زخم‌های ناتمام وحشی

زخم‌های ناتمام وحشی

در میان تولیدات پرشمار شبکه نمایش خانگی، «وحشی» همچنان اثری است که می‌تواند مخاطب را به گفت‌وگویی جدی دعوت کند. فصل دوم این سریال با فضاسازی سرد و خشن، تدوین پرتعلیق و بازی‌های متفاوت، استانداردی بالاتر از میانگین آثار مشابه دارد؛ اما شخصیت اصلی آن، داوود اشرف، هنوز به بلوغ روایی نرسیده و همین خلأ، بزرگ‌ترین چالش در مسیر ماندگاری سریال است.

به گزارش سرمایه فردا، «وحشی» بیش از آنکه یک محصول سرگرمی باشد، به آینه‌ای از روان آشفته شخصیت‌ها و زخم‌های اجتماعی بدل شده است. جهان این سریال با خشونت و اضطراب ساخته می‌شود، اما در لایه‌های زیرین خود پرسشی عمیق‌تر را مطرح می‌کند: آیا روایت می‌تواند شخصیت اصلی را از تعلیق دائمی بیرون بکشد و به سرانجامی روشن برساند؟ در حالی که بازیگران مکمل با نقش‌آفرینی‌های جسورانه جان تازه‌ای به قصه می‌دهند، داوود اشرف همچنان در میانه راه ایستاده است؛ شخصیتی نیمه‌کاره که اگر تکمیل نشود، می‌تواند تمام دستاوردهای بصری و اجرایی «وحشی» را به سایه ببرد. اینجاست که سریال، به جای صرفاً یک داستان، به آزمونی برای فیلمنامه و توانایی آن در خلق شخصیت‌های ماندگار تبدیل می‌شود.

در میان انبوه تولیدات شبکه نمایش خانگی، وحشی همچنان سریالی است که می‌توان با آن وارد گفت‌وگوی جدی شد؛ اثری که از سطح مصرفی عبور می‌کند و سودای درگیری ذهن مخاطب را دارد. پخش قسمت دوم فصل دوم، فرصت مناسبی است برای مکث دوباره بر جهانی که این سریال می‌سازد؛ جهانی خشن، پرتنش و آغشته به زخم‌هایی که آرام ترمیم نمی‌شوند. «وحشی» از نظر اجرا، میزانسن و ریتم، استانداردی بالاتر از میانگین آثار این حوزه دارد و همین ویژگی باعث شده همچنان در کانون توجه باقی بماند.

کارگردانی حساب‌شده، توجه به جزئیات بصری، فضاسازی سرد و بی‌رحم و تدوینی که ضرباهنگ سریالی را حفظ می‌کند، از «وحشی» اثری ساخته که می‌داند چگونه تعلیق را در دل روایت نگه دارد. سریال در ساخت جهان خود موفق است؛ لوکیشن‌ها کارکرد دراماتیک دارند، دوربین اغلب در خدمت روان آشفته شخصیت‌هاست و موسیقی، بیش از آنکه احساسات را تحمیل کند، فضای اضطراب‌آلود قصه را تشدید می‌کند. همین عناصر باعث شده «وحشی» همچنان سریالی قابل اعتنا باقی بماند.

 

داوود اشرف؛ شخصیتی که هنوز کامل نمی‌شود

با وجود این امتیازها، مهم‌ترین گره «وحشی» به شخصیت‌پردازی داوود اشرف بازمی‌گردد؛ نقشی که جواد عزتی ایفا می‌کند. عزتی آشکارا در پی ارائه بازی متفاوتی است؛ بازی‌ای کنترل‌شده، فروخورده و مبتنی بر سکوت و نگاه. با این حال، فیلمنامه مجال گسترش تدریجی این شخصیت را محدود کرده است. پس از یک فصل کامل و دو قسمت از فصل دوم، داوود اشرف هنوز برای مخاطب به شمایل نهایی خود نرسیده؛ شخصیتی معلق میان بلاهت و هوش، عشق و نفرت، انفعال و فوران خشونت.

در فصل اول، ضربه عاطفی ناشی از رفتار رها با بازی نگار جواهریان و مونولوگ‌های تلخ بیمارستان، نوید شکل‌گیری یک مسیر روانی عمیق را می‌داد. انتظار می‌رفت پس از پنج سال زندان، این نفرت در فصل دوم به لایه‌ای پیچیده‌تر و رادیکال‌تر بدل شود. با این حال، آنچه می‌بینیم بازگشت داوود به وضعیت استیصال و نوعی وابستگی عاطفی حل‌نشده است؛ مسیری که بیش از آنکه برآمده از منطق روان‌شناختی باشد، شتاب‌زده و ناتمام جلوه می‌کند. عزتی در اجرا کم نمی‌گذارد، اما شخصیت هنوز از درون کامل نشده و این خلأ، بزرگ‌ترین آسیب روایت است.

 

بازیگران مکمل؛ جایی که سریال نفس می‌کشد

در نقطه مقابل، «وحشی» در استفاده از بازیگران مکمل عملکرد قابل دفاعی دارد. محمد صابری با اجرایی دقیق و حساب‌شده، شخصیتی باورپذیر خلق می‌کند که در خدمت پیشبرد درام قرار دارد. بازی او بی‌اغراق و کنترل‌شده است و به فضا ضربه نمی‌زند.

اما نقطه درخشان قسمت دوم فصل دوم، حضور نوید پورفرج است؛ بازیگری که با جسارت، نقش خود را به مرزهای ناآرامی روانی می‌کشاند. پورفرج با اکت‌های عصبی، نگاه‌های ناپایدار و بدن‌مندی خاص، شخصیتی خلق می‌کند که هم تهدیدآمیز است و هم ترحم‌برانگیز. این نقش‌آفرینی، به‌ویژه در نسبت با داوود اشرف، نشان می‌دهد که سریال در حاشیه‌ها گاه جان‌دارتر از مرکز عمل می‌کند.

«وحشی» در فصل دوم همچنان سریالی است که می‌توان درباره‌اش نوشت و بحث کرد؛ اثری که استاندارد اجرا، فضاسازی و ریتم را جدی می‌گیرد و از کلیشه‌های رایج فاصله دارد. با این حال، اگر در ادامه فصل، شخصیت داوود اشرف به سرانجامی روشن‌تر نرسد، این تعلیق شخصیتی ممکن است به فرسایش دراماتیک بدل شود. «وحشی» ابزارهای لازم برای تبدیل شدن به یک سریال ماندگار را دارد؛ پرسش اصلی این است که آیا فیلمنامه در ادامه، به شخصیت اصلی اجازه بلوغ و تثبیت خواهد داد یا خیر.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید