مازندران و گیلان شاهد موج گسترده‌ای از مهاجرت از استان‌های مرکزی و کویری کشور، به‌ویژه شهرهای اصفهان، یزد، کاشان، اهواز و دزفول به تن کابن، چالوس، نوشهر، نور و محمود آباد  بوده‌اند. به گفته وی، برآوردهای غیررسمی نشان می‌دهد حدود ۴۰ درصد مهاجران جدید شمالی، اصفهانی‌ها هستند؛ سهم یزدی‌ها کمتر اما همچنان قابل توجه است. این تغییر جمعیتی، چهره شهرها و روستاهای شمال را دگرگون کرده و پرسش‌های جدی درباره ظرفیت زیست‌محیطی و اجتماعی منطقه ایجاد کرده است.

به نظر می رسد که به جز منایع طبیعی و جنگل ها حتی جاده‌های قدیمی و فرسوده نیز دیگر توان تحمل این حجم ترافیک را ندارند همانطور که صفرپور در این مورد می گوید:«پنجشنبه و جمعه»‌های شلوغ دیروز، امروز به «تمام روزهای هفته» بدل شده‌اند و روایت‌های تلخ از مادرانی که در مسیر درمانگاه به دلیل قفل شدن جاده جان باخته‌اند، به نماد ناکارآمدی زیرساخت‌ها تبدیل شده است.

از تنکابن تا رامسر و چالوس، جنگل‌های ۲۰۰۰ به سرعت جای خود را به ویلاها و ساختمان‌های آهنی داده‌اند. و متاسفانه بومیان باید برای نشستن در طبیعت پول بدهند.

این جمله، بیش از یک هشدار، تصویری از آینده‌ای است که در آن جنگل‌های شمال دیگر به‌عنوان میراث ملی وجود نخواهند داشت.

 

بحران آب؛ استخرها به جای چشمه‌ها

تنش آبی اما برخلاف گیلان، شهروندان مازندرانی را که حالا میزبان دهها هزار مهاجرهستند را تهدید می کند.صفرپور که در عین حال عضو شورای شهر خرم آباد واقع در شهرستان تنکابن نیز هست، در این خصوص می گوید: هم اکنون استان مازندران با تنش آبی مواجه شده  و ۸۰ درصد منابع آبی استان با تهدید جدی مواجه است. در همین رابطه یکی از جنجالی‌ترین بخش‌های ماجرا، مصرف بی‌رویه آب توسط مهاجران جدید است. به طوریکه  بسیاری از ویلاهای تازه‌ساز مجهز به استخرهایی هستند که در تابستان پر می شوند حتی اگر مورد استفاده قرار نگیرند. در حالی که  چشمه ها و رودخانه‌های مشهور منطقه مانند «چشمه کیله» و در حال خشک شدن‌ هستند. کارشناسان هشدار می‌دهند که این روند می‌تواند شمال کشور را با تنش آبی جدی روبه‌رو کند.

انتظار می‌رفت ورود مهاجران به رونق اقتصادی منطقه کمک کند، اما واقعیت چیز دیگری است. طبق گفته صفرپور مهاجران فقط در ساخت و ساز مشغول هستند و به جز چند کارگاه سنگ و صنایع وابسته به ساخت‌وساز، هیچ تحول اقتصادی پایدار ایجاد نشده است ضمن آنکه ویلاهایی که می سازند نیز  بیشتر به اجاره کوتاه‌مدت برای خوش‌نشینان تبدیل شده‌اند تا سرمایه‌گذاری مولد.

استان مازندران با وسعتی حدود دو میلیون و چهار هزار هکتار، بخش بزرگی از عرصه‌های طبیعی کشور را در خود جای داده است. از این مساحت، نزدیک به یک میلیون و ۷۰۰ هزار هکتار شامل جنگل‌ها و مراتع است که مدیریت آن بر عهده دو اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری در شهرهای ساری و نوشهر قرار دارد. اداره کل ساری حدود ۷۱ درصد و اداره کل نوشهر نزدیک به ۲۹ درصد این عرصه‌ها را تحت پوشش دارد. در مجموع، مازندران حدود ۵۴ درصد جنگل‌های شمال کشور را در اختیار دارد و نیمی از جنگل‌های هیرکانی ثبت‌شده در فهرست جهانی یونسکو نیز در محدوده این استان واقع شده است.

در کنار این منابع طبیعی، مازندران دارای حدود ۴۶۰ هزار هکتار زمین کشاورزی و باغی است که سالانه بیش از هفت میلیون تن محصول از آن برداشت می‌شود. با وجود چنین ظرفیتی، تغییر غیرمجاز کاربری اراضی کشاورزی و باغی همچنان یکی از چالش‌های مهم استان به شمار می‌رود و مدیریت این روند برای حفظ تولید پایدار و منابع طبیعی ضروری است.

 

مرز میان شهر و روستا از بین رفته است

اما شاید هیج کدام از شهروندان این دو استان مانند املاکی ها نتوانند در مورد وضعیت مهاجرت به این نقاط جمعیتی صحبت کنند. صالحی‌نژاد، فعال بازار معاملات ملکی کلاردشت، یکی از همین افراد است که در خصوص روند مهاجرت گسترده به این منطقه به «هفت صبح» می گوید: کلاردشت از دیرباز مورد توجه تهرانی ها قرار داشته و دارد اما افزایش حضور خریداران از اصفهان، خوزستان، شیراز، مشهد و ایلام موجب رشد بی‌سابقه قیمت زمین و ویلا شده و بافت جمعیتی و فرهنگی منطقه را به‌طور جدی تحت تأثیر قرار داده است.  به طوریکه دیگر نمی‌توان روستاها را با گذشته مقایسه کرد. امروز در هر روستا انواع فروشگاه‌ها، سوپرمارکت‌ها و مراکز خدماتی وجود دارد و ساخت‌وسازها به‌قدری گسترده شده که مرز میان شهر و روستا عملاً از بین رفته است.

به گفته وی کلاردشت به دلیل قرار گرفتن در دامنه یخچال‌های علم‌کوه و بارش‌های فراوان، مشکل کم‌آبی ندارد. اما در شهرهای همجوار مانند سلمانشهر شرایط متفاوت است و کمبود آب محسوس است. همین مسئله باعث شده مهاجران ترجیح دهند در کلاردشت ساکن شوند رویه ای که  تغییروسیع کاربری زمین های پربار این منطقه را به همراه داشته است!. وی در تشریح بیشتر این وضعیت می گوید: البته اگر زمینی خارج از طرح روستا باشد، امکان دریافت مجوز ساخت ندارد و هرگونه ساخت‌وساز غیرمجاز با جریمه سنگین مواجه خواهد شد. با این حال فشار تقاضا برای ویلاسازی همچنان ادامه دارد.

شمال کشور امروز میزبان مهمانانی است که به ناچار بار سفر بسته اند، اما خانه‌ای که برایشان مهیا شده، زیرساخت ندارد، آب ندارد، و طبیعتش فروخته شده است. پرسش اصلی اینجاست: آیا این مهاجرت، فرصتی برای توسعه است یا بحرانی که آینده مازندران و گیلان را تهدید می‌کند؟

 

 استاندار مازندران از تلاش برای جذب سرمایه‌گذار داخلی و خارجی با هدف تکمیل جاده الموت خبر می‌دهد. جاده‌ای که قرار است گردشگران بیشتری را روانه غرب مازندران کند. به گفته مدیر کل منابع طبیعی مازندران-نوشهر دو مسیر دسترسی از سمت الموت به مازندران وجود دارد که احتمالا منظور استاندار جاده منتهی به سه هزار بوده و درخواست بررسی برای تونل‌های این جاده، به‌تازگی به اداره کل منابع طبیعی ارسال شده است اما مجوزهای لازم برای آغاز پروژه، در یک دهه قبل گرفته شده است. حال این پرسش مطرح است که چرا باید در یک مسیر کوهستانی با تحمل تخریب و احتمال بسته بودن جاده در چند ماه از سال تن به احداث دو جاده بدهیم؟

 

گویا استاندار مازندران قصد دارد که این استان را تبدیل به کارگاه پروژه‌های متعدد توسعه‌ای کند. از تبدیل شدن مازندران به منطقه آزاد اقتصادی گرفته تا تصویب بلندمرتبه سازی در این استان، تصمیمات جنجالی است که در همین چند ماه اخیر توسط یونسی روی خط رسانه‌ها رفته است و حالا نوبت به تکمیل جاده الموت با جذب سرمایه خارجی برای توسعه گردشگری در غرب مازندران رسیده است.

اخیرا مهدی یونسی رستمی استاندار مازندران در نشست با حمید قنبری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه با اشاره به اینکه اتمام طرح‌های نیمه تمام از طریق جذب سرمایه‌گذار داخلی و خارجی امکان‌پذیر است از وزارت امور خارجه درخواست کرده تا سرمایه‌گذار خارجی دارای اهلیت را برای اتمام طرح‌های نیمه تمام یا آغاز طرح‌های اجرایی کلان به مازندران معرفی کند.

استاندار مازندران ایجاد گذرگاه ساحلی در کرانه دریای خزر برای توسعه صنعت گردشگری و اتمام طرح نخستین آزاد راه استان را از جمله طرح‌های دارای اولویت این استان اعلام می‌کند و توسعه زیرساخت‌ها در غرب مازندران به عنوان مقصد مهم گردشگری را یکی از مباحث مهم می‌داند.

به اعتقاد یونسی توسعه زیر ساخت‌ها در محورکندوان، توسعه جاده الموت قزوین از جمله طرح‌هایی است که در صورت حضور موثر سرمایه گذاران داخلی و خارجی می‌تواند زمینه توسعه بیش از پیش استان مازندران را فراهم کند. اما آیا توسعه‌ای که او دنبال می‌کند، پایدار است و منافع ملی را دنبال می‌کند یا به زودی به ضد خود تبدیل خواهد شد؟

 

گذشتن دو جاده از مسیر الموت

نام الموت با کوه و برف و سرما گره خورده است اما چرا استاندار مازندران اصرار دارد جاده‌ای دیگر برای دسترسی بیشتر به مازندران ایجاد کند؟ آیا این جاده که احتمالا چند ماه از سال زیر پوشش برف بوده و بسته خواهد شد، طبیعت مازندران را بیش از گذشته تحت تاثیر قرار نمی‌دهد و زباله‌های گردشگران را بلای جان مازندران نمی‌کند؟ آیا مجوزهای لازم از دستگاه‌های متولی برای ساخت این جاده‌ها اخذ شده است؟

مهرداد خزائی پول مدیر کل منابع طبیعی مازندران-نوشهر در گفت‌وگو با «هفت صبح» درباره جاده مد نظر استاندار توضیح می‌دهد که در حال حاضر دو جاده از مسیر الموت می‌گذرد که ماهیت این دو جاده و نقاط دسترسی آن کاملا متفاوت است.

او می‌گوید: احتمالا منظور استاندار جاده‌ای است که از طالقان و الموت می‌گذرد و به ارتفاعات سه هزار می‌رسد. تمام موافقت‌های این پروژه مربوط به ۱۰ سال پیش است و فعلا فعالیت‌ها در پایین دست در حال انجام است. این پروژه در ارتفاعات بالا نیاز به یک یا دو تونل دارد تا درختان مسیر قطع نشود. درخواست احداث تونل هم به تازگی برای ما ارسال شده است.

 

جاده اشکورات ربطی به الیت ندارد

به گفته خزائی پول جاده دیگری هم وجود دارد که از اشکورات و الموت می‌گذرد و با جاده سه هزار متفاوت است. در این جاده با ماشین کمک‌ دار هم نمی‌توان راحت تردد کرد. یک بخش از این مسیر به گیلان می‌رود و بعد به مازندران رفته و این دو استان را به قزوین وصل می‌کند. زیرساخت‌های جاده مشخص نیست و برای ساخت آن اصلا درخواستی نیامده است. این جاده فقط یک جاده دسترسی است و نهایتا به دنبال تعریض آن هستند. در بازدیدی که سه سال قبل از این مسیر داشتیم، درخواست اصلاح جاده مطرح شده بود.

اگرچه برخی منابع محلی خبر از عبور جاده از مجاور روستای دلیر و الیت و قیمت‌دار شدن زمین‌های آنجا می‌دهند اما مدیر کل منابع طبیعی مازندران-نوشهر این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید: میسر جاده با این مناطق خیلی فاصله دارد. این موضوع صحت ندارد. دلیر و الیت در منطقه بن بست هستند و جاده مناسبی هم ندارند، ضمن آنکه اصلا دسترسی به الموت ندارد. جاده‌ای که کشیده می‌شود، ربطی به الیت ندارد و حالا چون الیت پررنگ شده، همه چیز را به این منطقه ربط می‌دهند.

 

جاده سازی همواره توام با تخریب است

جاده‌ای که از یک منطقه کوهستانی می‌گذرد، قطعا جاده‌ای است که دسترسی دائم به آن وجود ندارد و معلوم نیست چرا استاندار مازندران به دنبال جذب سرمایه‌گذار خارجی برای جاده‌ای است که چند ماه از سال در دسترس نیست و آیا اصلا چنین پروژه‌ای جاذبه کافی برای جذب سرمایه‌گذار دارد یا نه؟ میزان تخریب آن چقدر است؟ آیا به همه زوایای داستان فکر شده است؟

روزبه اجلالی کارشناس منابع طبیعی نیز در گفت‌وگو با «هفت صبح» از وجود دو مسیر متفاوت در منطقه برای دسترسی به مازندران خبر داده و جاده الموت را مسیری برای دسترسی سریع‌تر به تنکابن معرفی می‌کند. البته او تاکید می‌کند که این مسیر صرفا یک راه دسترسی است.

اجلالی هم برف‌گیر بودن جاده‌های کوهستانی را قبول دارد و می‌گوید همین جاده طالقان در سال‌های گذشته چهار تا پنج ماه بسته بوده است.

به اعتقاد او، هر جاده‌سازی با تخریب طبیعت همراه است و اصلا امکان ندارد جاده‌ای بسازیم که طبیعت در آن تخریب نشود. این پیش فرض همواره در جاده‌سازی‌ها وجود دارد اما باید برای ساخت جاده، یک ضوابطی در نظر بگیرند که تخریب طبیعت را کمتر کند.

این کارشناس منابع طبیعی می‌گوید: بدون تخریب نمی‌شود راه باز کرد. جاده سازی با قطع گیاهان و ریختن خاک در کنار جاده همراه است و احتمال اینکه جاده الموت در زمستان بلااستفاده باشد، زیاد است زیرا در گردنه پیشه‌بن که ارتفاعش زیاد است، در زمستان شاهد بارش برف هستیم.

جاده‌های متعدد در مازندران و تلاش برای جذب گردشگر بدون در نظر گرفتن ظرفیت تفرج، اکوسیستم‌های جنگلی شمال کشور را به شدت تهدید می‌کند. گردشگری که در همه جای دنیا راه کسب درآمد بدون تخریب طبیعت معرفی می‌شود، در ایران به دلیل فرهنگ رایج مردم، به عاملی مخرب تبدیل شده و با ساخت جاده و رهاسازی زباله در طبیعت همراه شده است. آیا وقت آن نرسیده که سازمان منابع طبیعی در سیاست‌های خود برای توسعه گردشگری در غرب تا شرق جنگل‌های شمال تجدید نظر کند؟

 

خروج گیلان از مرز پذیرش جمعیت

سال ۹۸ بود که نخستین هشدارها برای هجوم گردشگران به استان‌های شمالی رسانه‌ای شد. در این سال رسانه‌ها  نوشتند که شمال ایران تبدیل به محل گردشگری برای اتباع کشور‌های خارجی از جمله اعراب شده است و آن‌ها با حضور در شمال کشور، از آب و هوای خوب و مناظر زیبای گیلان و مازندران لذت می‌برند. توان اقتصادی بالا به اتباع کمک می‌کرد که با وجود ممنوعیت فروش زمین به آنها، در گیلان و مازندران به کمک دوستان ایرانی‌شان ویلا تهیه کنند. در آن سال اقتصاد آنلاین نوشت که اعراب منظره دریا دوست دارند و عراقی‌های دلار به دست، قیمت زمین در شمال کشور را افزایش داده‌اند.

تمایل مردم به زندگی در محیط‌های خوش آب و هوا، نوار شمالی کشور را تهدید می‌کند. استان گیلان هم از این قاعده کلی مستثنی نیست و اخیرا مدیر کل محیط زیست این استان هشدار داده که گیلان در حال عبور از مرز تاب‌آوری پذیرش جمعیت است

حالا مدیر کل محیط زیست استان گیلان به ایرنا خبر داده که این استان در مرحله گذر از تاب‌آوری پذیرش جمعیت است. به اعتقاد فرهاد حسینی طایفه، گیلان با ۱۴ هزار کیلومتر مساحت حدود ۲.۸ میلیون نفر از جمعیت ثابت کشور را در خود جای داده است و به لحاظ تراکم جمعیتی دومین استان کشور است که مساحت اشغال شده اکوسیستم طبیعی آن بیش از سایر استان‌هاست. این استان درحال عبور از مرحله تاب‌آوری پذیرش جمعیت است و بزودی این وضعیت غیر قابل بازگشت خواهد بود؛ زیرا تاب‌آوری و اشغال این سرزمین به درجه‌ای رسیده که باید به این مساله بیاندیشیم که تا چه میزان جمعیت مهاجر را پذیرا باشیم.

 

بلند مرتبه سازی نیازمند پیوست زیست محیط زیستی

مدیرکل محیط زیست گیلان پذیرش جمعیت در این استان را فقط از طریق بلندمرتبه سازی امکان پذیر می‌داند اما بر این باور است که باید این اقدامات پیوست‌های زیست محیطی داشته باشد و شبکه‌های فاضلاب، سیستم جمع‌آوری پساب و مدیریت پسماند در منطقه مستقر شود.

گیلان سال‌هاست که با انباشت زباله در سراوان مواجه است و نتوانسته این زخم قدیمی را سر و سامان دهد. رودخانه‌های استان به محلی برای عبور فاضلاب تبدیل شده‌اند و اعتبار مناسبی برای ساماندهی آنها تخصیص نیافته است. هر گونه بارگذاری جمعیتی جدید می‌تواند مسایل این استان را تبدیل به بحرانی جدی کند.

 

ویلاسازی مصرف انرژی استان را افزایش می‌دهد

از سخنان حسینی طایفه چنین بر می‎آید که فشار جمعیتی استان‌های دارای بحران آب و فرونشست برای گیلان مشکل‌ساز شده و توسعه ویلاسازی، زمینه ناپایداری در استان را فراهم کرده است. زیرا در برخی از روستاهای این استان که در افق ۱۰ ساله خود ۱۸۷ نفر جمعیت دارند و برای آنها ۵۹ خانوار پیش‌بینی شده است، هم اینک ۲۰۱ خانه وجود دارد که به معنای فشار جمعیتی چند برابری است.

او با طرح این پرسش که آیا ساخت و سازهایی که در روستاها با عنوان خانه دوم و یا محل اسکان موقت انجام می‌شود، به پایداری گیلان کمک می‌کند یا اینکه تعداد مصرف کنندگان انرژی استان را افزایش می‌دهد، به سخنان خود ادامه داده و بروز تنش آبی در دیلمان گیلان را غیر قابل باور توصیف می‌کند.

به گفته مدیر کل محیط زیست استان گیلان برخی مناطق این استان با کمبود آب، برق و گاز مواجه هستند و در برخی از روستاها گازی که برای ۳۰ خانوار در نظر گرفته شده بود، اکنون باید پاسخگوی نیاز ۲۰۰ خانوار باشد و متاسفانه تعداد منازل خالی از سکنه‌ای که مصرف کننده انرژی هستند روبه افزایش است.

او صحبت از فرونشست در گیلان را موضوعی دور از ذهن و غیر قابل باور نمی‌داند و هشدار می‌دهد که با توجه به اتفاقات اخیر، احتمال فرونشست در این استان هم وجود دارد.

 

شاید همین دو دهه قبل هیچ کس باور نمی‌کرد که استان گیلان هم به مشکل آب برخورد کند اما حالا استاندار پربارش‌ترین استان کشور، نسبت به کمبود آب برای کشت برنج در تابستان پیش رو هشدار می‌دهد. هشداری که فعالان محیط زیست آن را تایید می‌کنند و می‌گویند که حاصل رها شدن مدیریت یکپارچه حوضه آبریزی با مشارکت چندین استان است. البته مدیر کل محیط زیست گیلان بر این باور است که تمام این دعواها مربوط به فصل تابستان است و با پایان این دوره کم آبی، همه فریادها به دست فراموشی سپرده می‌شود

گیلان را همه با پرآبی می‌شناسند اما گویا در این استان پرآب هم به مشکل برخورده‌ایم. حوضه آبریز سد سفیدرود بسیار گسترده بوده و شامل بیش از ۱۰ استان ایران می‌شود. استان‌های اصلی شامل گیلان، قزوین، زنجان، کردستان، البرز، و بخش‌هایی از آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، همدان، و حتی کرمانشاه است و گویا بالادستی‌ها حقابه پایین دست یعنی سد سفیدرود را در سال خشکی مثل امسال رعایت نکرده‌اند که هادی حق شناس نسبت به تامین حقابه این سد و تامین نیاز آبی استان گیلان، برای کشت برنج و تولید ۶۰۰ هزار تن محصول سفره مردم هشدار می‌دهد. هشداری که نشان می‌دهد تنش آبی حتی به گیلان پرآب هم رسیده است.

 

هشداری کهنه درباره سفید رود

نیما فرید مجتهدی فعال محیط زیست استان گیلان در گفت‌وگو با «هفت صبح» هشدار استاندارشان را هشداری قدیمی توصیف می‌کند که از مدت‌ها قبل و به دلیل نبود مدیریت جامع در حوضه آبریز سد سفید رود وجود داشته است.

او می‌گوید که سال‌هاست در سطح حوضه آبریز، سدهای متعددی ساخته شده است اما داستان فقط به ساخت سدها محدود نمی‌شود و بندهای زیادی که در این حوضه ساخته‌اند کار حساب و کتاب‌های آبی را با مشکل مواجه کرده و موتورپمپ‌های استان زنجان که استفاده مستقیم از رودخانه را امکان‌پذیر می‌کند، اصلا در حساب‌ها وارد نمی‌شود.

بالارفتن تقاضا و مصرف در حوضه آبریز سد سفیدرود به همراه تغییر اقلیم، کلاف سردرگمی ایجاد کرده که حل مسایل را بغرنج می‌کند. فریدمجتهدی می‌گوید که ذینفعان حوضه، مصرف آب را حق خود می‌دانند و وقتی حق جدیدی برای ذینفعان ایجاد می‌شود، دیگر مدیریت کردن آن کار بسیار دشواری است. در شرایطی که عکس‌های ماهواره‌ای نشان می‌دهند که در استانی مثل زنجان هزاران هکتار باغ زیتون ایجاد شده، طبیعتا مدیریت منابع آب سخت خواهد شد.

به گفته این فعال محیط زیست، در دهه ۴۰ وقتی سدهای حوضه آبریز سفید رود ساخته می‌شدند، در بسیاری از مناطق کشت و کار وجود نداشته و تاکید اصلی بر توسعه کشت در استان گیلان بوده است اما امروز این نگاه تغییر کرده؛ ضمن آنکه با طرح دولت برای انتقال آب سد طالقان به تهران، شرق استان گیلان هم درگیر فشار خواهد شد.

فرید مجتهدی موضوع کیفیت آب سد سفیدرود را هم یکی از چالش‌های جدی استان می‌داند زیرا به گفته کارشناسان، این زه‌آب باغ‌ها و مزارع هستند که از بالادست جاری شده و پشت شد سفیدرود جمع می‌شوند. بنابراین آب ذخیره شده در این سد، از کیفیت پایینی برخوردار است.

او آنچه امروز رخ داده را حاصل انباشت یکسری سوء اشتباهات در حوضه آبریز سد سفید رود می‌داند که خوشبختانه توسط استاندار گیلان به صورت شفاف مطرح شده است.

به گفته این فعال محیط زیست، امسال یکی از کم آب‌ترین زمان‌های سد سفید رود بوده و عملا تصاویر خشک شدگی این سد منتشر شده است. روند تغییر اقلیم باعث می‌شود که شرایط آبی در آن سوی سد سفیدرود ناپایدارتر شود، بنابراین نمی‌توان روی آب پشت سد سرمایه‌گذاری کرد زیرا با توجه به روند تغییر اقلیم، ماهیت اطمینان از تامین آب پشت سد، زیر سئوال رفته است.

 

تامین حقابه، به شرط وجود آب در پشت سد

فرهاد حسینی طایفه مدیر کل محیط زیست استان گیلان نیز در گفت‌وگو با «هفت صبح»، ذخیره پشت سد سفیدرود را حاصل آورد دو شاخه رودخانه از سمت قزوین و زنجان معرفی می‌کند.

او می‌گوید: تا قبل از سد سفیدرود در اختیار محیط زیست نیست و عدد و رقم‌هایش در اختیار آب منطقه‌ای است و آنچه محیط زیست نسبت به آن اطلاع دارد، شرایط بعد از سد سفید رود است.

به گفته حسینی طایفه اگر آب پشت سد موجود باشد، حقابه محیط زیست تامین می‌شود. سد سفیدرود در واقع برای کشاورزی احداث شده و همه بحث‌ها درباره تامین حقابه‌ها مربوط به سه ماه سال یعنی از اردیبهشت تا مرداد ماه و فصل کشت برنج است. آب منطقه‌ای به خاطر تامین نیازهای برنج مجبور است حقابه محیط زیستی را هم تامین کند و تاکنون در استان گیلان درگیر آب محیط زیست نبوده‌ایم.

او درباره برداشت پمپ‌ها از حقابه رودخانه اطلاعاتی در دسترس ندارد اما تاکید می‌کند که هیچ وقت در گیلان رودخانه‌ها به‌طور کامل خشک نمی‌شوند و مشکل محیط زیستی به این مفهوم که آب رودخانه را به‌طور کامل کشیده باشند، تا به امروز وجود نداشته است.

مدیر کل محیط زیست گیلان بارش اولین باران را عاملی برای فراموش شدن تنش آبی در گیلان معرفی می‌کند و می‌گوید که با توجه به کشت برنج در استان، آب منطقه‌ای تلاش می‌کند حقابه محیط زیست را هم رعایت کند اما وقتی سد آبی ندارد، آب منطقه‌ای چه چیزی را رعایت کند؟ خشکی به گیلان رسیده است و در آبان ماه امسال به‌طور کامل بی‌بارشی در گیلان داشته‌ایم. با این حال سه روز که باران می‌آید، همه جا خیس می‌شود و همه موضوع تنش آبی را فراموش می‌کنند.

او تاکید می‌کند که تغییرات اقلیمی رخ داده و در تمام طول زندگی‌اش، به خاطر نمی‌آورد که آبان ماه در گیلان باران نیاید. برای همین برنامه‌ریزی‌ها برای تامین نیازهای آبی کمی دشوار شده است.

به گفته حسینی طایفه راه مقابله با تنش هم اجرای برنامه جامع آبگیری سد است زیرا بارش‌ها در حوضه آبریز کاهش یافته است. او معتقد است که در شرایط جدید باید پروژه‌های مدیریت آب داشته باشیم. برای کشاورزی احیای آب بندان‌ها پیگیری می‌شود و برای سدها باید مدیریت در حوضه آبریز اتفاق بیافتد زیرا حوضه آ‌بریز سد سفیدرود از کردستان شروع می‌شود و یک سمتش به ارتفاعات قزوین و البرز می‎رسد.

حال که تنش آبی به استان گیلان هم رسیده است و دیگر نمی‌توان با حذف حقابه‌های زیست محیطی تقاضای روز افزون آب را پاسخ گفت، آیا کارگروه‌های سازگاری با کم آبی از حالت تزئینی خارج شده و به‌عنوان برنامه جدی مورد توجه مسئولان قرار خواهند گرفت؟

دیدگاهتان را بنویسید