سیاست و دیپلماسی

بررسی روابط تهران–ریاض

به گزارش سرمایه فردا،بازگشت روابط ایران و عربستان بیش از آنکه یک توافق ساده باشد، بازتاب تغییر محاسبات راهبردی در منطقه است. ریاض پس از تجربه پرهزینه جنگ یمن و فشارهای ناشی از تنش‌های طولانی با تهران، اکنون به این جمع‌بندی رسیده که ثبات منطقه‌ای پیش‌شرط تحقق پروژه‌های اقتصادی و سیاسی بلندپروازانه‌اش است. در همین چارچوب، توافق پکن و نشست‌های متوالی در ریاض و تهران، بیش از آنکه نشانه یک دوستی عمیق باشند، بیانگر تلاش برای مدیریت ریسک و کاهش بی‌ثباتی‌اند. ایران نیز در شرایط تحریم، این مسیر را به‌عنوان جایگزینی راهبردی برای گشودن دریچه‌های اقتصادی می‌بیند. با این حال، روابط دو کشور هنوز در مرحله‌ای نمادین و دیپلماتیک متوقف مانده و تا رسیدن به «عادی‌سازی واقعی» فاصله‌ای جدی وجود دارد؛ فاصله‌ای که تنها با تصمیمات روشن و اعتمادسازی پایدار قابل عبور خواهد بود.

سومین نشست مشترک جمهوری اسلامی ایران، پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری خلق چین، با هدف پیگیری اجرای توافقنامه پکن، روز ۱۸ آذر ۱۴۰۴ در تهران برگزار شد. این نشست به ریاست مجید تخت‌روانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران، ولید الخریجی، قائم‌مقام وزیر خارجه عربستان، و میائو دیو، معاون وزیر خارجه چین، تشکیل شد و در پایان با امضای سند صورت‌جلسه توسط سه طرف به کار خود پایان داد.

در این نشست، ایران و عربستان بار دیگر بر تعهد خود نسبت به اجرای تمامی مفاد توافقنامه پکن تأکید کردند و آن را چارچوبی برای تحکیم روابط همسایگی و ارتقای همکاری‌های دوجانبه دانستند. دو کشور اعلام کردند که پایبندی به منشور سازمان ملل متحد، منشور سازمان همکاری اسلامی و اصول شناخته‌شده حقوق بین‌الملل از جمله احترام به حاکمیت، استقلال، امنیت و تمامیت سرزمینی، اساس روابط آینده خواهد بود. هم‌زمان، جمهوری خلق چین بر آمادگی خود برای ادامه نقش حمایتی و تشویق گام‌های دو کشور تأکید کرد و سه طرف از پیشرفت مستمر روابط ایرانی–سعودی و فرصت‌های فزاینده برای تماس مستقیم میان مقامات دو کشور استقبال نمودند.

این نشست ادامه روندی است که از اسفند ۱۴۰۱ با توافق پکن آغاز شد و در پی آن روابط دیپلماتیک ایران و عربستان که از دی ۱۳۹۴ قطع شده بود در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ وارد مرحله بازسازی کامل شد. سومین نشست تهران پس از اجلاس‌های ریاض و پکن، تأکید دوباره‌ای بر اراده سه‌جانبه برای تثبیت مسیر تنش‌زدایی و همکاری گسترده‌تر منطقه‌ای بود.

 

ملاحظات سعودی

روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی اگرچه با میانجیگری چین از اسفند ۱۴۰۱ احیا شد و در سال‌های ۱۴۰۲، ۱۴۰۳ و سال جاری به مرحله بازسازی دیپلماتیک رسید، اما هنوز تا رسیدن به سطحی ایده‌آل فاصله قابل توجهی دارد. این روند احیا، بیش از هر چیز یک سازوکار سیاسی–دیپلماتیک بوده و هنوز نتوانسته است به حوزه‌های عملیاتی و پایدار، به‌ویژه در بخش اقتصادی و تجاری، تسری یابد. این در حالی است که برای ایران، بهره‌برداری اقتصادی از مناسبات منطقه‌ای یک ضرورت راهبردی محسوب می‌شود؛ ضرورتی که آن را در مقام «مسیر جایگزین» برای مقابله با محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها تعریف می‌کند. با این حال، عربستان سعودی همچنان ملاحظات خاص خود را حفظ کرده و به نظر می‌رسد ترجیح می‌دهد روابط را در سطحی کنترل‌شده و عمدتاً دیپلماتیک نگه دارد.

به‌رغم توافقات اولیه و گشایش‌های نمادین، روابط تهران و ریاض هنوز وارد فاز اجرایی اقتصادی نشده است. از یک‌سو سطح روابط در چارچوب بازگشایی سفارتخانه‌ها و تعیین سفیر به پیش رفته، اما از سوی دیگر، برخی نشانه‌ها حاکی از کندی یا احتیاط عربستان در اقدامات عملی است. برای نمونه، سفارت عربستان در تهران عملاً فعالیت کامل ندارد و سفیر این کشور هنوز در هتل مستقر است؛ نشانه‌ای که به‌طور ضمنی گویای استمرار تردیدهایی در ریاض نسبت به ورود به مرحله‌ای عمیق‌تر از همکاری است.

پیش از عادی‌سازی، سفارت‌های دو کشور در ریاض و تهران بازگشایی شدند و سفیران معرفی شدند. با این حال، حرکت به سمت طرح‌ها و برنامه‌های اجرایی برای توسعه روابط، بسیار محدود بوده و عمدتاً به دیدارهای مقطعی وزرای خارجه دو کشور خلاصه شده است. این وضعیت نشان می‌دهد که تصمیم سیاسی برای بازگشت به روابط عادی، الزاماً به معنای عبور از موانع ساختاری و اعتمادسازی متقابل نیست.

سفیر ایران پس از حدود دو سال تأخیر موفق شد اعتبارنامه خود را ارائه دهد و دیدار رسمی با ولیعهد عربستان داشته باشد؛ رخدادی که تازه آغاز مرحله‌ای از پذیرش و تحرک دیپلماتیک در سطح مناسب ارزیابی می‌شود. با این حال، در بخش اقتصادی و تجاری همچنان سکون مشاهده می‌شود و جز موضوع حج و عمره که یک ضرورت تاریخی و دینی است و نه یک همکاری اقتصادی، پیشرفت ملموسی ثبت نشده است.

 

پوست اندازی بن سلمان

در دولت دوم دونالد ترامپ، سیاست عربستان سعودی در قبال ایران دچار تحول قابل‌توجهی شده است؛ تحولی که آن را از رویکرد تقابلی و سخت‌گیرانه دوران نخست ریاست‌جمهوری ترامپ فاصله می‌دهد. محمد بن‌سلمان که در دولت اول ترامپ از مخالفان جدی برجام بود و در چارچوب «محور غربی–عربی–عبری» تلاش می‌کرد تهران را در وضعیت فشار، انزوا و مهار قرار دهد، اکنون در دوره دوم ترامپ مسیری متفاوت را برگزیده است. این تغییر جهت تنها به کاهش لحن تقابلی محدود نمی‌شود، بلکه در مواردی شاهد نوعی انعطاف، همراهی و حتی حمایت ضمنی عربستان از برخی مواضع ایران هستیم.

افزون بر این، انتشار گزارش‌هایی درباره تمایل ریاض برای ایفای نقش میانجی در تنش میان تهران و واشنگتن به‌ویژه در ارتباط با پرونده هسته‌ای نشان می‌دهد که محاسبات عربستان نسبت به گذشته دگرگون شده است. تجربه پرهزینه جنگ یمن و پیامدهای امنیتی، اقتصادی و اعتباری آن، عربستان را به این جمع‌بندی رسانده که استمرار تنش با ایران نه‌تنها دستاوردی ندارد، بلکه مانعی برای تحقق پروژه‌های بلندپروازانه داخلی، از جمله برنامه‌های تحول اقتصادی «چشم‌انداز ۲۰۳۰»، محسوب می‌شود.

احیای روابط با ایران، که با میانجیگری چین ممکن شد، اکنون در خدمت راهبرد کلان ریاض قرار گرفته است که به «تنش‌زدایی هدفمند» برای ایجاد یک محیط باثبات و قابل مدیریت باز می گردد. عربستان در مرحله جدید، به‌جای اتکا به رویکرد امنیتی صرف، به دنبال توازن‌سازی هوشمندانه میان قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است؛ به این معنا که روابط با ایران را در کنار پیوندهای راهبردی با آمریکا، همکاری با چین و هماهنگی با بازیگران عربی دنبال می‌کند.

سیاست عربستان در قبال بحران‌های مرتبط با ایران، به‌ویژه جنگ ۱۲روزه آمریکا و اسرائیل علیه تهران نشان‌دهنده تغییر رویکرد راهبردی ریاض از مواجهه‌جویی فعال به مدیریت ریسک و جلوگیری از بی‌ثباتی است. عربستان که در گذشته در برخی تنش‌ها با محورهای غربی و عبری همسو می‌شد، ولی اکنون ریاض ثبات منطقه را بر هر سیاستی مقدم می‌داند. از همین رو، در جریان آن جنگ کوتاه‌مدت، بن سلمان تلاش کرد مانع گسترش حملات و ورود منطقه به یک درگیری فراگیر شود؛ تلاشی که امروز نیز در قبال احتمال حمله دوباره اسرائیل به ایران ادامه دارد. ریاض اکنون به این جمع‌بندی رسیده است که هر تشدید تنش میان ایران و اسرائیل، مستقیماً امنیت و برنامه‌های تحول اقتصادی‌اش را تهدید می‌کند.

بن‌سلمان به‌خوبی درک کرده است که تحقق پروژه‌های عظیم اقتصادی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، تبدیل عربستان به هاب تجاری منطقه و پیشبرد اصلاحات ساختاری، در فضایی امکان‌پذیر است که تنش‌های منطقه‌ای حداقلی باشد. بر همین اساس، عربستان در دوره جدید از یک سیاست «مهار ایران» فاصله گرفته و به سمت «مدیریت رابطه با ایران» حرکت کرده است؛ رویکردی که نه از سر همسویی راهبردی، بلکه مبتنی بر محاسبات واقع‌گرایانه و ضرورت‌های توسعه‌محور شکل گرفته است. در مجموع، روابط ایران و عربستان وارد دوره‌ای از آرامش مدیریت‌شده شده، اما هنوز فاصله زیادی تا مرحله همکاری‌های عملی، اعتمادسازی پایدار و بهره‌برداری اقتصادی دارد؛ فاصله‌ای که بدون تصمیمات روشن، برنامه‌ریزی مشترک و اراده سیاسی در سطحی بالاتر کاهش نخواهد یافت.

 

نعمت الله ایزدی: عربستان هنوز به مرحله «عادی‌سازی واقعی» با ایران نرسیده است

برای تحلیل دقیق تر آنچه مطرح شد، نعمت‌الله ایزدی در گفت وگوی خود با هفت صبح با تشریح روند احیای روابط تهران و ریاض و نقش چین در این معادلات تأکید می‌کند که «احیای روابط گرچه گام مهمی بوده، اما عربستان هنوز در نقطه اطمینان لازم برای عادی‌سازی واقعی قرار ندارد». به زعم سفیر اسبق ایران در عمان، « در حال حاضر عربستان ترجیح می‌دهد پیش از ورود به مناسبات گسترده اقتصادی و تجاری، ابتدا موانع منطقه‌ای و بین‌المللی را مدیریت و از نگاه خود رفع کند». به تعبیر او، «ریاض تلاش دارد ابتدا از ظرفیت میانجیگری برای ایجاد فضای مثبت در روابط ایران با دیگر کشورها استفاده کند و سپس در زمان مناسب، به شکل متناسب با منافع و ملاحظات خودش وارد مرحله بعدی شود.»

به باور اولین سفیر ایران در فدراسیون روسیه، «مشکل عربستان صرفاً به روابط دوجانبه محدود نیست، بلکه ریشه در یک رقابت تاریخی و هویتی دارد که پس از انقلاب اسلامی تشدید شد؛ رقابتی که دو کشور را در جایگاه مدعیان رهبری جهان اسلام قرار داد.» این تحلیلگر ارشد حوزه سیاست خارجی توضیح می‌دهد که «عربستان اکنون در تلاش است نخست، موانع بیرونی مانند وضعیت روابط ایران و آمریکا یا معادلات منطقه‌ای را تا حدی مدیریت کند و سپس وارد فاز همکاری ساختاری‌تر شود؛ زیرا ورود زودهنگام به همکاری‌های حساس، مانند پروژه‌های سرمایه‌گذاری و اقتصادی، می‌تواند دوباره روابط را آسیب‌پذیر کند.»

از نگاه آخرین سفیر کشورمان در اتحاد جماهیر شوروی، «رفتار امروز عربستان هنوز ماهیتی سلبی دارد؛ یعنی ریاض در مرحله رفع موانع و کاهش ریسک‌هاست. اما اگر این مرحله موفقیت‌آمیز باشد، مسیر به‌سوی رفتار ایجابی و همکاری فعال هموار خواهد شد.» این کارشناس حوزه بین الملل یادآوری می‌کند که «در گذشته نیز دوره‌هایی از همکاری مؤثر میان تهران و ریاض وجود داشته و حتی در اوپک، رقابت این دو کشور به همکاری تبدیل شده است.» از دید ایزدی، «رقابت امری منفی نیست و می‌تواند در قالب همکاری فعال مدیریت شود، چنان‌که دو کشور در مقاطعی با توافق برای کاهش تولید نفت، منافع مشترک را دنبال کرده‌اند.»

درباره نقش چین، دیپلمات باسابقه کشورمان معتقد است که «پکن امنیت انرژی و ثبات منطقه را مولفه حیاتی منافع خود می‌داند. از همین رو، چین به این جمع‌بندی رسیده که بدون همکاری میان ایران و کشورهای کلیدی منطقه به‌ویژه عربستان نمی‌تواند ثبات لازم برای تأمین منافع راهبردی خود را حفظ کند.» به تعبیر ایزدی، «چین هرگاه احساس کند که تنش‌های منطقه‌ای می‌تواند امنیت انرژی یا بازارهایش را تهدید کند، وارد عمل می‌شود؛ و استمرار نقش‌آفرینی‌اش در توافق اسفند ۱۴۰۱ نیز در همین چارچوب قابل فهم است.»

 

modir

Recent Posts

نویسنده‌ای میان خبر و خیال

محمدهاشم اکبریانی، نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر و شاعر متولد ۱۳۴۴ در بجنورد، از چهره‌های شاخص ادبیات…

48 دقیقه ago

شمال در آستانه فروپاشی

موج مهاجرت از فلات مرکزی به گیلان و مازندران دیگر تنها یک جابه‌جایی جمعیتی نیست؛…

60 دقیقه ago

فرزندخواندگی زیرزمینی

بررسی بیش از ۱۸ هزار پرونده فرزندخواندگی طی یک دهه نشان می‌دهد که از هر…

1 ساعت ago

تامین سرمایه با عملکرد منفی

با وجود اینکه نرخ بهره افزایش قابل توجهی داشته است اما برخی شرکت‌های تامین سرمایه…

12 ساعت ago

بررسی شرکت‌های سرب و روی

بررسی شرکت‌های سرب و روی در ۸ ماهه ۱۴۰۴ با توجه به رشد تقاضای بازار…

12 ساعت ago

جهان در چنگال اقلیت ثروتمند

تازه‌ترین گزارش نابرابری جهانی نشان می‌دهد تمرکز بی‌سابقه ثروت در دست گروهی اندک، آینده اقتصادی…

13 ساعت ago