به گزارش سرمایه فردا، کمدی ایران از قالبهای رسمی و محدود رسانه ملی عبور کرده و به فضای آزادتر دیجیتال رسیده، چهرههایی چون امیرحسین قیاسی توانستهاند با زبان نسل جدید، طنز را به ابزاری برای گفتوگوی اجتماعی تبدیل کنند. قیاسی با شوخیهای بیپرده، روایتهای روزمره و جسارت در عبور از خطقرمزهای مرسوم، به یکی از نمادهای کمدی معاصر بدل شده است. اما موفقیت، همیشه با خطر تکرار همراه است. برنامه جدید او، «رباط صلیبی»، بهجای گشودن افق تازه، نشانههایی از مصرف شدن و استهلاک فرمولهای پیشین را نمایان کرده است. این گزارش، نگاهی دارد به مسیر صعود و چالشهای پیشروی یکی از مهمترین چهرههای طنز دیجیتال ایران.
دهه نود، سالهای ظهور پدیدههای جدید در عرصه کمدی ایران بود. در شرایطی که رسانه ملی با محدودیتهای فراوان، میدان را به برنامههای تکراری و کمرنگ داده بود، فضای مجازی بستری برای شکوفایی نسلی شد که شوخی را از چهارچوبهای رسمی دور کرد. امیرحسین قیاسی، کمدین جوان و باهوش، یکی از چهرههای شاخص این موج به شمار میرود. او فعالیتش را از خندانندهشو آغاز کرد و با حضور مستمر در تاکشوهای اینترنتی مانند نیمه شب و پامپ، شهرت خود را تثبیت نمود. او به همراه ابوطالب حسینی، پرچمداران کمدی جسور و روراست فضای دیجیتال هستند که توانستهاند میلیونها مخاطب را به خود جذب کنند.
مسیر هنری قیاسی تاکنون به خوبی پیش رفته است. او توانسته است با تکیه بر «شوخیهای کلامی» منحصر به فردش و روایتهای صریح از مسائل روزمره و تفاوتهای نسلی، موفقیت چشمگیری کسب کند. این سبک که در آن طنز موقعیت با استندآپ ترکیب میشود، به او امضای خاصی داده است. اما انتشار اولین قسمت از برنامه ورزشی جدیدش با نام رباط صلیبی زنگ خطر بزرگی را برای او به صدا در آورده است. این برنامه آشکارا نشان میدهد که قیاسی در حال ورود به فاز «مصرف شدن» است؛ جایی که مخاطب به دلیل تکرار فرمول، نسبت به ستاره محبوب خود «سِر» میشود.
صعود ستارهای از دل شوخیهای رک و راست
قیاسی توانسته شیوه کمدی را از قالبهای سنتی تلویزیونی فراتر ببرد. منتقدان او را نماینده نسلی میدانند که طنز اجتماعی را با جسارت بیشتری بیان میکند و هنجارهای محافظهکارانه را با «هجو ممیزی» دست میاندازد. توانایی او در بومیسازی فرمتهای بینالمللی تاکشوی شبانه، بدون اینکه کاملاً در دام تقلید بیفتد، قابل ستایش است. او در برنامههای گفتوگو محور خود، با طرح سوالات چالشی و استفاده از کلمات و عبارات عامیانه و کوچه بازاری، توانسته است ارتباطی عمیق با نسل جوان برقرار کند. بازدیدهای میلیونی از ویدئوهای او گواهی بر محبوبیت و درستی مسیر او در سالهای اخیر است.
موفقیت قیاسی در گروی این حقیقت بود که او توانست بخشی از واقعیت اجتماعی و شوخیهای غیررسمی ایرانیان در محافل دوستانه را به فضای رسانهای بیاورد. او اسرار جامعهای را هویدا میکند که اغلب در جلوت خود را مبادی آداب نشان میدهد. این صراحت، که گاهی مورد انتقاد چهرههای قدیمیتر قرار گرفته، نقطه تمایز اوست. او با لحن خاص خود، موضوعات حساس را به بحث میکشد و با شوخیهای تند و پرچالش، مرزهای مجاز کلامی را در رسانههای داخلی جابهجا کرده است. این قابلیت، سرمایه گرانبهای قیاسی است که باید با دقت از آن محافظت شود. او با این توانایی، موفق شده است جایگاهش را در میان کمدینهای جدید تثبیت کند و همگام با جامعه حرکت نماید.
تکرار با ریسک بالا
پس از چند فصل موفقیتآمیز از نیمه شب، انتظارات از قیاسی برای تولید محتوای جدید بسیار زیاد بود. برنامه ورزشی رباط صلیبی که با حضور جواد خیابانی به عنوان مهمان آغاز شد، فرصتی بود تا قیاسی تواناییهایش را در یک ژانر تخصصیتر (ورزشی) نشان دهد و فرمول کمدی خود را توسعه دهد. متأسفانه، آنچه در این برنامه دیده شد، تغییر اساسی در فرم یا محتوا نبود. قیاسی در قامت مجری رباط صلیبی، همان قیاسیِ نیمه شب است؛ با همان شوخیهای کلامی، همان شیوه مصاحبه و همان تکیهکلامها.
در این برنامه ورزشی، مجری نتوانست تفاوت ساختاری مهمی با تاکشوهای قبلی خود ایجاد کند. اجرای او بدون خلاقیت ظاهری و تغییر ملموس در سبک، بار دیگر به مخاطب القا میکند که او در حال تکرار مکررات است. این برنامه، صرفاً ظرفی جدید برای محتوای قدیمی قیاسی است. خطر اینجاست که بیننده، پس از مشاهده چند برنامه پیاپی از او در پلتفرمهای مختلف با فرمت تقریباً یکسان، حس کند که محصولی جدید دریافت نکرده است. وقتی مجری با همان لحن شوخ و شلخته سابق، همان سبک تعامل کلامی را در یک برنامه با دکور ورزشی پیاده میکند، مخاطب به این نتیجه میرسد که صرفاً «شخصیت امیرحسین قیاسی» است که برای او جذابیت دارد، نه «خلاقیت امیرحسین قیاسی». این امر، در بلندمدت، منجر به کاهش هیجان و از دست رفتن تدریجی جذابیت اولیه میشود.
مخاطب «سِر» میشود
موفقیتهای پیدرپی، گاهی بزرگترین دشمن یک هنرمند میشوند. وقتی یک فرمول به شدت جواب میدهد و پول و شهرت به ارمغان میآورد، کنار گذاشتن آن کار بسیار دشواری است. امیرحسین قیاسی دقیقاً در این برزخ گیر افتاده است. او در حال حاضر، به اوج شهرت خود رسیده است و هر برنامه جدیدی از او با استقبال مواجه میشود. اما اگر هنرمندی اصرار ورزد که یک ایده خوب را در تمام آثارش تکرار کند و آن را در پوششهای گوناگون عرضه نماید، زمینه فرسودگی خود را فراهم کرده است.
این روند را میتوان «استهلاک فرمول» نامید. قیاسی، امروز بیشتر از هر زمان دیگری باید هوشیار باشد. او باید به سرعت متوجه شود که تکرار یک سبک موفق در چندین برنامه موازی و متوالی، او را به سرعت به سمت «مصرف شدن» سوق میدهد. مخاطب باهوش امروز، پس از چندی از دیدن شوخیهای مشابه و رفتار تکراری در محیطهای متفاوت خسته میشود و به تدریج جذابیت کمدین برایش رنگ میبازد. اوج گرفتن شهرت به این معنا نیست که کمدین میتواند برای همیشه روی یک خط مستقیم حرکت کند. نیاز است که قیاسی، در برنامههای آیندهاش، با ایجاد تغییرات اساسی در «سبک اجرا»، «تعامل با مهمان» و «ساختار کلی برنامه»، از این خطر بزرگ فاصله گیرد. ادامه این روند، جایگاه وی را در نزد افکار عمومی به خطر میاندازد و باعث میشود سرمایه اجتماعی و هنری که با تلاش فراوان کسب کرده است، دچار آسیب جدی شود.رباط صلیبی به مثابه یک هشدار جدی است؛ آسیب دیدن یک رباط کلیدی، گرچه پایان کار ورزشکار نیست، آغاز مسیری پرخطر برای اوست که نیاز به بازتوانی و تغییر روش دارد.
تورم اقتصاد ایران به مرز ۴۵ درصد رسیده و ارزش داراییهای شرکتها باید در قیمت…
زمستان هنوز نرسیده، اما بازار پتو، لحاف و ملحفه زودتر از سرما داغ شده است.…
در روزهای سرد پاییز و زمستان، دستگاههای بخور جیبی با طراحیهای کوچک و کاربردی، جای…
پس از هشت سال تلاش مستمر فعالان محیط زیست و حقوقدانان، دیوان عدالت اداری با…
در یکی از درخشانترین نمایشهای تاریخ فوتبال ملی ایران، تیم کارلوس کیروش در برابر آرژانتینِ…
از سیمکارتهای خاموش تا کارتهای بانکی بیاستفاده و انبوه لوازم آرایشی در کشوها، نشانههای افراط…