نمایش «دشمن خدا» با روایت دو موقعیت ساده اما پرمعنا، مخاطب را از جایگاه تماشاگر منفعل بیرون میکشد و او را در مقام قاضی مینشاند. این اثر مینیمال، با ترکیب طنز و تراژدی، به پرسشی بنیادین درباره دروغ، قضاوت و مسئولیت فردی بدل شده است؛ پرسشی که پاسخ آن نه روی صحنه، بلکه در ذهن مخاطب شکل میگیرد.
به گزارش سرمایه فردا، تئاتر زمانی زنده است که مخاطب درگیر شود؛ این اصل، نقطه آغاز نمایش «دشمن خدا»ست. مجید عراقی و عمادالدین رجبلو با انتخاب دو موقعیت متفاوت ــ دعوای دو دختر دبستانی و جدال دو سرباز در پادگان ــ بستری ساختهاند که در آن حقیقت و دروغ در برابر نگاه مستقیم تماشاگر قرار میگیرد. طراحی مینیمال صحنه، حضور ناظم و فرمانده میان جمع و امکان رأیدادن مخاطبان، همه به یک هدف ختم میشود: تبدیل تماشای نمایش به تجربهای مشارکتی. در اینجا قضاوت نه از سوی کارگردان، بلکه از سوی تماشاگر صادر میشود؛ تجربهای که خنده و تأمل را در کنار هم مینشاند و در نهایت، به یادآوری این جمله میرسد: «
«دشمن خدا» نمایشی است که سراغ موضوعی آشنا میرود و آن را در قالبی متفاوت پیش چشم مخاطب میگذارد. روایت دو موقعیت ظاهراً ساده، در فضایی مینیمال و با مشارکت مستقیم تماشاگر، بستری میسازد برای تأمل درباره دروغ، قضاوت و مسئولیت فردی. مجید عراقی معتقد است نمایش زمانی زنده میشود که مخاطب درگیر باشد؛ به همین دلیل، رأی نهایی این اثر روی صحنه صادر نمیشود و داوری به تماشاگر سپرده شده است.
نمایش «دشمن خدا» به کارگردانی مشترک مجید عراقی و عمادالدین رجبلو این روزها روی صحنه است و در چهارمین دور اجرای خود با استقبال تماشاگران روبهرو شده است.
این نمایش که ساختاری دو اپیزودی دارد، در دو موقعیت متفاوت«دبستان دخترانه» و «پادگان نظامی» به موضوع دروغ، قضاوت و مسئولیت انسان در برابر حقیقت میپردازد.
مجید عراقی، کارگردان و بازیگر این نمایش، درباره شکلگیری اثر و دغدغههایش میگوید: «نمایش «دشمن خدا» از دو اپیزود تشکیل شده است. در اپیزود نخست، ماجرای دعوای دو دختر دبستانی بر سر برگه انشا روایت میشود و در اپیزود دوم، دو سرباز در دفتر فرمانده پادگان با هم درگیر میشوند. در هر دو موقعیت، ناظم و فرمانده نقش قاضی را دارند و در میان تماشاگران نشستهاند. تماشاگر باید تشخیص دهد چه کسی دروغ میگوید و چه کسی حقیقت را پنهان میکند. نام نمایش هم از جملهای معروف گرفته شده که میگوید: “دروغ، دشمن خداست.”»
او درباره طراحی و ساختار بصری اثر توضیح میدهد: «در اجرای ما خبری از طراحی صحنه پیچیده نیست. اجرا کاملاً مینیمال است و تنها دوازده کفپوش یکمتری، اتمسفر اثر را میسازند. در انتهای صحنه سه صندلی برای سربازان قرار دارد و در دو سوی کفپوشها تعداد زیادی سیب چیده شده است. در پایان نمایش با روشن شدن پروژکتورها، سایه سیبها روی بازیگران میافتد و گویی همه در حصار این نخستین گناه بشر، یعنی دروغ، گرفتار میشوند.»
به گفته عراقی، آنچه نمایش را برای تماشاگران متفاوت کرده، حضور و مشارکت مستقیم آنان در جریان اجراست: «در این دوره از اجرا تصمیم گرفتیم مخاطب را بهعنوان قاضی وارد نمایش کنیم. ناظم و فرمانده با میکروفون وسط تماشاگران نشستهاند و صدای آنها از بلندگوها پخش میشود. ما برای مخاطبان پنج گزینه انتخابی طراحی کردهایم تا بعد از تماشای نمایش، رأی بدهند که مقصر کیست. این تعامل باعث میشود تماشاگر درگیر تصمیمگیری شود و احساس کند خودش بخشی از نمایش است، نه تماشاگر صرف.»
او ادامه میدهد: «احساس کردم مخاطب امروز نیاز دارد درگیر باشد، نه منفعل. وقتی مخاطب خودش قضاوت میکند، نمایش در ذهنش ادامه پیدا میکند و همین، اثرگذاری کار را بیشتر میکند. شاید هم پاسخ درست مشخص نباشد، اما همین تردید، هدف ماست.»
این کارگردان درباره فضای کمدی نمایش که در عین جدیت، خنده نیز بر لب تماشاگر میآورد، میگوید: «ما اصلاً قصد نداشتیم نمایش کمدی اجرا کنیم، اما موقعیتهای داستانی باعث خنده میشود. من و علی غریب، که در نمایش بازی میکند، خیلی مراقب بودیم اجرا به سمت شوخی یا اغراق نرود. طنز کار از دل موقعیتها بیرون میآید. تماشاگر میخندد، اما بلافاصله به فکر فرو میرود که چرا خندید؟ چون موقعیتها در اصل تراژیکاند و در پایان کار به گریه ختم میشوند. این خندهها از سر تفکر است، نه برای خنداندن.»
او میگوید: «ما تا سال ۹۷ در گرگان فعالیت داشتیم. آن شهر فرهنگی است و سالن فخرالدین اسعد گرگانی یکی از بهترین سالنهای کشور است. مردم گرگان تماشاگران خوبی هستند و همیشه از اجراها استقبال میکردند.»
با وجود این، او محدودیتهای کار در شهرستان را دلیل مهاجرت خود به تهران میداند: «در گرگان اجرای تئاتر ممکن بود، اما کار تصویری خیلی کم ساخته میشد. نتیجه زحمتهایمان معمولاً دیده نمیشد و همین باعث شد در سال ۹۸ به تهران مهاجرت کنیم تا کارها بیشتر دیده شوند. وقتی برای کاری وقت و جان میگذاری، طبیعی است که بخواهی بازخورد بگیری.»
عراقی که به تئاتر رئالیستی علاقهمند است، در پایان میگوید: «قبلاً در نمایشهای فانتزی و اکسپرسیونیستی هم بازی کردهام، اما حالا ترجیح میدهم مسیر رئالیسم را ادامه بدهم. چون معتقدم تئاتر باید آیینه زندگی باشد. دروغ، قضاوت و نفاق چیزهایی هستند که هر روز در زندگی میبینیم. ما فقط آنها را روی صحنه میآوریم تا شاید بتوانیم برای لحظهای، خودمان را از بیرون نگاه کنیم.»
او اجرای «دشمن خدا» را بیش از یک تجربه نمایشی میداند و میافزاید: «مهمترین فضیلت این کار برای من، شنیدن صدای خنده تماشاگران است. وقتی میبینی مردم ۵۰ دقیقه از دغدغههای روزمرهشان فاصله میگیرند، میخندند و فکر میکنند، تمام خستگیها از بین میرود. همین لذت ادامه دادن راه را برای ما هموار میکند»
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا