ماجرای تلخ خانوادهای تهرانی از درگیریهای خانگی آغاز شد و با ضربات چاقوی پسری گرفتار اعتیاد پایان یافت؛ پدری که حتی در آخرین لحظات زندگیاش به فکر فرزندش بود، اما سرانجام قربانی خشونت او شد و پروندهای جنایی را رقم زد.
به گزارش سرمایه فردا، اوایل سال جاری، سمیرا مشغول پذیرایی از مهمانان نوروزی بود که تلفن خانهاش زنگ خورد. صدای مضطرب خواهرش در گوشی پیچید: «زود خودت را به خانه بابا برسان، حالش خوب نیست.» سمیرا تصور میکرد پدر پیرش دچار حمله قلبی یا افت فشار شده است. اما وقتی پایش به خانه رسید، با صحنهای هولناک روبهرو شد؛ پدرش غرق در خون بر اثر ضربات چاقو روی زمین افتاده بود.
همزمان با ورود سمیرا، مأموران اورژانس نیز رسیدند و پیکر نیمهجان پیرمرد را به بیمارستان منتقل کردند. پلیس آگاهی رسیدگی به پرونده ضرب و جرح عمدی را آغاز کرد. خواهر سمیرا که نخستین بار بالای سر پدر حاضر شده بود، در تحقیقات گفت: «بعد از فوت مادرم، پدرمان تنها زندگی میکرد تا اینکه برادرمان سهیل، مهندس تحصیلکرده، پس از جدایی از همسرش به خانه پدر آمد. اما او همیشه در خانه تشنج ایجاد میکرد و با پدرمان درگیر میشد. بارها پدر از دست رفتارهایش شکایت داشت.»
این زن ادامه داد: «روز حادثه با پدر تماس گرفتم اما جواب نداد. حتی موبایل سهیل هم خاموش بود. نگران شدم و با کلید وارد خانه شدم. بوی خون و صحنه هولناک مرا از پا انداخت. توانستم به سختی موضوع را به سمیرا اطلاع دهم و اورژانس را خبر کنم.»
سمیرا نیز گفت: «وقتی رسیدم، پدرم هنوز نفس میکشید. ابتدا فکر کردم سرقتی رخ داده، اما چیزی از خانه برده نشده بود. در بیمارستان، پدر به هوش آمد و حقیقت را گفت.»
پیرمرد با صدایی لرزان ماجرا را شرح داد: «سهیل از من پول خواست. وقتی ندادم، با چاقو به من حمله کرد.» دخترانش گفتند سهیل پس از جدایی از همسرش گرفتار اعتیاد شد، شغلش را از دست داد و برای تأمین هزینه مواد بارها از پدر طلب پول میکرد. پدر، به امید ترک اعتیاد فرزند، از دادن پول خودداری کرده بود. با این حال حتی روی تخت بیمارستان هم میگفت: «کارت بانکیام را ببرید به سهیل بدهید تا کارش راه بیفتد.» اما جراحات عمیق بود و پیرمرد یک روز بعد به کما رفت و ۹ روز بعد جان باخت.
با مرگ مشکوک، تیم جنایی پلیس آگاهی وارد عمل شد. بررسیها نشان داد هیچ نشانهای از ورود بیگانه وجود ندارد. با توجه به اظهارات دختران مقتول، سهیل بهعنوان مظنون اصلی دستگیر شد. او در بازجوییها اعتراف کرد: «پدرم پول نداد، عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه زدم.» تحقیقات نشان داد سهیل پیشتر برای تأمین هزینه مواد چند فقره زورگیری کرده و سابقه کیفری دارد. حتی شکایت یک دختر دانشجو علیه او در جریان بود که مدعی شده سهیل قصد سرقت گوشیاش را داشته است.
پرونده با اقرار صریح متهم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. در جلسه دادگاه، سمیرا اعلام گذشت کرد: «برادرم زندگی خوبی داشت اما پس از جدایی به دام اعتیاد افتاد. میخواهم آزاد شود و به زندگی عادی برگردد.» اما خواهر دیگرشان مخالفت کرد: «من از خون پدرم نمیگذرم. بارها او را به کمپ بردیم اما باز هم مواد مصرف کرد. حتی از زندان هم ما را تهدید میکند. مطمئنم اصلاح نمیشود.»
با اختلاف نظر اولیای دم و عدم حضور متهم برای دفاع، رسیدگی به پرونده به جلسه بعدی موکول شد؛ پروندهای که همچنان باز است و سرنوشت آن در گرو تصمیم دادگاه باقی مانده است.
پرونده قتل پدر خانواده، پس از اعتراف صریح سهیل، وارد مرحلهای تازه شد؛ مرحلهای که دیگر تنها به بازجویی و گزارش پلیس محدود نبود، بلکه پای دادگاه و تصمیمگیری قضات را به میان کشید. در این بخش، ماجرا از زاویهای دیگر روایت میشود؛ زاویهای که نشان میدهد چگونه یک خانواده در برابر انتخابی دشوار قرار گرفت: بخشش یا قصاص.
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. جلسه نخست با حضور دختران مقتول برگزار شد. سمیرا، که در روز حادثه نخستین بار با صحنه خونین روبهرو شده بود، در دادگاه سخن گفت: «برادرم روزگاری زندگی خوبی داشت. تحصیلکرده بود، شغل و درآمد داشت، اما بعد از جدایی از همسرش همه چیز فرو ریخت. اعتیاد او را از پا انداخت و به این روز کشاند. من میخواهم او دوباره به زندگی عادی برگردد. از خون پدرم گذشت میکنم.»
اما خواهر دیگر، با لحنی قاطع مخالفت کرد: «من نمیتوانم ببخشم. صحنهای که پدرم غرق در خون روی زمین افتاده بود، هرگز از ذهنم پاک نمیشود. ما بارها تلاش کردیم سهیل را به کمپ ترک اعتیاد ببریم، اما او باز هم به مواد برگشت. حتی حالا که در زندان است، با تماسهای تهدیدآمیز آرامش ما را برهم میزند. مطمئنم اصلاح نمیشود.»
این اختلاف نظر میان اولیای دم، دادگاه را در موقعیتی پیچیده قرار داد. از یک سو، قانون حق قصاص را برای خانواده محفوظ میدانست؛ از سوی دیگر، گذشت بخشی از خانواده میتوانست مسیر پرونده را تغییر دهد. قاضی پرونده با توجه به حساسیت موضوع، تصمیم گرفت رسیدگی را به جلسه بعدی موکول کند تا فرصت بیشتری برای بررسی درخواستها و شنیدن نظر دیگر اعضای خانواده فراهم شود.
در این میان، کارشناسان اجتماعی پرونده را نمونهای از تأثیر مستقیم اعتیاد بر فروپاشی خانواده دانستند. سهیل، مهندس تحصیلکردهای که روزگاری آیندهای روشن داشت، پس از جدایی و گرفتار شدن در دام مواد مخدر، نهتنها زندگی خود را نابود کرد، بلکه پدرش را نیز قربانی خشونت کرد و خانوادهاش را درگیر بحرانی عمیق ساخت.
اکنون، این پرونده نه فقط یک قتل خانوادگی، بلکه نمادی از چالشهای اجتماعی و روانی است که اعتیاد بر جامعه تحمیل میکند؛ چالشی که دادگاه باید در کنار اجرای قانون، به ابعاد انسانی و اجتماعی آن نیز توجه کند. تصمیم نهایی هنوز گرفته نشده، اما روشن است که این ماجرا برای خانوادهای که میان بخشش و انتقام گرفتار شدهاند، پایانی ساده نخواهد داشت.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا