میراث ایران در خطر

میراث ایران در خطر

از نسخه‌های جعلی و گنج‌یابان فضای مجازی تا تاراج محوطه‌های تاریخی جیرفت و فروش اشیای ایرانی در حراجی‌های اروپا، میراث فرهنگی کشور در معرض تهدیدی جدی قرار گرفته است؛ تهدیدی که نبود قانون جامع، ضعف وزارتخانه متولی و بی‌توجهی به هویت ملی آن را تشدید کرده است.

به گزارش سرمایه فردا، میراث فرهنگی ایران امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدیدی خاموش اما گسترده قرار گرفته است؛ تهدیدی که از دل خرافه‌باوری، سودای گنج‌یابی و بی‌توجهی نهادی زاده می‌شود. آنچه روزگاری در روایت‌های عامیانه به افسانه‌های گنج و طلسم محدود بود، اکنون با ابزارهای دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و بازارهای زیرزمینی به واقعیتی خطرناک بدل شده است. از نسخه‌های جعلی و فلزیاب‌های تبلیغ‌شده در اینستاگرام تا حفاری‌های غیرمجاز در محوطه‌های چند هزارساله، همه نشانه‌های یک بحران عمیق‌اند؛ بحرانی که نه‌تنها خاک و تاریخ را می‌خراشد، بلکه هویت ملی را نیز در معرض فرسایش قرار می‌دهد. در این میان، نبود قانون جامع و ضعف متولیان رسمی، راه را برای قاچاقچیان و سوداگران هموار کرده است؛ و نتیجه، خروج بی‌صدا اما پیوسته آثار ایرانی به موزه‌ها و حراجی‌های جهان است.

خسرو پوربخشنده در روایت خود از تجربه‌ای تلخ می‌گوید: روزی اداره آگاهی فردی را دستگیر کرد که مدعی بود اشیای باستانی همراه دارد. او را برای کارشناسی فراخواندند و مشخص شد فرد نسخه‌هایی در اختیار دارد که میان گنج‌یابان به خط «شجری» مشهور است؛ خطوطی شبیه به نقش گیاه شوید که به‌عنوان نقشه گنج معرفی می‌شوند. این فرد قربانی صحنه‌سازی سوداگران شده بود؛ نسخه‌ای جعلی به او فروخته بودند و با همراهی یک نسخه‌خوان، در بیابان‌های شمیرانات سفال‌هایی را که از پیش دفن شده بود، به‌عنوان کشف باستانی نشان داده بودند. پس از این فریب، چند نسخه خیالی دیگر نیز به قیمت گزاف به او فروخته شد و در نهایت پلیس او را با اشیای تقلبی دستگیر کرد. پوربخشنده با حسرت می‌گوید: «ای کاش مردم می‌دانستند همه این‌ها افسانه است و زندگی‌شان را تباه نمی‌کردند.»

او تأکید می‌کند که سوداگران پیش‌تر در جنگل‌ها، دشت‌ها و قلعه‌های قدیمی به دنبال گنج می‌گشتند، اما امروز بی‌پروا به محوطه‌ها، گورستان‌ها و تپه‌های تاریخی تحت نظارت وزارت میراث فرهنگی تعرض می‌کنند؛ فاجعه‌ای که نمونه بارز آن در کنار صَندل جیرفت رخ داد. در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، محوطه‌های پنج‌هزارساله جیرفت به یغما رفتند. مردم با بیل و کلنگ اشیای گرانبها را از دل خاک بیرون آوردند و قاچاقچیان نیز به منطقه هجوم بردند تا آثار بی‌نظیر را از کشور خارج کنند؛ آثاری که نشانه حضور تمدنی بزرگ در شرق ایران بودند.

 

تلاش‌های جدی برای مقابله با قاچاقچیان

بسیاری از باستان‌شناسان تلاش‌های جدی برای مقابله با قاچاقچیان را مدیون عزت‌الله نگهبان، بنیان‌گذار مؤسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران می‌دانند. نگهبان از سرسخت‌ترین مدافعان نظم در فعالیت‌های باستان‌شناسی بود و در کنگره بین‌المللی باستان‌شناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷ نقشی اساسی در تصویب قطعنامه‌ای علیه قاچاق اشیای عتیقه داشت. او در مقام مشاور فنی اداره باستان‌شناسی نیز مانع بسیاری از فعالیت‌های غیرقانونی شد.

دکتر فخری دانشپور پرور، باستان‌شناس ۸۷ ساله، یادآور می‌شود که در دوره نگهبان برای هر محوطه تاریخی دو موتورسوار مأمور گشت‌زنی بودند و حتی چوپانان و اهالی محلی آموزش می‌دیدند تا حافظ میراث خود باشند. دانشجویان نیز موظف بودند میان مردم بروند و اهمیت میراث فرهنگی را توضیح دهند. نگهبان چنان قاطع بود که نامش در خیابان‌های منوچهری و بوذرجمهری لرزه بر اندام دلالان عتیقه می‌انداخت. امروز اما محوطه‌ها رها شده‌اند و هیچ مقام مسئولی نیست که نامش قاچاقچیان را به عقب‌نشینی وادارد.

کارشناسان هشدار می‌دهند که آثار ایرانی از سکه و سفال تا پنجره‌های چوبی، حاصل حفاری‌های غیرمجاز، سر از موزه‌های کشورهای همسایه و حراجی‌های اروپایی درآورده‌اند؛ بی‌آنکه نامی از ایران برده شود. این آثار به نام تمدن اسلامی معرفی می‌شوند و برای دیگران تاریخ می‌سازند، در حالی که هویت ایرانی در حال فرسایش است. دکتر داریوش اکبرزاده در این‌باره به تجربه چین اشاره می‌کند؛ جایی که شی جین پینگ با بازسازی و توسعه گسترده موزه‌ها، هویت ملی را تقویت کرد و قاچاق آثار را از میان برد. او تأکید می‌کند که دولت‌ها باید حساسیت ویژه‌ای نسبت به هویت ملی داشته باشند و موزه‌ها را به نماد غرور و وحدت بدل کنند.

 

روایت گنج‌یابان و فروشندگان فلزیاب و نسخه‌خوانی

در ایران اما وضعیت متفاوت است. گنج‌یابان و فروشندگان فلزیاب و نسخه‌خوانی به فضای مجازی کوچ کرده‌اند. اینستاگرام به مهم‌ترین پلتفرم تبلیغ گنج‌یابی بدل شده و بیش از ۹۰ درصد محتوای این حوزه در آن منتشر می‌شود. گسترش گنج‌یابی ابتدا در استان‌های بزرگ آغاز شد و طی سال‌های اخیر سراسر کشور را درگیر کرده است. انجمن حقوق‌شناسی ایران در سال ۱۴۰۳ علیه برخی افراد و باندهای فعال اعلام جرم کرد و پرونده را به قوه قضائیه و وزارت میراث فرهنگی فرستاد، اما تاکنون نتیجه‌ای حاصل نشده است. علیرضا غریبدوست، دبیر انجمن، می‌گوید: «ما نیازمند تشدید مجازات حفاران و قاچاقچیان هستیم، اما مشکل اصلی نبود قانون جامع برای حفاظت از میراث فرهنگی است.»

او توضیح می‌دهد که قانونی جامع برای برخورد با حفاری غیرمجاز، خرید و فروش اشیا، قاچاق، معامله فلزیاب‌ها و انواع کلاهبرداری‌های مرتبط وجود ندارد. در کنار این خلأ قانونی، ضعف وزارتخانه متولی نیز آشکار است. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سه حوزه متفاوت را در یک ساختار ترکیب کرده و عملاً اولویت اقتصادی گردشگری و صنایع دستی بر حفاظت از میراث فرهنگی سایه انداخته است.

دکتر نوروز رجبی، باستان‌شناس و کارشناس دادگستری، می‌گوید وزارت میراث در پرونده‌ها به‌جای بررسی ریشه‌ای، تنها رفع تکلیف می‌کند. نمونه‌های موفق مانند تخت جمشید یا پرونده ۳۶۰۰ شیء کشف‌شده در فرودگاه امام خمینی(ره) تنها به دلیل پیگیری جدی قضات و بازپرس‌های وطن‌دوست به نتیجه رسیدند، نه به‌واسطه وزارتخانه. سرهنگ رسول بابایی نیز تأکید می‌کند که نیازمند واحدی تخصصی در نیروی انتظامی برای مقابله با قاچاق اشیای تاریخی هستیم؛ واحدی مشابه پلیس مواد مخدر که با امکانات کامل به سراغ مجرمان برود.

در نهایت، آنچه امروز میراث فرهنگی ایران را تهدید می‌کند، ترکیب خطرناک خرافه‌باوری، گنج‌یابی مجازی، قاچاق سازمان‌یافته و ضعف نهادی است. نبود قانون جامع، بی‌توجهی وزارتخانه و کمبود یگان‌های تخصصی، میراث چند هزارساله ایران را در معرض نابودی قرار داده است؛ میراثی که اگر از دست برود، هویت ملی نیز همراه آن فرو خواهد ریخت.

دیدگاهتان را بنویسید