قصاص در سپیده‌دم

قصاص در سپیده‌دم

در سحرگاه چهارشنبه، چهار مرد در زندان قزل‌حصار با حکم قصاص به زندگی‌شان پایان داده شد؛ هرکدام با پرونده‌ای متفاوت، انگیزه‌ای منحصر به‌فرد، و روایتی از خشونت، انتقام یا طمع. این اعدام‌ها نه‌فقط اجرای قانون، بلکه بازتابی از گره‌های حل‌نشده در مناسبات اجتماعی، اقتصادی و روانی جامعه‌اند.

به گزارش سرمایه فردا، در تاریکی پیش از طلوع، چهار مرد از سلول‌هایشان بیرون آمدند تا با طناب قانون روبه‌رو شوند؛ چهار روایت از قتل، که هرکدام در دل خود زخمی از طمع، خشم، یا نزاع‌های روزمره را حمل می‌کردند. در زندان قزل‌حصار، جایی که عدالت به شکل بی‌پرده‌اش اجرا می‌شود، این مردان آخرین قدم‌هایشان را در حیاطی برداشتند که برای بسیاری پایان راه است. یکی از محکومان، به‌واسطه غیبت اولیای دم، مهلتی دوباره گرفت؛ اما چهار نفر دیگر، با حکم قطعی دادگاه، به قصاص رسیدند.

در نخستین پرونده، مردی جوان که در سال ۱۳۸۷ با شلیک گلوله مرتکب قتل شده بود، به دار مجازات آویخته شد. قربانی، مردی میانسال بود که به‌تازگی خانه‌ای خریداری کرده بود؛ خانه‌ای که پیش‌تر متعلق به فردی به نام میلاد بود. تحقیقات پلیسی نشان داد که میلاد پس از فروش خانه، آن را مجدداً از مقتول خریداری کرده و همین معامله مشکوک، توجه تیم جنایی را جلب کرد. بررسی‌ها نشان داد که آخرین ملاقات مقتول با میلاد بوده و شواهد پلیسی فرضیه قتل توسط او را تقویت کرد. میلاد که ابتدا منکر جنایت بود، در مواجهه با مدارک، اعتراف کرد: «خانه‌ام را ۲۲ میلیون تومان فروختم، اما قیمت آن ناگهان به ۱۰۰ میلیون رسید. ضرر سنگینی کردم و تصمیم گرفتم خانه را پس بگیرم.» او پس از قتل، با جعل اثر انگشت مقتول روی قولنامه‌ای ساختگی، تلاش کرد معامله‌ای جعلی را ثبت کند. در نهایت، با درخواست اولیای دم، میلاد به قصاص محکوم شد و حکم در سپیده‌دم اجرا شد.

پرونده دوم به نزاعی در یک مغازه در شرق تهران بازمی‌گردد. در آذر ۱۳۹۶، مردی جوان به نام بابک برای نصب سیستم صوتی خودرو به مغازه‌ای مراجعه کرد. اختلاف بر سر قیمت، به درگیری لفظی انجامید که با وساطت پایان یافت. اما ساعاتی بعد، بابک با چند نفر بازگشت و دعوا بالا گرفت. در این میان، یکی از رهگذران که آشنای صاحب مغازه بود، با چاقویی که همراه داشت، ضربه‌ای مرگبار به بابک وارد کرد و گریخت. چهار سال بعد، متهم شناسایی و دستگیر شد و در دادگاه به جنایت اعتراف کرد. او نیز با رأی قضات به قصاص محکوم شد و سحرگاه دیروز حکم اجرا شد.

سومین اعدام‌شده، مردی افغانستانی بود که در سال ۱۴۰۱ به‌دلیل اختلاف مالی و سرقت اموال مقتول، مرتکب قتل شد. او پس از جنایت، خودروی مقتول را به سرقت برد و هنگام رانندگی با آن دستگیر شد. ابتدا تلاش کرد مسئولیت قتل را به یکی از هم‌ولایتی‌هایش نسبت دهد، اما در نهایت اعتراف کرد. با درخواست اولیای دم، او نیز به قصاص محکوم شد و حکم در زندان قزل‌حصار اجرا شد.

چهارمین مرد، در اواخر سال ۱۴۰۱ با ضربات چاقو، مرد جوانی را به قتل رسانده بود. جزئیات پرونده کمتر از دیگر موارد منتشر شده، اما او نیز در حیاط زندان قزل‌حصار، در همان سحرگاه، با طناب دار روبه‌رو شد و پرونده‌اش بسته شد.

چهار قصاص، چهار روایت، و یک صبح سنگین در قزل‌حصار؛ جایی که عدالت، بی‌وقفه و بی‌پرده، اجرا می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید