در سالهای اخیر، رشد بیرویه همایشها، جشنوارهها و رتبهبندیهای تجاری با ظاهر رسمی اما محتوای تبلیغاتی، پدیدهای نگرانکننده به نام «تندیسفروشی» را در فضای کسبوکار ایران رقم زده است. شرکتها با پرداخت هزینه، به افتخاراتی دست مییابند که نه حاصل عملکرد واقعی، بلکه نتیجه خرید بستههای تبلیغاتیاند. این روند، ضمن تضعیف نهادهای ارزیاب مستقل، اعتماد عمومی به نظام اعتبارسنجی برندها را خدشهدار کرده و فضای رقابتی سالم را به رقابت پولی بدل ساخته است.
به گزارش سرمایه فردا،در سالهای اخیر، رشد بیرویه همایشها، جشنوارهها و رتبهبندیهای تجاری با ظاهری رسمی و محتوایی تبلیغاتی، پدیدهای نگرانکننده تندیسفروشی را در فضای کسبوکار ایران رقم زده است. درواقع در این مدل، شرکتها نه بر اساس عملکرد واقعی، بلکه با پرداخت هزینههایی مشخص، به رتبههای طلایی، تندیسهای افتخار و گواهینامههای درخشان دست مییابند نمادهایی که در ظاهر نشانه اعتبارند، اما در واقع بیشتر به ابزار بازاریابی بدل شدهاند تا شاخصی از کیفیت. در مقابل شرکتهای برگزار کننده نیز هزینههای بالای را بابت ارایه این تندیس ها دریافت میکنند.
درواقع برخی برگزارکنندگان این همایشها، بهجای ارزیابی دقیق و بیطرفانه، بستههایی تبلیغاتی به شرکتها پیشنهاد میکنند که در آن، رتبه، تندیس و حتی جایگاه سخنرانی قابل خرید است. در مواردی، پیش از برگزاری مراسم، به شرکتها اعلام میشود که در صورت خرید «پکیج طلایی»، تندیس ویژه و رتبه اول به آنها تعلق خواهد گرفت. این فرآیند نهتنها اعتبار رتبهبندیها را زیر سؤال میبرد، بلکه اعتماد عمومی به نظام ارزیابی برندها را نیز تضعیف میکند.
این پدیده آسیبهای چندلایهای برای مصرفکننده و بازار به همراه دارد. نخست، گمراهی مصرفکننده رخ میدهد؛ وقتی یک برند با تندیسهای متعدد و عنوانهای پرطمطراق تبلیغ میشود، مخاطب تصور میکند با شرکتی معتبر و پیشرو مواجه است، در حالیکه این افتخارات ممکن است صرفاً حاصل پرداخت هزینه باشند. دوم، رقابت ناعادلانه رخ میدهد شرکتهایی که حاضر به پرداخت هزینههای گزاف نیستند حتی درصورت صلاحیت ، از گردونه این رقابت نمایشی خارج میشوند و فضای رقابتی سالم جای خود را به رقابت پولی میدهد. سوم، تضعیف نهادهای ارزیاب واقعی است با رواج تندیسفروشی، نهادهای علمی و تخصصی که با معیارهای دقیق به ارزیابی میپردازند، به حاشیه رانده میشوند و جای خود را به برگزارکنندگان تجاری میدهند که هدف اصلیشان کسب درآمد است، نه ارتقای کیفیت.
تندیسفروشی در ظاهر بیضرر و حتی جذاب به نظر میرسد شرکتها تندیس میگیرند، عکس یادگاری میگیرند و در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند. اما در عمق، این پدیده به نمایشزدگی در فضای کسبوکار دامن میزند. وقتی ظاهر بر محتوا غلبه کند، دیگر نمیتوان به هیچ عنوان و افتخاری اعتماد کرد. این روند نهتنها به برندها آسیب میزند، بلکه به کل اکوسیستم اقتصادی کشور لطمه وارد میکند.
برای مقابله با این پدیده، چند راهکار ضروری استابتدا باید شفافسازی فرآیند ارزیابی توسط نهادهای برگزارکننده انجام شود، نظارت جدی نهادهای بالادستی مانند وزارت صمت و اتاق بازرگانی، و آموزش عمومی به مصرفکنندگان برای تشخیص افتخار واقعی از تندیس نمایشی ضروری است. همچنین رسانهها و نهادهای مدنی نیز باید در افزایش آگاهی عمومی نقش فعالی ایفا کنند و برای مخاطبان شفاف کنند که این تندیسها معیار اعتبار دهی به شرکتها نیست.
در دنیایی که اعتماد، بزرگترین سرمایه برندهاست، نباید اجازه داد تندیسهای سفارشی این سرمایه را خدشهدار کنند. تندیس، اگر حاصل عملکرد، نوآوری و رضایت مشتری باشد، ارزشمند است. اما اگر تنها با پرداخت هزینه بهدست آید، نهتنها بیارزش، بلکه گمراهکننده و آسیبزاست. وقت آن رسیده که بازار از نمایش فاصله بگیرد و به اصالت بازگردد—اصالتی که نه در فلز و پلاک، بلکه در کیفیت و صداقت نهفته است.
در بررسی دقیقتر پدیده تندیسفروشی، یک لایه پنهان اما تأثیرگذار نیز آشکار میشود؛ وابستگی بسیاری از شرکتهای برگزارکننده همایشها و نمایشگاهها به رانتهای دولتی. این وابستگی، نهتنها مسیر برگزاری چنین رویدادهایی را هموارتر میکند، بلکه سودآوری آنها را به شکل چشمگیری افزایش میدهد بهویژه زمانی که پای اعطای تندیس، رتبهبندی و معرفی برترینها در میان باشد.
برگزاری یک همایش یا نمایشگاه، اگرچه در ظاهر یک فعالیت فرهنگی یا اقتصادی است، اما در عمل میتواند به یک تجارت پرمنفعت بدل شود. از اجاره سالنهای بزرگ گرفته تا فروش پکیجهای تبلیغاتی، از دریافت اسپانسرهای دولتی و شبهدولتی تا فروش تریبون و تندیس، همهچیز در خدمت سودآوری برگزارکننده قرار میگیرد. در این میان، شرکتهایی که به نهادهای دولتی یا شبهدولتی نزدیکترند، با سهولت بیشتری مجوز میگیرند، حمایت مالی جذب میکنند و حتی در رسانههای رسمی پوشش خبری دریافت میکنند.
این رانت ساختاری باعث میشود که رقابت در حوزه برگزاری همایشها نیز ناسالم باشد. شرکتهای مستقل و تخصصی که بهدنبال برگزاری رویدادهای واقعی و ارزیابیهای علمی هستند، در برابر این غولهای رانتی، عملاً به حاشیه رانده میشوند. نتیجه آن است که فضای همایشها و نمایشگاهها، بهجای تبدیل شدن به بستری برای ارتقای کیفیت و تبادل دانش، به ویترینی برای نمایشهای سفارشی و تندیسهای فروشی بدل میشود.
وقتی معرفی «برترینها» در یک حوزه، نه بر اساس عملکرد واقعی بلکه بر اساس پرداخت هزینه و روابط پشتپرده انجام شود، اعتماد عمومی به کل فرآیند ارزیابی و اعتبارسنجی از بین میرود. این بیاعتمادی، نهتنها به برندهای واقعی آسیب میزند، بلکه مصرفکننده را نیز در معرض انتخابهای اشتباه قرار میدهد.
در چنین شرایطی، اصلاح این روند نیازمند شفافسازی، نظارت دقیق و قطع وابستگیهای رانتی است. تا زمانی که سودآوری همایشها از مسیر فروش اعتبار ادامه دارد و برگزارکنندگان به منابع قدرت متصلاند، نمیتوان انتظار داشت که تندیسها نشانهای از شایستگی باشند. بازگشت به اصالت، تنها زمانی ممکن است که معیارهای ارزیابی مستقل، علمی و شفاف جایگزین روابط مالی و سیاسی شوند.
در بررسی دقیقتر ساختار اقتصادی شرکتهای برگزارکننده همایشها و نمایشگاهها، نکتهای مهم و کمتر دیدهشده آشکار میشود؛ بسیاری از این مجموعهها، در زیرمجموعه خود شرکتهای غرفهساز، تشریفات، تبلیغات و حتی تولید محتوا دارند که وظیفه ارائه پکیجهای همایش را برعهده میگیرند. این ساختار در ظاهر یک زنجیره خدماتی است، اما در عمل به مدلی برای چندبرابر کردن سود تبدیل شده است.
وقتی یک شرکت برای حضور در همایش دعوت میشود، تنها با پرداخت هزینه ثبتنام مواجه نیست. بهزودی پیشنهادهایی برای طراحی غرفه، تأمین نیروی تشریفات، ساخت تیزر تبلیغاتی، چاپ بروشور، تهیه هدیه تبلیغاتی، و حتی تولید محتوای سخنرانی به او ارائه میشود همگی توسط شرکتهایی که زیر چتر همان برگزارکننده فعالیت میکنند. این یعنی برگزارکننده نهتنها از فروش تندیس و رتبه سود میبرد، بلکه از هر مرحله حضور شرکت در همایش نیز سهمی جداگانه دریافت میکند.
در این مدل، پکیجهای طلایی و نقرهای نهتنها شامل تندیس و جایگاه سخنرانیاند، بلکه جایگاه وی آی پی، پذیرایی ویژه، پوشش رسانهای اختصاصی و حتی مشاوره برای دریافت عنوان «برترین برند» را نیز در بر میگیرند. شرکتها، بهویژه آنهایی که به دنبال دیده شدن سریع هستند، اغلب بدون بررسی دقیق، این پکیجها را خریداری میکنند و عملاً در یک چرخه سودآور برای برگزارکننده قرار میگیرند.
این ساختار چندلایه، سودآوری همایشها را به شکل چشمگیری افزایش داده و آنها را از یک رویداد تخصصی به یک تجارت تمامعیار تبدیل کرده است. در چنین فضایی، هدف دیگر ارتقای کیفیت یا تبادل دانش نیست، بلکه فروش اعتبار، نمایشسازی و کسب درآمد از هر مرحله حضور شرکتهاست.
بنابراین، این مدل نهتنها به فضای کسبوکار آسیب میزند، بلکه اعتماد عمومی به رویدادهای تخصصی را نیز تضعیف میکند. تا زمانی که همایشها به ویترین فروش خدمات جانبی و تندیسهای سفارشی تبدیل شدهاند، نمیتوان از آنها انتظار اعتبارسازی واقعی داشت. اصلاح این روند، نیازمند شفافسازی ساختار مالی برگزارکنندگان، قطع وابستگیهای درونسازمانی و نظارت جدی بر زنجیره خدماتی پنهان در پشت پرده همایشهاست.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا