همایش روز جهانی خاک در تهران با ارائه آمارهای تکاندهنده نشان داد که فرسایش و نابودی خاک، نهتنها امنیت غذایی بلکه زیست پایدار بشر را در معرض خطر جدی قرار داده است. کارشناسان بینالمللی هشدار دادند که تا سال ۲۰۵۰، ۹۰ درصد جمعیت جهان با تبعات از دست رفتن خاک مواجه خواهند شد و ایران نیز با بحرانهایی چون آتشسوزی جنگلهای هیرکانی، فرونشست زمین و طوفانهای گرد و غبار، بیش از پیش در معرض تهدید قرار دارد.
به گزارش سرمایه فردا، خاک، همان لایه نازک و خاموش زیر پای ما، امروز به یکی از حیاتیترین دغدغههای جهانی بدل شده است. برخلاف تصور عمومی که بحرانهای زیستمحیطی را بیشتر در قالب کمبود آب یا تغییرات اقلیمی میبیند، واقعیت آن است که خاک بهعنوان بستر اصلی تولید غذا و زیست انسان، در حال فرسایش و نابودی سریع است. این منبع ارزشمند که حاصل میلیونها سال فرآیند طبیعی است، اکنون در کمتر از یک نسل انسانی با تهدید نابودی روبهروست. هشدارهای کارشناسان در همایش روز جهانی خاک نشان داد که اگر نگاه ما به خاک صرفاً بهعنوان یک سطح بیجان باقی بماند، آیندهای بدون امنیت غذایی، بدون عدالت اجتماعی و بدون زیست پایدار در انتظار خواهد بود. خاک دیگر تنها مسئله کشاورزی نیست؛ خاک مسئله بقاست.
آمارهای تکاندهنده ارائه شده در همایش روز جهانی خاک بار دیگر یادآوری کرد که بشر به سرعت در حال از دست دادن منابع تجدیدپذیر خود است. آنجا که نمایندگان نهادهای بینالمللی یادآوری کردند که تا سال ۲۰۵۰، ۹۰ درصد مردم جهان درگیر تبعات از دست رفتن منابع خاک میشوند و طوفانهای گرد و غبار در حال دزدیدن فرصتهای زیست بشر هستند تا وقتی معاون آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی تذکر داد که در آتشسوزی جنگلهای هیرکانی، خاک ارزشمند دارای هوموس جنگلها از دست رفته و کسی به فکر این منبع ارزشمند نیست، نشان داد که وقت بسیار محدود است و شاید توان مالی برای جبران خسارات هم نداشته باشیم زیرا معاون آموزش سازمان محیط زیست منابع مالی مورد نیاز برای بازگرداندن حاصلخیزی خاک زاگرس را معادل ۵۰ درصد درآمدهای نفتی کشور اعلام کرد.
مراسم روز جهانی خاک با شعار «خاک سالم و مدیریت جامع حوضههای آبخیز شهری» دیروز در سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور برگزار شد و مباحث تکاندهنده مطرح شده در آن، حکایت از این داشت که فرصتهای زیست پایدار بشر تحت تاثیر سیاستهای نادرست، یکی پس از دیگری در حال از دست رفتن است.
در این مراسم اینگ اسرانگ رئیس دفتر یونسکو در تهران اعلام کرد که در سال ۲۰۵۰ به شرایطی میرسیم که ۹۵ درصد خاک با فرسایش مواجه میشود. او از تاثیرپذیری ۳.۲ میلیارد نفر در جهان از تبعات فرسایش خاک خبر داد و اعلام کرد که این رقم در سال ۲۰۵۰ به ۹۰ درصد جمعیت دنیا توسعه خواهد یافت.
به گفته اسرانگ، خاک سالم شهرهای سالم را رقم میزند. اگر خوب از آن مراقبت کنیم، آب را جذب و دمای هوا را تعدیل میکند اما اگر از آن غفلت کنیم، این کارکردها را نخواهد داشت. بنابراین باید هر سرمایهگذاری شهری تابآوری ما را تقویت کند.
زهرا گلشن کارشناس ارشد برنامهها دفتر توسعه سازمان ملل متحد UNDP که متن سخنرانی آیشانی نماینده مقیم UNDP در ایران را میخواند، داشتن شهر سالم و اقتصاد پویا بدون خاک سالم را غیر ممکن توصیف کرد.
در این متن، طوفانهای گرد و غبار نمونه روشن پیوند خاک، اقلیم و سلامت مردم توصیف شده بود. نویسنده با اشاره به وقوع این پدیده در ایران، طوفانهای گرد و غبار را نتیجه پدیده فرسایش خاک اعلام کرد که این روزها به چالش ملی تبدیل شده و فشار مضاعف بر نظام سلامت وارد میکند و مهاجرت جامعه محلی را تشدید خواهد کرد.
به اعتقاد نماینده UNDP با از دست رفتن خاک، بخشی از آینده، اشتغال، امنیت و عدالت اجتماعی را از دست میدهیم. خشک شدن هامون بخشهایی از بسترهای آبی را به کانون گرد و غبار تبدبل کرده است و اگر روی حفظ خاک و بازگرداندن پوشش گیاهی حرکت نکنیم، فرصت بازسازی را از دست میدهیم.
او تاکید کرد: طوفانهای گرد و غبار فقط خاک را جابهجا نمیکنند بلکه فرصتها را جابجا میکنند. هر خاکی که جابجا میشود، میتوانست محلی برای تولید باشد. پنجره فرصت بسیار محدود است. اگر برای حوضههای آبخیز سرمایهگذاری کنیم، زمینه توسعه اقتصاد سبز و تابآوری را فراهم میکنیم.
در همین روزهایی که جنگلهای هیرکانی سخت درگیر حریق است، فرصتی دست داد تا صفدر نیازی معاون آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی در همایش روز جهانی خاک یادی از بخش مغفول مانده جنگل کند.
او گفت: با آتشسوزی جنگلها، لطمات زیادی به کشور وارد شد. درختان زیادی سوختند اما کسی نگفت که چقدر خاک از بین رفت. در این آتشسوزی، میلیونها سال ماده آلی خاک از بین رفت. جایی که آتش گرفت، خاکش را از دست داد اما به این موضوع به صورت جدی ورود نکردیم.
به گفته نیازی شرایط تغییر اقلیم در ایران بسیار جدی است و میزان بارشها از ۲۳۰ تا ۲۴۰ میلیمتر قبلی به ۱۳۰ میلیمتر رسیده است که وضعیت نگران کنندهای است. امسال مصرف آب بخش کشاورزی ۵۱ میلیارد متر مکعب ابلاغ شده و نمیدانیم که این رقم تخصیص مییابد یا نه.
«روسائو» رئیس مرکز آسیا و اقیانوسیه برای توسعه مدیریت اطلاعات بلایا نیز در سخنان خود از ایجاد مرکزی در ایران برای پایش حریق خبر داد. به گفته او، پیرو بازدید رئیس سازمان منابعطبیعی از مرکز اطفای حریق ایتالیا، راهاندازی یک مجموعه پایش حریق در زاگرس در دستور کار قرار گرفته است.
هادی کیادلیری معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست نیز در سخنان خود بازگرداندن حاصلخیزی خاک زاگرس را نیازمند صرف هزینهای معادل ۵۰ درصد درآمد نفتی کشور اعلام کرد.
به گفته او، خاک یک منبع غیرقابل جایگزین در مقیاس عمر انسانی است. آغاز بیش از ۹۵ درصد تولید انسان از خاک است و هر نوع کاهش در ذخایر خاک، مستقیما امنیت غذایی را تهدید میکند.
به گفته کیادلیری تغییر کاربری، فرسایش خاک، از دست رفتن حاصلخیزی خاک، آلودگی شیمیایی ناشی از مصرف کود و سموم شیمیایی و … مهمترین معضلات پیش روی خاک کشور است و برای حفظ این منبع ارزشمند، باید در رفتار جامعه تغییر بنیادی و اساسی رخ دهد. کلید این تغییر رفتار، آموزش است و باید در فرآیند آموزش، عاطفه و عشق به افراد انتقال داده شود. عاطفه انگیزه حرکت ایجاد میکند و به نظر میرسد که در این بخش خیلی کم کار شده باشد.
او همچنین پذیرش هر تغییر از سوی مردم را هم ضروری میداند زیرا معتقد است اگر بهترین ایده به جامعه ارائه شود اما از سوی جامعه پذیرفته نشود، این ایدهها بلااثر میشوند. بسیاری از ایدههای بزرگ در بسترهای نامناسب از بین رفتهاند بنابراین باید زمینه پذیرش ایده در جامعه را فراهم کنیم.
حسن فرطوسی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در تهران نیز یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود که خاک سالم را بخشی از میراث طبیعی و فرهنگی بشر و از ارکان پایداری زیستمحیطی، امنیت غذایی و توسعه پایدار اعلام کرد.
او پیوند میان خاک سالم و مدیریت جامع حوضههای آبخیز شهری را یک رابطه راهبردی و حیاتی توصیف کرد و هشدار داد: مدیریت ناصحیح خاک در مناطق شهری پیامدهایی چون تشدید سیلاب، آلودگی منابع آب، فرسایش و کاهش فضاهای سبز را به همراه دارد. در مقابل، رویکرد یکپارچه و علمی مدیریت آبخیز میتواند پاسخی مؤثر به این چالشها ارائه دهد.
رضا افلاطونی رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز با اشاره به عضویت ایران در «برنامه مشارکتی جهانی خاک» تصویب قانون حفاظت خاک و ابلاغ آیین نامه اجرایی آن را گام بلند کشور در نهادیه کردن حفاظت خاک اعلام کرد.
او از تعهد ایران برای ایجاد بانک اطلاعاتی خاک و اجرای عملیات آبخیزداری در مقیاس وسیع، خبر داد و حفاظت از خاک را پیشنیاز تحقق سند امنیت دانشبنیان غذا اعلام کرد.
افلاطونی با تاکید بر ضرورت عزم ملی و مشارکت تمام دستگاهها، بخش خصوصی و جوامع محلی، امیدوار است که با بهرهگیری از برنامههایی مانند GSP و IHP، زمینه برای تحولی بزرگ در مدیریت منابع طبیعی کشور فراهم شود.
البته مشکل اکوسیستم ایران تنها به آب و خاک برنمی گردد همین مشکلات باعث شده نزدیک به ۴۰ درصد از گونههای گیاهی کشور را طی دو قرن از دست دادهایم
لانههای اکولوژیک گونههای گیاهی کوچک شده و به همان نسبت جایگاه و رویشگاه این گونهها آب رفتهاست در حالی که فقط یک تعداد از گیاهان قابلیت فرار دارند.
کارشناسان میگویند انقراض انسان ساخت گونههای گیاهی طی دو قرن، ۴۰ درصد از گونههای گیاهی کشور را تحت تاثیر قرار داده است و امروز به دلیل دخل و تصرفهای گسترده، حرص و طمع و ویلاسازی در مناطق بکر کشور به همراه بهرهبرداریهای غیرمسئولانه بخش زیادی از گونههای گیاهی خود را از دست دادهایم. حبس آب پشت سدها نسل گیاهان ماندابی را با خطر جدی مواجه کرده و بلندمازو که هدف چکش جنگلبانها بوده، حال و روز خوشی ندارد.
صدای انقراض گونههای گیاهی ایران گویا به گوش هیچ کس نمیرسد. امروز تقریبا تمام مردم ایران میدانند که یوزپلنگ آسیایی در طبیعت ایران نفسهای آخر را میکشد اما هیچ کس نمیداند که چه بر سر گیاهان این کشور آمده است. گیاهان اولین حلقه از زنجیره غذایی حیات روی کره زمین را تشکیل میدهند ولی هیچ کس صدای لگدکوب شدن علفها و گونههای اندمیک ایران زیر پای صعودکنندگان به قله دماوند را نمیشنود. گیاهانی که بیصدا منقرض میشوند، به دنبال خود سایر زنجیره حیات را تحت تاثیر قرار میدهند اما مسئولان به جای آنکه حق حیات گیاهان را به رسمیت بشناسند و برای جلوگیری از انقراض آنها چارهای بیاندیشند، به دنبال راهکارهای مصنوعی برای تداوم نسل حیات وحش هستند.
درباره انقراض گونههای گیاهی به اندازه جانوران صحبت نمیشود اما ولی الله مظفریان عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور اطلاعات موجود در رابطه با روند انقراض گونههای گیاهی موجود در ایران، منطبق بر استانداردهای مد نظر اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) را مناسب توصیف میکند.
او که ۲۰ سال قبل با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست مطالعهای درباره وضعیت انقراض گونههای گیاهی انجام داده، این مطالعه را سه یا چهار سال قبل هم تکرار کرده و در گفتوگو با «هفت صبح» شرایط گیاهان ایران نسبت به گذشته را بحرانیتر توصیف میکند.
این عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور احتمال میدهد که طی تقریبا ۲۰۰ سال بیش از ۴۰ درصد از گونههای گیاهی ما نابود شدهاند. به لطف سیاستهای خودکفایی گندم و کاشت زیتون، خودخواهی برای تصاحب ارتفاعات و استقرار کاخها در ارتفاعات دو هزار و سه هزار در معرض تهدید جدی قرار دارند زیرا لانههای اکولوژیک گونههای گیاهی کوچک شده و به همان نسبت جایگاه و رویشگاه این گونهها آب رفتهاست در حالی که فقط یک تعداد از گیاهان قابلیت فرار دارند.
به لطف سدسازیها و تشدید خشکسالی دیگر چشمهای باقی نمانده که کنارش گیاهان ماندابی زندگی کنند. با این تفاسیر آیا گونههای ماندابی اندمیک ایران (گونههایی از گیاهان یک منطقه که در محدوده جغرافیایی مشخصی زندگی میکنند و نظیرشان در جای دیگری از جهان یافت نمیشود) در معرض خطر نابودی هستند؟ مظفریان در این رابطه توضیح میدهد: من فکر میکنم که گونههای ماندابی غیر اندمیک هم در معرض نابودی هستند. دریاچه هامون سیستان را در نظر بگیرید. در هامون سیستان حداقل ۱۵ گیاه آبزی وجود داشت. گونه «آب فنر » (Vallisneria spiralis) یکی از گونههای شاخص این تالاب بود که دیگر پیدا نمیشوند و در معرض خطر نابودی است زیرا این گیاه در مرداب انزلی هم رشد و نمو میکرد اما با گذراندن خط کمربندی از دل دریاچه انزلی، خیلی خبر موثقی از این گونه نداریم.
مظفریان درباره شرایط گونههای جنگلی ایران هم به طغیان آفات و بیماریها اشاره کرده و میگوید: ما متاسفانه در سالهای گذشته بخش بزرگی از جنگلهای شمشاد خزری را به علت آفات و بیماریها از دست دادیم. امروز هم با این اپیدمی که پیش آمده است و با تغییرات سطح زمین و بیمبالاتی درباره جنگل و اینکه هر لحظه شاهد آتشسوزی و مسایلی از این دست هستیم، دیگر هرچیزی ممکن است در معرض خطر نابودی قرار بگیرد.
او یکی از گونههای جنگلی در معرض نابودی را بلندمازو (Quercus castaneifolia) اعلام میکند و بر این باور است که امروز نه تنها جنگلهای خزر بلکه ناحیه زاگرس هم هر لحظه در معرض نابودی است. زیرا نگاه ما، نگاه بهرهبرداری غلط از منابع است.
وحید اعتماد دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران نیز درباره وضعیت انقراض گونههای گیاهی ایران به «هفت صبح» میگوید: انقراض و از بین رفتن گونهها در دورههای مختلف زمین شناسی بوده است ولی آنها بیشتر جنبه طبیعی داشتهاند. در حالی که امروز ما با انقراضهای انسان ساخت به علت بهرهبرداریهای بیش از حد مواجهیم. امروز قارچ ترافل از جنگل جمع شده و چرخه طبیعی این اکوسیستم را مختل میکند یا گیاهان مرتعی مورد تغذیه انسان در تمام کوهستانها ریشهکن میشوند.
به گفته این دانشیار گروه جنگلداری دانشگاه تهران تغییر اقلیم منشا انسانی دارد. ریشه کاهش بارندگی به مسئله آلودگی هوا، ریزگرد و بالا رفتن درجه حرارت به دلیل از بین رفتن پوشش گیاهی و مسدود کردن جریانهای رودخانهای باز میگردد.
او درباره انقراض گونههای جنگلی بر این باور است که از مدتها پیش که بهرهبرداری از جنگلها آغاز شده، صدای حذف برخی گونههای جنگلی از جمله شب خسب به گوش میرسد. درخت لیلکی در معرض خطر انقراض قرار میگیرد و پس از آن بیماری مرگ نارون در جنگل شیوع یافته و ملجها یکی پس از دیگری حذف میشوند.
او با اتکا به اظهارات قرقبانهایی که در جنگلها حضور داشتهاند، دخالت در توده جنگلی و تغییر شرایط رطوبتی اطراف درختان ملج را عاملی برای فراهم شدن شرایط شیوع بیماری مرگ نارون معرفی میکند. بعد از آن هم آفتی به جان شمشادها میافتد که در عرض دو سال از آستارا تا گلیداغی این گونه را تحت تاثیر قرار میدهد و تمام پایههای شمشاد خشک میشوند. اکنون در برخی مناطق جنگلی مثل پونل، یخکش یا جنگل خیرودکنار زادآوری شمشاد را میبینیم یا در دره کسیلیان که آب رودخانه از آن عبور میکند، شاهد شمشادهایی هستیم که هنوز سالم ماندهاند.
او عدم رعایت شرایط قرنطینه در کشور را زمینهساز ورود قارچها و باکتریهای بیماریزا به جنگلها معرفی میکند. ضمن آنکه محمولههای چوب با پوست، ممکن است سوسکهای چوبخوار و پوست خوار جدید را روانه جنگلها کند و گونههای زیادی را تحت تاثیر قرار دهد.
به گفته دانشیار گروه جنگلداری دانشگاه تهران دستکاری در طبیعت، کاهش بارندگی به دلیل از دست رفتن تاج پوشش و تغییر فرم بارش میتواند گونههای گیاهی را در معرض خطر انقراض قرار دهد.
حذف گونههای گیاهی خطری است که تداوم نسل گونههای جانوری ایران را هم تهدید میکند اما نه تنها برای کاهش مخاطرات انقراض گونههای گیاهی برنامهای نداریم بلکه به نظر میرسد که سازمان حفاظت محیط زیست حتی در مناطق حفاظت شده هم برنامه مدونی برای احیای پوشش گیاهی ندارد و به همین خاطر برای حفظ گونههای علفخوار، سالانه بخش زیادی از اعتبارات این سازمان صرف خرید علوفه برای تغذیه حیات وحش مناطق حفاظت شده میشود!
هر بار که بارانی میبارد، سیل راه میافتد و تنها نسخه ستاد بحران هم قلع و قمع درختان حاشیه رودخانههاست. درختان حاشیه رودخانهها در حالی قطع میشوند که اثرات مثبت آنها به اعتقاد کارشناسان بسیار بیشتر از اثرات منفی است و بهتر است مسئولان به جای آنکه فرمان قتل درختان حاشیه رودخانهها را امضا کنند، با مطالعه درست، در مکانهای مناسب برای تثبیت کناره رودخانهها اقدام به درخت کاری کنند
باز هم بارانهای حدی که حاصل روند تغییرات اقلیمی در دنیاست، گریبان استانهای مختلف ایران را گرفته است. هر بار که بارشهای سیل آسا رخ میدهد، نسخه قطع درختان حاشیه رودخانهها هم روی میز میآید تا با این نسخه میزان خسارات سیلاب کاهش یابد. مسئولان مدعی هستند که درختان در حاشیه رودخانهها میتوانند مثل مانع عمل کرده و اثر تخریبی سیلاب را بیشتر کنند. گاهی ریشه کن شدن درختان و ایجاد مانع در مسیر سیلاب بهانهای برای قطع زودهنگام درختان معرفی میشود و به هر حال هر بار بهانهای جور میشود تا درختان حافظ کناره رودخانهها قربانی شوند. اما کارشناسان درباره موجوداتی که در هر سیلاب فرمان قتلشان صادر میشود، نظر بسیار متفاوتی دارند.
محسن آرمین عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج در گفتوگو با «هفت صبح» با نگاه ریاضیات، مسئله وجود درختان در حاشیه رودخانهها را مورد بررسی قرار میدهد. از نظر ریاضیاتی آب با یک سرعتی حرکت میکند. یکی از پارامترهای سرعت آب ضریب زبری است که سرعت آب با این ضریب، نسبت عکس دارد. هرچه که این ضریب کاهش یابد یا به عبارت دیگر هرچه که مسیر سیلاب یا حاشیه رودخانه صیقلیتر بوده و موانع کمتری داشته باشد، آب با سرعت بیشتری حرکت میکند. در نتیجه میزان حجم آبی که در واحد زمان عبور میکند، افزایش مییابد یا به عبارتی آب گذری رودخانه یا مقطع عرضی آن بیشتر میشود. پس احتمال طغیان رودخانه به اطراف کمتر میشود.
البته مزیتهای دیگری که درختان حاشیه رودخانهها دارند، باعث میشود که آرمین محاسبات ریاضیاتی درباره ضریب زبری را رد کند. او میگوید: وقتی که آب سیلابی شد و به حد یا حجم سیلابی شدن رسید، دیگر چهار تا درختی که در گوشه و کنار رودخانه هست، خیلی نمیتواند به کاهش ضریب زبری کمک کند. این اصلا منطقی نیست که ما درختان حاشیه رودخانه را با هدف کاهش ضریب زبری و افزایش سرعت آب قطع کنیم. این پاک کردن صورت مسئله است. قطع درخت یک رفتار نادرست است. به نظر من قطع کردن درختان حاشیه رودخانه با آن نوع نگاه به هیچ عنوان توجیه ندارد اگرچه درخت میتواند یک مانع باشد.
به گفته این عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج درختی که در حاشیه رودخانهها وجود دارد در زمین ریشه دوانده و میتواند فرسایش کناری رودخانهها را کاهش دهد و از تخریب آن جلوگیری کند. بنابراین درخت نقش مثبت و مقاومتی بیشتری دارد، مگر اینکه پشت قضیه چیز دیگری باشد.
او تمایل برای دسترسی به اراضی حاصلخیز حاشیه رودخانهها را یکی از دلایلی میداند که میتواند منجر به قطع درختان شود.
آرمین هیچ توجیهی را برای اینکه درختان حاشیه رودخانهها را مثل مانع یا یک قطعه سنگ ببینیم، قابل قبول نمیداند و بر این باور است که این درختان خدمات اکوسیستمی دارند که وجودشان در حاشیه رودخانه را قابل قبول میکند.
از نگاه او، اگرچه درختان حاشیه رودخانه ممکن است روی سرعت آب تاثیر بگذارند اما از سوی دیگر نقشهای مثبت دیگری مثل تثبیت بستر و کناره رودخانه و خدمات اکوسیستمی مثل تثبیت کنارهها، افزایش نفوذپریری و کاهش فرسایش باعث میشود که برای حفظ این درختان تلاش کنیم.
محسن توکلی، عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام نیز در گفتوگو با «هفت صبح» با تشریح تاثیر حضور درختان حاشیه رودخانه بر ضریب زبری، یکی از مهمترین نقشهای این درختان را تثبیت کنارههای رودخانه توصیف میکند و معتقد است که این درختان نمیگذارند سیلاب، حاشیه رودخانهها را تخریب کند.
او نقش درختان در حاشیه رودخانهها را نقشی دوگانه توصیف میکند. این درختان از یک سو محافظان خوبی برای کنارههای رودخانه هستند و باعث میشوند که رودخانه طغیانی وارد دشتهای کناری نشود اما از سوی دیگر اگر درختان در بستر کف رودخانهها رشد کرده باشند، مانعی برای حرکت آب هستند و منجر به کاهش عبور آب از بستر رودخانه میشوند. بنابراین بهتر است اگر نهالی در بستر رودخانه بر اثر رشد بذر یا افتادن شاخه رشد کرده باشد، پاکسازی شود.
به اعتقاد توکلی، برای تثبیت کنارههای رودخانه هیچ سازهای مقاومتر از ریشه درخت نیست. افرادی که در گذشته این درختان را در کنارهها کاشتهاند، به این امید دست به کار شدهاند که مرزی بین رودخانه و زمینهای اطراف ایجاد کنند. بنابراین قطع درختان کنارههای رودخانه اقدامی اشتباه است ولی با کندن درختان بستر رودخانه ضریب زبری افزایش مییابد.
به گفته این عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام درختان بستر رودخانهها تعدادشان زیاد است اما اندازهشان کوچک است. گز، تاغ و بید بستر رودخانه را اشغال میکنند و ضریب زبری را بالا میبرند. مثل سرعتگیر در جاده عمل میکنند و سرعت آب را کم میکنند. بنابراین احتمال تخریب کنارهها افزایش مییابد.
او تاکید میکند: در دانشگاه کاشت درخت در کنارهها بهعنوان یکی از اولین و مهمترین قدمهای تثبیت کناره رودخانه تدریس میشود. اگر درختانی در حاشیه رودخانه وجود دارد باید تقویت شود و اگر هم نیست باید این درختان کشت شوند ولی بعضیها به دلایل مختلف چنین کاری را انجام نمیدهند.
با توجه به نقش مثبت درختان کنارههای رودخانهها، به خصوص ریشه این درختان که دهها متر سنگ و خاک بستر کناره را تثبیت میکند، معلوم نیست با کدام توجیه درختان حاشیه و بستر رودخانهها قلع و قمع میشوند و وزارت نیرو یک دیواره سبز را با سنگچینهای دست ساز بشر جایگزین میکند. اقدامی که طبیعت را دو بار تخریب میکند. بار اول درختانی که خدمات اکوسیستمی دارند را از حاشیه رودخانهها حذف میکند و در زمان سنگچین کردن هم بخشی از طبیعت تخریب میشود تا سنگهای مورد نیاز برای دیوارههای مصنوعی تامین شود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا