دولت بایدن یارانه‌ها را به صنایع جدید اختصاص می دهد
دولت بایدن یارانه‌ها را به صنایع جدید اختصاص می دهد

دولت بایدن یارانه‌هایی را به صنایع جدید اختصاص می دهد، از جمله صنایع خودروی برقی تا در تحول بعدی فناوری و بویژه رقابت با چین در این حوزه عقب نیفتد.

به گزارش سرمایه فردا، روی کار آمدن ترامپ در ایالات متحده یک نقطه عطف بود. اوباما بعد بحران ۲۰۰۸ با شعار تغییر سر کار آمد اما نتوانست تغییر اساسی ایجادی کند. به عبارت دقیق‌تر او وارث تبعات رونق ابتدای دهه ۲۰۰۰  بود که در عین تعمیق شکاف‌های درآمدی میان طبقات پایین و ثروتمند جامعه، با ابزارهای ایجاد رونق کاذب پیش می‌رفت. یعنی با رونق بازار مسکن و بدهی. پوشش مخارج با بدهی بجای افزایش دستمزدها، نهایتاً منجر به سقوط بازارهای مالی شد و اوباما با شعار «تغییر» به قدرت رسید اما نتوانست تغییر جدی ایجاد کند.

در مقابل، ترامپ، کانون استراتژی انتخاباتی خود را «جهانی شدن» و تاثیر آن بر «اشتغال‌زدایی» قرار داد. ترامپ پس از به قدرت رسیدن، از قرارداد نفتا که کارخانجات آمریکایی را به مکزیک انتقال داد، همچنین از شراکت ترنس- پاسیفیک که چین را به کارخانه جهان تبدیل کرد خارج شد. ایده ترامپ این بود، نابرابری و کنترل اجتماعی سرمایه را رها کنیم و به جای آن روی قراردادهایی که اشتغال را از میان برده تمرکز کنیم. مسئله محوری که ترامپ مطرح کرد، تغییراتی بود که اشتغال صنعتی را در آمریکا از بین برده بود و میلیونها کارگر آمریکایی را به صنایع خدماتی با شغل کم انتقال داده بود. وی با قراردادن اشتغال در کانون رویکرد سیاسی خود، خواهان رها کردن دغدغه‌های محیط زیستی (برای بازگرداندن مشاغل آلاینده نظیر معدن‌کاری و نفت شیل و …) بود، همچنین خواهان سیاست‌های ضد مهاجرتی جدی‌تر بود. اینها همه رویکرد «ابتدا آمریکا»ی وی را می‌ساخت.

این روزها، اشتغال از منظری دیگر به بحران در آمریکا تبدیل شده است. مسائل شغلی برآمده از هوش مصنوعی و تحول فناورانه (صنایع سبز) اشتغال، و بویژه اشتغال صنعتی را در ایالات متحده تهدید می‌کند. درحالی که هفته پیش اعتصاب نویسندگان، بازیگران و صاحبان استودیو در ایالات متحده بر سر دستمزدهای بیشتر و حفظ شرایط کاری از رقابت هوش مصنوعی، با موفقیت و پذیرش برخی از مهم‌ترین درخواست‌های آنها خاتمه یافت، اکنون کارگران سه گروه تولیدی بزرگ خودروسازی ایالات متحده یعنی فورد، استلانتیس و جنرال موتورز در اعتصاب به سر می‌برند. آنها بر سر دستمزدهای بیشتر، روزهای کاری کمتر و سهم بیشتر از سود چانه‌زنی می‌کنند. این درحالی است که هم بایدن و هم ترامپ، با نگاه به انتخابات ریاست جمهوری آینده و بویژه نقش این کارگران در آراء ایالت‌های حساس مانند میشیگان که محل اصلی صنایع خودروسازی ایالات متحده است، دستورکاری برای حمایت از این کارگران اتخاذ کرده‌اند.

خطر علیه صنایع تولید خودروهای احتراقی

به نوشته نیویورک تایمز، بایدن خود، فرزند یک کارگر آمریکایی است و خود را اتحادیه‌ای ترین رئیس جمهور ایالات متحده معرفی می‌کند. اما در حالی که کارگران در اعتصاب هستند، او می‌کوشد تا با حمایت از شعارهای این کارگران، این نکته را تذکر دهد که دولت باید یارانه‌هایی را به صنایع جدید اختصاص دهد، از جمله صنایع خودروبرقی تا در تحول بعدی فناوری و بویژه رقابت با چین در این حوزه عقب نیفتد. این درحالی است که تولیدکنندگان خودرو برقی نظیر تسلا، از کارگران اتحادیه‌ای استفاده نمی‌کنند و اساساً تغییر به سمت خودرو برقی با شعار کاهش تبعات تغییرات اقلیمی می‌تواند شغل کارگران صنایع سه خودروساز بزرگ را که در صنایع تولید خودروهای احتراقی (بنزینی) مشغولند به خطر اندازد.

در مقابل ترامپ هم می‌خواهد خود را مدافع کارگران صنعتی نشان دهد. در کانون بحث وی این پیام به اعتصاب‌کنندگان نهفته است که بایدن مثل همه دموکرات‌ها، اگرچه ادعای نمایندگی از حقوق کارگران را دارد، اما کاری برای شما نخواهد کرد. دلیلی ندارد بر خودروهای الکتریکی سرمایه‌گذاری کنیم که شرکت‌های چینی نظیر BYD در آن سریعاً بازار را در دست می‌گیرند. تغییرات اقلیمی را جدی نگیرید، این سرمایه‌گذاری روی آینده نیست، این از بین بردن وضعیت رفاهی امروز شما با وعده‌های پوچ است. ترامپ البته از رشد اتحادیه‌ها و لزوم اتحادیه‌ای شدن خودروسازان تولیدکننده خودروهای الکتریکی بحث نمی‌کند بلکه با بردن سطح بحث به رقابت چین، از امکان صرفنظر کردن از تغییرات اقلیمی بحث می‌کند. البته رهبران اتحادیه‌ها هم با چالش نگاه منفی ترامپ به اتحادیه‌ها و عدم تحقق برخی وعده‌های وی روبرو هستند و همین موضوع چالش جدی کارگران صنعتی در انتخابات بعدی را می‌سازد.
امروز نسبت میان رفاه عمومی و اقتضائات فناوری و تغییرات اقلیمی، چالشی جدی برای سیاستگذاری در اقتصادهای پیشرفته ایجاد کرده است. همچنین این ترسیم از تحولات آتی انتخاباتی در ایالات متحده نشان می‌دهد که چگونه فناوری و تغییرات سریع آن، در کانون مجادلات سیاسی قرار گرفته و اکنون انتخاب رویکرد مناسب برای آن چه درجه اهمیت بالایی در سطح سیاسی و سیاستی یافته است.
نویسنده حسین رجب پور