نوعروس قربانی مشاجره

نوعروس قربانی مشاجره

پرونده جنایی مرگ مشکوک زن جوان در جنت‌آباد تهران، پس از بررسی‌های پلیس و پزشکی قانونی، به اعتراف شوهرش رسید؛ مردی که در جریان مشاجره‌ای خانوادگی بر سر خرید یک جاکفشی، با گرفتن دهان همسرش باعث خفگی او شد. این پرونده اکنون در دادگاه کیفری تهران در حال رسیدگی است و خانواده مقتول خواستار قصاص داماد خود شده‌اند.

به گزارش سرمایه فردا، اوایل فروردین امسال، تماس اضطراری مردی جوان به نام فرهاد با اورژانس، آغازگر پرونده‌ای جنایی شد. او با صدایی مضطرب گفت: «همسرم در خانه تنها بود. وقتی رسیدم، بی‌حال روی زمین افتاده بود. احتمال می‌دهم هنگام نظافت از روی چارپایه سقوط کرده باشد.»

امدادگران اورژانس به سرعت به آپارتمان زن جوان، هدیه، در محله جنت‌آباد تهران رفتند. اما معاینه اولیه کافی بود تا مرگ او تأیید شود. با توجه به مشکوک بودن شرایط، بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران وارد ماجرا شدند و جسد به دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

بررسی‌های اولیه

پزشکان پزشکی قانونی پس از معاینه دقیق اعلام کردند علت مرگ، خفگی ناشی از انسداد راه تنفسی بوده است. این یافته‌ها فرضیه سقوط را رد کرد. بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربین‌های مدار بسته اطراف ساختمان را صادر کرد. تصاویر نشان داد فرهاد ساعتی پیش از تماس با اورژانس، یک بار از خانه خارج و دوباره وارد شده است؛ در این فاصله هیچ فرد دیگری وارد خانه نشده بود.

بازجویی و اعتراف

فرهاد ابتدا تلاش کرد با ساختن سناریوی سقوط، مرگ همسرش را حادثه‌ای اتفاقی جلوه دهد. او گفت برای قرار کاری به نزدیکی اتوبان همت رفته و هنگام بازگشت با جسد همسرش روبه‌رو شده است. اما در برابر پرسش‌های تخصصی پلیس راهی برای فرار از حقیقت ندید و سرانجام اعتراف کرد: «در جریان درگیری با همسرم، دهان او را گرفتم و همین باعث خفگی‌اش شد.»

اختلاف بر سر جاکفشی

فرهاد در اعترافاتش توضیح داد: «حدود ۹ ماه بود ازدواج کرده بودیم. همسرم کارمند بانک بود و من شغل آزاد داشتم. مشکل جدی نداشتیم تا اینکه پیش از عید چند بار بر سر خرید یک جاکفشی با هم بحث کردیم. هدیه جاکفشی بزرگی با آینه قدی دیده بود و اصرار داشت آن را بخریم، اما من مخالف بودم.»

او ادامه داد: «نوروز را با سفر و خاطرات خوش گذراندیم، اما پس از تعطیلات دوباره بحث جاکفشی مطرح شد. روز حادثه، هدیه بار دیگر موضوع را پیش کشید. مشاجره بالا گرفت و صدایش بلند شد. نمی‌خواستم همسایه‌ها متوجه شوند، برای همین جلوی دهانش را گرفتم. ناگهان دیدم نفس نمی‌کشد.»

روند قضایی

با اعتراف صریح متهم، بازسازی صحنه قتل انجام شد و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

در نخستین جلسه دادگاه، پدر و مادر هدیه با چشمانی گریان خواستار قصاص داماد خود شدند و گفتند: «دخترمان کمتر از یک سال بود ازدواج کرده و به خاطر هیچ و پوچ به قتل رسید.»

فرهاد در دفاعیات خود گفت: «من عاشق همسرم بودم و قصد کشتن او را نداشتم. مشاجره ما بر سر اختلاف سلیقه بود. وقتی صدایش بالا رفت، از ترس آبروی‌مان جلوی دهانش را گرفتم. هرگز فکر نمی‌کردم این کار به مرگ او ختم شود.»

او در پایان با ابراز پشیمانی از خانواده همسرش طلب بخشش کرد. قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات، برای صدور حکم وارد شور شدند.

این پرونده نمونه‌ای تلخ از مشاجره‌های خانوادگی است که با یک اختلاف ساده آغاز شد و در نهایت به جنایتی هولناک ختم شد؛ جنایتی که اکنون سرنوشت آن در دست قضات دادگاه کیفری تهران است.

دیدگاهتان را بنویسید