در حالیکه فعالان محیط زیست بیهیچ مأموریتی و تنها با عشق به طبیعت، جان خود را در عملیات اطفای حریق جنگلها به خطر میاندازند، سازوکارهای حمایتی دولت همچنان ناکارآمد و پرابهام باقی ماندهاند. از البرز زارعی تا امید سجادیان، روایتهای تلخ از وعدههای بیمهای بیسرانجام، بوروکراسی فرساینده و بیتفاوتی نهادهای مسئول، تصویری از بیپناهی داوطلبان طبیعت را ترسیم میکند؛ کسانی که در آتش میسوزند، اما در ساختارهای اداری حتی دیده نمیشوند
به گزارش سرمایه فردا، در ایران، وقتی جنگل آتش میگیرد، نخستین کسانی که بیدرنگ به دل شعلهها میزنند، نه نیروهای رسمی، بلکه داوطلبان محیط زیستاند؛ مردان و زنانی که بیهیچ مأموریت اداری، با قلبی سوخته و دستانی خالی، برای نجات طبیعت میشتابند. اما آنگاه که آسیب میبینند یا جان میدهند، همان نهادهایی که باید پشتیبانشان باشند، پشت دیوارهای بوروکراسی پنهان میشوند. بیمههای بینام، وعدههای فداکار خدمت، و تفاهمنامههای بیپشتوانه، همه در عمل چیزی جز کاغذهای بیاثر نیستند. این گزارش، روایتی است از بیعدالتی ساختاری در حمایت از کسانی که بیادعا، جانشان را برای طبیعت ایران میگذارند.
جنگل که آتش میگیرد، این فعالان محیط زیست و منابع طبیعی هستند که بر خلاف مسئولان کشوری و لشکری بدون انتظار برای فراخوان و حکم ماموریت، راهی عرصههای طبیعی میشوند. قلب آنها مثل جنگل میسوزد و تا آتش خاموش نشود، دست از کار نمیکشند. آنقدر به کارشان ایمان دارند و به طبیعت عشق میورزند که گاهی در راه ایمانشان جان میدهند. از نیمه دهه ۹۰ تاکنون حدود ۲۵ تن در عملیات سنگین اطفای حریق عرصههای طبیعی جانشان را از دست دادهاند. هیچ آماری از مصدومان داوطلب در جریان عملیات اطفای حریق و درصد آسیب دیدگی آنها در دسترس نیست. در این میان مسئولان بعد از فوت هر عزیز چه میکنند؟ نهایت تلاش متولیان، شرکت در مراسم ترحیم برای تسلای بازماندگان است اما آیا این گزینه نخ نما، مرهمی بر زخمهای خانوادهای که نانآورش را از دست داده خواهد بود؟
دستاوردسازی با هیچ
بعد از هر حادثه رسانهها به سراغ مسئولان میروند تا ببینند آنها برای کاهش آلام بازماندگان فعالان طبیعت و حل مشکلات آنها چه کردهاند. در هر مصاحبه از انبوهی خدمات بیمهای رونمایی میشود و مسئول مربوطه از آن بهعنوان دستاوردی قابل اتکا در زمان بروز حادثه برای فعالان داوطلب یاد میکند اما گویا هر آنچه مسئولان میگویند، مثل سایر وعدهها، فقط روی کاغذ نوشته شده تا مخاطب را دل خوش کند. در مقام عمل، فعالان طبیعت تجربههای بسیار بدی از خدمات بیمههای بینام، فداکار خدمت و … در ذهن دارند.
عدم پرداخت دیه البرز زارعی
البرز زارعی را هنوز از یاد نبردهایم. او از کوهنوردان فعال در زمینه اطفای حریق کوههای زاگرس بود و به دلیل آسیبهای وارد شده در هنگام اطفای آتشسوزی جنگلهای دیل گچساران، عصر روز جمعه ۳۰ خرداد بعد از ۱۸ روز بستری بودن در بیمارستان جان باخت. بعد از درگذشت زارعی، مسئولان منابع طبیعی اعلام کردند که بیمه دی طرح بیمه بینام را کلید زده و قرار است از این بیمه برای جبران خسارت افرادی که در جریان حوادث جان خود را از دست میدهند، استفاده شود. وحید محمدی مدیرکل وقت مدیریت بحران استانداری کهگیلویه و بویراحمد نیز اعلام کرد که البرز زارعی فداکار خدمت است اما در مقام عمل هیچ کدام از این وعدهها به گفته بازماندگان این فعال محیط زیست عملی نشد.
پنج سال پس از این حادثه، صدیقه زارعی خواهر البرز زارعی از بدرفتاری مسئولان استانی و شرمی که در او که به دلیل پیگیری پرونده برادرش ایجاد کردهاند، سخن میگوید.
زارعی به «هفت صبح» اعلام میکند که اگرچه در ابتدای راه مسئولان منابعطبیعی به آنها مسیر تشکیل پرونده و طرح شکایت در دادگاه را نشان میدهند و تاکید میکنند که دیه مرحوم زارعی حق خانوادهای است که او سرپرستیاش میکرده، اما بعدها رفتارهای بد مسئولان در خانواده ایجاد شرم کرده است زیرا برادرشان برای حفظ این کشور جانش را از دست داده است.
او میگوید: برادرم در زمان حیات بیمه داشت اما چون مجرد بود، آن بیمه قطع شد و مسئولان منابع طبیعی گفتند که از خدمات بیمههای در نظر گرفته شده برای آتشسوزی استفاده کنیم. یک جلسه در دادگاه شرکت کردیم. دادگاه استانداری را محکوم به پرداخت دیه کرد. استانداری هم یک سال و ۶ ماه وقت خواست که تامین بودجه کرده و مبلغی بپردازد. اکنون بیش از یکسال از مهلتی که میخواستند، گذشته است و هیچ پرداختی به خانواده ما نداشتهاند. استانداری سال ۱۴۰۲ در دادگاه محکوم شد.
بوروکراسی پیچیده برای دریافت غرامت
امید سجادیان فعال محیط زیست که در سال ۱۳۹۹ در جریان اطفای حریق عرصههای طبیعی از ناحیه پا دچار شکستی شده هم مصدومی است که نتوانسته از مسیر بیمه بینام غرامتی دریافت کند.
او به «هفت صبح» میگوید: وقتی مصدوم شدم، با مدیریت اطفای حریق برای استفاده از بیمه تماس گرفتم و به من گفته شد که دنبالش نروم. حتی در آن سال یکی دو نفر از بچههای زاگرس در آتشسوزی کشته شده بودند ولی به آنها هم گفته بودند که بحث بیمه را پیگیری نکنند. مدیر منابع طبیعی شهرستان به من گفت که چیزی دستتان را نمیگیرد و من خودم هزینههای درمانم را پرداخت کردم.
سجادیان هم از ادبیات نامناسب مسئولان گله میکند و بیمه بینام را دارای نوعی سردرگمی توصیف کرده و آن را قراردادی فقط روی کاغذ معرفی میکند.
به گفته او، اگر قرار باشد کسی از بیمه بینام استفاده کند، باید لیستی به مدیریت بحران ارسال شود. این لیست تایید شود تا فرد بتواند خدمات دریافت کند. بنابراین رسما بیمه بینام صرفا یک بیمه روی کاغذ است. شرایط استفاده از بیمه فداکار خدمت هم به مراتب پیچیدهتر از بیمه بینام است. کسی که قصد استفاده از خدمات بیمه فداکار خدمت را دارد، باید کارت همیار طبیعت یا محیط یار که توسط منابعطبیعی یا محیط زیست صادر میشود را داشته باشد. حتما گواهی آموزشی داشته باشد و با فراخوان سازمان دولتی در منطقه اطفای حریق شرکت کند.
به گفته این فعال محیط زیست، استفاده از خدمات بیمههای حمایتی تعریف شده، فقط با جمعآوری مدارک زیاد و از مسیر شکایت و دریافت حکم دیوان امکانپذیر است و افراد باید یک مسیر طولانی را طی کنند تا ببینند بیمه شاملشان میشود یا نه.
در حالی مسئولان دولتی یک بوروکراسی سخت و پیچیده را برای دریافت خدمات بیمهای وضع کردهاند که آتش منتظر صدور حکم ماموریت باقی نمیماند و جنگل و مرتع را نابود میکند. در چنین شرایطی، گروهی که داوطلبانه و از سر عشق به عرصههای طبیعی برای کمک رفتهاند، اگر آسیبی ببینند، با وجود تبلیغات گسترده،
حامی ندارند و هیچ مجموعهای هم مسئولیت آسیب وارده به آنها را نمیپذیرد. کاش به جای تفاهمنامههای بدون پشتوانه، سازمانهای متولی عرصههای طبیعی تدبیری جدی برای حمایت از فعالان منابع طبیعی و محیط زیست داشته باشند و حمایت واقعی را جایگزین عکسهای یادگاری کنند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا