در شهری که قانون مصرف الکل را ممنوع کرده، دسترسی به آن بهطرزی عجیبی آسانتر از خرید یک داروی نسخهای یا حتی سفارش یک غذای ساده شده است؛ تناقضی که نهتنها بازار سیاه پررونق ساخته، بلکه ذهنیت خطر را هم تغییر داده است. هر بطری، به ظاهر یک «جام» برای خوشی، اما در واقع تلهای است که میتواند در کمتر از یک شب، زندگی یک خانواده را به سوگ بدل کند.
به گزارش سرمایه فردا، تهران امروز، شهری است که در آن مرز میان «ممنوعیت» و «دسترسپذیری» به شکلی عجیب فرو ریخته است. در حالی که قانون مصرف الکل را بهطور مطلق ممنوع کرده، واقعیت اجتماعی چیز دیگری میگوید: دسترسی به مشروبات، برای بسیاری از شهروندان، آسانتر از خرید یک داروی نسخهای یا حتی سفارش یک غذای آماده است. این تناقض، نهتنها بازار سیاه پررونقی ساخته، بلکه ذهنیت خطر را نیز تغییر داده است؛ وقتی کالایی ممنوعه چنین راحت به دست میآید، بسیاری آن را بیخطرتر از واقعیت تصور میکنند. نتیجه، فاجعهای است که هر هفته در اورژانسها و صفحات حوادث تکرار میشود؛ مرگهای خاموشی که ریشه در ترکیب پیچیدهای از فشارهای اجتماعی، خلأهای قانونی و سودجویی شبکههای زیرزمینی دارند. این گزارش، روایتی است از شهری که در آن «جام» دیگر نشانه شادی نیست، بلکه نشانهای از بحران اجتماعی و بهداشتی است که هر روز گستردهتر میشود.
خیابانهای شهر، روایتهایی را در سینه دارند که گاه از جنس رسمیات نیست. روایت مردمی که در پیچ و خم زندگی مدرن، گرههای کور را با جامی الکلی میگشایند، غافل از اینکه این جام، میتواند حاصل تقطیر سمّی صنعتی در زیرزمینی تاریک، یا بازی خطرناک با الکل طبی باشد که مسیرش از درمانگاه به کام مرگ و غسالخانه منحرف شده است.
وزارت بهداشت ایران، اخیراً برای چندمین بار، هشداری جدی و نگرانکننده درباره «مصرف نجومی الکل» در کشور منتشر کرده است. اما این بار، ابعاد بحران پیچیدهتر است. این هشدار، تنها به مصرف اشاره ندارد، بلکه به شبکهای چندلایه از تولید و توزیع میپردازد که به شکل قاچاق از حریم دیپلماتیک سفارتخانهها آغاز میشود، در آشپزخانههای خانگی تولید مشروبات دستی جریان مییابد، از داروخانهها سرقت میشود و یا با الکل صنعتی کشنده قاطی میگردد.
و اما در پایتخت، فاصله تا تهیه نخستین جام، گاهی به کمتر از یک ربع ساعت میرسد. اما این جام، میتواند از جنس مرگ باشد؛ مرگی که از سفارتخانههای مجلل تا کارگاههای مخفی خانگی و از قفسههای داروخانهها تا بشکههای کارخانههای صنعتی سرچشمه میگیرد. اینجا، هشدارهای مسئولان در گلو خفه میشود و اخبار تلخ مرگ دسته جمعی جوانان و همسایهها، چندان کارگر نمیافتد. این گزارش، تلاشی است برای واکاوی این شبکه و روایت تلخ جامی که این بار، نه از میخانه، که از لابهلای شکافهای جامعه به دست تشنگان میرسد. جامعهای است که مصرف الکل در آن ممنوع، اما دسترسی به آن، برای بسیاری، آسانتر از خرید پیتزا و یا یک داروی نسخهای شده است!
میدان نزدیک؛ فاصله ۱۵ دقیقهای با فاجعه
گزارشهای میدانی خبرنگار هفت صبح از پایتخت حکایت از آن دارد که تهیه مشروبات الکلی در برخی مناطق تهران، برای مشتریان آشنا، به کاری به سرعت و سهولت «سفارش یک پیتزا» بدل شده است. یک تماس تلفنی یا مراجعه به نقطهای مشخص؛ و در کمتر از ۱۵ دقیقه، کالایی که خرید و فروش آن در انظار عمومی ممنوع است، به دست مشتری میرسد. بدون تردید این در دسترس بودن سریع، خود یکی از عوامل اصلی تشدید مصرف است. وقتی مانع فیزیکی و زمانی بزرگی برای تهیه یک ماده ممنوعه وجود نداشته باشد، وسوسه مصرف، قدرتمندتر میشود.
علی، جوان ۲۸ ساله میگوید:«متأسفانه مشروب خیلی راحتتر از چیزی که فکر میکنید گیر میآید. فروشندهها_ساقیها_ آدمهای عادیای هستند که اول بین دوستان و آشنایان خودشون معرفی میشوند. انگار دارید از سوپرمارکت محل خرید میکنید. فقط کافی است بدانید چطوری و از کی بپرسید.»
بر این اساس حامد موسوی فرد، جامعه شناس در گفت و گو با هفت صبح میگوید:«دسترسی آسان، «هزینه عمل» را در ذهن فرد به شدت کاهش میدهد. یعنی وقتی شما برای خرید یک ماده ممنوعه مجبور نیستید برنامهریزی پیچیدهای انجام دهید یا مسافت طولانی و پرریسکی را طی کنید، ذهن، خطرات آن را خیلی کم برآورد میکند، این پدیده، «عادیسازی کاذب» ایجاد میکند. فرد فکر میکند چیزی که به این راحتی به دست میآید، نمیتواند تا این حد خطرناک باشد. درواقع این یک خطای محاسباتی مرگبار است.»
درصدبالایی ازمشروبات الکلی بازار سیاه؛ تقلبی و سمی
صفحات حوادث روزنامهها و خبرگزاریها، مملو از اخبار تلخ و تکراری است؛ مثلا فوت ۵ نفر در شرق تهران بر اثر مصرف مشروبات الکلی تقلبی، جان باختن ۳ جوان در اصفهان پس از نوشیدن الکل متانولی. اما به واقع این تیترها، تنها خبر نیستند؛ هر کدام داستان یک زندگی بر باد رفته، یک خانواده داغدار و جامعهای هستند که اعضای خود را به دلیل مصرف محصولاتی از که از بیراهه و از دست سودجویان به دستشان می رسد.
مسئولان وزارت بهداشت به طور مکرر هشدار دادهاند که بخش عمدهای از مشروبات الکلی عرضه شده در بازار سیاه، «تقلبی» و حاوی «الکل متیلیک» یا متانول هستند. متانول، سمی کشنده است که حتی مصرف مقادیر کم آن میتواند منجر به کوری، کما و مرگ شود. این وزارتخانه تأکید کرده که به دلیل غیرقانونی بودن چرخه تولید و توزیع، هیچ نظارتی بر کیفیت، بهداشت و میزان الکل این محصولات وجود ندارد و مصرفکننده، ناخواسته خود را در معرض مرگی آنی قرار میدهد.
امیرعلی، ۴۵ ساله، پرستار یکی از بیمارستانهای جنوب تهران در گفت و گویی محرمانه به هفت صبح میگوید:«به جزبرخی ایام سال مثل محرم و صفر، هفتهای نیست که موارد زیاده روی در مصرف مشروب و یا مسمومیت با الکل تقلبی را در بخش اورژانس نبینیم. بعضیها را میتوانیم نجات دهیم، بعضیها را نه. تلختر اینجاست که بسیاری از این بیماران، جوانان بیاطلاعی هستند که فکرش را هم نمیکنند که یک شب خوشگذرانی چنین عواقبی ر ا برایشان به همراه داشته باشد.غافل از اینکه در این بازار سیاه و بیضابطه، چه بلایی سرشان میآید.»
کانالهای مرگ؛ از سفارتخانه تا کارگاههای زیرزمینی
متاسفانه گاهی از پشت دیوارهای بلند سفارتخانهها، که مصرف الکل برای اتباع خارجی مجاز است، دریچهای به بازار سیاه گشوده شده است. بر اساس اظهارات منابع مختلف و شواهد میدانی، یکی از کانالهای ورود مشروبات الکلی به چرخه مصرف عمومی، سوءاستفاده از مصونیت دیپلماتیک سفارتخانههاست. این مراکز که حق واردات مشروبات برای مصرف شخصی کارکنان خود را دارند، گاهی بهصورت غیرقانونی و عمدتاً توسط پرسنل داخلی یا شبکههای مرتبط، به منبعی برای تأمین بخشی از بازار سیاه تبدیل میشوند. این مشروبات که معمولاً از برندهای معتبر خارجی هستند، به دلیل کیفیت نسبتاً بالاتر و اصل بودن آنها، به قیمتهای گزافی در بازار سیاه به فروش میرسند. این پدیده، یک پارادوکس عجیب را ایجاد کرده است؛ حریمی که قرار باشد در انحصار نمایندگی یک کشور خارجی باشد، به طور غیرمستقیم به توزیع مادهای ممنوعه در جامعه میزبان کمک میکند!.
آبگوشت خانگی، درد بیدرمان نیست!
وقتی بطریهای مشروبات الکلی قاچاق کمیاب یا گران شوند، برخی سماورها و تنگهای شیشهای خانگی به کارخانههای کوچک تولید الکل تبدیل میشوند؛ تهدیدی به نام «مشروب خانگی». در کنار الکلهای صنعتی و قلابی، یک منبع خطرناک دیگر، تولید همین «مشروبات خانگی» است. در این روش، افراد با استفاده از دستورالعملهای پیدا شده در فضای مجازی و مواد اولیهای مانند میوهها (به ویژه انگور)، نان، شکر و مخمر، اقدام به تخمیر و تقطیر الکل در خانه میکنند. به ظاهر، این روش «طبیعیتر» و «ایمنتر» به نظر میرسد، اما این یک باور کاملاً غلط است. کنترل درجه خلوص الکل، جداسازی مواد سمی جانبی مانند متانول (که در همان فرآیند تخمیر طبیعی نیز تولید میشود) و رعایت اصول بهداشتی در این شرایط غیرممکن است. نتیجه، تولید سمّی است که مصرفکننده، غافل از غلظت و ترکیبات کشنده آن، میل میکند.
شربت مرگ از داروخانههای سیاه بیرون میآید
همان مادهای که قرار بود زخمها را ضدعفونی کند، حالا با دستکاری، به زهری برای مصرف داخلی تبدیل شده است. یکی از هولناکترین روشهای تهیه مشروب، استفاده از «الکل سفید طبی» (اتانول ۹۶٪) است. این الکل که با افزودن مواد دناتورهکننده (مثل متانول یا مواد بدطعم) برای غیرقابل شرب شدن تولید میشود، در بیمارستانها و مراکز درمانی برای ضدعفونی استفاده میشود. متاسفانه شبکههای توزیع قاچاق، با سوءاستفاده از خلأهای نظارتی، این الکل را از مسیرهای خود منحرف کرده و با استفاده از روشهای شیمیایی ابتدایی (مانند تقطیر مجدد) سعی در حذف مواد دناتورهکننده میکنند. این فرآیند به هیچ وجه کامل نیست و محصول نهایی، اغلب آمیختهای کشنده از اتانول و مقادیر خطرناکی از متانول و سایر سموم است. مصرف چنین ترکیبی، یک خودکشی تدریجی اما قطعی است.
الکل صنعتی؛ هولناکترین انتخاب
ناآگاهی و بیپولی، برخی را به سمت سمی میکشاند که هر جرعهاش، قدمی است به سوی کما یا مرگ.
هشدار مسئولان وزارت بهداشت عمدتاً معطوف به همین منبع است؛ «الکل صنعتی» یا متانول. این ماده که به عنوان حلال و ضد یخ در صنعت استفاده میشود، سمی مهلک است و به هیچ وجه قابل مصرف خوراکی نیست. با این حال، به دلیل قیمت بسیار ارزان و دسترسی آسانتر، توسط سودجویان یا حتی مصرفکنندگان ناآگاه، با رقیق کردن و اضافه کردن اسانس و رنگ، به عنوان مشروب الکلی به فروش میرسد. تشخیص ظاهری این محصولات تقلبی از مشروبات واقعی تقریباً غیرممکن است. نوشیدن حتی ۳۰ میلیلیتر از الکل صنعتی میتواند باعث نابودی عصب بینایی و کوری دائم، و مقادیر بیشتر آن ظرف چند ساعت منجر به مرگ شود. اینجا دیگر بحث تقلب نیست؛ بحث سمفونی مرگ است.
ریشههای تناقض؛ چرا با وجود خطر، مصرف میشود؟
پرسش اصلی اینجاست: با وجود این همه هشدار و مشاهده عواقب مرگبار، چرا مصرف الکل در ایران روندی صعودی و «نجومی» دارد؟ کارشناسان، عوامل متعددی را برمیشمرند از جمله مشکلات معیشتی، بیکاری، فشار روانی ناشی از گرانیها و ناامیدی نسبت به آینده، بسیاری را به سمت مواد مخدر و الکل به عنوان مسکنهای کاذب سوق میدهد.
دوم کمبود فضاهای سالم تفریحی؛ به ویژه برای نسل جوان، فقدان محیطهای امن و قانونی برای سپری کردن اوقات فراغت و تخلیه انرژی، میتواند به گرایش به سمت رفتارهای پرخطر بینجامد. سوم، شکاف بین واقعیت اجتماعی و قوانین رسمی؛ وقتی قوانین، یک رفتار را به طور مطلق ممنوع میکنند اما در عمل، آن رفتار در لایههای زیرین جامعه وجود دارد و دسترسی به آن ممکن است، نوعی «دوگانگی ارزشی» ایجاد میشود. این امر میتواند حس کنجکاوی و میل به تجربه کردن را در نسل جوان تقویت کند.
چهارم، تبلیغات غیرمستقیم و دسترسی به اطلاعات؛ نمایش و دیدن سبک زندگی غربی در فیلمها، سریالهای خانگی ایرانی و شبکههای اجتماعی، بدون ارائه آموزشهای لازم درباره خطرات واقعی الکل (به ویژه انواع تقلبی)، میتواند مصرف آن را نوعی «مدرنیته» و «کلاس اجتماعی» در ذهن برخی القا کند.
پیشگیری، تنها راه علاج این ناهنجاری
وضعیت کنونی مصرف الکل در ایران، دیگر یک بحران ساده بهداشتی نیست؛ یک «فاجعه چندوجهی» است که ریشه در تناقضهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد. همانطور که این گزارش نشان داد، تهدید تنها به مشروبات قلابی محدود نمیشود، بلکه دامنه آن از تولیدات خانگی غیربهداشتی تا سوءاستفاده از الکل طبی و سم مهلک متانول گسترده است. این پراکندگی منابع خطر، مبارزه با آن را به مراتب دشوارتر میکند. هیچ راه حل ساده و واحدی برای این بحران پیچیده وجود ندارد. رویکرد صرفاً قهری و سلبی، با ایجاد بازار سیاه پررونق، زمینه را برای سودجویی و تولید انواع خطرناکتر الکل فراهم کرده است.
کارشناسان معتقدند رویکرد صرفاً سلبی و قهری در برخورد با این پدیده، پاسخگو نیست و باید به سمت یک استراتژی جامع «کاهش آسیب» و «آموزش» حرکت کرد. افزایش آگاهیهای واقعی، به جای تکیه بر رویکردهای هیجانی و تهدیدآمیز، باید با زبان علمی، روشن و مستقیم، به ویژه برای نوجوانان و جوانان، درباره خطرات دقیق و فوری مصرف مشروبات به ویژه الکلهای تقلبی آموزش داد. از سوی دیگر باید مراکز مشاوره و درمان اعتیاد الکل درجامعه را تقویت کرد. در دسترس بودن و کمهزینه بودن خدمات مشاوره برای مقابله با استرس و افسردگی، و نیز گسترش مراکز ترک اعتیاد معتبر میتواند به حل ریشههای مشکل بپردازد.
ایجاد شفافیت و فضایی برای گفتوگوی بیپرده و علمی درباره این معضل در رسانههای ملی، بدون نگاه سیاهنمایانه یا سفیدنمایانه، کاملا بی طرف، میتواند به عادیزدایی از آن کمک کند. و در آخر مبارزه مؤثر و بیامان با باندهای سازمانیافته تولید مشروبات و توزیع الکلهای تقلبی، به عنوان مجرمانی که عمداً جان مردم را به خطر میاندازند، باید در اولویت کار نیروی انتظامی قرار گیرد.
جامعه، به ویژه نسل جوان، نیازمند دریافت اطلاعات علمی، شفاف درباره عواقب مصرف الکل—به ویژه انواع تقلبی، صنعتی و خانگی—است. پرهیز از تهدید و ارائه واقعیتهای پزشکی و آمار مرگ و میر میتواند مؤثرتر از شعارهای کلی باشد.
البته در این مسیر نباید از برخورد قاطع با شبکههای بزرگ قاچاق، نظارت شدید بر توزیع الکل طبی در مراکز درمانی، و رصد کانالهای نشت از سفارتخانهها بود. همچنین باید در کنار همه اقدامات پیشگیرانه، به فکر کاهش تلفات بود. گسترش مراکز تشخیص و درمان سریع مسمومیت با متانول، و اطلاعرسانی درباره علائم اولیه مسمومیت میتواند جان بسیاری را نجات دهد.
فراموش نکنیم؛ این بحران، یک آزمون بزرگ برای «خرد جمعی» است. ادامه وضعیت موجود به معنای نادیده گرفتن واقعیتهای میدانی و تحمیل هزینههای بیشتر جانی و اجتماعی است. انتخاب بین ادامه این روند مرگبار یا ایستادن برای نجات زندگیها.
ورود چند ساله اخیر الکل به زیستجهان دانشآموزان و افزایش روایتهایی از کودکان و نوجوانانی که درباره مزهکردن یا مصرف اتفاقی و عمدی نوشیدنیهای الکلی داستان ها تعریف میکنند یکی از صحنه های عادی این روزهای مدارس است. از جمله روایتهایی که تا مدتها پشت درهای بسته کلاسها، زنگ تفریح، سرویس مدرسه و گروههای دوستی اینترنتی باقی میماند و تنها زمانی آشکار میشود که بیماری، حادثه، یا اعتراف ناگهانی یک دانشآموز پرده ها را از تجارب مصرف الکل توسط دانش آموزان کنار میزند. اما اکنون این نشانهها به اندازهای گسترده شده که به نظر می رسد دیگر نمی توان آن ها را پنهان کرد. موضوعی که چندی قبل رییس بیمارستان لقمان – به عنوان یکی از مراکز تخصصی درمان بیماران الکلی – را وادار به واکنش کرد تا اعلام کند که آمار مراجعان دانش آموزی که به خاطر مصرف الکل کارشان به بیمارستان کشیده به نحو چشمگیری افزایش پیدا کرده است. موضوعی که چند روز بعد از آن، از سوی رئیس سازمان اجتماعی کشورنیز تایید شد و وی از افزایش مصرف الکل در بین ایرانی ها و بخصوص جوانان و دانش آموزان به عنوان یکی ازشایع ترین آسیب های اجتماعی جدی کشور یاد کرد و نسبت به آن هشدار داد. این در حالی است که هنوز هیچ آمار رسمی در این زمینه منتشر نشده و این اطلاعات جزء گزارش های محرمانه طبقه بندی شده اند!
در یکی از مدارس ابتدایی مادر یک دانشآموز از روزی میگوید که دم در مدرسه، سه دانشآموز پسر درباره نوشیدنی الکلی که یکی از آنها دیشب در مهمانی خانوادگی خورده بود، پچپچ میکردهاند. او ابتدا تصور کرده بچه ها شوخی می کنند اما هنگامیکه از روی کنجکاوی پرسیده “چی خوردی؟” ، دانشآموز ۱۲ ساله با اعتمادبهنفسی که برای سن او عجیب بود، پاسخ داده: “از نوشیدنی بابام یک کم چشیدم. خیلی تند بود ولی بد نبود. به بچهها هم گفتم که سر گیجه میاره اما حسش جالبه.”
شنیدن این اتفاق به اندازه کافی تکاندهنده است، اما زمانی نگرانکنندهتر میشود که در بین دانشآموزان دختر هم چنین روایتهایی از تجربه های مشابه شنیده می شود. !
در یک دبیرستان دخترانه، دانش اموزان روایت های مشابهی دارند. در بین جمع های دانش آموزی برخی دخترانِ درباره “چالش امتحان مزه” صحبت میکنند؛ چالشی که در گروههای کوچک دوستی هم شکل میگیرد. یک دانشآموز دختر برای دوستش تعریف کرده که در یک مهمانی تولد دو نفر از بچهها نوشیدنی الکلی را در بطری نوشابه ریخته بودند و به شکل یک شوخی جمعی، چند نفر از آن چشیدهاند و برای یکدیگر از حسن و حال این تجربه تعریف کردهاند .آنچه تعجب برانگیز است این است که بچهها این موضوع را کاملاً معمولی بیان میکنند، انگار نه انگار درباره رفتاری پرخطر صحبت میکنند!.
چندی پیش یکی از دانشآموزان کلاس هشتم هم هنگام صحبت گروهی بین همکلاسیها تعریف کرده که برادر بزرگترش از سفر خارجی یک نوشیدنی آورده بود و او و یکی از دوستانش نصف شیشه را امتحان کردهاند.
نگاه سهلگیرانه والدین، بخشی از مشکل امروز است. مشاوران اجتماعی معتقدند که دسترسی ناخواسته، مصرف خانوادگی، نبود آموزش مناسب درباره خطرات الکل، تأثیر شبکههای اجتماعی و کنجکاوی طبیعی دوران رشد، عواملی هستند که مصرف الکل را میان دانشآموزان در سنین مختلف افزایش دادهاند
اما در مدرسه ای دیگر روایت متفاوتی از یک دانش آموز پسر ده ساله شنیده شد . او تعریف کرده که در مهمانی خانوادگی پدرش او را تشویق به نوشیدن کرده، آنهم برای این که اولین بار بجای جمعیت دوستانه در کنار پدرش تجربه کند!. اما ماجرا به اینجا ختم نشده و طفل معصوم در نهایت با حالت تهوع و بیحالی با مراجعه به بیمارستان توانسته سلامتی خود را بازیابد .چه بسا همین کار اشتباه می توانست جان کودک را بگیرد. اما نکته اینجاست که او بعدها برای دوستانش درباره این حادثه با خنده و شوخی و حتی افتخار! صحبت می کرد؛ یعنی حتی آسیب جدی جسمی هم برای برخی نوجوانان امروزی چندان بازدارنده نیست.
در بسیاری از این مثالها، دانشآموزان روایت های خود از «نوشیدنی » هایی که خورده اند را با لحن طنز، کنجکاوی یا هیجان بیان میکنند و این دقیقاً همان جایی است که خطر شروع میشود؛ زیرا مصرف الکل در ذهن آنها از یک رفتار پرخطر به تجربهٔ عادی یا هیجانانگیز تبدیل میشود.
این روند نگرانکننده، از دو منظر اهمیت دارد، نخست آنکه دامنه سنی مصرفکنندگان یا تجربهکنندگان الکل به طور چشمگیر کاهش یافته است؛ تا همین چند سال پیش، صحبت درباره مصرف الکل میان نوجوانان عمدتاً مربوط به سالهای پایانی متوسطه بود، اما امروز روایتهایی ازمصرف این نوشیدنی های الکلی در مدارس ابتدایی به گوش میرسد. دوم اینکه نحوه روایت این تجربهها تغییر کرده؛ نوجوانان آن را نه یک رفتار خطرناک، بلکه بخشی از «فرهنگ تجربهجویی خود میدانند و حتی برای دوستانشان از آن لحظه لحظه آن، مانند یک خاطره جالب و تجربه ای نو، یاد می کنند .
مسئولان آموزشی و کارشناسان اجتماعی معتقدند که برای مقابله با این روند، لازم است مجموعهای از اقدامات شامل آموزش خانوادهها، آگاهسازی دانشآموزان، کنترل دسترسی در خانه، گفتگوهای شفاف و بدون قضاوت در مدرسه و ایجاد خطهای مشاورهای فعال شکل بگیرد. زیرا پنهانکاری، انکار، و سکوت درباره خطرات الکل دقیقاً شرایطی را فراهم میکند که رفتارهای پرخطر در میان کودکان و نوجوانان ریشهدار شود.
اظهارات اخیر رئیس بیمارستان لقمان مبنی بر افزایش چشمگیر مصرف الکل در میان دانشآموزان، تنها یک هشدار پزشکی نیست؛ این یک نشانه جامعهشناختی مهم از تغییرات عمیق در سبک زندگی، الگوهای هویتی و نظام تنظیمگری اجتماعی در کشور است.
مصطفی آب روشن، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در این باره به “هفت صبح” می گوید: “ وقتی یک رفتار پرخطر به سنین پایین منتقل میشود، به این معناست که لایههای محافظتی جامعه خانواده، مدرسه، رسانهها و نهادهای فرهنگی در انجام وظایف پیشگیرانه خود دچار اختلال شدهاند. الکل برای نوجوانان نه فقط یک نوشیدنی سرگرم کننده، بلکه یک نشانه است، نشانه عبور پنهان از خط قرمزها، نشانه شکلگیری هویت در تقابل با ساختارهای رسمی، و نشانهِ شکست بخشی از نظام آموزشوپرورش در ایجاد معنا، امید و احساس تعلق. بنابراین مسئله، یک بحران فردی نیست؛ این یک اختلال ساختاری در شبکه اجتماعی نوجوانان ایرانی است که باید با دقت و بدون انکار بررسی شود”.
ریشهیابی این پدیده بدون توجه به فشارهای روانی و اجتماعی که نوجوان ایرانی تجربه میکند ممکن نیست. به اعتقاد آب روشن، نوجوانان در وضعیتی رشد میکنند که فشار سنگین کنکور، نااطمینانی نسبت به آینده، اختلال در شادیهای جمعی، محدودیتهای محیطی، و بحران اعتماد به نهادهای رسمی، به شکل همزمان آنان را در تنگنا قرار داده است. از سوی دیگر، خانوادههای امروز با دو مسئله جدی مواجهاند، نخست کاهش اقتدار تربیتی به دلیل درگیری اقتصادی، اشتغال پدر و مادر و فرسودگی روانی بزرگسالان؛ دوم، ناتوانی در برقراری ارتباط امن و گفتوگو با فرزندان. در چنین فضایی، نوجوانان برای رهایی از فشار، دنبال تجربههای ممنوعه میروند .
او با ذکر اینکه شبکههای اجتماعی نیز این فرایند را تسریع میکنند ادامه می دهد: “الگوبرداری از اینفلوئنسرها، محتوها و کلیپ های تصویری از سرو نوشیدنی غیرمجاز و الکلی در مهمانیها و نمایش سبک زندگی لذتمحور در پلتفرمها، الکل را از یک تابوی فرهنگی به یک نماد استقلال و خودمختاری تبدیل کرده است. در واقع، مصرف الکل برای برخی نوجوانان بیش از آنکه انتخاب باشد، یک اعتراض نمادین علیه محدودیتهای محیطی است. بخشی از این مسئله اجتماعی به سیاستگذاری های عمومی و ساختار نظارتی بازمیگردد.
به گفته وی، برخوردهای سختگیرانه، غیرواقعبینانه و صرفاً کیفری با مصرف الکل، عملاً بازار زیرزمینی را تقویت کرده و دسترسی را آسانتر کرده است. هر زمان که یک پدیده اجتماعی به حوزه ممنوعیت مطلق رانده میشود، نظارت بر کیفیت و دسترسی از دست سیاستگذار خارج میشود و همین موضوع، نهتنها مصرف را کاهش نمیدهد بلکه آن را خطرناکتر نیز میسازد. در این میان، فقر و نابرابری نیز نقش مهمی دارند. نوجوانانی که در مناطق کمبرخوردار زندگی میکنند، بیشتر در معرض دسترسی به الکل دستساز و ارزان قرار دارند، در حالی که طبقات میانی و بالاتر از طریق شبکههای مخفی و مهمانیهای خانگی، به انواع کیفیتر دسترسی دارند.”
وی یادآوری می کند که مصرف الکل میان نوجوانانی که بخش اعظمی از آنها دانش آموز هستند، فقط چالش کشورما نیست؛ در کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی و حتی شرق آسیا نیز پژوهشها نشان دادهاند که نوجوانان برای شکلدهی به هویت فردی و پیوستن به گروه همسالان، به تجربههای پرخطر روی میآورند. اما تفاوت مهم اینجاست که در بسیاری از این کشورها، آموزش مصرف مسئولانه، پایش علمی و گفتوگوی آشکار درباره خطرات الکل وجود دارد. مدارس، مراکز مشاوره، کلینیکهای مخصوص نوجوانان و برنامههای ملی پیشگیری، نقش مهمی در کنترل آسیب دارند. همچنین خانوادهها، در اغلب جوامع توسعهیافته، رابطهای گفتوگویی با فرزندان دارند و بهجای پنهانسازی موضوع، به مواجهه عقلانی با آن میپردازند. در ایران اما ترکیبی از ممنوعیت، انکار، عدم آموزش، و فشارهای اجتماعی و اقتصادی، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. بنابراین نوجوان ایرانی هم با الگوی جهانی تجربهجویی مواجه است و هم با محدودیتهای بومی که این تجربهجویی را خطرناکتر و پنهانتر میسازد.
پیامدهای افزایش مصرف الکل، فقط به مسمومیت یا آسیب جسمی محدود نمیشود؛ بلکه رابطه مستقیم با اختلال در مسیر بلوغ روانی و اجتماعی نوجوان دارد.
به گفته آب روشن ، مصرف الکل در سنین پایین با کاهش عملکردی آنها در کیفیت تحصیلی، افزایش رفتارهای پرخطر، بروز خشونت، اختلال در تمرکز، تخریب ساختار مغزی، و آسیب به سلامت روان همراه است.در سطح خانوادگی، این مسئله نشاندهنده شکاف ارتباطی و ضعف مهارتهای تربیتی است و به تشدید تنش میان والدین و فرزندان میانجامد.
سعید صفاتیان، پژوهشگر حوزه اعتیاد اما معتقد است که بخشی از افزایش آمار مصرف الکل در بین دانش آموزان به نگاه «امنیتی » مسئولان نسبت به این آسیب اجتماعی برمی گردد. وی در گفت و گو با «هفت صبح » می گوید: در مورد مصرف الکل در بین دانش آموزان عوامل مختلفی دخیل هستند. از کنجکاوی آنها تا لذت طلبی دانش آموزان که می خواهند ببنید این ماده چیست و مصرف آن چطور مثل فیلم ها باعث می شود تا فرد از خود بی خود شود. ضمن اینکه دسترسی آسان به الکل هم می تواند عامل مهم دیگری در این زمینه باشد.یعنی دانش آموز در هر کوچه و خیابانی می تواند به راحتی الکل تهیه کند و از آنجاییکه قیمت آن نیزمعمولا پایین است، می تواند به جای اینکه دو – سه باز در کافه قهوه بخورد، پول آن را بدهد و یک شیشه به عرق – یا همان عرق سگی – بخرد و دوستانش خوش بگذراند.
وی با ذکر اینکه بین مصرف الکل بین جوانان و نوجوانان و دانش آموزان ما با همتایان خارجی آنها تفاوت مهمی وجود دارد می گوید: در آنجا فرهنگ به گونه ای است که اولا مصرف الکل در دانش آموزان و نوجوانان تا یک سنی، توصیه نمی شود و ممدوح است و تازه اگر هم بخواهند الکل مصرف کنند، «آبجو» مصرف می کنند که الکل آن ۵ درصد است. اما در ایران نوجوانان و دانش آموزان ما از همان اول با عرق سگی شروع می کنند که الکل آن ۴۰ درصد است. این نکته بسیار مهم و خطرناک است. معمولا شاهد هستیم که جوانان دانش آموز ما چند لیوان عرق می خوردند و بعد با دیگران درگیر می شوند یا با ماشین در خیابان چنان رانندگی می کنند که باعث بروز حوادث وحشتناکی می شوند و…
اما برای کند شدن شیب تند مصرف الکل توسط دانش آموزان چه باید کرد؟ در سطح کلانتر اما افزایش مصرف الکل میان نوجوانان و جوانان دانش آموز نشانهای از بحران مشروعیت فرهنگی، ضعف کارآمدی سیاستهای اجتماعی و کاهش حس تعلق نسل جدید به ساختار رسمی جامعه است. اینها را آب روشن می گوید و اضافه می کند که نوجوانانی که از طریق الکل به دنبال رهایی یا تجربه ای متفاوت هستند، در واقع به زبان بیزبانی میگویند که جامعه، فرصتهای سالم برای تجربه هیجان، تفریح و هویتسازی به آنها را برایشان فراهم نکرده است.وی به عنوان راه حل توقف این مسیر یا کند شدن آن می گوید: برای مواجهه با این پدیده، سیاستهای شعاری و انکارکننده کمترین اثر را دارند. نخست باید گفتوگو درباره الکل از حوزه تابو خارج و به حوزه آموزش منتقل شود؛ نه به معنای تشویق، بلکه با هدف آگاهی اجتماعی و افزایش مهارتهای تصمیمگیری نوجوانان. مدارس باید واحدهای آموزشی درباره سلامت روان، مدیریت استرس، فشار همسالان و مواد اعتیادآور داشته باشند. خانوادهها باید به مهارتهای ارتباط مثبت، نظارت غیرمستقیم، و ایجاد رابطه امن با فرزندان مجهز شوند. سیاستگذار نیز باید بهجای سرکوب صرف، به سمت مدیریت واقعبینانه بحران برود. کنترل بازار زیرزمینی، تقویت مشاورههای رایگان، ایجاد فضاهای تفریحی سالم و قابل دسترس برای نوجوانان، و حمایت از برنامههای جامعهمحور میتواند در این عرصه تاثیرگذار باشد .
او می افزاید: در عین حال بهعنوان یک جامعهشناس، معتقدم راهکار موثر، ترکیبی از سیاست عمومی، آموزش و مداخله اجتماعی است. اولاً، دستگاههای آموزشوپرورش باید با نهادهای پیشگیری بهصورت جدی همکاری کنند تا برنامههای آموزشی مبتنی بر تابآوری روانی، مهارتهای زندگی و مقاومت در برابر فشار همسالان بهطور منسجم وارد مدارس شود. ثانیاً، والدین باید در این فرآیند دخیل باشند، بدین صورت که برگزاری جلسات آگاهیبخشی، مشاوره خانواده، و ایجاد فضای گفتوگو با نوجوانان درباره خطرات الکل حیاتی است. سوم، سیاستگذاران باید مقررات تبلیغاتی الکل را تقویت کنند، بهخصوص در رسانههای اجتماعی و محیطهایی که نوجوانان حضور دارند.
راهکار صفاتیان اما بیشتر، مسئولان را نشانه می گیرد. این پژوهشگر حوزه اعتیاد با انتقاد از نوع نگاه مسئولان نسبت به مقوله مصرف آن در بین نوجوانان و دانش آموزان می افزاید: معمولا به خاطر اینکه مصرف الکل با مسایل شرعی و دینی گره خورده است، مسئولان اصلا حاضر نیستند آماری در این زمینه منتشر کنند چون از این می ترسند که اگر بگویند مصرف الکل در فلان شهر – یا یک شهر مذهبی – زیاد شده، ممکن است از لحاظ شان و منزلت دینی، به حیثیت کشور خدشه وارد شود در حالیکه مصرف الکل و مواد مخدر دو فاکتوری هستند که بیشترین آمار آسیب های اجتماعی را در کشور به خود اختصاص داده اند و برای برنامه ریزی و تلاش برای درمان آن، نه تنها نباید پنهان کاری کرد که باید آن را به چشم یک «آسیب اجتماعی» نگاه کرد. وگرنه وضعیت همین می شود که سن مصرف الکل در بین فرزندان این مرز و بوم به حدی پایین می آید و آمار مصرف کنندگان به حدی زیاد می شود که بالاخره مسئولان را وادار به اعتراف در این زمینه می کند!
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا