حکم اعدام برای تجاوز

حکم اعدام برای تجاوز

ماجرای جوانی که با دو شکایت سنگین به اتهام تجاوز در تهران بازداشت شد، پس از سال‌ها رسیدگی و اعتراض، سرانجام با صدور و تأیید حکم اعدام در دیوان عالی کشور به نقطه پایانی رسید؛ پرونده‌ای که از ابتدا با روایت‌های متناقض، توبه‌نامه و ادعاهای عجیب متهم همراه بود.

به گزارش سرمایه فردا،  اواسط سال ۹۸ زن جوانی با مراجعه به پلیس شکایتی را مطرح کرد که آغازگر یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های کیفری تهران شد. او گفت در سایت دیوار به دنبال کار بوده و فردی ناشناس با وعده کار نظافت منزل با او تماس گرفته است. زن جوان تأکید کرده بود تنها در صورتی حاضر به رفتن است که زنان خانواده در خانه حضور داشته باشند و فرد نیز مدعی شده بود همسر و مادرش در خانه هستند. فردای آن روز، پسری جوان با خودرو سراغ او آمد، اما در همان مسیر به او تعرض کرد. زن توانست با سختی خود را نجات دهد و شکایتش را ثبت کند.

چند روز بعد، شکایت دیگری علیه همان مرد به پلیس ارائه شد. زن دیگری گفت در خیابان منتظر تاکسی بوده و پس از مدتی طولانی، سوار خودروی یک پسر جوان شده است. او تصور کرده بود راننده جوان نمی‌تواند خطرناک باشد، اما در همان خودرو مورد حمله قرار گرفت. زن توضیح داد که حتی در لحظه حادثه مادرش با او تماس گرفته و صدای جیغ‌هایش را شنیده است.

با ادامه تحقیقات، پلیس توانست سرنخی از متهم به دست آورد. مرد جوان به نام نیما هنگام مواجهه با مأموران قصد فرار داشت و حتی با خودرو یکی از مأموران را زیر گرفت، اما سرانجام بازداشت شد. او در بازجویی‌ها اتهام تجاوز را نپذیرفت و ادعا کرد هر دو زن با رضایت خود وارد رابطه شده‌اند. درباره شاکی اول گفت که پس از آشنایی در سایت دیوار، پیشنهاد رابطه داده و زن پذیرفته است، اما پس از آن درخواست پول بیشتری کرده و درگیری میانشان رخ داده است. درباره شاکی دوم نیز مدعی شد که ابتدا مخالفت کرده اما بعد از اصرار او رضایت داده است.

پرونده به شعبه سوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، یکی از شاکیان با حالتی آشفته روایت خود را بازگو کرد و گفت آن روز به دلیل نبود تاکسی و همراهی خانواده، مجبور به سوار شدن شده و راننده به او تجاوز کرده است. صدای ضجه‌های او حتی توسط مادرش شنیده شده بود. شاکی دوم در دادگاه حاضر نشد، اما اظهارات اولیه‌اش در پرونده ثبت بود.

قضات پس از بررسی پرونده و دفاعیات، نیما را به جرم دو فقره تجاوز به اعدام محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد و نام او در فهرست اعدامیان قرار گرفت. در ادامه، نیما توبه‌نامه‌ای نوشت و مدعی شد که در زمان ارتکاب جرم تنها ۱۸ سال داشته و عقل و درک کافی نداشته است. او گفت در زندان تغییر کرده و دیگر آن رفتارها را تکرار نخواهد کرد. وکیل او نیز با اشاره به گذشت برخی شکات و اصلاح رفتار موکل، خواستار تخفیف مجازات شد.

با این حال، دادگاه بار دیگر پرونده را بررسی کرد و پس از مشورت، بنا بر درخواست یکی از شاکیان، حکم اعدام را صادر کرد. اعتراض به رأی موجب شد پرونده در شعبه هم‌عرض بررسی شود، اما نتیجه تغییری نکرد و حکم اعدام بار دیگر تأیید شد. این پرونده، نمونه‌ای از روند پیچیده رسیدگی قضایی در جرایم سنگین بود؛ مسیری که از شکایت‌های اولیه تا توبه‌نامه و نهایتاً صدور حکم قطعی، سال‌ها به طول انجامید.

google is broken

دیدگاهتان را بنویسید