به گزارش سرمایه فردا، رهبر معظم انقلاب همین یک سال پیش، شهریور ۱۴۰۴ بود که با اشاره به شکست رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان الاقصی فرمودند «این شکست با عصبانیت و وحشیگریها جبران نمیشود بلکه اینگونه اقدامات باعث بیآبرویی بیشتر رژیم صهیونیستی و آمریکا و حتی بیآبرویی فرهنگ و تمدن غرب شده است.». حال پس از یک سال هم رئیس جمهور آمریکا و هم اندیشکدههای مطرح رژیم صهیونیستی اذعان دارند که ادامه این جنایات و وحشیگریها پایههای امنیت رژیم صهیونیستی و از منظری کلانتر تمدن غرب و آمریکا را به لرزه درآورده است.
برای دههها، اتحاد راهبردی ایالات متحده با صهیونیستها بر پایهی بنیادی گسترده از منافع مشترک، ارزشهای بهظاهر همسو و پیوندهای امنیتی عمیق استوار بود. این رابطه که زمانی بهعنوان «رابطهای ویژه» توصیف میشد، به ضرب و زور رسانه و هالیوود از پشتیبانی قابلتوجهی در میان عموم مردم آمریکا، نخبگان سیاسی و نهادهای حکومتی برخوردار بود. با این حال، در سالهای اخیر و بهویژه با شتابگیری جنگ غزه، شاهد تحولی شگرف در افکار عمومی آمریکا و نگرش نخبگان سیاسی این کشور نسبت به رژیم اسرائیل هستیم. این تغییرات که ابتدا در حزب دموکرات مشهود بود، اکنون حتی پایههای سنتی حمایت در حزب جمهوریخواه را نیز تحت تأثیر قرار داده است. یادداشت تحلیل اندیشکده اسرائیلی مطالعات امنیت ملی (INSS) با عنوان «تهدیدی راهبردی: افول جایگاه اسرائیل در ایالات متحده» در ۱۲ شهریور جاری میکوشد تا ابعاد این دگرگونی، ریشههای آن و پیامدهای بالقوه برای آیندهی روابط دو کشور را بررسی کند:
دادههای نظرسنجیهای معتبر، تصویری گویا از افول حمایت افکار عمومی آمریکا از اقدامات اسرائیل ارائه میدهند. در ژوئیه ۲۰۲۵، موسسه گالوپ گزارش داد که تنها ۳۲ درصد از آمریکاییها با اقدامات نظامی اسرائیل در غزه موافق هستند. این رقم در مقایسه با نظرسنجی مشابه در سپتامبر ۲۰۲۴، ۱۰ واحد درصد کاهش را نشان میدهد. در مقابل، ۶۰ درصد از پاسخدهندگان با این اقدامات مخالف بودند.
این نظرسنجی که همزمان با مذاکرات آتشبس و پس از تجاوز رژیم به ایران انجام شد، شکاف عمیق حزبی را نیز آشکار کرد: تنها ۸ درصد از دموکراتها، در مقابل ۷۱ درصد از جمهوریخواهان و ۲۵ درصد از مستقلها، از اقدامات نظامی اسرائیل حمایت کردند. نکتهی قابلتوجه، افول حمایت در میان جوانان همهی جناحها بود؛ تنها ۹ درصد از آمریکاییهای ۱۸ تا ۳۴ سال از اقدامات اسرائیل در غزه حمایت کردند.
بر اساس تحلیل این اندیشکده صهیونیستی این آمارها تنها بازتاب انتقاد از یک جنگ نیست، بلکه نشاندهندهی یک تغییر تاریخی عمیقتر است. در گذشته، حمایت از اسرائیل تقریباً در بین دو حزب اصلی آمریکا برابر بود، اما در ربع قرن گذشته، این شکاف بهطور پیوسته گستردهتر شده است. این تحول همزمان شده است با:
۱. تغییر ایدئولوژیک در احزاب: حزب دموکرات به سمت پذیرش گفتمانهای مترقیتر در حوزهی عدالت اجتماعی حرکت کرده که در آن مسئلهی فلسطین به بخشی از این مبارزهی گستردهتر تبدیل شده است. در مقابل، حزب جمهوریخواه به سمت ملیگرایی و اولویت دادن بیقیدوشرط به منافع آمریکا («اول آمریکا») حرکت کرده است.
۲. سیاسیشدن مسئلهی اسرائیل و فلسطین: نگرش به اسرائیل از یک موضوع اجماع ملی فراتر رفته و به یک «نشانگر هویتی» برای وابستگان حزبی تبدیل شده است. حمایت یا مخالفت با اسرائیل اکنون اغلب نشاندهندهی تعلقات حزبی فرد است. دورهی ریاستجمهوری ترامپ این روند را تشدید کرد. وی با سیاستهای یکجانبهگرایانه و اعلامیهی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، بهطور آشکاری از جناح راست اسرائیل حمایت کرد و در عمل، اسرائیل را به میدانی در جنگ فرهنگی داخلی آمریکا تبدیل نمود. در دورهی بایدن، اگرچه دولت از اسرائیل حمایت کرد، اما انتقاد از رفتار نظامی این کشور در غزه، بهویژه در مورد تلفات غیرنظامیان، در پایگاه حزب دموکرات شدت گرفت.
اگرچه دولت بایدن در طول جنگ چندجانبهی اسرائیل، حمایتهای همهجانبهی نظامی، دیپلماتیک و حتی مداخلهی مستقیم ضد ایران را ارائه کرد، اما بازگشت ترامپ به کاخ سفید، رهبری دموکراتها را مجبور به نزدیکی بیشتر به پایگاه حزبی خود کرده است. در ژوئیهی ۲۰۲۵، چهل سناتور دموکرات خواستار ازسرگیری مذاکرات آتشبس شدند و چند روز بعد، اکثریت آنها به قطعنامههای نمادین سناتور برنی سندرز برای محدود کردن فروش تسلیحات به اسرائیل رأی مثبت دادند. حتی جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی سابق بایدن، از دموکراتهای کنگره خواست تا علیه انتقال تسلیحات به اسرائیل رأی دهند.
این انتقادات عمیق، بازگشت به سطح تعهد گذشتهی حزب دموکرات به اسرائیل را برای رهبران آینده بسیار دشوار خواهد کرد. بهویژه که رفتار دولت اسرائیل، نه تنها به دلیل جنگ، بلکه به دلایل زیر به افول حمایت از این رژیم دامن زده است:
رئیسجمهور ترامپ و دولت او کماکان از اسرائیل حمایت گستردهی نظامی و دیپلماتیک به عمل میآورند. تصمیم ترامپ برای هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران در نطنز و فردو، بیان روشنی از این حمایت بود. با این حال، انتقادات در درون حزب جمهوریخواه نیز در حال افزایش است. اگرچه جناح راست آمریکا عموماً از اسرائیل حمایت میکند، اما بسیاری از محافظهکاران جوانتر، گفتمان «اول آمریکا» را پذیرفتهاند که ارزش اتحادهای سنتی و کمکهای خارجی، از جمله به اسرائیل، را به چالش میکشد.
فعالان و رسانههای راستگرا، همچون تاکر کارلسون، علیه نفوذ بیش از حد گروههای فشار طرفدار اسرائیل مانند آیپک هشدار داده و آنها را به سوق دادن آمریکا به جنگ برای منافع اسرائیل متهم میکنند. اگرچه اکثریت نهادهای حاکمیتی جمهوریخواه به حمایت از اسرائیل متعهد ماندهاند، اما برخی از اعضای کنگره از این جریان جدا شدهاند، از جمله مارجوری تیلور گرین که اسرائیل را به ارتکاب نسلکشی در غزه متهم کرد.
بدین ترتیب، شکافی بین رهبری حزب که کماکان قویاً از اسرائیل حمایت میکند، و بخشی از پایگاه حزبی، رهبران کنشگر و نمایندگان کنگره که تنها در صورت همسو بودن اقدامات اسرائیل با منافع مستقیم آمریکا حامی آن هستند، در حال شکلگیری است. فرسایش حمایت حتی در جامعهی انجیلی نیز فشار مضاعفی بر رهبری حزب وارد آورده است.
جامعهی یهودیان آمریکا، که همواره ستون اصلی حمایت از اسرائیل بوده، نیز دچار تردید و دودلی شده است. یک نظرسنجی در می ۲۰۲۵ نشان داد که احساس ارتباط با اسرائیل بلافاصله پس از حملات ۷ اکتبر به ۸۲ درصد رسید، اما اکنون به ۶۹ درصد (سطح پیش از جنگ) کاهش یافته است.
سازمانهای بزرگ یهودی عموماً از انتقاد عمومی از مدیریت جنگ خودداری کردهاند، اما اردوگاه لیبرال به رهبری جنبش ریفورم یا اصلاح، با صدور بیانیهای قوی «گرسنگی فراگیر در غزه» را محکوم کرد. حتی یک سازمان میانهرو و تأثیرگذاری مانند کمیتهی یهودیان آمریکا (AJC) نسبت به «ریسکهای عمیق» عملیات گسترشیافته در غزه هشدار داد. همه اینها نشان میدهد در پشت صحنه، رهبران یهودی از «بحرانی بیسابقه» در جایگاه اسرائیل در آمریکا سخن میگویند.
وضعیت کنونی اسرائیل در ایالات متحده را میتوان به غلطیدن بر لبهی پرتگاه تشبیه کرد. اگرچه بخشی از پایگاه سنتی حمایت عمدتاً جمهوریخواهان مسنتر هستند، پایدار مانده، اما افول حمایت در میان دموکراتها، مستقلها و حتی بخشهایی از جمهوریخواهان، زنگ خطری جدی برای امنیت ملی اسرائیل محسوب میشود. اسرائیل اکنون خود را وابسته به رئیسجمهوری غیرقابلپیشبینی و حزبی جمهوریخواه میبیند که روزبهروز شکنندهتر، پراکندهتر و چندپارهتر میشود.
این روندها تنها بازتاب انتقاد از کنش سیاسی-نظامی اسرائیل نیست، بلکه نشاندهندهی تغییر در ارزشها و اولویتهای جامعهی آمریکا است. کاهش همبستگی دوحزبی در قبال اسرائیل میتواند به تواناییهای راهبردی و عملیاتی آن آسیب زده، انعطاف دیپلماتیکش را محدود کرده و آن را در برابر چالشهای منطقهای آسیبپذیرتر کند. بنابراین، فرسایش حمایت آمریکا تنها یک مسئلهی سیاسی نیست، بلکه تهدیدی ملموس برای امنیت اسرائیل است.
توانایی گروههای فشار طرفدار اسرائیل برای مقابله با این تهدید محدود شده است، همانگونه که ترامپ خود به آن اذعان کرد. در این واقعیت جدید، اسرائیل نیازمند یک راهبرد ویژه و دقیق برای جلوگیری از آسیب بیشتر و تضمین تابآوری راهبردی و دیپلماتیک آینده است. یک راهبرد ارتباطاتی که بهطور شفاف به تغییرات واقعی در سیاستها گره نخورده باشد، قادر به متوقف کردن افول شدید جایگاه اسرائیل نخواهد بود. بدون برداشتن گامهای عینی برای پایان دادن به جنگ غزه، اسرائیل در بازیابی موقعیت خود نزد افکار عمومی و رهبری سیاسی آمریکا با دشواری فراوان روبرو خواهد بود.
بازسازی حمایت آمریکا زمانبر خواهد بود، اما اسرائیل هنوز متحدان مهمی در میان یهودیان آمریکا، شهروندان مسنتر، مسیحیان انجیلی و محافظهکاران دارد. برای ساختن بر این بنیاد و احیای حمایت دوحزبی، اسرائیل باید فوراً گامهای زیر را در پیش گیرد:
۱. ارائهی یک برنامهی شفاف با اهداف سیاسی-امنیتی، زمانبندی و نقاط هدف مشخص که نشاندهندهی عزم برای پایان دادن به کارزار نظامی در غزه باشد، نه تداوم آن.
۲. اجازهی ورود گستردهی کمکهای بشردوستانه (غذا، دارو، سوخت) به غزه و گزارشدهی شفاف به کنگره و مردم آمریکا دربارهی اقدامات انجامشده برای کاهش آسیب به غیرنظامیان.
۳. برقراری مجدد کانالهای مستقیم گفتوگو با رهبری حزب دموکرات و همچنین افزایش تعامل با جامعهی یهودی، جامعههای مترقی و گروههای دانشجویی برای کاهش احساس بیگانگی و تقویت این درک که اسرائیل به دغدغههای اخلاقی حامیان دموکرات گوش میدهد!.
۴. نشان دادن آمادگی برای پیشبرد ابتکارات سیاسی (مانند تقویت حکومت خودگردان فلسطین یا مشارکت در یک فرآیند منطقهای تحت حمایت آمریکا) بهعنوان proof of commitment (گواهی بر تعهد) برای پیشبرد یک راهحل آینده برای مسئلهی فلسطین، بهجای رضایت به مدیریت مداوم درگیری.
آیندهی روابط اسرائیل و آمریکا به توانایی اسرائیل در تطبیق با این چشمانداز جدید سیاسی-اجتماعی در آمریکا و اتخاذ رویکردی مسئولانهتر و آیندهنگر بستگی دارد.
نویسنده: ماشااله ذراتی
یکی از مهمترین چالشهای حقوقی در قانون نظام مهندسی، تفسیرهای متضاد از بند ۵ ماده…
رئیس انجمن گردشگری سلامت استان تهران، در چهارمین همایش گردشگری سلامت با انتقاد از عملکرد…
در حالیکه برخی منابع اقتصادی هزینه برق استخراج هر بیتکوین در ایران را حدود ۱۳۰۰…
در حالیکه سهم مسکن از هزینه خانوارهای شهری به رکورد بیسابقه ۴۳.۷ درصد رسیده، شورای…
با وجود فضای پرتنش سیاسی و نگرانی ناشی از مکانیسم ماشه، رفتار اخیر بازار نشان…
سالار صفائی، فعال بازار سرمایه، در یادداشتی تحلیلی از تجربه شخصی خود در مواجهه با…