قتل در خشونت خانگی

قتل در خشونت خانگی

صبح دهم آذر، پیکر بی‌جان رضا میرزایی، همسر مرضیه یونسی ـ سرپرست تعزیرات حکومتی استان همدان ـ در خانه خانوادگی کشف شد. قتلی که به دست پسر ۲۸ ساله خانواده و در حمایت از مادر رخ داد، بار دیگر مسئله خشونت خانگی و پیامدهای پنهان آن را به صدر بحث‌های اجتماعی و حقوقی کشاند.

به گزارش سرمایه فردا،  صبح روز پنجشنبه دهم آذرماه، خانه‌ای در همدان صحنه جنایتی شد که افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. پیکر خون‌آلود رضا میرزایی، همسر مرضیه یونسی ـ یکی از بانوان شناخته‌شده و سرپرست تعزیرات حکومتی استان ـ در خانه کشف شد. یونسی که سال‌ها در جایگاه اجتماعی مهمی فعالیت داشت، پیش‌تر بارها با چهره کبود در محل کار دیده شده بود، اما کمتر کسی تصور می‌کرد خشونت خانگی در زندگی او به چنین سرانجامی برسد. هم‌زمانی این قتل با کاهش سقف مجازات کیفری مهریه و معطلی طولانی‌مدت لایحه امنیت زنان، اهمیت ماجرا را دوچندان کرد و این پرسش را پیش آورد که اگر زنی با چنین موقعیت اجتماعی قربانی خشونت خانگی شود، وضعیت دیگر زنان چگونه خواهد بود؟

تحقیقات اولیه نشان داد مقتول پیش از حادثه با پسر ۲۸ ساله‌اش درگیر شده بود. پلیس در مدت کوتاهی متهم را بازداشت کرد. او در همان برخورد نخست انگیزه خود را دفاع از مادرش عنوان کرد. دادستان عمومی و انقلاب مرکز همدان نیز اعلام کرد که جوانی ۲۸ ساله در جریان اختلافات خانوادگی پدر خود را با سلاح سرد مورد حمله قرار داده و قربانی به دلیل شدت جراحات در بیمارستان جان باخته است.

ماجرا اما پیچیده‌تر از یک درگیری ساده بود. نزدیکان خانواده روایت کردند که اختلافات زن و شوهر سال‌ها ادامه داشته و حتی در دهه هشتاد، همسایگان بارها شاهد دعواهای شدید و خشونت خانگی بوده‌اند. یکی از همسایه‌های قدیمی گفت: «بارها دیدیم که خانم خانه با صورت کبود در محل کار حاضر می‌شد.» این نشانه‌ها حاکی از استمرار خشونت در سال‌های اخیر بود.

روز حادثه، یونسی پس از درگیری تازه با همسرش خانه را ترک کرده و به هتل رفته بود. فرزند ارشد خانواده پس از اطلاع از وضعیت مادر، تصمیم گرفت در حمایت از او با پدرش روبه‌رو شود. او برای کشاندن پدر به خانه، برادر کوچک‌تر را وادار کرد پیامی بفرستد و وانمود کند حالش خوب نیست. رضا میرزایی با تصور بیماری فرزند وارد خانه شد، اما در همان لحظه با پسر بزرگش درگیر شد و در جریان نزاع با ضربات چاقو جان باخت.

دوستان نزدیک متهم نیز از فشارهای روانی او سخن گفتند. یکی از آنان اظهار داشت: «او جوان بدی نبود، تلاش می‌کرد مستقل باشد، اما مشکلات خانوادگی هر روز اشکش را درمی‌آورد. بارها پیش آمد که پشت در خانه خوابید چون پدرش حتی موتور او را قفل کرده بود.» دیگری گفت: «پدرش مردی مذهبی و معلمی محترم بود، اما اختلافاتشان آن‌قدر شدید بود که همیشه از رفتار پدرش شکایت داشت.»

اکنون رسیدگی قضایی به این پرونده ادامه دارد تا ابعاد پنهان ماجرا روشن شود. قتلی که در ظاهر دفاع از مادر بود، اما در عمق خود بازتابی از سال‌ها خشونت خانگی و فشارهای انباشته‌ای است که سرانجام به جنایتی خانوادگی ختم شد.

google is broken

دیدگاهتان را بنویسید