به گزارش سرمایه فردا، در دل محلهای شلوغ و پرتنش، گاهی یک درگیری ساده میتواند به فاجعهای غیرقابل بازگشت ختم شود. مهرماه سال گذشته، نزاعی میان چند جوان در عبدلآباد تهران، به مرگ امید انجامید جوانی که قربانی خشونت محلهای و کینههای انباشته شد. آنچه در ابتدا یک درگیری لفظی بود، به ضربات چاقو و قمه ختم شد و حالا دادگاه کیفری تهران در تلاش است تا از میان روایتهای متناقض، حقیقت را بیرون بکشد. این گزارش، روایتی کامل از مسیر پروندهای است که با یک قتل آغاز شد و با دفاعیات پیچیده متهم، وارد مرحلهای حساس شده است.
مهر ماه سال ۱۴۰۲ مرد جوانی در کحالی که در محله عبدل آباد تهران در جریان یک درگیری به شدت مجروح شده بود به یکی از بیمارستان های تهران منتقل شد و اقدامات لازم درمانی برای معالجه و درمان او آغاز شد.اما دو روز بعد از اینکه این جوان به نام امید در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تحت رسیدگی کادر درمان بود، به رغم تلاش های انجام شده برای نجات جانش به علت شدت جراحات وارد شده جان خود را از دست داد و به کام مرگ فرو رفت.
به این ترتیب پای تیم جنایی برای رسیدگی به ماجرا وسط آمد و بازپرس ویژه قتل به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی و تیم تشخیص هویتدر سردخانه بیمارستان بالای سر جسد امید حاضر شده و تحقیقات ابتدایی برای رازگشایی از ماجرا کلید خورد.
در همان بررسی های ابتدایی مشخص شد که برادر امید از همان ابتدا از ضارب برادر خود شکایت کرده و عنوان کرده بود که در جریان کم و کیف ماجراست.به همین جهت نخستین کسی که تحت تحقیقات جنایی قرار گرفت برادر امید بود.
در ابتدای ماجرا امید در برابر ماموران جنایی قرار گرفت و در مورد این حادثه گفت:«مدتی بود که من و برادرم امید با یکی از بچه محل هایمان به نام نادر کری خوانی و درگیری داشتیم.نادر برای ما شاخ و شانه می کشید و از گوشه و کنار شنیده بودیم که گفته بود این دو برادر باید بفهمند رئیس محله چه کسی است و به ما پیغام داده بود که روی ما را کم می کند تا بفهمیم کت تن چه کسی است.او بی جهت به ما پیله می کرد و هر جایی که می رفتیم سر راه ما سبز می شد و به ما گیر می داد.همین رفتارهایش باعث شده بود کفر ما بالا بیاید و حتی چند باری با همدیگر درگیری پیدا کرده بودیم.همین درگیری ها منجر شده بود به یک کینه قدیمی.چون در این میان اهالی محل هم حرف هایی را که پشت سر همدیگر می زدیم به هر دو طرف می رساندند و آتش خشم و کینه را دامن می زدند.»
برادر امید در ادامه گفت:«کار به جایی رسیده بود که برادرم دیگر نتوانست خودش را کنترل کند و به من گفت می خواهد مقابل خانه نادر برود و یک درس درست و حسابی به او بدهد.آن روز من همراه امید مقابل خانه نادر نرفتم.نزدیک غروب بود که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت برادرت را مقابل خانه امید زدند.من بعدا از بچه های محل شنیدم که درگیری برادرم با نادر به یک درگیری دسته جمعی تبدیل شده بود و در این میان برادرم مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفته بود.من نمی دانم در آن جمعیت که در نزاع حاضر بودند چه کسی این بلا را بر سر امید آورده است اما فقط این را می دانم که درست از همان شب نادر مثل یک قطره آب شده و در زمین فرو رفته است.»
با اطلاعاتی که برادر مقتول در اختیار ماموران جنایی قرار داد، نادر تحت تعقیب قرار گرفت و همچنین تحقیقات گسترده تر برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا آغاز شد.
در تحقیقات به عمل آمده نادر ردیابی شده و مشخص شد که از مرز بازرگان اقدام به خروج از کشور کرده بود که به دلیل اقدام به خروج غیرقانونی از کشور به دام ماموران پلیس افتاده بود.در حالی که او به همین اتهام به پرداخت جزای نقدی محکوم شد، بعد از اینکه از دست ماموران خلاصی پیدا کرد بار دیگر متواری شده و از مهلکه گریخت و پیش از اینکه دست تیم جنایی به او برسد به مکانی نامعلوم نقل مکان کرد.
در ادامه بررسی ها دوربین های مدار بسته اطراف محل وقوع جنایت به دستور بازپرس جنایی بازبینی شده و در تصاویر به دست آمده مشخص شد که یکی از دوستان نادر به نام پیمان در جریان درگیری به امید ضربه را وارد کرده است.به این ترتیب پیمان شناسایی و دستگیر شد و به اتهام مباشرت در قتل عمدی تحت بازجویی قرار گرفت.
متهم از همان ابتدا اتهام خود را انکار کرد اما به دلیل ادله به دست آمده بر علیه او، پرونده با صدور کیفرخواست و تکمیل تحقیقات ابتدایی برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی اولیای دم تقاضای قصاص متهم را کردند.سپس پیمان به عنوان متهم به قتل امید پای میز دفاع ایستاد و در تشریح جزئیات روز جنایت گفت:«مدتی بود که در جریان درگیری های امید و نادر بودم.هر دوی آنها بچه محل ما بودند اما من با امید بیشتر رفاقت داشتم تا با نادر.حتی برادر امید که الان هم در دادگاه حاضر است می تواند این حرف من را تائید کند.»
متهم ادامه داد:«روز حادثه متوجه شدم که امید مقابل منزل نادر رفته و بین آنها درگیری ایجاد شده است.من فقط برای وساطت و میانجیگری وارد دعوای آنها شدم و در این میان چند نفر دیگر از اهالی محل هم ازدحام کرده بودند.امید یک چاقو در دست داشت و می خواست با آن به نادر ضربه بزند.من هم با چاقویی که در دست خودم بودم یک ضربه خیلی آرام به کتف امید زدم تا چاقو از دستش بیفتد چون نمی خواستم کاری کند که بعدا برایش گران تمام شود و پشیمانی به بار بیاید.اما درست در همان لحظه دیدم که نادر با قمه خودش یک ضربه سامورایی به صورت اریب به بدن امید وارد کرد.ضربه ای که من به دوستم زدم اینقدر آرام بود که حتی چاقوی من خونی هم نشد و چاقوی من خیلی کوچک بود.اما به دلیل اینکه درست در همان لحظه چاقوی من کنار قمه نادر افتاد خون امید به چاقوی من هم مالیده شد.من از همان ابتدا هم گفتم که قاتل امید نیستم و پزشکی قانونی هم در گزارش خود اعلام کرده که عمق ضربه کشنده ای که بر بدن امید وارد شده است حدود ده سانتی متر بوده با اینکه ضربه چاقو من در حد خراشیدگی بود.امید از بچگی دوست من بود و من هیچ انگیزه ای برای به قتل رساندن او نداشتم.»
بعد از اینکه دفاعیات متهم تمام شد وکیل او نیز به دفاع پرداخت و تقاضای برائت موکل خود را کرد.قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات وکیل و متهم برای صدور رای وارد شور شدند.
طرح جدید وزارت اقتصاد برای تبدیل وام نقدی ازدواج به کارت اعتباری خرید کالاهای ایرانی،…
مردی که با جعل عنوان مأمور پلیس و استفاده از کارت شناسایی تقلبی، از شهروندان…
با گسترش رسانههای اجتماعی و تغییر الگوی مصرف فرهنگی، نهادهای رسمی انتقال فرهنگ در ایران…
در روزگاری که هر واژه سیاسی میتواند به تیغ نقد بدل شود، مسعود پزشکیان با…
استقرار گسترده نیروهای نظامی ایالات متحده در دریای کارائیب، بار دیگر چهره مداخلهگر و قدرتطلب…
در شبی که کمتر کسی انتظارش را داشت، تراکتور تبریز با درخشش امیرحسین حسینزاده و…