مرگ تدریجی فلات مرکزی؛ گاوخونی قربانی بی‌آبی و بی‌تدبیری

مرگ تدریجی فلات مرکزی؛ گاوخونی قربانی بی‌آبی و بی‌تدبیری

تالاب گاوخونی، روزگاری زیستگاه پرندگان مهاجر و نماد پویایی اکوسیستم مرکزی ایران، امروز به نقطه‌ای بحرانی در نقشه سلامت و محیط زیست کشور تبدیل شده است. خشکی مزمن، برداشت‌های بی‌رویه از منابع معدنی و بی‌توجهی به حقابه زیست‌محیطی، این پهنه آبی را به منبع ریزگردهای سرطان‌زا و تهدیدی جدی برای حیات انسانی و طبیعی بدل کرده است.

به گزارش سرمایه فردا،در قلب فلات مرکزی ایران، جایی که روزگاری آب، زندگی می‌آفرید و پرندگان مهاجر در مسیر کوچ خود توقفی آرام داشتند، امروز تنها غبار مرگ باقی مانده است. تالاب گاوخونی، یکی از مهم‌ترین پیکره‌های آبی کشور، بیش از سه دهه است که رنگ آب را ندیده و اکنون به کانون بحران‌های زیست‌محیطی، بهداشتی و اقتصادی تبدیل شده است. ریزگردهای ناشی از خشکی تالاب، افزایش نرخ سرطان در شهرهای اطراف، برداشت‌های بی‌ضابطه از معادن نمک و پتاس، و فرونشست زمین، تنها بخشی از تبعات این فروپاشی زیستی‌اند.

در حالی که زاینده‌رود، شریان حیاتی گاوخونی، به رودخانه‌ای فصلی بدل شده و حقابه مصوب تالاب هر ساله نادیده گرفته می‌شود، سودجویان با بهره‌برداری از منابع معدنی حاشیه تالاب، سلامت مردم و پایداری اکوسیستم را به خطر انداخته‌اند. کارشناسان محیط زیست هشدار می‌دهند که ادامه این روند، نه‌تنها حیات گاوخونی را به پایان می‌رساند، بلکه سلامت هزاران نفر را نیز تهدید می‌کند.

راهکارهای نجات تالاب، از اصلاح قانون معادن تا کاهش سطح زیر کشت در حوضه آبریز، نیازمند اراده‌ای ملی، سیاست‌گذاری جسورانه و مشارکت داوطلبانه کشاورزان و نهادهای محلی است. گاوخونی دیگر فقط یک تالاب نیست؛ آزمونی است برای سنجش بلوغ مدیریتی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و تعهد به آینده‌ای پایدار.

تالاب گاوخونی که روزگاری محل زایش و زندگی بود، این روزها به سفیر مرگ تبدیل شده است. ریزگردهای این تالاب خشکیده برای مردم منطقه سرطان به ارمغان آورده و پرندگان مهاجر دیگر برای عبور به سمت سرزمین‌های گرم، سری به گاوخونی نمی‌زنند. اگرچه اطلاعات دقیقی درباره تاثیر خشکی تالاب بر سلامت مردم منطقه در دسترس نیست اما فعالان محیط زیست می‌گویند که سونامی سرطان در منطقه بی‌ربط به خشکی تالاب نیست. فعالیت معادن نمک حاشیه گاوخونی هم به دلیل وجود اورانیوم بیش از حد مجاز متوقف شده است.

 

اصلی‌ترین رودخانه تغذیه کننده گاوخونی

لب‌های تالاب گاوخونی بیش از سه دهه است که رنگ آب را به خود ندیده است. در تمام این مدت، فقط دو بار آن هم وقتی بارش زیاد بوده تالاب سیراب شده است. اصلی‌ترین رودخانه تغذیه کننده گاوخونی زاینده رود است از حالت دائمی به فصلی تبدیل شده و اگر آبی در آن رها شود، آن‌قدر مشتری دارد که اصلا به بستر تالاب نرسد. حالا تالابی که روزگاری منشا حیات بود، به ضد خود تبدیل شده و ریزگردهایش برای مردم منطقه بیماری به ارمغان می‌آورد. گاوخونی این روزها سفیر مرگ شده و تلاش سودجویان برای بهره‌برداری و انتفاع از عناصر حاشیه تالاب مثل پتاس و نمک، برای ساکنان اطراف این پهنه خشکیده، مشکلات متعددی آفریده است.

حشمت الله انتخابی فعال محیط زیست در گفت‌وگو با «هفت صبح» آخرین سالی که تالاب گاوخونی آب کافی دریافت کرده را سال ۱۳۷۲ اعلام می‌کند. در این سال بیشترین میزان آب دریافتی در ۵۰ سال اخیر به میزان ۹۰۰ میلیون متر مکعب وارد پهنه تالاب می‌شود و دیگر سیراب شدن تالاب، تبدیل به رویا می‌شود.

به گفته او، سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ هم یک بار دیگر آب مناسب‌تری به گاوخونی می‌ریزید اما در بیشتر مواقع به جای آنکه ۱۷۹ میلیون متر مکعب حقابه مصوب تالاب وارد آن شود، سالانه به‌طور میانگین یک پنجاهم یا یک صدم میزان مصوب آب وارد تالاب شده است. این روند زمینه مرگ آبزیان و عدم مراجعه پرندگان مهاجر به تالاب را فراهم می‌کند. دیگر بستر تالاب تر نمی‌شود و در سال‌هایی که کمی بارش‌ها بهتر بوده، رگه‌های آب در نیم درصد پهنه تالاب و در زیر کوه سیاه مشاهده می‌شود.

 

برداشت معادن، بدون نیاز به مجوز

همان سال‌هایی که تالاب به رو خشکی می‌گذارد، برداشت‌های سنتی نمک در حاشیه تالاب توسعه یافته و شاید همین برداشت‌ها، تبعات منفی خشک شدن تالاب را تقویت می‌کند. به جز نمک، پتاس هم کانی است که برداشت آن مورد توجه معدنکاوان است اما پرسش اصلی این است که این برداشت‌ها بر تشدید اثرات منفی خشکی تالاب تاثیر دارد یا خیر؟

رضا خلیلی ورزنه فعال محیط زیست اصفهان و قهرمان تالاب در گفت‌وگو با هفت صبح خبر می‌دهد: چند ماه پیش برداشت معدن پتاس در ۱۲ کیلومتری تالاب گاوخونی آغاز شده اما فعلا متوقف می‌شود تا درباره تبعات این برداشت، مطالعاتی انجام شود.

به گفته خلیلی ورزنه، برداشت املاح نمکی از اراضی مجاور تالاب گاوخونی سابقه‌ای ۵۰ ساله دارد و شرکت نمک وحدت جرقویه که برداشتش هم بیش از حد مجاز بوده، در این منطقه مشغول به فعالیت می‌شود اما به خاطر اینکه میزان اورانیوم محصول این شرکت بیش از میانگین مجاز بوده، فعلا فعالیت آن متوقف می‌شود.

آن‌طور که این قهرمان تالاب می‌گوید: برداشت معادن نمک، یک مخروط افت در منطقه ایجاد می‌کند که تمام آب‌های زیرزمینی را به سمت خود کشیده و رژیم هیدرولوژیک آن ناحیه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، به نحوی که در درازمدت احتمال فرونشست را در استانی که رتبه اول فرونشست ایران را دارد، تقویت می‌کند.

 

بررسی تاثیر برداشت معادن بر سلامت جامعه

این فعال محیط زیست بر این باور است که برداشت از معادن حاشیه تالاب گاوخونی با اصلاحاتی که انجام شده دیگر نیازی به مجوزهای سازمان محیط زیست ندارد و این مجموعه هم هیچ مجوزی برای برداشت معادن صادر نکرده است.

خلیلی ورزنه بررسی تاثیر برداشت معادن بر سلامت جامعه را نیازمند مطالعات دقیق می‌داند و با اشاره به سونامی سرطان در شهرهای اطراف تالاب شامل ورزنه، حسن آباد و … تاکید می‌کند که باید با بررسی‌های علمی مشخص شود که آیا میزان سرطان در اطراف تالاب گاوخونی بیشتر از میانگین کشوری است یا خیر و آیا رابطه‌ای بین ریزگردهای حاصل از این برداشت‌ها با ابتلا به بیماری وجود دارد؟

با توجه به هشدارهای مکرری که فعالان محیط زیست درباره اثرات مخرب ریزگردهای بستر تالاب بر سلامت جامعه داده‌اند، آیا سازمان حفاظت محیط زیست امکان مقابله با این روند مخرب را دارد و اساسا این سازمان مجوزی برای فعالیت معادن صادر کرده است؟ داریوش گل‌علیزاده مدیر کل محیط زیست اصفهان در گفت‌وگو با «هفت صبح» درباره نیاز به دریافت مجوز برای برداشت در محدوده تالاب بیان می‌کند:‌ هرگونه برداشت از داخل تالاب گاوخونی چون حفاظت شده است، نیاز به مجوزی دارد، همان‌طور که برداشت از مناطق چهارگانه محیط زیست حتما نیاز به استعلام دارد، ولی خارج از مناطق محیط زیست بر اساس ماده ۲۴ مکرر قانون معادن، الزامی برای دریافت مجوز محیط زیستی وجود ندارد و این مسئله ما را دچار مشکل کرده است. البته او از تلاش مجلس برای اصلاح این قانون خبر می‌دهد.

برای نجات گاوخونی باید حدود ۳۲ هزار هکتار از اراضی کم بهره‌ور و غیرراهبردی بالای بند چم آسمان را با دادن معوض‌ها شامل اراضی با کاربری مسکونی، تجاری، سهام شرکت‌های دولتی و مشوق‌های دیگر به صورت داوطلبانه آزاد کرد

 

نیاز به کاهش ۳۲ هزار هکتاری سطح زیر کشت در چم آسمان

اگرچه خبر اصلاح قانون معدن برای کاهش اثرات مخرب معدنکاوی در بستر تالاب گاوخونی خبری خوب به حساب می‌آید اما چگونه می‌توان راهی پیدا کرد که گاوخونی بار دیگر زنده شود؟ عیسی بزرگ زاده سخنگوی صنعت آب در گفت‌وگو با «هفت صبح» در این رابطه توضیح می‌دهد: ۷۰ درصد از منابع آب زیر زمینی و حدود ۸۰ درصد از منابع آب سطحی کشور دچار اضافه بارگذاری آبی هستند. در چنین شرایطی به رغم اولویت‌دهی به تامین نیازهای محیط زیستی پیکره‌های آبی، در عمل به‌ویژه در سال‌های خشک، آب‌های رهاسازی شده برای اهداف محیط زیستی از سوی برخی مصرف کنندگان بخش کشاورزی مورد دست‌اندازی قرار می‌گیرند. راهی به جز کاهش بارگذاری آبی در دشت‌ها و حوضه‌های آبریز تحت تنش آبی نداریم. باید از مصارف آب کشاورزی کم کرد. راهکار اصلی نجات تالاب گاوخونی، خارج کردن زمین‌های کشاورزی کم بهره‌ور و غیر راهبردی با هدف آزادسازی منابع آب مرتبط است. این منظور هم تنها با پیش‌بینی تمهیدات معیشت جایگزین و طراحی بدیل‌ها و جایگزین‌ها برای کشاورز نسبت به روش‌های قدیم ممکن است. برای تحقق این هدف نیاز به طرح‌ریزی ابزارهای نوین اقتصادی، مالی و اجتماعی داریم.

او ادامه می‌دهد: باید حدود ۳۲ هزار هکتار از اراضی کم بهره‌ور و غیرراهبردی بالای بند چم آسمان را با دادن معوض‌ها شامل اراضی با کاربری مسکونی، تجاری، سهام شرکت‌های دولتی و مشوق‌های دیگر به صورت داوطلبانه، آزاد کرد و حدود نیمی از یونجه‌زارهای منطقه را نیز تغییر الگوی کشت داد. با این کار ضمن ایجاد بازاری به اندازه یک میلیارد دلار که موجب رونق اقتصادی در هر دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان خواهد شد، نزدیک به ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب برای پیکره‌های آبی آزاد می‌شود.

بزرگ‌زاده با تاکید بر اینکه انجام کارهای سخت اراده‌های پولادین می‌خواهد، روش‌ها و پارادایم‌های گذشته را پاسخگوی حل مشکل تالاب گاوخونی نمی‌داند و بر این باور است که اصرار بر پیمودن چندباره راهکارهای امتحان پس داده و به نتیجه نرسیده، کماکان همان نتایج قدیمی و نامطلوب را به ارمغان می‌آورد.

معادن نمک، یک مخروط افت در منطقه ایجاد می‌کند که تمام آب‌های زیرزمینی را به سمت خود کشیده و رژیم هیدرولوژیک منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهد

به نظر می‌رسد که راهی نداریم جز آنکه برای حفظ سلامت مردم حاشیه تالاب گاوخونی و احیای حق حیات در این تالاب مهم قلب ایران، تصمیمات سخت بگیریم. دیگر نمی‌توان در حوضه آبریز زاینده رود که شامل بخش‌هایی از دو استان اصفهان و چهار محال و بختیاری است، بارگذاری جدید داشته باشیم، منابع آب حوضه را انتقال دهیم، سطح زیر کشت را افزایش دهیم ولی مشهورترین تالاب جلگه فلات مرکزی را هم زنده نگه داریم. حیات گاوخونی که سلامت مردم به آن گره خورده است،‌ نیاز به از خود گذشتی و تغییر سیاست دارد.

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید