کشاورزی

گرانی زیرسایه سامانه‌ها

به گزارش سرمایه فردا، بازار ایران بارها نشان داده است که مشکل اصلی آن کمبود کالا نیست، بلکه نبود شفافیت در مسیر حرکت کالا و وضعیت انبارهاست. انبارها پر هستند، اما به دلیل نبود اتصال میان سامانه‌های گمرک، انبار، حمل‌ونقل و فروش، تصویر روشنی از موجودی و جریان کالا در دسترس نیست. همین مدیریت جزیره‌ای باعث شده هزینه‌های حمل‌ونقل و نگهداری افزایش یابد و کالاها در مسیرهای غیرضروری جابه‌جا شوند. این هزینه‌های اضافی در نهایت به قیمت نهایی منتقل می‌شود و فشار بیشتری بر مصرف‌کننده وارد می‌کند.

در چنین فضایی، یکی از مشکلات همیشگی بازار یعنی احتکار شکل می‌گیرد. وقتی مصرف‌کننده نمی‌داند چه میزان کالا در انبارها موجود است و عرضه به‌طور شفاف اعلام نمی‌شود، نگرانی از کمبود به وجود می‌آید. این نگرانی تقاضای بیش از حد ایجاد می‌کند و همین رفتار روانی زمینه‌ساز افزایش قیمت می‌شود. دلالان و واسطه‌ها نیز از این خلأ اطلاعاتی استفاده می‌کنند؛ با محدود کردن عرضه یا نگه‌داشتن کالا در انبارها، کمبود مصنوعی ایجاد می‌کنند و بازار را تحت فشار قرار می‌دهند. در نتیجه، گرانی نه به دلیل نبود کالا، بلکه به دلیل نبود اطلاعات شفاف و به‌موقع شکل می‌گیرد.

اگر سامانه‌ها به‌صورت یکپارچه عمل کنند و موجودی انبارها به‌طور لحظه‌ای مشخص باشد، نه انگیزه‌ای برای احتکار باقی می‌ماند و نه مصرف‌کننده دچار نگرانی می‌شود. عرضه می‌تواند مطابق نظارت و نیاز بازار تنظیم شود و تقاضای غیرواقعی شکل نگیرد. در چنین شرایطی، هزینه‌های ناشی از دلالی و واسطه‌گری کاهش می‌یابد و بازار به تعادل نزدیک‌تر می‌شود.

به بیان ساده، راه‌حل آرام کردن بازار در ایران ایجاد یک شبکه داده‌ای منسجم است؛ شبکه‌ای که مسیر کالا را از لحظه ورود تا مصرف نشان دهد. این شفافیت هم هزینه‌های حمل‌ونقل و انبارداری را کاهش می‌دهد و هم مانع از شکل‌گیری احتکار و چندنرخی شدن قیمت‌ها می‌شود. تنها در سایه چنین سیستمی است که می‌توان اعتماد مصرف‌کننده را بازگرداند و سیاست‌های اصلاحی را به نتیجه رساند.

 

نمونه‌های موفق جهانی در بکارگیری سامانه‌های یکپارچه

نمونه‌های موفق جهانی در بکارگیری سامانه‌های یکپارچه نشان می‌دهد که بسیاری از شرکت‌های بزرگ توانسته‌اند با اتصال کامل زنجیره تأمین، مسیر حرکت کالا را از لحظه ورود تا مصرف نهایی ردیابی کنند و از این طریق هزینه‌ها را کاهش داده و ثبات بازار را حفظ نمایند. آمازون در ایالات متحده یکی از پیشگامان این حوزه است که با اتصال سامانه‌های انبار، لجستیک و فروش آنلاین و بهره‌گیری از الگوریتم‌های پیش‌بینی تقاضا و بهینه‌سازی مسیرهای حمل‌ونقل توانسته هزینه‌ها را کاهش دهد و نوسان قیمت را به حداقل برساند. والمارت نیز با استفاده از سامانه‌های ERP و داده‌های بزرگ، موجودی انبارها را به‌صورت لحظه‌ای رصد می‌کند و همین شفافیت موجب شده عرضه کالاها متناسب با تقاضا تنظیم شود، از کمبودهای مصنوعی جلوگیری گردد و اعتماد عمومی به بازار افزایش یابد.

شرکت پروکتر اند گمبل با بهره‌گیری از داده‌های یکپارچه و فناوری اینترنت اشیاء توانسته جریان مواد اولیه و محصولات نهایی را کنترل کند. اتصال سامانه‌های تولید، حمل‌ونقل و فروش در این شرکت باعث شده تصمیم‌گیری‌ها سریع‌تر و دقیق‌تر انجام شود و از بروز شوک‌های قیمتی جلوگیری گردد. در حوزه لجستیک نیز شرکت‌های بزرگی مانند DHL و UPS با استفاده از سامانه‌های داده‌ای پیشرفته مسیر حمل کالا را به‌صورت لحظه‌ای ردیابی می‌کنند. این شفافیت علاوه بر کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل، امکان پیش‌بینی دقیق زمان تحویل و مدیریت عرضه را فراهم کرده است.

در سطح جهانی، شرکت‌هایی مانند کوکاکولا و نستله با استفاده از سامانه‌های یکپارچه داده توانسته‌اند شبکه توزیع گسترده خود را مدیریت کنند. اتصال سامانه‌های تولید، انبار و فروش در کشورهای مختلف موجب شده عرضه کالاها متناسب با تقاضا تنظیم شود و از نوسان قیمت جلوگیری گردد.

جمع‌بندی این تجربه‌ها نشان می‌دهد ستون فقرات حکمرانی کالا جریان شفاف داده است. زمانی که سامانه‌های گمرک، انبار، حمل‌ونقل و فروش به یکدیگر متصل باشند، سیاست‌گذار می‌تواند کمبودهای واقعی را از مصنوعی تشخیص دهد، به‌موقع مداخله کند و از شوک‌های تورمی جلوگیری نماید. ایران نیز برای کنترل نوسان قیمت و تورم کالا نیازمند ایجاد یک زیرساخت ملی داده یکپارچه است تا مسیر کالا از لحظه ورود تا مصرف به‌طور کامل قابل ردیابی باشد و تصمیم‌گیری‌ها بر پایه اطلاعات دقیق و لحظه‌ای انجام گیرد.

 

ریشه ناپایداری بازار  سامانه هاست

کالا در کشور هست، واردات انجام می‌شود و تولید ادامه دارد؛ آنچه وجود ندارد جریان داده است. وقتی سامانه‌های گمرک، انبار، لجستیک و فروش به هم متصل نباشند، بازار از کنترل خارج می‌شود.

در سال‌های اخیر، یک واقعیت تکراری در اقتصاد ایران دیده می‌شود؛ بازار بارها دچار شوک، کمبودهای مقطعی و افزایش ناگهانی قیمت شده، درحالی‌که نه واردات متوقف شده، نه تولید کاهش یافته و نه ذخایر استراتژیک تخلیه شده است. پرسش مهم این است که چرا در اقتصادی که کالا در آن حضور دارد، بازار همچنان ناپایدار است؟ پاسخ در جایی بیرون از قیمت و سیاست‌های حمایتی نهفته است؛ در زیرساخت داده‌ای کشور، تا زمانی که سامانه‌ها شبکه واحدی تشکیل ندهند سیاست‌گذار فقط بخشی از تصویر  را می‌بیند و همین کافی است تا راهبردهای درست نیز در اجرا بی‌اثر شوند.

یکی از ریشه‌ای‌ترین مشکلات توزیع در ایران، نبود یک زیرساخت ملی داده است؛ زیرساختی که مسیر حرکت کالا را از لحظه ورود تا لحظه مصرف قابل‌مشاهده کند. در ظاهر شاید هر سامانه دولتی بخشی از این کار را انجام دهد، اما واقعیت این است که این سامانه‌ها جزایر جداگانه‌ای هستند که هیچ تصویری از کل زنجیره ارائه نمی‌دهند.

 

سامانه گمرک فقط ورود کالا را ثبت می‌کند

سامانه گمرک فقط ورود کالا را ثبت می‌کند، اما هیچ اطلاعی از سرنوشت محموله پس از خروج از بندر ندارد. سامانه جامع تجارت اطلاعات خرید و فروش را دارد، اما نه حجم واقعی جابه‌جایی را می‌داند و نه می‌تواند انبارهای سطح کشور را رصد کند. سامانه انبارها فقط موجودی را ثبت می‌کند و نه مسیر ورود و خروج آن را.شبکه حمل‌ونقل نیز صرفاً اطلاعات بخشی از جابه‌جایی را ثبت می‌کند. نتیجه این پراکندگی آن است که تصویر واحدی از وضعیت کالا در کشور وجود ندارد و هر دستگاه صرفاً از قطعه‌ای از پازل باخبر است.

این ناپیوستگی داده‌ای پیامدهای جدی دارد. وقتی سامانه‌ها به هم متصل نباشند، سیاست‌گذار نمی‌تواند تشخیص دهد کمبود کالا واقعی است یا مصنوعی. مشخص نیست کالایی که وارد شده، دقیقاً به کدام شهر، کدام انبار و کدام شبکه فروش رسیده است. در بسیاری از موارد، کالا در مسیرهای نامرئی جابه‌جا می‌شود؛ مسیرهایی که نه قیمت‌گذاری قابل نظارت دارد و نه حجم عرضه. این همان فضایی است که در آن، بازارهای غیررسمی رشد می‌کنند، قیمت‌ها چندنرخی می‌شود و شوک‌های ناگهانی شکل می‌گیرد.

تصمیم‌گیری در چنین فضایی عملاً بر پایه حدس و گزارش‌های دیرهنگام انجام می‌شود. سیاست‌گذار امروز تصمیمی می‌گیرد، اما اثر آن را هفته‌ها بعد می‌بیند؛ زمانی که دیگر برای اصلاح وضعیت دیر شده است. این تأخیر اطلاعاتی باعث می‌شود سیاست‌های درست نیز بی‌اثر به نظر برسند و سرمایه اجتماعی دولت کاهش یابد. جامعه وقتی احساس کند کالا در کشور هست اما به او نمی‌رسد، طبیعی است که اعتماد خود را به سیاست‌گذاری از دست بدهد.

 

قیمت‌گذاری یا بخشنامه‌های اداری نیست

در کشورهای دارای نظام توزیع پیشرفته، ستون فقرات مدیریت کالا، قیمت‌گذاری یا بخشنامه‌های اداری نیست؛ جریان شفاف داده است. وقتی سامانه‌های ورود، انبارش، حمل‌ونقل، فروش و حتی مصرف واحد به واحد به هم متصل باشند، سیاست‌گذار در هر لحظه می‌داند کالا در چه نقطه‌ای قرار دارد، چه مقدار از آن در شبکه پخش است و چه میزان به فروش رفته است. همین شفافیت، قدرت پیش‌بینی ایجاد می‌کند؛ قدرتی که در ایران امروز وجود ندارد. علت این وضعیت به ساختار نهادی کشور برمی‌گردد. هر دستگاه سامانه‌ای برای خود ایجاد کرده، اما هیچ‌کدام مأموریت اتصال ندارند. هیچ مرجع واحدی مسئول  مدیریت زنجیره نیست. وزارتخانه‌ها اطلاعات را نگه می‌دارند اما به اشتراک نمی‌گذارند. هر سامانه برای هدفی طراحی شده، اما هیچ‌کدام به هدف اصلی یعنی شفافیت زنجیره خدمت نمی‌کند. در چنین شرایطی، تصمیم‌گیرنده مجبور است با اطلاعات ناقص تصمیم بگیرد و همین باعث می‌شود سیاست‌ها در اجرا فرسوده شوند.

زمانی که داده در طول زنجیره جریان نداشته باشد، توزیع عملاً غیرقابل مدیریت می‌شود. سیاست‌گذار نمی‌تواند تخصیص بهینه انجام دهد، امکان مداخله به‌موقع ندارد، نمی‌تواند از کمبودهای مصنوعی جلوگیری کند و حتی نمی‌تواند تشخیص دهد کدام حلقه زنجیره بیشترین فشار را ایجاد می‌کند. برعکسِ تصور رایج، مسئله اصلی کشور کمبود کالا نیست؛ مسئله فقدان دیدن مسیر کالا است.

تا زمانی که سامانه‌های کشور به هم متصل نشوند، هیچ اصلاح اقتصادی چه ارزی، چه یارانه‌ای، چه کالابرگی به نتیجه نخواهد رسید. بازار زمانی آرام می‌شود که سیاست‌گذار بتواند مسیر کالا را ببیند، نه اینکه تنها بخشی از آن را حدس بزند. اصلاح توزیع از جایی آغاز می‌شود که داده، شفاف، یکپارچه و قابل اتکا باشد.

 

اما زنجیره توزیع کالا چگونه از ضعف نظارت و عملکرد سامانه ای سود می برد؟

فروشگاه‌های زنجیره‌ای با وعده تخفیف‌های بزرگ، خود را ناجی مصرف‌کنندگان معرفی می‌کنند، اما در واقع با شگردهایی چون مدیریت تاریخ انقضا و قیمت‌گذاری دلخواه روی قفسه‌ها، سودهای کلان به دست می‌آورند؛ روندی که نه تنها اعتماد مشتریان را خدشه‌دار کرده، بلکه نشان می‌دهد تخفیف‌های پرزرق‌وبرق بیشتر ابزاری برای فریب ذهنی خریداران و کنترل بازار است تا خدمت واقعی به مردم.

واقعیت این است که این روزها بیش از گذشته بازار در اختیار فروشگاه های زنجیره ای است و مردم هم به واسطه اینکه همه کالاهایشان را یکجا می خرند و از تخفیف استفاده می کنند بیشتر ترجیح می دهند از این فروشگاه‌های زنجیره‌ای خرید کنند. این موضوع به‌ویژه برای زندگی شهری پرترافیک و پرمشغله امروز اهمیت دارد. درواقع با ارائه این فروشگاه‌ها طیف گسترده‌ای از محصولات غذایی، شوینده، پوشاک و لوازم خانگی خرید روزمره راحت تر کرده اند و تبلیغات گسترده درباره تخفیف‌های ۲۰ تا ۳۰ درصدی مشتریان باعث شده مشتریان بیشتری به انها مراجعه کنند.

 

شگرد مدیریت تاریخ انقضا

با این حال، واقعیت پشت پرده تخفیف‌ها پیچیده‌تر از آن چیزی است که در تبلیغات دیده می‌شود. فروشگاه‌های زنجیره‌ای معمولاً کالاها را در حجم بالا خریداری و در انبارهای بزرگ ذخیره می‌کنند. در شرایط تورمی، قیمت کالاها به سرعت افزایش می‌یابد و همین موضوع به آنها امکان می‌دهد کالاهای قدیمی را با برچسب‌های جدید و قیمت‌های بالاتر عرضه کنند. یکی از شگردهای اصلی آنها مدیریت تاریخ انقضاست؛ زمانی که کالا به تاریخ انقضای خود نزدیک می‌شود، تخفیف‌های بزرگ اعمال می‌کنند. برای مثال، محصولی با تاریخ دو ساله ممکن است یک سال از عمرش گذشته باشد و حالا با تخفیف عرضه شود. در ظاهر این تخفیف به نفع مشتری است، اما در واقع سود پنهانی برای فروشگاه دارد. حتی با تخفیف ۳۰ درصدی، فروشگاه‌ها نسبت به قیمت اولیه خرید کالا بیش از ۷۰ درصد سود می‌برند. علاوه بر این، تخفیف‌ها باعث می‌شود کالاهای نزدیک به انقضا سریع‌تر از انبار خارج شوند و فضای ذخیره‌سازی آزاد شود. بنابراین تخفیف‌ها بیشتر ابزاری برای مدیریت انبار و سودآوری هستند تا خدمت به مشتری.

نکته مهم دیگر این است که با وجود تخفیف‌های بزرگ، قیمت نهایی کالا در فروشگاه‌های زنجیره‌ای همچنان بالاتر از بازار سنتی است. دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. نخست، هزینه‌های بالای فروشگاه‌هاست؛ اجاره شعب، هزینه‌های تبلیغات و نیروی انسانی باعث افزایش قیمت تمام‌شده کالا می‌شود. دوم، هزینه انبارداری برچسب‌گذاری مجدد کالاهاست؛ محصولاتی که مدت زیادی از تولیدشان گذشته، با قیمت‌های جدید عرضه می‌شوند و حتی پس از تخفیف، گران‌تر از بازار سنتی هستند. سوم، تورم ساختاری است؛ در شرایط تورمی، فروشگاه‌ها قیمت‌ها را با سرعت بیشتری به‌روز می‌کنند، در حالی که بازار سنتی انعطاف بیشتری دارد و گاهی کالاها با قیمت پایین‌تر عرضه می‌شوند. این عوامل موجب می‌شود مشتریان در نهایت احساس کنند تخفیف‌ها واقعی نیستند و قیمت‌ها همچنان بالاتر از بازار سنتی باقی مانده است.

فروشگاه‌های زنجیره‌ای با استفاده از شگردهایی مانند مدیریت تاریخ انقضا و برچسب‌گذاری قفسه‌ای، کالاهای قدیمی را با قیمت‌های جدید عرضه می‌کنند و حتی پس از تخفیف، سود بالایی به دست می‌آورند؛ در حالی که مشتریان تصور می‌کنند از تخفیف‌ها بهره‌مند شده‌اند

آیا کیفیت محصولات در انبار فروشگاه ها تغییر می کند؟

پیامدهای کیفیتی برای مصرف‌کنندگان نیز قابل توجه است. هرچند محصولات غذایی کنسروی یا شوینده‌ها قبل از تاریخ انقضا الزاماً خراب نمی‌شوند، اما گذر زمان می‌تواند بر کارایی آنها اثر بگذارد. محصولات شیمیایی مانند شوینده‌ها و مواد بهداشتی ممکن است در طول زمان تغییر کیفیت دهند و اثربخشی آنها کاهش یابد. مواد غذایی بسته‌بندی‌شده نیز هرچند تاریخ انقضا رعایت می‌شود، اما ماندگاری طولانی در انبار می‌تواند طعم یا ارزش غذایی محصول را تحت تأثیر قرار دهد. در کنار این مسائل، اعتماد مصرف‌کننده نیز آسیب می‌بیند؛ وقتی مشتری متوجه می‌شود تخفیف‌ها بیشتر به سود فروشگاه است تا او، اعتمادش به این سیستم کاهش می‌یابد و نگاه انتقادی‌تری نسبت به خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای پیدا می‌کند.

بنابراین باید گفت فروشگاه‌های زنجیره‌ای با استفاده از تخفیف‌های بزرگ، هم انبارهای خود را مدیریت می‌کنند و هم سود بالایی به دست می‌آورند. در حالی که مشتریان تصور می‌کنند از تخفیف‌ها بهره‌مند می‌شوند، واقعیت این است که سود اصلی به جیب فروشگاه می‌رود، کیفیت برخی کالاها ممکن است کاهش یافته باشد و قیمت نهایی همچنان بالاتر از بازار سنتی است. از این رو تخفیف‌های چشمگیر بیش از آنکه به معنای خرید ارزان‌تر یا باکیفیت‌تر باشد، ابزاری برای افزایش سود فروشگاه‌ها در شرایط تورمی است. مشتریان باید آگاه باشند که هر تخفیفی الزاماً به معنای منفعت واقعی نیست و انتخاب میان بازار سنتی و فروشگاه‌های زنجیره‌ای به میزان دقت و هوشیاری آنها در مقایسه قیمت‌ها و بررسی کیفیت کالاها بستگی دارد.

 

شگردهای قیمت‌گذاری فروشگاه‌های زنجیره‌ای

یکی دیگر از شگردهای فروشگاه‌های زنجیره‌ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته، شیوه قیمت‌گذاری آنهاست. این فروشگاه‌ها با نصب برچسب قیمت روی قفسه‌ها عملاً زمینه‌ای ایجاد کرده‌اند که مشتریان نسبت به قیمت درج‌شده روی خود کالا بی‌توجه شوند. در واقع، مشتری هنگام خرید تنها به برچسب روی قفسه اعتماد می‌کند و کمتر به قیمت چاپ‌شده روی بسته‌بندی یا برچسب کارخانه دقت دارد. همین موضوع به فروشگاه‌ها امکان می‌دهد هر قیمتی را که بخواهند برای محصول تعیین کنند و آن را به‌عنوان قیمت رسمی عرضه نمایند.

اثر این رویکرد زمانی آشکارتر می‌شود که کالایی در بازار کمیاب شود. نمونه بارز آن در مقطعی رخ داد که روغن مایع در بازار کمیاب شد. کارخانه‌ها محصولات خود را بدون برچسب قیمت به بازار عرضه کردند تا بتوانند با نرخ بالاتری بفروشند. در این شرایط، فروشگاه‌های زنجیره‌ای با استفاده از برچسب‌های قفسه‌ای، قیمت‌ها را به‌طور قابل توجهی افزایش دادند و کالا را با نرخ بسیار بالاتر از ارزش واقعی عرضه کردند. مشتریان نیز به دلیل نبود قیمت روی کالا و اعتماد به برچسب قفسه، ناچار به پرداخت این مبالغ شدند.

این شیوه در عمل به فروشگاه‌ها قدرتی مضاعف در کنترل بازار می‌دهد. آنها می‌توانند در شرایط کمبود کالا، قیمت‌ها را به‌طور دلخواه بالا ببرند و از نیاز مصرف‌کنندگان برای خرید فوری استفاده کنند. در حالی که بازار سنتی معمولاً به قیمت درج‌شده روی کالا پایبند است و انعطاف کمتری در تغییر ناگهانی قیمت‌ها دارد، فروشگاه‌های زنجیره‌ای با این روش توانسته‌اند فضای متفاوتی ایجاد کنند که بیشتر به سود خودشان منتهی می‌شود.

این روند نشان می‌دهد که فروشگاه‌های زنجیره‌ای علاوه بر استفاده از تخفیف‌های ظاهری برای مدیریت انبار و افزایش سود، از ابزار قیمت‌گذاری قفسه‌ای نیز بهره می‌برند تا در شرایط خاص، حداکثر سود ممکن را کسب کنند. این موضوع نه تنها اعتماد مصرف‌کنندگان را خدشه‌دار می‌کند، بلکه می‌تواند به بی‌ثباتی در بازار کالاهای اساسی منجر شود. در نهایت، مشتریان باید آگاه باشند که قیمت درج‌شده روی قفسه همیشه بازتاب واقعی ارزش کالا نیست و در شرایط تورمی یا کمبود کالا، این برچسب‌ها می‌توانند به ابزاری برای افزایش سود فروشگاه‌ها تبدیل شوند.

 این فروشگاه‌ها در شرایط کمبود کالا، با اتکا به برچسب‌های قفسه‌ای، قیمت‌ها را به دلخواه افزایش می‌دهند و از نیاز مصرف‌کنندگان برای خرید فوری استفاده می‌کنند؛ روندی که اعتماد مشتریان را خدشه‌دار کرده و به بی‌ثباتی بازار کالاهای اساسی منجر می‌شود

متولیات نظارت در خواب هستند؟

یکی از مهم‌ترین عواملی که زمینه‌ساز قدرت‌نمایی فروشگاه‌های زنجیره‌ای در عرصه قیمت‌گذاری شده، ضعف نظارت دستگاه‌های مسئول است. در حالی که انتظار می‌رود نهادهایی مانند اتاق اصناف، ستاد تنظیم بازار و سازمان تعزیرات نقش جدی در کنترل قیمت‌ها و جلوگیری از سوءاستفاده‌ها ایفا کنند، واقعیت نشان می‌دهد این نهادها عملاً نسبت به وضعیت قیمت‌گذاری محصولات بی‌توجه بوده‌اند.

اتاق اصناف که باید به‌عنوان متولی اصلی ساماندهی بازار و نظارت بر واحدهای صنفی عمل کند، در برابر شگردهای فروشگاه‌های زنجیره‌ای از جمله برچسب‌گذاری قفسه‌ای و عرضه کالاهای نزدیک به تاریخ انقضا با قیمت‌های بالاتر، واکنش مؤثری نشان نداده است. این بی‌توجهی باعث شده فروشگاه‌ها عملاً دست بازتری در تعیین قیمت‌ها داشته باشند و مشتریان بدون پشتوانه نظارتی، ناچار به پذیرش شرایط شوند.

ستاد تنظیم بازار نیز که وظیفه اصلی آن مدیریت عرضه و تقاضا و جلوگیری از نوسانات شدید قیمتی است، در عمل نتوانسته سازوکار شفافی برای کنترل قیمت‌ها در فروشگاه‌های زنجیره‌ای ارائه دهد. در شرایطی که کالاهای اساسی مانند روغن یا برنج با کمبود مواجه می‌شوند، این ستاد باید با سیاست‌گذاری دقیق مانع از افزایش بی‌رویه قیمت‌ها شود؛ اما ضعف در تصمیم‌گیری و اجرای سیاست‌ها موجب شده فروشگاه‌ها با استفاده از برچسب‌های قفسه‌ای، قیمت‌ها را به دلخواه افزایش دهند.

همچنین سازمان تعزیرات حکومتی که باید به‌عنوان بازوی اجرایی برخورد با تخلفات عمل کند، بیشتر درگیر پرونده‌های خرد و جزئی بوده و کمتر به تخلفات ساختاری و گسترده فروشگاه‌های زنجیره‌ای پرداخته است. این در حالی است که تخلفات مربوط به قیمت‌گذاری قفسه‌ای و عرضه کالاهای قدیمی با برچسب‌های جدید، آثار مستقیم بر اعتماد عمومی و ثبات بازار دارد. نبود برخورد جدی از سوی تعزیرات، عملاً به فروشگاه‌ها این پیام را داده که می‌توانند بدون نگرانی از پیگرد قانونی، سیاست‌های سودجویانه خود را ادامه دهند.

 

modir

Recent Posts

بحران سنجش علمی در ایران

آنچه امروز در نظام علمی ایران به‌عنوان «تولید علم» معرفی می‌شود، بیش از آنکه نشانه‌ای…

38 دقیقه ago

سرنوشت تلخ یک قاتل

علی، جوانی که پس از محکومیت به قصاص با گذشت اولیای دم از مرگ گریخته…

51 دقیقه ago

پرونده ربایش دختر افغانستانی

یک سال و نیم پس از ربایش و شکنجه دختر ۱۲ ساله افغان در جنوب…

53 دقیقه ago

میراث ایران در خطر

از نسخه‌های جعلی و گنج‌یابان فضای مجازی تا تاراج محوطه‌های تاریخی جیرفت و فروش اشیای…

59 دقیقه ago

نقد سریال محکوم

سریال «محکوم» با طرح پیوند میان بحران خانوادگی و پرونده‌ای جنایی آغاز شد، اما در…

1 ساعت ago

چهره سال ۲۰۲۵ تایم

مجله تایم در انتخابی تاریخی، به جای سیاستمداران یا ستارگان فرهنگ عامه، «معماران هوش مصنوعی»…

1 ساعت ago