سیاست و دیپلماسی

بازخوانی ذهنیت ایرانی درباره مذاکره با آمریکا

به گزارش سرمایه فردا، دانشجو دستش را بالا برد و گفت «پس چرا هر کسی شعار رابطه با آمریکا می‌دهد، در انتخابات پیروز می‌شود. پس یعنی مردم رابطه با آمریکا را می‌خواهند». بی‌آنکه چون و چرا کنم و شعارها و برندگان انتخابات در ۴۵ سال اخیر را مرور کنم و در فرضی که مبنای سؤالش شده، تشکیک کنم؛ پرسیدم «مردم رابطه با آمریکا را می‌خواهند یا رفاه و بهبود وضع اقتصادی را؟». من من کرد و همین تعلل کافی بود اکثر هم‌کلاسی‌هایش بگویند «خب معلوم است دومی». گفتم «پس رابطه با آمریکا فرع است». گفت «تقریباً درسته». واقعیت هم همین بود که حرف من تقریباً درست بود. مردم یا به اگر بخواهیم به شکل منطقی‌تری حرف بزنیم، حامیان رابطه با آمریکا، از این ارتباط منظور و مقصودی دارند که عمدتاً در تمایل به حل مسائل اقتصادی و معیشتی دارد. یعنی گمان عمومی این است که آنچه می‌تواند مسائل را به ویژه در حوزه‌هایی که با اقتصاد جامعه سروکار دارد، رابطه با آمریکاست.

چنین ذهنی، توسعه را تنها آمریکایی می‌بیند و پیشرفت را فقط در این مسیر و در چارچوب این راهکار می‌شناسد. و راستش را هم بخواهید، این «انگاره» مختص ایرانیان نیست و یک «تلقی» عمومی جهانی وجود دارد که هر چیزی و هر جنس و کالایی، آمریکایی‌اش خوب است. این «پنداشت» به صورت مشخص برآمده از «تصویر»ی است که آمریکا به ویژه پس از جنگ جهانی دوم پدید آورده و البته مراجع واقعی هم دارد. یعنی رتبه‌های بالای آمریکا در آنچه به عنوان معیار پیشرفت می‌شناسیم و همچنین تجربه‌هایی که از زبان پیشنیان در مورد کیفیت زندگی یا مرغوبیت خودرو یا هر کالای دیگر پرکاربرد در زندگی روزمره نیز همین را اثبات می‌کند. اما در مقابل این واقعیت، واقعیت‌های دیگری هم وجود دارد و آن افول آمریکا در نظر جهانیان از نظر اقتصادی و سیاسی و کیفیت زندگی است.

 

عصیان علیه نظام سیاسی

در خاطرات مهندس بازرگان آمده اولین گروه دانشجویانی که در دوره رضاشاه بورسیه علمی گرفتند و برای تحصیل به خارج از ایران سفر کردند، با مشاهده نظم شهری و زیبایی ساختمان‌ها و خیابان‌ها در کشورهای غربی، به وجد و سرور آمدند و نوعی شیفتگی و علاقه‌مندی پیدا کردند. آن افراد و آن گروه پس از بازگشت به کشور و در پاسخ به چرایی عقب‌ماندگی ایران، به سطحی‌ترین شکل ممکن به مسأله پاسخ دادند و باورهای دینی جامعه را مانع توسعه شناختند.

۷۵ سال پس از آن اعزام، سعید حجاریان در دادگاه متهمان برپایی آشوب در انتخابات سال ۱۳۸۸ در یک آسیب‌شناسی همه‌جانبه در بیان آنچه سبب عصیان علیه نظام سیاسی اسلامی شد، از چیزی به نام «حربه ایدئولوژیک» سخن گفت و تصریح کرد «کار بسط نظریات نامنقّح و عدم تلاش برای یافتن تئوری‌های بومی که با شرایط ایران انطباق داشته باشد، می تواند چه نتایج سهمگینی را به بار آورد که این موضوع موجب عبرت جدّی برای تمام دوستان دانشگاهی و فعالان سیاسی است». در واقع، آنچه تمایل به غرب را می‌سازد یا تحکیم می‌کند، ورودی‌های آلوده به جهان ذهنی است. این ورودی‌های آلوده ممکن است بر اثر سفر به یک کشور غربی باشد یا تحصیل در علمی که در باطن به شکل رازآلود و پیچیده و غیرمحسوسی، غرب را ستایش می‌کند. دقت در جزئیات همین ستایش و تردید در هیبت یکپارچه مثبت غرب است که پدیدآورنده مطالعات در حوزه استعمار شده. و اتفاقاً مؤسس و مؤلف این دست مطالعات و ادبیات خود غربی‌ها بودند که میان صورت و عمل، تفاهم و همخوانی تامی نمی‌دیدند و نمی‌بینند.

ذهنیت عمومی درباره رابطه با آمریکا، حاصل ترکیبی از تبلیغات رسانه‌ای، آموزش‌های غرب‌محور و رفتار سیاست‌مداران داخلی است که توسعه را تنها در چارچوب غربی معنا کرده‌اند. این تصویرسازی، راهکارهای جایگزین مانند همکاری با بریکس و شانگهای را در ذهن جامعه بی‌اعتبار کرده و مسیر توسعه ملی را به حاشیه رانده است

مطالعات استعمار

مطالعات استعمار به ویژه در حوزه رسانه، به تکامل ابزاری غرب در ذهن‌شویی جهانیان اشاره دارد و در تلاش است نهادها، مسیرها و ابزارهایی که سلطه غرب را نرم می‌کند و آن را اتفاقاً به درخواستی اساسی و چه بسا بنیادین تبدیل می‌سازد، بازشناسی کند. یکی از چهره‌های برتر جریان تجدیدنظرطلبی تاریخی که در پی تفسیر مجدد روایات تاریخی مسلم تثبیت‌شده هستند، در خاطره‌ای در مورد سفرش به ایران برای حضور در نشست افق نو نکته مهمی در ارتباط با تداوم کلیشه‌های مرسوم غربی می‌گوید. این نشست‌ها به همت مرحوم نادر طالب‌زاده در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ و با حضور چهره‌های غربی منتقد غرب برگزار می‌شد که اتفاقاً با تحریم اروپا و آمریکا نیز همراه شد.

آن استاد آمریکایی می‌گوید «شبی که در رستوران برج میلاد مهمان عوامل نشست افق نو بودم، بحث از تغذیه و سبک زندگی شد و یکی از عوامل ایرانی نشست که اتفاقاً جوانی اهل بررسی و تحقیق هم بود، آمریکایی را به دلیل اندام موزون و سلامت بدن ستایش کرد. من تعجب کردم چرا که آمریکایی‌ها از این نظر در زمره کشورهایی با بدترین وضعیت اندامی از نظر چاقی و سلامتی هستند. و وقتی از او درمورد منبع یا مستند این گفته‌اش پرسیدم، به فیلم‌های هالیوودی اشاره کرد». گوینده این جملات که خودش زاده و ساکن آمریکاست، می‌گوید تعجب کردم که هالیوود چگونه توانسته ذهن جوانی در ضدآمریکایی‌ترین کشور جهان را به این ترتیب هم‌جهت و همسو با آمریکا کند. اما آنچه آن دانشجو از رابطه با آمریکا به عنوان کلید حل مشکلات کشور فهمیده بود، نه به کلیشه‌های تاریخی مورد نظر مرحوم بازرگان بازمی‌گشت، نه به آنچه سعید حجاریان در مورد اثر منفی نهاد آموزش در شکل‌گیری جهان‌بینی نوجوانان و جوانان گفته بود، ارتباط داشت و نه متأثر از رسانه‌هایی که مصرف آنها روز و شب ما را درگیر کرده و هیچ‌یک حتی در نمایشی‌ترین فرم‌ها هم بی‌طرف نیستند.

 

مذاکره با آمریکا راه حل است؟

آنچه رابطه یا مذاکره با آمریکا را به عنوان حلّال مشکلات کشور معرفی و ترسیم می‌کند، می‌تواند ریشه در سه پدیده قبلی یعنی کلیشه‌های تاریخی، نهاد آموزش و رسانه داشته باشد؛ اما بیش از همه، برآمده و نتیجه کلام و عمل مدیران و مسئولین سیاسی در ده سال اخیر است. نزدیک‌ترین اما غیرمحسوس‌ترین نتیجه سیاست، تربیت جامعه است. اگر آن دانشجو امروز آمریکا را قبله آمال و منجی اقتصاد برمی‌شمرد، به مدیر و وزیر و نماینده و رئیس‌جمهوری نگاه کرده که اولاً در کلام آمریکا را کدخدای بین‌الملل تصویر کرده که باید رفت و با او بست و ثانیاً سیاست غیررسمی را به اتکای گروه فشار و باند سایبری به گونه‌ای پیش برده که هر شکل از راهکار جایگزین توسعه آمریکایی در ذهن ایرانی نفی شده. نباید سم‌پاشی عجیب علیه رابطه ایران با روسیه و چین و تقبیح فناوری چینی در خودروسازی به عنوان یک پدیده ملموس در جامعه ایرانی یا القای دیکتاتوری پوتین در جنگ با اوکراین، یک اطلاع‌رسانی ساده نیست؛ اگرچه ممکن است در برخی وجوه درست باشد.

مسأله اصلاً این نیست که خودروی چینی کیفیت دارد یا ندارد، یا روسیه متجاوز است یا نیست؛ موضوع بر سر «میزان ضریب‌دهی» و «شکل تصویرسازی» است. این دو با این هدف صورت می‌گیرد که فقط و فقط پیشرفت در آنچه با نام و عنوان «جهان اول» ترسیم می‌شود، یعنی آمریکا و اروپا معنادار باشد. در این نگاه، سیاست و اقتصاد و اجتماع در همه جهان غیر از توسعه غربی به معنی فکر غرب و نه جغرافیای غرب، عقب‌مانده، غیرمردمی و رنج‌آور است؛ حتی اگر با تمایلات و تقاضاهای جامعه مورد بحث کاملاً تطابق داشته باشد. در نتیجه، وقتی از غیرعاقلانه و غیرشرافتمدانه بودن مذاکره با دولت ترامپ سخن به میان می‌آید، بلافاصله پرسش یا بهتر بگوییم شبهه مطرح می‌شود «اگر توافق نکنیم، چه کنیم»؟ این سؤال، شکل اجتماعی این گزاره است که «هر توافقی بهتر از عدم توافق است».

رابطه با آمریکا در ذهن برخی به کلید حل مشکلات اقتصادی تبدیل شده، اما تجربه تاریخی نشان داده حتی با فرض تعطیلی برنامه هسته‌ای، غرب حاضر به رابطه عادی با ایران نیست. راه‌حل واقعی، تقویت تولید داخلی، اجتناب از شرطی‌سازی روانی و بازتعریف ذهنیت توسعه بر پایه ظرفیت‌های بومی و ائتلاف‌های غیرآمریکایی است

کلید حل مشکلات اقتصادی کجاست؟

یعنی همان چیزی که به شکل حیرت‌آوری از زبان محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در شهریور ۱۳۹۳ و در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا گفت. این بی‌ایدگی و فقر نظری برای آنکه در جامعه وزن پیدا کند، به دو گزاره اجتماعی‌تر نیازمند است: اولاً صاحبان این ایده در تلاشند تحریم‌های اقتصادی به ویژه آنها که پس از دوره اوباما اعمال شدند، تنها به برنامه هسته‌ای ایران مربوط و مرتبط بدانند و ثانیاً کارآمدی و اهمیت انرژی هسته‌ای در حوزه‌های مختلف کشاورزی و دارویی و پزشکی و … کم‌اهمیت نشان دهند. در حالی که ایران پس از انقلاب پیش از اقدام به برنامه هسته‌ای مورد تحریم کشورهای غربی قرار داشت و اکنون نیز غرب حتی با فرض تعطیلی کامل برنامه هسته‌ای ایران با کشور رابطه‌ای عادی برقرار نخواهد کرد.

ایران هنوز در موضوع هسته‌ای تسلیم نشده، لفاظی غربی‌ها در مورد توانمندی موشکی ایران آغاز شده. در نتیجه شاکله پنداشت و ذهنیت ایرانیان در مورد رابطه یا مذاکره با آمریکا باید تغییر کند و نقد غرب از این مسیر اگرچه لازم است اما کافی نیست. ساخت یک اقتصاد ملی با اتکاء به ائتلاف‌سازی‌های غیرآمریکایی مانند بریکس و شانگهای و البته اجتناب از هر گونه شرطی‌سازی و تعلیق روانی که می‌تواند نتایج جبران‌ناپذیری داشته باشد، راه حل است. ده سال و چهار ماه پیش، رهبر انقلاب فریاد زد «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیت‌های متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به عنوان تنها راه علاج مشکلات اقتصادی انجام دهند» و حالا بعد از ده سال، نه پرونده ایران در آژانس انرژی اتمی عادی شده و تحریم‌های سازمان ملل در آستانه بازگشت است. شاید لازم باشد سیاسیون برای یک بار هم که شده، حکمت و خردمندی رهبر انقلاب را باور کنند.

modir

Recent Posts

تخلفات رجیستری موبایل

افزایش ۱۱۰ درصدی واردات مسافری تلفن همراه در چهار ماه نخست ۱۴۰۴ و ثبت بیش…

1 ساعت ago

از چوب و فلک تا تالار مک‌کورمیک

دبیرستان البرز، قدیمی‌ترین مدرسه فعال ایران، از دل مکتب‌خانه‌های عهد قاجار و با گذر از…

1 ساعت ago

بازار تبریز کجاست !

بازار تاریخی تبریز، بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده جهان، با وجود ثبت جهانی در یونسکو، در سایه…

1 ساعت ago

روایت امید در مسیر استعدادهای ایرانی

زندگی پیام احمدی، قهرمان کشتی از ایذه، و چهره‌هایی چون حجازی‌فر، غیاثی، خواهران منصوریان و…

1 ساعت ago

حمله به کاروان صمود

در حالی‌که کاروان جهانی صمود با پیام همبستگی به سوی غزه حرکت کرده، رژیم صهیونیستی…

2 ساعت ago

سقوط آژانس در پروژه ضدایرانی غرب

اظهارات اخیر رافائل گروسی درباره برنامه هسته‌ای ایران، بار دیگر نشان داد که مدیرکل آژانس…

2 ساعت ago