ظرفیت‌های بازار سرمایه برای تحقق مشارکت اقتصادی

ظرفیت‌های بازار سرمایه برای تحقق مشارکت اقتصادی

به گزارش سرمایه فردا، ظرفیت‌های بازار سرمایه برای تحقق مشارکت اقتصادی یکی از مهمترین عواملی بوده که در روزهای اخیر کارشناسان اقتصادی به آن پرداخته اند.

رضا روحی درباره ظرفیت‌های بازار سرمایه برای تحقق مشارکت اقتصادی در یادداشتی به آن اینگونه پرداخت است. تقریبا از انتهای دهه ۸۰ تاکنون نام گذاری تمامی سالها با کلید واژه اقتصاد بوده است. زیرا نقطه ضعف دهه های اخیر موضوعات اقتصادی بوده است.

حال اینکه بعد از نامگذاری‌ها چه میزان اقتصاد در جهت آن موضوع نامگذاری شده گام برداشته شده و تا چه حد موفقیت حاصل شده خودش یک سوال است.
سال ۱۴۰۳ با عنوان جهش تولید با مشارکت مردم نام گذاری شده است. اما اگر قرار باشد گام هایی در تحقق این عنوان برداشته شود. باید در چه مسیر درستی ریل گذاری صورت گیرد!؟ برای تحقق یافتن جهش تولید از طریق مشارکت مردمی سه مسیر اصلی وجود دارد.
۱-اعطای اعتبارات و تسهیلات از طریق شبکه بانکی به بنگاه های اقتصادی نیاز است. زیرا در جهت سرمایه در گردش و استفاده از ظرفیت های خالی بنگاه‌ها یا در جهت ایجاد سرمایه جدید برای اجرای طرح‌های توسعه جدید است. در نهایت افزایش تولید ‌که این امر مستلزم در دسترس قرار گرفتن منابع جدید برای بانک‌ها از طریق ایجاد سپرده های بانکی از جانب مردم است. در واقع این مورد یعنی اصل ساده حسابداری که ایجاد دارایی توسط بنگاه‌ها از طریق بدهی است.

تامین نقدینگی توسط بنگاه‌های اقتصادی

۲- تامین نقدینگی توسط بنگاه‌های اقتصادی از طریق بازار سرمایه با پذیره نویسی‌های عمومی از آورده نقدی سهامداران یا روش صرف سهام با سلب حق تقدم است. در واقع این مورد یعنی ایجاد دارایی از طریق بخش حقوق صاحبان سهام.
۳- ایجاد بنگاه‌های جدید اقتصادی بویژه بنگاه های زود بازده به عنوان موتور پیشران اقتصاد در کشورهای توسعه یافته است. این امر نیز مانند مورد اول نیازمند حمایت شبکه بانکی با اعطای تسهیلات با نرخ بهره پایین و سررسید بلندمدت با ایجاد تنفس یکساله در پرداخت است.
اما بررسی هر یک از موارد فوق نشان می دهد؛ در مورد اول یعنی اعطای تسهیلات از طریق شبکه بانکی با توجه به نرخ بهره حقیقی منفی جذب منابع نقدینگی از طریق سپرده گذاری موثر نیست. زیرا در شرایط عدم چشم انداز مثبت اقتصادی و برقرار بودن انتظارات تورمی امکان پذیر نیست. شکست خوردن سیستم بانکی در جذب منابع جدید با انتشار گواهی سپرده ۳۰ درصدی در بهمن ماه موید و موکد این موضوع است.تامین نقدینگی توسط بنگاه‌های اقتصادی

تحقق شعار سال با مشارکت مردم از طریق بازار سرمایه و تزریق نقدینگی به عنوان سرمایه در گردش یا ایجاد طرح های توسعه جدید نیازمند رونق بازار سرمایه است. این اقدام توسط دولت و زیرمجموعه های دولت و جلب اعتماد از دست رفته است. تا بتوان فرصت سوزی بزرگی که با بی تدبیری حاکمیت در سال ۹۹ اتفاق افتاد جبران شود.

سیاست انقباضی بانک مرکزی در کنترل اعتباردهی

همچنین سیاست انقباضی بانک مرکزی در کنترل اعتباردهی بانک‌ها وجود دارد. تاکید مسئولان بانک مرکزی بر تداوم این سیاست در سال جاری تحقق شعار سال را با مسیر اول اشاره شده با مشکل اساسی مواجه می کند.
منهای موارد فوق با افزایش نرخ بهره، متناسب با آن هزینه بهره تسهیلات نیز افزایش یافته است. در عمل اعطای اعتبار توسط بانک‌ها برای ارائه تسهیلات با نرخ پایین و سر رسید بلندمدت امکان پذیر  نیست. از طرف دیگر نیز برای بنگاه های اقتصادی در شرایط رکودی حاکم، اخذ تسهیلات با نرخ های بالا توجیه پذیر نیست. و بازپرداخت آن با هاله ای از ابهام مواجه است.
در مورد دوم یعنی تحقق شعار سال با مشارکت مردم از طریق بازار سرمایه و تزریق نقدینگی به عنوان سرمایه در گردش یا ایجاد طرح های توسعه جدید نیازمند رونق بازار سرمایه است. این اقدام توسط دولت و زیرمجموعه های دولت برای جلب اعتماد از دست رفته ممکن است. تا بتوان فرصت سوزی بزرگی که با بی تدبیری حاکمیت در سال ۹۹ اتفاق افتاد جبران شود.

بهترین مسیر برای جهش تولید

باید پذیرفت که بهترین مسیر برای جهش تولید استفاده از ظرفیت های گسترده بازار سرمایه است. متاسفانه بدلیل اعمال نظر اشتباه برخی تئوریسین های اقتصادی بسیار مغفول مانده است.
یکی از بهترین ظرفیت های بازار سرمایه در راستای این مورد، استفاده از ظرفیت شرکت‌های پروژه محور است.
در مورد سوم یعنی تحقق شعار سال از طریق بنگاه های زودبازده باید گفت که این امر که از سال ۱۳۸۵ ترویج یافت. اما بدلیل باگ‌های زیاد به نتیجه ای مقبول نرسید. و تقریبا ۶۰ درصد منابع تخصیص یافته دچار انحراف شده است. در مسیری به غیر از تولید و اشتغال هزینه شد.
همچنین این مسیر به منابع بالایی نیاز داشته که شبکه بانکی توانایی تامین آن را نخواهد داشت و به ثمر رسیدن اعطای تسهیلات به بنگاه های زود بازده نیز با تجربه تلخ گذشته مبهم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *