به گزارش سرمایه فردا، روزنامه جرزالم پست اسرائیل در گزارشی که اخیرا با عنوان «غرب باید از برنامه انتقال قدرت رضا پهلوی در ایران حمایت کند» منتشر کرده، مدعی است که طرح اضطراری پروژه «رفاه ایران»، ارائه شده توسط رضا پهلوی در کنفرانس مونیخ، نقشه راهی معتبر و قابل اجرا برای انتقال قدرت در ایران پس از فروپاشی جمهوری اسلامی مطرح میکند. این رسانه صهیونیستی ادعا میکند که این طرح نگرانیهای مردم ایران درباره هرجومرج و تجزیه کشور در صورت سقوط جمهوری اسلامی را بیمورد میداند، زیرا پهلوی و تیم همراهش میتوانند نظم را حفظ کنند و از فروپاشی جلوگیری کنند. این گزارش جرزالم پست، همراه با اخباری که در روزهای اخیر از دیدار هیئتی از سلطنتطلبان حامی پهلوی با رئیسجمهور و وزیر علوم و فناوری اسرائیل و اظهارات صریح گیلا گملیل، وزیر علوم و فناوری اسرائیل، در مصاحبه با ایراناینترنشنال مبنی بر حمایت اسرائیل از رضا پهلوی به دلیل «اعتماد مردم ایران به او»، بخشی از یک جریان رسانهای و سیاسی هماهنگ برای عادیسازی ایده براندازی است.
نویسنده جرزالم پست، طرح اضطراری رضا پهلوی را به عنوان نقشه راهی جامع معرفی میکند که شامل بازسازی نهادهای سیاسی و اقتصادی، مدیریت بحرانهای پس از فروپاشی جمهوری اسلامی، و ایجاد پایههای یک ایران آزاد و مرفه است. طرح دیکتاتورزاده پهلوی بر اصولی مانند تمامیت ارضی، سکولاریسم، و دموکراسی تأکید دارد و مدعی است که میتواند سپر هرجومرج جمهوری اسلامی را از بین ببرد. گزارش بهطور خاص تلاش دارد ترسهای عمومی در جامعه ایران مبنی بر تجزیه کشور در صورت حمله خارجی یا فروپاشی نظام مستقر را کماهمیت جلوه دهد و در همین رابطه استدلال میکند که با وجود رضا پهلوی، ایران میتواند بهصورت مسالمتآمیز به دموکراسی گذار کند! این پیام به وضوح برای کاهش حساسیتهای جامعه ایران طراحی شده و بخشی از تلاش برای عادیسازی سناریوی براندازی است.
در روزهای اخیر هیئتی از وابستگان و طرفداران رضا پهلوی به نمایندگی از او به سرزمینهای اشغالی سفر کردند تا با مقامات رژیمی که کمتر از سه ماه قبل بیش از هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رساند، دیدار و بر سر همکاری و استقرار پایههای توافق ابراهیم پس از سقوط جمهوری اسلامی رایزنی کنند. در پی این سفر و دیدارها، گیلا گملیل وزیر علوم و فناوری رژیم صهیونیستی در مصاحبه با اینترنشنال به صراحت از حمایت پهلوی حمایت کرد. گملیل به صراحت اعلام کرد که اسرائیل از پهلوی حمایت میکند، زیرا «ملت ایران به او باور دارد». این ادعا در حالی مطرح میشود که نه تنها حمایتی از داخل ایران وجود ندارد، که جریان سلطنتطلب و در مجموع اپوزیسیون، در خارج از کشور هم از مقبولیت و مشروعیت برخوردار نیستند.
در هر حال، آنطور که از گزارش جرزالم پست و البته مانور رژیم صهیونیستی روی رضا پهلوی برمیآید، شاهد یک روایتسازی هدفمند برای تئوریزه کردن براندازی هستیم.
استراتژی اسرائیل به نظر میرسد در دو مرحله کلیدی پیش میرود. نخست، ایجاد بیثباتی داخلی از طریق حمایت از گروههای تجزیهطلب، تکفیری، و تروریستی برای سوق دادن ایران به سمت یک جنگ داخلی. این گروهها، که قریب به اتفاقشان زیر پرچم صهیونیستها گرد آمدهاند، میتوانند بهعنوان ابزاری برای تضعیف تمامیت ارضی ایران عمل کنند.
دوم، پیشبرد پروژه تجزیه ایران بهعنوان هدف نهایی، مشابه آنچه در عراق، لیبی، و سوریه رخ داد، جایی که بیثباتی داخلی به فروپاشی ساختاری و تجزیه منجر شد. با توجه به تنوع قومی و مذهبی ایران و موقعیت ژئوپلیتیکی حساس کشورمان در منطقه، چنین سناریویی میتواند پیامدهایی بهمراتب فاجعهبارتر از موارد مشابه در منطقه داشته باشد.
ترویج رضا پهلوی بهعنوان یک چهره محوری، قلب راهبرد اسرائیل برای کاهش حساسیتهای جامعه ایران و پیشبرد اهداف خود است. حمایت علنی اسرائیل از پهلوی، چه در گزارش جرزالم پست و چه در اظهارات گملیل، تلاشی برای معرفی او بهعنوان یک رهبر معتبر و ملیگرا است که میتواند انتقال قدرت را بهصورت مسالمتآمیز مدیریت کند. اما ناگفته پیداست که این تصویرسازی پوششی برای هدف اصلی است: استفاده از پهلوی بهعنوان یک مهره دست نشانده برای پیشبرد منافع اسرائیل در ایران پس از فروپاشی نظام حاکم.
در سناریوی فروپاشی جمهوری اسلامی، پهلوی به احتمال زیاد نقشی مشابه جولانی در سوریه ایفا خواهد کرد، که پس از بیثباتی داخلی بهعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خارجی معرفی شد. جولانی در سوریه بهعنوان یک رهبر بهظاهر سوری مطرح شد، اما در عمل، منافع قدرتهای خارجی را دنبال کرد. به همین ترتیب، پهلوی میتواند بهعنوان چهرهای معرفی شود که به ظاهر برای منافع ملی ایران عمل میکند، اما در عمل، مجری سیاستهای اسرائیل و متحدانش خواهد بود.
این استراتژی بهویژه در پرتو تجربه جنگ ۱۲ روزه اهمیت مییابد. در طول این جنگ، به رغم تلاشهای اسرائیل و اعلام آمادگی گروههای تجزیهطلب و تروریستی، مردم ایران هیچ همراهی با این گروهها نشان ندادند و در دفاع از تمامیت ارضی کشور پشت حاکمیت ایستادند. این مقاومت عمومی نشان دهنده حساسیت بالای جامعه ایران نسبت به تهدیدات خارجی و تجزیهطلبی است. ترویج و طرح رضا پهلوی بهعنوان یک چهره ملی مشخصا تلاشی برای کاهش این حساسیتها است، با این هدف که با معرفی شخصیتی بهظاهر بومی، مقاومت مردمی در برابر مداخله خارجی کاهش یابد و پروژه براندازی و تجزیه از حساسیت و موانع کمتری روبرو شود.
در همین راستا، حمایت هماهنگ اسرائیل از رضا پهلوی و طرح او، همراه با فعال شدن ظرفیتهای رسانهای رژیم صهیونیستی در جهت شخصیت سازی از رضا پهلوی، نشان دهنده یک تلاش سیستماتیک برای شکلدهی به افکار عمومی در داخل و خارج ایران است. این جریان رسانهای به دنبال ایجاد این تصور است که براندازی جمهوری اسلامی نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است و میتواند بدون هرج و مرج و تجزیه به نتیجه برسد. با اینحال، چند نکته و واقعیت تاریخی این روایت را بی اعتبار میکند. اولا، ادعای حمایت گسترده مردمی از رضا پهلوی فاقد شواهد مستقل و عملا خلاف واقع است. جرزالم پست به نظرات شبکههای اجتماعی و بحثهای تلویزیونی اشاره میکند، اما اینها لزوما بازتاب دهنده نظر اکثریت مردم ایران نیستند، بهویژه آنکه بدانیم گردهمایی اپوزیسیون در مونیخ که قرار بود قدرتنمایی آنها در مقابل جمهوری اسلامی باشد، با شفافیت هرچه تمام فضاحت آنان را به نمایش گذاشت. زمانی که با عدم توجه مطلق خارج نشینان مواجه شد.
دوم آنکه، خطر تجزیه ایران در صورت بی ثباتی داخلی، واقعی و جدی است. تمامیت ارضی ایران با تنوع قومی و مذهبی قابل توجه، شامل گروههای قومی مانند کردها، بلوچها، عربها، و آذری زبانها، و البته موقعیت ژئوپلیتیکی حساسی که در منطقهای پرتنش دارد، در برابر مداخلات خارجی و تجزیهطلبی آسیبپذیر است. تجربه کشورهای منطقه مانند عراق، که پس از تهاجم ۲۰۰۳ امریکاییها به جنگ فرقهای و تجزیه عملی مناطق کردی منجر شد، لیبی، که به جنگ داخلی و فروپاشی کامل نظم دولتی سقوط کرد، و شرایط این روزهای سوریه، نشان دهنده خطرات واقعی چنین سناریویی است.
ایران، با منابع طبیعی غنی، مرزهای استراتژیک با کشورهای همسایه، و نقش محوری در توازن قدرت منطقهای، در صورت بیثباتی میتواند به هدفی برای قدرتهای خارجی تبدیل شود که به دنبال بهرهبرداری از منابع و تضعیف نفوذ منطقهای آن هستند. این خطر بهویژه با توجه به تلاشهای تاریخی برای تضعیف ایران، از جمله حمایت از گروههای تجزیهطلب در مناطق مرزی، تشدید میشود.
سوم آنکه، برخلاف ادعای اپوزیسیون وابسته به رژیم صهیونیستی، اساسا مشکل اسرائیل نه صرفا با جمهوری اسلامی، بلکه با وجود یک ایران واحد و قدرتمند است. ایران، بهعنوان یک قدرت منطقهای با تاریخ طولانی استقلال و نفوذ فرهنگی و سیاسی، تهدیدی استراتژیک برای اهداف اسرائیل در منطقه محسوب میشود. یک ایران متحد و قدرتمند، صرفنظر از نوع رژیم حاکم بر آن، میتواند مانعی برای هژمونی اسرائیل و متحدانش در غرب آسیا باشد. حمایت اسرائیل از گروههای تجزیهطلب و ترویج چهرههایی مانند رضا پهلوی حاکی از تلاش برای تضعیف این وحدت ملی است.
از سویی دیگر، تاریخ مداخلات خارجی در منطقه نیز نشان میدهد که قدرتهای خارجی اغلب از چهرههای محلی بهعنوان ابزار پیشبرد منافع خود استفاده میکنند. حمایت اسرائیل از پهلوی، بهویژه با توجه به اظهارات صریح مقامات این کشور، این احتمال را تقویت میکند که او در نقش یک مهره دستنشانده قرار خواهد گرفت، نه یک رهبر مستقل که منافع ملی ایران را نمایندگی کند.
نویسنده: حسین کیامنش
گزارش جدید منتشرشده از سوی سایت موردور نشان میدهد که این بازار تا سال ۲۰۳۰…
مطالعات جهانی نشان میدهند که هر ۱۰ درصد افزایش در سهم سالمندان، میتواند تا ۰.۷…
سینمای دفاع مقدس ایران، فراتر از بازنمایی نبرد و مقاومت، بستری برای خلق عاشقانههایی است…
بازار سرمایه ایران در آستانه یک هفته حساس قرار دارد؛ جایی که همزمان با شکلگیری…
در حالی که بازار سرمایه ایران با افت شاخصها، خروج نقدینگی و نوسانات نرخ ارز…
با گذشت چند ماه از آغاز به کار دولت پزشکیان، ترکیب کابینه و نحوه واگذاری…