پرونده قتل جوان افغانستانی به نام حمید در خیابان مولوی تهران، از همان ابتدا با روایتهای متناقض و شهادتهای متعدد همراه شد. درگیری سادهای که بر سر یک جارو آغاز شد، به نزاعی دستهجمعی کشیده شد و در نهایت با ضربه چاقو به قتل حمید انجامید. متهمان پس از چند روز فرار در سراوان دستگیر شدند و اکنون در دادگاه کیفری تهران، هر یک با دفاعیات متفاوت تلاش میکنند نقش خود را در این جنایت انکار کنند.
به گزارش سرمایه فردا، در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، مأموران کلانتری تهران خبر از وقوع یک نزاع خونین در خیابان مولوی دادند؛ نزاعی که به قتل جوانی افغانستانی به نام حمید انجامید. با اعلام این حادثه، بازپرس کشیک قتل پایتخت رسیدگی به پرونده را آغاز کرد و تیمی از مأموران جنایی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و کارشناسان تشخیص هویت در محل حاضر شدند.
بررسیهای اولیه نشان داد که حمید برای حمایت از دوستش وارد درگیری با دو نفر شده بود. در جریان این نزاع، فردی به نام سلمان با ضربه چاقو او را از پای درآورد و سپس همراه همدستانش گریخت. دوستان حمید که شاهد ماجرا بودند، شهادت دادند که سلمان قاتل است. تحقیقات بعدی نیز نشان داد که درگیری از صبح همان روز میان دوست حمید و دو برادر آغاز شده و در ادامه به قتل انجامیده است. یکی از برادران دستگیر شد و به شرکت در نزاع اعتراف کرد، اما برادر دیگر همراه سلمان و یک نفر دیگر متواری شدند.
چند روز پس از جنایت، مأموران پلیس آگاهی موفق شدند سلمان و دو همدستش را در شهر سراوان سیستان و بلوچستان شناسایی و دستگیر کنند. با تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در جلسه دادگاه، اولیای دم مقتول خواستار قصاص شدند. سلمان، متهم اصلی، از ابتدا منکر قتل بود و در دفاعیات خود گفت: «ما کارگران پیمانکار شهرداری بودیم و در یک خانه چهارطبقه که پیمانکار اجاره کرده بود زندگی میکردیم. سالها حمید را میشناختم و هیچ مشکلی با او نداشتم. درگیری اصلی میان رحمت، یکی از همدستانم، و دوست حمید رخ داد.»
او درباره روز حادثه توضیح داد: «صبح آن روز رحمت با برادرش تماس گرفت و پس از گفتوگویی کوتاه، با عصبانیت محل کار را ترک کرد. من نگران شدم و دنبالش رفتم. رحمت مستقیم سراغ دوست حمید رفت و با او درگیر شد. ما فقط تلاش کردیم آنها را جدا کنیم.» سلمان افزود که علت عصبانیت رحمت، اختلافی بر سر یک جارو بود. به گفته او، دوست حمید جاروی خواهرزاده ۱۲ ساله رحمت را برداشته بود و همین موضوع باعث درگیری شد.
قاضی با تعجب پرسید: «جارو چه اهمیتی داشت؟ مگر پیمانکار جاروها را به کارگران نمیداد؟» سلمان پاسخ داد: «پیمانکار جاروها را به هر کسی بدهد، بعداً از خودش پس میگیرد.»
سلمان ادامه داد: «بعد از آن ما به محل کار برگشتیم، اما ناگهان حمید و چند نفر دیگر به سمت ما حمله کردند. یکی با بیل به برادر رحمت ضربه زد و دیگری به من حمله کرد. در این میان حمید چاقو خورد، اما من ندیدم چه کسی ضربه را زد.» قاضی یادآور شد که دوستان حمید و حتی برادر رحمت شهادت دادهاند که سلمان قاتل است. اما او همچنان منکر شد و گفت: «من بیگناهم. آنها اشتباه میکنند.»
وقتی قاضی پرسید چرا فرار کرده است، سلمان گفت: «میترسیدم بیجهت پایم گیر بیفتد. دیگران هم با مقتول درگیری ناموسی داشتند و همه چاقو داشتند. ممکن است ضربه از سوی آنها وارد شده باشد.» او درباره فرار به سراوان توضیح داد: «پدرم گفت دوستان حمید به افغانستان رفتهاند تا قسم بخورند و قاتل واقعی مشخص شود. من و دو همدستم هم رفتیم تا وارد مرز شویم، اما پلیس ما را دستگیر کرد.»
دو متهم دیگر نیز اتهام همدستی در قتل را رد کردند و خود را بیگناه دانستند. پس از شنیدن دفاعیات، قضات دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند؛ رأیی که سرنوشت این پرونده جنجالی را مشخص خواهد کرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا