به گزارش سرمایه فردا، نشست اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همانطور که پیشبینی میشد، به صدور قطعنامهای علیه ایران منتهی شد؛ قطعنامهای که بیش از آنکه بر مبنای فنی و نظارتی باشد، بازتابی از فشار سیاسی آمریکا و سه کشور اروپایی است. در حالی که تهران همکاریهای خود با آژانس را ادامه داده، متن مصوب ایران را به «عدم پایبندی به تعهدات پادمانی» متهم کرده است. واکنش سریع ایران با لغو تفاهم قاهره نشان داد که هر اقدام غربی بلافاصله با پاسخ رسمی تهران همراه میشود؛ پاسخی که به جای کاهش بحران، ساختار تنش را تثبیت میکند. در این میان، آژانس نیز با سکوت در برابر حملات نظامی به سایتهای هستهای ایران و همسویی با مواضع سیاسی غرب، از نگاه تهران به ابزاری برای فشار بدل شده است. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که اتکای ایران به حمایت لفظی چین و روسیه نیز نمیتواند راهگشا باشد، زیرا هیچیک حاضر به پرداخت هزینه تقابل مستقیم با آمریکا و اروپا نیستند. در چنین شرایطی، هر قطعنامه تازه و هر واکنش متقابل، حلقهای دیگر بر چرخه فرسایشی کنونی خواهد افزود و چشمانداز حل بحران را دورتر خواهد کرد.
همزمان، هوارد سولومون، کاردار موقت آمریکا در وین، خواستار آن شد که با «بازگشت قطعنامههای شورای امنیت» یا همان اسنپبک، اختیارات مدیرکل برای راستیآزمایی و گزارشدهی درباره ایران افزایش یابد. او مدعی شد که بازاعمال قطعنامههای شورای امنیت نه یک بازگشت عادی، بلکه احیای تعلیق کامل فعالیتهای غنیسازی، بازفرآوری و پروژههای مرتبط با آبسنگین در ایران است و آژانس باید اجرای این ممنوعیتها را گزارش کند.
در ایران، عباس عراقچی وزیر امور خارجه صراحتا این قطعنامه را ضربهای به «اعتبار و استقلال آژانس» خواند و تأکید کرد که تروئیکا و آمریکا با بیتوجهی به حسن نیت و همکاریهای ایران، مسیر تعاملات فنی را تخریب کردهاند. او اعلام کرد که با توجه به اقدام غیرقانونی سه کشور اروپایی برای فعالسازی قطعنامههای لغوشده شورای امنیت، «تفاهم قاهره» عملاً از پیش بیاعتبار شده بود و اکنون رسماً خاتمهیافته اعلام شد.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز با تأیید این موضع گفت تهران طی نامهای رسمی، پایان اعتبار تفاهم قاهره را به آژانس اعلام کرده و اقدامات تقابلی دیگری نیز در دستور کار دارد. وزارت امور خارجه هم در بیانیه جداگانه بامداد جمعه، قطعنامه شورای حکام را «غیرقانونی، ناموجه و حاصل فشار سیاسی واشنگتن و تروئیکا» توصیف کرد. قبل تر رضا نجفی، نماینده ایران در وین نیز تصویب این قطعنامه را «تلاشی بیاعتبار» از سوی غرب برای جبران شکست اسنپبک در نیویورک خواند و آن را ادامه همان رویکرد سیاسی و غیرسازنده علیه برنامه هستهای صلحآمیز ایران دانست.
تصویب قطعنامه روز پنج شنبه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران و واکنش سریع تهران برای لغو «تفاهم قاهره»، بار دیگر چرخهای از تنش و واکنش را فعال کرده که به نظر میرسد وارد مرحلهای فرسایشی و بینتیجه شده است؛ چرخهای که اگرچه از دو سوی میدان تغذیه میشود، اما بیتردید سهم بزرگتری از هزینهها و پیامدهای آن بر دوش تهران قرار خواهد گرفت. ایران پس از جنگ ۱۲ روزه و سپس طرح آمریکا و تروئیکای اروپایی برای فعالسازی قطعنامههای شورای امنیت، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که هر اقدام آژانس و هر موضعگیری غرب، بلافاصله با یک واکنش رسمی از سوی تهران مواجه میشود؛ واکنشهایی که بیشتر از آنکه امکان مدیریت بحران را افزایش دهند، ساختار تنش را تثبیت میکنند. لغو رسمی تفاهم قاهره نیز در ادامه همین روند معنا پیدا میکند؛ مسیری که نقطه آغاز آن نه در تهران بلکه در اقدام اروپا برای بازگرداندن قطعنامههای لغوشده بود، اما اکنون ادامه و هزینههایش به طور مستقیم متوجه ایران است.
در سوی مقابل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با گزارشها و رویههایی که به طور فزاینده با مواضع تروئیکای اروپایی و آمریکا همراستا شده، عملاً خود را در موقعیتی قرار داده که از نگاه تهران «ابزار فشار سیاسی» تلقی میشود. آژانس درحالی بر ضرورت افزایش راستیآزمایی و اختیارات نظارتی تأکید میکند که به گفته مقامهای ایرانی، حتی نسبت به حمله نظامی اعلامشده آمریکا به سایتهای هستهای ایران نیز واکنشی در حد اظهار تأسف نشان نداده است. این دوگانگی، ادراک بیطرفی آژانس را در تهران بهشدت تضعیف کرده و همانطور که اسماعیل بقایی بیان کرده، ایران را به سمت اقدامات تقابلی بیشتر سوق میدهد. اما واقعیت این است که این مسیر تقابلی نه واشنگتن را متوقف میکند، نه اروپا را عقب میراند و نه از شدت فشارهای آژانس میکاهد؛ بلکه عملاً فضا را برای صدور قطعنامههای جدید، گزارشهای سختگیرانهتر و حتی فعالسازی پرونده ایران در شورای امنیت و اقدامات بعدی هموارتر میسازد.
در چنین فضایی، تهران سعی دارد با احتیاط سیاسی و تکیه بر روابط راهبردی با پکن و مسکو، نوعی توازنسازی در برابر فشار غرب ایجاد کند. اما تجربه سالهای اخیر نشان داده که چین و روسیه، هرچند در سطح سیاسی حامی ایراناند، اما در میدان بحرانهای هستهای هیچکدام حاضر به پرداخت هزینه تقابل مستقیم با آمریکا و اروپا نشدهاند. حمایت آنها عمدتاً لفظی، حسابشده و محدود به چارچوبهایی است که منافع بلندمدتشان را به خطر نیندازد. بنابراین اتکای بیش از حد تهران به این دو بازیگر، بدون داشتن ابتکار عمل مستقل و بدون ارائه طرحی مشخص برای خروج از بنبست، نمیتواند گرهگشا باشد.
تداوم وضعیت کنونی نشان میدهد که، نه آژانس قصد دارد از مسیر فعلی خود بازگردد و نه ایران برنامهای برای یک تغییر راهبردی در سیاست هستهای و دیپلماتیک خود ارائه کرده است. در چنین شرایطی هر قطعنامه جدید، هر نامه اعتراضی، هر واکنش تند و هر اقدام متقابل، فقط حلقهای دیگر بر همین چرخه فرسایشی خواهد افزود. چرخهای که نه به کاهش فشار میانجامد و نه به احیای مذاکرات؛ بلکه عملاً فاصله تهران از یک توافق پایدار را بیشتر کرده و چشمانداز حلوفصل بحران را مبهمتر میکند. به نظر میرسد تا زمانی که هیچیک از دو طرف حاضر به بازنگری در رویکردهای خود نباشند، افقی روشن برای خروج از وضعیت کنونی قابل تصور نیست؛ وضعیتی که هر روز بیش از پیش هزینههای آن متوجه ایران خواهد شد.
برای تحلیل شرایط پس از صدور قطعنامه و آینده تنش تهران با آژانس و غرب، «هفت صبح» در گفتوگویی با جاوید قرباناوغلی به واکاوی آنچه پیش روست، پرداخت. سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی برای تبیین و تشریح فضای پس از صدور قطعنامه شورای حکام، تأکید میکند که «برخلاف برداشت رایج، تصاعد تنش با آژانس دست ایران نیست. چون منشأ اصلی تنش امروز، نه در تهران، بلکه در پایتختهای اروپایی و نزد رافائل گروسی، قرار دارد.» به گفته مدیرکل پیشین آفریقای وزارت خارجه، «ایران حتی پس از حمله غیرقانونی اسرائیل به تأسیسات هستهای نیز همکاری با آژانس را قطع نکرده بود و تنها هشدار داد با صدور قطعنامه، توافق قاهره دیگر قابل اجرا نخواهد بود؛ هشداری که به معنای توقف همکاری نیست، بلکه تأکیدی بر پایبندی ایران به تعهدات پادمانی و NPT در کنار ضرورت رعایت حدود حقوقی از سوی آژانس خواهد بود».
قرباناوغلی با اشاره به ادعای ترامپ مبنی بر «نابود شدن توان هستهای ایران» این تحلیل را مطرح می کند، «زمانی که مدعیان چنین سخن میگویند، بحثهای فنی درباره غنیسازی یا ظرفیت هستهای عملاً موضوعیت خود را از دست میدهد و مهمتر از آن این است که چرا آژانس در برابر حمله به سایتی که تحت نظارت رسمی آن بوده، حتی اظهار تأسف هم نکرده است؟!»
این دیپلمات باسابقه با اشاره به پیشبینیهای موجود در اساسنامه آژانس درباره سوانح طبیعی ادامه داد، «تنها موردی که از ابتدا به عنوان یک وضعیت غیرقابل قبول پیشبینی شده، حمله نظامی به سایت هستهای تحت نظارت آژانس است؛ اما اکنون که چنین حملهای رخ داده، آژانس سکوت کرده و این سکوت بنیان حقوقی نظارت را متزلزل میکند». این تحلیلگر حوزه سیاست خارجی تأکید میکند که «ایران بهطور اصولی دنبال تنشزایی نبوده و آنچه امروز به عنوان تشدید تنش دیده میشود، حاصل فشار سه کشور اروپایی، آمریکا و مهمتر از همه لابی قدرتمند اسرائیل است.» قرباناوغلی به هفت صبح میگوید که «گروسی برخلاف ادعای غیرسیاسی بودن کاملاً جانبدارانه عمل کرده، چه در گزارش پیشین که زمینهساز حمله شد و چه در گزارش تازهای که به صدور قطعنامه جدید انجامید.»
به اعتقاد او، «اسرائیل از ابتدا بزرگترین مخالف هرگونه تفاهم بین ایران و غرب بوده و از دوران مذاکرات منتهی به برجام تا امروز و در همین راستا هم تلاش کرده که ایران همیشه در قالب یک «پرونده امنیتی» در آژانس و شورای امنیت باقی بماند». سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی با یادآوری ادعاهای غلط و بزرگنماییهای متعدد نتانیاهو و همچنین اطلاعات نادرستی که به ترامپ داده شد، تصریح کرد که «هدف اصلی این جریان این است که موضوع هستهای ایران هیچگاه به تفاهم نرسد و ایران همچنان به عنوان «تهدیدی دائمی» در منطقه معرفی شود.»
قرباناوغلی در پاسخ به این پرسش که غرب اکنون چه برنامهای پس از صدور قطعنامه در شورای حکام دارد، معتقد بود که «فعالسازی پرونده ایران در شورای امنیت خواسته ای است که اسرائیل بهشدت دنبال آن است و لابی آن نیز در اروپا و آمریکا فشار مضاعف وارد میکند». او یادآوری میکند که «خروج ترامپ از برجام نیز تنها نتیجه نفوذ همین لابی بود و اکنون نیز همان مسیر دنبال میشود تا ایران در وضعیت تعلیق دائمی باقی بماند.»
اما در تحلیل راه خروج از وضعیت کنونی، این تحلیلگر سیاست خارجی اعتقاد دارد که «نخستین گام این است که ایران در بالاترین سطح، از نماینده خود در وین تا سخنگوی رسمی و رئیسجمهور، اعلام کند همچنان به همکاری کامل پادمانی با آژانس متعهد است». به تعبیر میرکل پیشین آفریقای وزارت خارجه، «همکاری با آژانس باید ادامه یابد، اما ایران باید یک نکته کلیدی را بهصراحت مطرح کند؛ اینکه سایتهایی که مورد حمله قرار گرفتهاند، مفاهیم حقوقی جدیدی یافتهاند و پیش از هرگونه بازدید یا مطالبه جدید، باید وضعیت حقوقی این سایتها در نهادهای بینالمللی تعیین تکلیف شود.» قربان اوغلی اضافه میکند که «حمله به سایت تحت نظارت آژانس نهتنها با مبانی حقوق بینالملل ناسازگار است، بلکه مسئولیتهای جدیدی از نظر ایمنی، پیامدهای احتمالی و آثار حقوقی ایجاد میکند که آژانس موظف است درباره آن موضعگیری و اقدام کند.»
دیپلمات پیشین کشورمان با اشاره به اینکه «ترامپ با حماقت خود» مسئولیت حمله خرداد ماه به ایران را رسماً بر عهده گرفت، این اعتراف را فرصتی حقوقی برای تهران میداند؛ فرصتی که باید از طریق نهادهایی مانند دیوان داوری، دادگاه لاهه یا مجاری حقوقی سازمان ملل پیگیری شود. لذا او توصیه میکند که «ایران علاوه بر توان داخلی، از حقوقدانان برجسته کشورهایی مانند آفریقای جنوبی، پاکستان یا بنگلادیش نیز بهره بگیرد تا یک پرونده حقوقی قدرتمند علیه اقدام غیرقانونی شکل دهد.»
در جمعبندی، قرباناوغلی تأکید دارد که «ایران باید همکاری با آژانس را ادامه دهد اما در عین حال باید روشن سازد که سایتهای مورد حمله، تا تعیین تکلیف حقوقی، نمیتوانند مانند گذشته مشمول همکاری باشند.» با چنین برداشتی، او این مسیر را راهی توصیف می کند که «برای خروج از وضعیت فعلی بدون تنشزایی، همراه با حفظ حقوق ایران و جلوگیری از استمرار روندی که به زیان ایران و به سود مخالفان منطقهای آن طراحی شده است.»
لایحه بیمه رانندگان تاکسیهای اینترنتی پس از ماهها بحث و جدل به مجلس رسیده است؛…
بر اساس برآوردهای رسمی، ممنوعیت واردات لوازم خانگی باعث شده که سالانه تا ۱.۵ میلیارد…
با وجود افشاگریهای مجلس و دستگاههای نظارتی درباره فساد گسترده ارزی، هنوز هیچ نهادی حاضر…
اجرای بدون مجوز مهران مدیری از ترانه ماندگار «سوغاتی» در کنسرت دوبی، موجی از واکنشها…
در حالی که هیچ گفتوگوی رسمی میان ایران و آمریکا جریان ندارد، فضای مجازی فارسیزبان…
ایرج بسطامی تنها یک آوازخوان نبود؛ او پژواک کویر بم بود که در مکتب شجریان…