به گزارش سرمایه فردا، از ماجرای طوفانالاقصی و پس از آن حمله زمینی رژیم صهیونیستی به غزه هنوز دو سال هم نمیگذرد اما بیراه نیست اگر بگوییم فارغ از تمام تفاسیر و پیوستهای سیاسی و استراتژیک این ماجرا، آنچه به افکار عمومی سراسر جهان در این خصوص مربوط میشود را میتوان در چند واژه و تعبیر خلاصه کرد که هر کدام دریایی از توضیح و تشریح را میطلبند؛ خشم، استیصال، احساس گناه بابت بیعملی، نفرت از قدرتمندان فعلی جهان و از همه عمیقتر حیرت. مردم حتی از اینکه چقدر پس از مشاهده این اخبار و تصاویر تعجب کردهاند هم متعجب هستند. یعنی باورشان نمیشد در عصر ارتباطات که زیر و روی دنیا را به رویت هم رسانده و هر چیزی به چشم هر کسی خورده، بتوانند چیزهایی ببینند که تا سرحد انفجار آنها را متحیر کند. هر بار که افکار عمومی اوج میگیرد و موج میسازد و علیه جنایات صهیونیستها واکنش نشان میدهد، همه میگویند بالاتر از این دیگر جنایتی نمیتواند وجود داشته باشد؛ اما رژیم اسرائیل دوباره برگ جدیدی رو میکند و رکورد قبلی خودش را میشکند. انگار آنها بالاتر از جنایت که چیزی بیسابقه در تاریخ نوع بشر نیست، چیزی جدید پدید آوردهاند یا پروردهاند تحت عنوان وقاحت در جنایت و این است که همه را شوکه کرد و شوکه نگه داشته است.
امروز خیلیها به این نتیجه رسیدهاند که صهیونیستها قید همراهی افکار عمومی دنیا با خودشان را مطلقا زدهاند؛ حتی در جهان غرب. این تا حدودی درست است اما کاملاً چنین نیست. ما بلافاصله پس از تهاجم رژیم صهیونیستی به میهنمان به این فکر افتادیم که باید برایش و دربارهاش فیلم و سریال بسازیم و هنوز دو ماه از آن واقعه نگذشته بود که خبر پیشتولید دو فیلم سینمایی در اینباره منتشر شد. شعر و موسیقی و انواع محتواهای دیگر مثل مستند هم در دستور کار قرار گرفتند؛ اما اینها همگی برای روحیهبخشی به مردم خودمان است. برای فراموش نکردن رسم قهرمانی و پهلوانی و تاکید ضروری بر اینکه دشمن از پا نمینشیند. در این میان اما جای یک چیز خالی است که فراتر از تبلیغات جنگی و پساجنگی به تولید گفتمان میپردازد و افق بلندمدت تاریخی را مد نظر دارد. ما برای نیل به این مقصود به کتاب نیاز داریم. بلافاصله پس از طوفانالاقصی نویسندههای صهیونیست چه در خود اراضی اشغالی و چه مستقر در دانشگاههای کشورهای غربی روی این موضوع تمرکز کردند و آن را زیر قلم بردند تا دربارهاش کتاب بنویسند. باید پرسید چرا کتاب؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید پرسش دیگری طرح شود و پاسخ بگیرد.
آیا رسانههای جریان اصلی غرب توانستند با تشبیه حماس به داعش و القاعده و تشبیه طوفانالاقصی به حوادث ۱۱ سپتامبر آمریکا، در کوتاهمدت افکار عمومی دنیا را همراه خودشان کنند؟ صحنه خیابانهای سراسر دنیا، حتی در کشورهای که دولتشان حامی نظامی اسرائیل است نشان میدهد که این تاکتیک پاسخگو نیست. البته آنها تلاششان را میکنند اما امید چندانی به نتیجهبخش بودنش ندارند. حالا میشود کمکم به پاسخ این پرسش نزدیک شد که چرا کتاب؟ از خلال گفتگوها و مقالاتی که راجعبه کتابهای منتشر شده با موضوع هفت اکتبر وجود دارند میشود فهمید که آنها از تاثیرگذاری کوتاهمدت روی افکار عمومی مأیوس هستند و روی آینده سرمایهگذاری کردهاند و برای همین با وجود در دست داشتن امپراتوری سینمایی هالیوود و تقریباً تمام استریمهای غولآسای دنیا مثل نتفلیکس و دیزنیپلاس و امثال آن و تمام تلویزیونهای بسیار پرمخاطب، صهیونیستها در جنگ تبلیغاتیشان به جای فیلم ساختن و سریال ساختن و تولید مستندهای پروپاگاند، سراغ کتاب و پادکست و ویکست رفتند.
آنها میخواهند یک شعله آرامسوز را در فضای اندیشه روشن کنند که اگرچه از تأثیرگذاری روی مخاطب هیجانزده و خشمگین امروز عاجز است، بتواند برای آینده، گفتمانی مطابق با منافعشان بسازد. یکی از رسانههای اسرائیلی (مجله هداسا Hadassah) که در نسخه انگلیسیزبانش، طی گزارشی به معرفی کتابهای نگارش شده با موضوع هفت اکتبر پرداخته، ماجرای حمله اتمی آمریکا به دو شهر هیروشیما و ناکازاکی را پیش میکشد و این کار را با عملیات طوفانالاقصی مقایسه میکند. در نگاه اول این قیاسی عجیب میرسد اما در حقیقت نشان میدهد که برنامه بلندمدتی پشت تصمیمگیریهای تبلیغاتی آنان وجود دارد. نویسنده گزارش به طور غیرمستقیم اشاره میکند که مردم آمریکا از اینکه چنین بمبهایی بر سر دو شهر ژاپنی ریخته شد شادمان بودند. این اشاره تلویحی، درست است. حتی همان سال عکس رابرت اوپنهایمر که خالق بمب اتم بود، به عنوان مرد سال روی جلد مجله تایم رفت. بعد در همین گزارش اشاره میشود که در بلندمدت مردم آمریکا و البته سراسر جهان نسبت به اینکه آیا چنین حملهای عادلانه و اساساً ضروری بوده است به تردید افتادهاند. این گزارش به کتاب کوچک و کماهمیتی اشاره میکند که درباره هیروشیما و ناکازاکی نوشته شد و یکی از قطرههایی بود که باریدند تا سیل موضعگیری علیه انفجار دو بمب اتم را به راه بیندازند. چنین قیاسی به طور غیرمستقیم در حال بیان این نکته است که باید کاری کنیم تا اگرچه امروز خیلیها طوفانالاقصی را عادلانه و ضروری میدانند، در آینده راجعبه آن تردید کنند. کارکرد نگارش کتاب برای آنها در حقیقت این است.
آنها در حال طراحی نقشهای بلندمدت جهت تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند که چه در این جنگ پیروز شوند و چه حتی ببازند و نابود شوند، بعدها به عنوان یک گفتمان مرجع قابل اتکاء باشد. همانطور که تاکید روی دلایل حضور ایران در سوریه و لبنان، پس از سقوط نظام بعث سوریه و ترور فرماندهان حزبالله لبنان و پس از آن حمله اسرائیل به ایران یادآوری شد و حالا خیلی از منتقدان قبلی چنین حضوری را از مواضع قبلیشان پشیمان کرده، سرمایهگذاری بلندمدت صهیونیستها روی جا انداختن این نکته که هر اقدامی در منطقه توسط این رژیم صورت میگیرد درست و معقول و بایسته است هم در آینده قرار است منتقدان فعلی چنین رفتارهایی را از مخالفتشان پشیمان کند. اینکه آنها چقدر در نیل به چنین هدفی موفق خواهند بود، بحثی جداگانه است اما نقداً میبینیم که در مسیر نیل به آن از همین حالا شروع به نگارش و انتشار کتاب کردهاند و نمیگویند که وسط این معرکه پرحرارت، چه کسانی حال خواندن کتاب را دارند؛ چه رسد به نوشتن آن؟
در ضمن میشود توجه کرد رفتارهای تبلیغی آنها بوی این را میدهد که حتی سقوط رژیم اسرائیل را نامحتمل نمیدانند اما در عین حال، چنین رویدادی برای آنها به منزله پایان صهیونیستم نیست و از همین حالا برنامهریزی میکنند که بدون موجودیت اسرائیل هم جریان صهیونیسم را ادامه بدهند. در ادامه به تعدادی از کتابهایی که نویسندگان حامی صهیونیسم پس از طوفانالاقصی نوشتهاند و به زبان انگلیسی منتشر شده است اشاره میشود. این کتابها در دو دسته و گروه قابل تقسیمبندیاند؛ تعدادی از آنها روایتهایی شبهانسانی از قربانیان و قهرمانان دارند و برای برانگیختن عواطف نگاشته شدهاند و تعدادی دیگر به شکل علنی و صریح علیه منطق مسلم انسانی که در همه دنیا پذیرفته شده میایستند و منافع اسرائیل و ایالات متحده را به بیرحمانهترین شکل ممکن تشریح میکنند. در ادامه در دو بخش به معرفی این کتابها پرداخته شده است.
اولین کتابی که پس از طوفانالاقصی مورد توجه محافل صهیونیستی قرار گرفت، در حقیقت مدتی قبل از این رویداد و در سال ۲۰۲۲ نگارش شده بود. کتابی تحت عنوان «آیا تمام دنیا میتواند اشتباه کند؟» که عنوان تکمیلیاش این بود «روزنامه نگاری مرگبار و جهاد جهانی» ریچارد لندز، مورخ آمریکایی که هم اکنون ساکن سرزمینهای اشغالی است، این کتاب را در نقد افکار عمومی تمام دنیا راجعبه اسرائیل نوشت و پاسخش به اینکه آیا تمام دنیا میتوانند اشتباه کنند با قاطعیت «بله» بود. پس از هفت اکتبر سال ۲۰۲۳ و انجام عملیات طوفانالاقصی، نشریه بررسیهای کتاب تلآویو اسم این اثر را گذاشت «کتابی که آمدن هفت اکتبر را از یک مایلی دید» لندز در مصاحبه با یک برنامه پادکست راجعبه این کتابش میگوید رویکردی که باعث نگارش آن شده، نگاه به مسائل آخرالزمانی است. او ابتدا به باورهای آخرالزمانی مسیحیت میتازد و سپس تمرکزش را روی باورهای آخرالزمانی اسلام میگذارد. ظهور منجی، چیزی که لندز آن را مقصد تقویم جهانی در باور مسلمانان میخواند، از نظر او همان باوری است که باعث ایستادگی و مقاومت در برابر صهیونیسم شده و به زعم نویسنده خطرناک است. در بخشی از این گفتگو مجری پادکست از لندز میپرسد که شما ابتدا طرفدار قرارداد صلح اسلو بودید و او پاسخ میدهد «من ابتدا اینطور فکر میکردم اما بعداً فهمیدم که این قرارداد «زمین در برابر صلح» بود. در دنیای ننگ و آبرو (دنیای آرمانگرایی مذهبی) هرچه امتیاز بیشتری بگیرید، بیشتر تشویق به حمله میشوید». او صراحتاً میگوید نباید به فلسطینیها در قبال صلح و نجنگیدنشان زمینی داده میشد چون آنها را تشویق میکرد که باز هم زمینهای بیشتری را پس بگیرند.
در کنار کتاب ریچارد لندز که مسئله را از چشمانداز یهودی و صهیونیستی میبیند، کتاب دیگری هم هست که همدلانه در کنار صهیونیستها قرار دارد اما مسائل را از چشمانداز منافع آمریکا نگاه میکند. کتاب «جنگ ۷ اکتبر: نبرد اسرائیل برای امنیت در غزه» که به قلم ست جی فرانتزمن، و با پیشگفتار مارک دوبوویتز منتشر شده، یک روایت همدلانه آمریکایی با صهیونیستهاست. این کتاب عملاً نشان میدهد که چطور آمریکاییها رژیم صهیونیستی را نیروی نیابتی غرب در منطقه غرب آسیا میبینند و پیروزی و شکست آن را پیروزی و شکست خودشان ارزیابی میکنند. به عنوان معرفی این کتاب در سایت آمازون آن را روایتی از خطوط مقدم جنگ بین اسرائیل و حماس خواندهاند. آمریکاییها اصرار دارند که این را جنگ اسرائیل و حماس بنامند نه رژیم اسرائیل و فلسطین. ادعا شده که برای نگارش این کتاب دسترسی بینظیری به سربازان اسرائیلی که با حمله جهادگران فلسطینی روبرو شدهاند وجود داشته است. در معرفینامه آمازون برای این کتاب آمده است: «همچنین این کتاب داستان چگونگی طراحی حمله حماس -با حمایت نیروهای ضدغربی و ضدیهودی در سراسر جهان- و آرزوی شلیک اولین گلوله در جنگی برای بر هم زدن نظم جهانی به رهبری ایالات متحده است. جنگ علیه این گروه تروریستی (منظور سایت آمازون حماس است) آینده خاورمیانه را تعیین خواهد کرد.»
کتاب سه جلدی «۱۰/۷: صد داستان انسانی» نوشته لی یارون، «یک روز در اکتبر» نوشته یایر آگمون و اوریا مووراخ و «۷ اکتبر» گردآوری شده توسط تال چایکا با این رویکرد اعلامی نگارش شدهاند که داستانهای فردی را از گمنامی آمار نجات دهند. در مقالات و نقدهایی که خود صهیونیستها راجعبه این سه کتاب نوشتهاند گفته شده که آنها میخواهند تصویری از اسرائیلیها را با تمام تنوعشان ترسیم کنند: ریاکاران، کیبوتسنشینهای آرمانگرا، حامیان نتانیاهو، صهیونیستهای مذهبی، بادیهنشینان، دروزیها، کارگران خارجی، پلیس و سربازان، والدین و کودکان.
کتاب «۱۰/۷: صد داستان انسانی که توسط انتشارات سنت مارتین به طبع رسید، مستقیماً از تکنیکهای گزارشدهی از پایین به بالا الهام گرفته است. همچنین این اولین کتابی است کهبعد از ۷ اکتبر و با عطف به همین موضوع در ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شد. در بخش پایانی کتاب، جاشوا کوهن، همسر نویسنده که یک رماننویس برنده جایزه پولیتزر هم هست، این اثر را به کتابهای یزکور تشبیه میکند که یادآور شهرهای ریشهکن شده در هولوکاست هستند. یارون، خبرنگار هاآرتص، در این کتاب خود را «دختر و نوه پناهندگان و بازماندگان هولوکاست» توصیف میکند. من یک یهودی هستم؛ من یک اسرائیلی هستم؛ من همچنین یک زن، یک فمینیست، یک روزنامهنگار و یک هوادار مغرور اردوگاهی هستم که از حقوق همه مردم بین رود اردن و دریای مدیترانه حمایت میکند.»
یارون از طریق مصاحبههای متعدد، خواننده را در سردرگمی کامل حمله و وحشت ناشی از ندانستن غرق میکند. فصلهای مختلف، تصاویری ترسناک از چگونگی تجربه روز هفتم اکتبر در شهرهایی مانند سدروت و اوفاکیم، در کیبوتصهایی مانند بئری و کفار آزا و در جشنواره موسیقی نوا ارائه میدهند. به طور کل این کتاب را مصرفا میشود یک آه و ناله بابت عملیات طوفانالاقصی دانست که پیرو همان مظلومنمایی همیشگی صهیونیستها، خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم است.
کتاب «یک روز در اکتبر: چهل قهرمان، چهل داستان» که انتشارات توبی آن را به زبان انگلیسی منتشر کرده، با برجسته کردن قربانیان و بازماندگان، بسیاری از همان کارهایی را که در کتاب «۱۰/۷» انجام شده است، انجام میدهد؛ اما از منظر دیگری به روایت داستان میپردازد. هم آگمون و هم میوراخ آرزو دارند عمل قهرمانانه را گرامی بدارند. به قول خودشان نمایش تصویر« کسانی که از پناهگاه خانههایشان بیرون آمدند، به جهنم هجوم آوردند و مانند شیر برای نجات جان انسانها جنگیدند». آنها به دنبال تغییر روایت ۷ اکتبر از قربانی بودن به قهرمانی هستند.
کتاب «۷ اکتبر: صدای بازماندگان و شاهدان» هم توسط تال چایکا، مدیر محصول اسرائیلی در یک شرکت فناوری و با مقدمهای از اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهور اسرائیل، گردآوری شده است. این کتاب بازتابی از تلاش خود ساکنان سرزمینهای اشغالی برای ثبت احساسات و عواطف افراد آسیبدیده در روزها، هفتهها و ماههای پس از ۷ اکتبر است؛ چنان که هرتسوگ در مقدمهاش مینویسد: «آشفتگی، چه شخصی و چه ملی، سالها ما را آزار خواهد داد.» پستهای وبلاگ، اشعار، یادداشتهای روزانه و مدحهای گردآوری شده، بخش قابل توجهی از محتوای این کتاب هستند.
نویسنده: میلاد جلیلزاده
مدیر امور اجرای خطوط انتقال و تونل شرکت فاضلاب تهران گفت: پروژه خطوط انتقال فاضلاب…
نشست پرحاشیه ترامپ و پوتین در آلاسکا، با امید به پایان جنگ اوکراین آغاز شد…
در حالیکه تروئیکای اروپا تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران کردهاند، چین و روسیه…
در آستانه دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا، گمانهها درباره وجود اسناد فساد اخلاقی رئیسجمهور…
با گذشت بیش از یک سال از تصویب برنامه هفتم پیشرفت، تنها ۱۲ درصد از…
در حالیکه افکار عمومی و سیاستگذاران بر کمبود آب شرب تمرکز کردهاند، بحران اصلی ایران…