سوغات دریاچه فراموش‌شده

سوغات دریاچه فراموش‌شده

با خشک شدن کامل دریاچه ارومیه برای نخستین‌بار، ریزگردهای نمکی آن حالا تا استان اردبیل پیش‌روی کرده‌اند؛ نشانه‌ای نگران‌کننده از آغاز فصلی تازه در بحران زیست‌محیطی شمال‌غرب ایران. در حالی‌که میلیاردها تومان صرف احیای این دریاچه شده، نه‌تنها نشانی از بهبود دیده نمی‌شود، بلکه پیامدهای خشکی آن به استان‌های همجوار نیز رسیده و زنگ خطر را برای اکوسیستم منطقه به صدا درآورده است.

صبح دوشنبه، مردم اردبیل با آسمانی خاکستری از خواب برخاستند؛ نه از باران، نه از مه، بلکه از ریزگردهایی که از بستر خشکیده دریاچه ارومیه برخاسته بودند. دریاچه‌ای که روزگاری نگین آبی شمال‌غرب ایران بود، حالا به منبعی از بحران بدل شده است. ریزگردهای نمکی آن، پس از عبور از آذربایجان غربی و شرقی، زنجان و میاندوآب، به اردبیل رسیده‌اند شهری که تا دیروز در سایه جنگل‌ها و مراتع نفس می‌کشید. این اتفاق، نه یک حادثه محلی، بلکه نشانه‌ای از شکست یک دهه سیاست‌گذاری، پروژه‌های میلیاردی و وعده‌های بی‌سرانجام برای احیای دریاچه ارومیه است. این گزارش، روایت تلخ سرنوشت دریاچه‌ای است که خشک شد، اما بحرانش هنوز در جریان است.

آن‌طور که کیومرث سفیدی مدیر کل محیط زیست اردبیل به «هفت صبح» می‌گوید:‌ سازمان محیط زیست با بررسی داده‌های هواشناسی منشا ریزگردهای روز دوشنبه اردبیل را که تا حوالی چهار بعد از ظهر هم در آسمان این استان باقی مانده، زمین‌های کشاورزی جنوب دریاچه ارومیه اعلام کرده است.

اگرچه مدیر کل محیط زیست اردبیل از پایش ریزگردها برای تعیین میزان نمک یا ذرات خاک آن خبر می‌دهد اما آنچه به‌طور قطع می‌تواند درباره آن سخن بگوید این است که ریزگردهای آسمان اردبیل، منشا خارجی نداشته و از همین دریاچه خشکیده خودمان به سمت استان تحت مدیریتش راهی شده است.

چهار استان درگیر ریزگردهای اراضی دریاچه ارومیه

به گفته سفیدی، قطعا ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه می‌تواند اردبیل را تحت تاثیر قرار دهد زیرا آنچه روز دوشنبه رخ داده، بر اساس داده‌های موجود استان‌های آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و زنجان را تحت تاثیر قرار داده است و در نهایت غبار آسمان، روی دریای خزر آرام گرفته است.

او اضافه می‌کند: روز دوشنبه سرعت باد در اردبیل به قدری زیاد بود که یکی از پروازها نتوانسته در فرودگاه بنشیند. همین سرعت باد، یک شانس برای اردبیل به حساب می‌آید زیرا ریزگردها را با خود حمل می‌کند.

سفیدی با اشاره به کارکرد مثبت جنگل در کنترل حرکت توده‌های هوا و مقابله با گرد و غبار، اینکه ریزگردهای ارومیه به اردبیل سرسبز رسیده را مایه نگرانی توصیف می‌کند و بر این باور است که حتما باید برای این دریاچه خشکیده ارومیه چاره‌ای اندیشیده شود.

سدسازی، بلای جان اراضی جنوب دریاچه ارومیه

میلیاردها تومان از پول نفت خرج شد تا غول نمکی دریاچه ارومیه استان‌های همجوارش را نبلعد اما امروز شاهدیم که با وجود اجرای طرح انتقال آب زاب به ارومیه، نه تنها دریاچه آب ندارد بلکه چند استان، درگیر ریزگردهای بستر آن یا اراضی اطرافش هستند. وزارت نیرو که سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه را ناجی نگین غرب کشور معرفی می‌کرد، امسال نتوانسته حقابه‌ای برای تر شدن بستر رودخانه اختصاص دهد و گویا همین مسئله، زمینه درگیری چندین استان با ریزگردهای حاشیه دریاچه ارومیه را فراهم کرده است.

الناز مولودی فعال محیط زیست میاندوآب در توصیف وضعیت اراضی جنوب دریاچه ارومیه به «هفت صبح» می‌گوید:‌ ما در بین دو رودخانه قرار داریم و متاسفانه هر دو رودخانه خشک شده‌اند و از بستر آنها گرد و غبار می‌آید. روز دوشنبه در میاندوآب به دلیل شدت گرد و غبار چشم چشم را نمی‌دید. اینکه ریزگردها به استان اردبیل رسیده‌اند به مفهوم شروع یک فاجعه است.

مولودی، سدسازی‌های بالادست دو رودخانه منطقه را عاملی برای خشکی بستر رودخانه‌های  زرینه‌رود و سیمینه‌رود که میاندوآب بین آنها واقع شده، اعلام می‌کند و از عدم تخصیص آب توسط سد بوکان برای مصارف کشاورزی خبر می‌دهد.

البته او بر این باور است که کاهش بارش‌ها باعث شده آب کافی در سد برای تخصیص وجود نداشته باشد. این فعال محیط زیست درباره وضعیت عرصه‌های طبیعی منطقه نیز توضیح می‌دهد: در بیشتر مناطق جنوب شهرستان ما مخصوصا حومه چهاربرج اراضی طبیعی تخریب شده است. آنجا آبی نیست و کشاورزان طی دو سال گذشته به اندازه هزینه‌ای که برای کشت گندم می‌کنند، درآمد کسب نمی‌کنند.

مولودی می‌گوید: منطقه سکونت ما به دریاچه چسبیده است. امسال که دریاچه کاملا خشک شد، تعداد روزهایی که ریزگرد داشتیم هم افزایش پیدا کرد. غیر از این، حالت خشکی هوا هم بیشتر شده و وقتی نفس می‌کشیم، خشکی را به‌طور کامل حس می‌کنیم.

صرف هزینه میلیاردی برای هیچ!

همان روزهایی که آب دریاچه ارومیه قرمز شد و رسانه‌ها نوشتند دریاچه خون گریه می‌کند، ستادی برای احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد. تنها دریاچه ایران که شانس پیگیری در بالاترین سطوح سیاسی را داشت و شعار احیایش به یک شعار انتخاباتی برای روسای جمهور تبدیل شد، بعد از ۱۰ سال نه تنها حال بهتری ندارد بلکه اوضاعش بسیار بدتر و هولناک‌تر از روزی است که هیچ ستادی برای نجاتش تشکیل نشده بود.

بر اساس اطلاعات موجود، ستاد احیا برای زنده کردن دریاچه ارومیه، ۲۸ پروژه مختلف به منظور مدیریت منابع آبی، بهبود اکوسیستم و جلوگیری از بحران‌های زیست‌محیطی تدوین کرده است اما اثری از اجرای این پروژه‌ها نیست و در عمل نشانی از بهبود حال دریاچه دیده نمی‎شود. طی یک دهه بر اساس اخبار غیر رسمی ۳۰ هزار میلیارد تومان و به گفته شینا انصاری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ۱۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان بودجه صرف احیای دریاچه ارومیه شده است اما تازه این سازمان به فکر ایجاد تغییراتی در ستاد احیای دریاچه ارومیه افتاده است.

در شرایطی که گویا کفگیرها به ته دیگ خورده و بودجه‌های مرتبط با احیای دریاچه بزرگ شمال غرب کشور قطع شده، می‌بینیم که طرح‌های نکاشت کارآمد نبوده، هیچ تغییری در معیشت کشاورزان ایجاد نشده اما سدهای نیمه تمام حوضه آبریز ارومیه با هدف آبرسانی به دریاچه تکمیل شده است! ضمن آنکه یک پروژه عجیب به نام انتقال آب از حوضه آبریز دیگر یعنی پروژه زاب به ارومیه که بازدید از آن جان دو تن از خبرنگاران محیط زیست را گرفت، روی دست کشور مانده است. آیا قرار نبود طرح انتقال آب زاب نجات بخش ارومیه باشد؟ در شرایطی که دولت ناگزیر است برای تامین نیازهای آبی مردم حوضه آبریز زاب طرح انتقال آب دیگری را کلید بزند، مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه چه پاسخی برای افکار عمومی دارند. آیا میلیاردها تومان پول نفت را خرج کردیم تا ریزگردهای دریاچه ارومیه قربانیان جدید بگیرد؟

دیدگاهتان را بنویسید