سیاست و دیپلماسی

تحول دکترین دفاعی ایران

به گزارش سرمایه فردا، برای ایران معاصر، دو مقطع تاریخی با وجود تفاوت‌های آشکار در مقیاس و ماهیت، در پیوستار معنایی و راهبردی قابل تأمل هستند؛ دفاع مقدس هشت‌ساله در دهه ۱۳۶۰ و مواجهه بازدارنده دوازده روزه اخیر. در نگاه نخست، این دو رخداد جهانی کاملاً متفاوت را به تصویر می‌کشند؛ اولی، جنگی تمام‌عیار و فرسایشی با اشغال بخش‌هایی از خاک کشور و تهدید مستقیم موجودیت نظام نوپای جمهوری اسلامی؛ دومی، تقابلی هوشمند و کوتاه‌مدت، مبتنی بر بازدارندگی نقطه‌ای و نمایش اراده قاطع. اما آنچه این دو واقعه را در لایه‌ای عمیق‌تر به یکدیگر پیوند می‌زند، منطق واحد دفاعی و نقش محوری پشتوانه اجتماعی است که شکل تجلی آن متناسب با هندسه تهدید و ابزارهای زمانه، تحول یافته است. مدعای این یادداشت آن است که دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران، پیوسته بر ظرفیت‌های عظیم اجتماعی تکیه کرده، اما مفهوم بسیج اجتماعی از حضور فیزیکی گسترده و ایثارگرانه به سمت بسیج معنایی و آرامش سازمان‌یافته تکامل یافته است. این تحول نه تنها گسستی از گذشته نیست، بلکه بازتولیدی هوشمندانه از همان روحیه مقاومت است که در قالبی متناسب با تحولات فناورانه، ژئوپلیتیک و قواعد بازی امروز صورت‌بندی شده است. این نوشتار می‌کوشد تا با تحلیل این دگرگونی، نشان دهد که چگونه پشتوانه اجتماعی در نظام دفاعی ایران، خود را با الزامات عصری نوین تطبیق داده است.

 

بسیج اجتماعی؛ میدان نبرد، میدان اجتماع

در دوران دفاع مقدس، تهدید موجودیتی، آشکار و فیزیکی بود. عبور ستون‌های زرهی ارتش بعث از مرزها، اشغال شهرها و نقض بی‌سابقه تمامیت ارضی کشور، دفاع را به بدیهی‌ترین، مشروع‌ترین و فوری‌ترین واکنش یک ملت تبدیل کرد. در چنین شرایطی، مفهوم «بسیج» عمدتاً به معنای «حضور فیزیکی» و ایثارگرانه در خطوط مقدم جبهه و پشتیبانی مستقیم از آن بود. این نوع بسیج، تمامی لایه‌های اجتماعی را در بر می‌گرفت؛ جوانان، دانشجویان، کارگران و اقشار مختلف مردم با پیوستن به نیروهای بسیج و سپاه، خلأهای نیروی انسانی در میدان نبرد را پر می‌کردند. این حضور، فراتر از وظیفه‌ای صرفاً نظامی، تجلی اراده جمعی برای حراست از میهن و آرمان‌های انقلاب بود (بسیج اجتماعی). جهاد سازندگی با حضور در مناطق جنگی، به مهندسی رزمی، ساخت سنگر و خاکریز و تأمین زیرساخت‌ها می‌پرداخت.

در پشت جبهه نیز، زنان و مردان به تهیه مایحتاج رزمندگان، رسیدگی به مجروحان و حمایت از خانواده شهدا و رزمندگان مشغول بودند (پشتیبانی لجستیکی). نظام توزیع کوپنی، خودکفایی اضطراری و ترویج فرهنگ قناعت و ساده‌زیستی، بخشی از بسیج اقتصادی بود که هدفش، مدیریت منابع محدود و توزیع عادلانه سختی‌ها بود (بسیج اقتصادی). ادبیات و هنر دفاع مقدس (شعر، داستان، فیلم)، رادیو و تلویزیون با سرودهای حماسی و گزارش‌های میدانی، به تقویت روحیه رزمندگان و بسیج افکار عمومی داخلی می‌پرداختند (بسیج فرهنگی و روانی).

در این دوره، «سنگر» و «خاکریز» نماد اصلی حضور و مشارکت اجتماعی در دفاع بودند. جامعه‌ای که به دلیل تجربه مشترک، ارزش‌های همسان و تهدید واحد، در پیوستاری عاطفی و عملیاتی به یکدیگر گره خورده بود. اعتماد نهادی به رهبری و نهادهای دفاعی در این دوره به اوج خود رسید و زمینه را برای انسجام بی‌نظیر ملی فراهم آورد.

در دوران دفاع مقدس، بسیج اجتماعی با حضور فیزیکی گسترده در جبهه‌ها و پشت‌جبهه معنا می‌یافت. اما در مواجهه اخیر، جامعه با انضباط رفتاری، پرهیز از هیجان مصرفی، و مقاومت در برابر شایعات، نقش خود را در میدان دفاعی به‌صورت معنایی و روانی ایفا کرد. این تحول نشان‌دهنده بلوغ اجتماعی و اعتماد به نهادهای تصمیم‌گیر است

بسیج معنایی؛ آرامش سازمان‌یافته در میدان روایت

در دفاع مقدس ۱۲ روزه، هندسه تهدید متحول شد. این نبرد، نه دیگر به شکل اشغال سرزمینی نبود، بلکه حمله‌ای هوشمندانه به نرم‌افزار امنیت ملی یعنی اعتبار، بازدارندگی و قواعد نانوشته درگیری بود. در چنین شرایطی، بسیج اجتماعی چهره‌ای متفاوت به خود گرفت. در اینجا، بسیج بیشتر در میدان معنا، انضباط اجتماعی و روایت‌سازی ظاهر شد. دکترین دفاعی ایران به این درک رسیده است که در عصر جنگ‌های اطلاعاتی و روانی، رفتار جمعی یک ملت در هنگام بحران، خود به ظرفیت یا آسیب‌پذیری راهبردی تبدیل می‌شود. مهم‌ترین کارویژه جامعه در این مقطع هم دیگر حضور فیزیکی در جبهه نبود، بلکه آرامش سازمان‌یافته و انضباط هوشمندانه بود؛ بلکه کنشی آگاهانه و ترجمه مدرن همان «پشت‌جبهه» مستحکم دوران دفاع مقدس بود؛ اکثریت جامعه با پرهیز از رفتارهای هیجانی مصرفی (مانند هجوم به پمپ‌بنزین‌ها یا فروشگاه‌ها)، مانع از ایجاد شوک روانی به بازارها و دامن زدن به بی‌ثباتی شد. این خویشتن‌داری جمعی، به تصمیم‌گیران امکان داد تا فارغ از فشارهای پوپولیستی داخلی، اقدامات مدیریتی را با خونسردی و بدون نگرانی از آشفتگی اجتماعی اجرا کنند.

از سوی دیگر، جامعه با درک پیچیدگی‌های پاسخ نظامی و دیپلماتیک، در برابر تحریکات و شایعات مقاومت کرد و منطق پیام‌محور و حساب‌شده پاسخ را پذیرفت. این همراهی، نشان‌دهنده سطح بالایی از اعتماد نهادی به معماری تصمیم ملی و درک این واقعیت بود که تصمیم‌گیری در سطوح کلان، مبتنی بر اطلاعات و محاسباتی است که در اختیار عموم قرار ندارد.

 

مصون‌سازی روانی از شایعات

مصون‌سازی روانی از شایعات وجه دیگر این دفاع بود؛ در اکوسیستم رسانه‌ای متکثر و پر از اخبار نادرست، توانایی جامعه در تفکیک اخبار صحیح از جنگ روانی دشمن در فضای مجازی، به ظرفیتی راهبردی تبدیل شد. این توانایی، محصول سال‌ها تجربه مواجهه با فشارهای رسانه‌ای و نوعی «جامعه‌پذیری دفاعی» در برابر عملیات‌های روانی است.

نکته جالب توجه دیگر، روایت‌سازی فعال و مدیریت معناست؛ در این دوره، جامعه خود به بخشی از راویان کنش تبدیل شد. انتشار ویدئوهای کوتاه و تأثیرگذار توسط کاربران، تحلیل‌های آگاهانه و تبیین منطق اقدام ایران در شبکه‌های اجتماعی، به عنوان بخشی از بسیج معنایی، به تثبیت روایت رسمی و خنثی کردن تلاش‌های دشمن برای مشروعیت‌زدایی از اقدام ایران کمک کرد.

در این پارادایم «روایت مشترک» سنگر اصلی دفاع اجتماعی محسوب می‌شود. شهروند دیگر تنها مصرف‌کننده یا دریافت‌کننده امنیت نیست، بلکه با رفتار هوشمندانه خود، یکی از حاملان و تولیدکنندگان فعال آن است. این سطح از بلوغ اجتماعی، خود سرمایه راهبردی نامرئی است که در محاسبات دشمنان نیز تأثیرگذار است.

 

دگرگونی اشکال همبستگی اجتماعی

تحول بسیج اجتماعی از «فیزیکی» به «معنایی» به معنای دگرگونی در اشکال همبستگی اجتماعی نیز هست. همبستگی به مثابه جوهر اجتماعی، پایدار است، اما «شکل» و «جلوه» آن متناسب با زمانه و نوع تهدید تغییر می‌کند. همبستگی در دهه ۱۳۶۰ خود را در قالب هیجان جمعی، حضور فیزیکی و ایثار آشکار نشان می‌داد؛ همبستگی امروز، در شکل آرامش سازمان‌یافته، اعتماد نهادی و انضباط هوشمندانه بروز می‌یابد.

در عصر جنگ‌های اطلاعاتی، روایت‌سازی فعال توسط شهروندان، تفکیک اخبار صحیح از جنگ روانی و مدیریت معنا در فضای مجازی، به بخشی از ظرفیت دفاعی کشور تبدیل شده‌اند. این توانمندی، حاصل تجربه تاریخی و جامعه‌پذیری دفاعی است که سرمایه اجتماعی مدرن ایران را در برابر تهدیدات نرم‌افزاری مصون می‌سازد

آرامش سازمان‌یافته در دوران جدید، نشانه‌ای از انفعال نیست، بلکه گواهی بر بلوغ جامعه و عمیق‌تر شدن اعتماد به نهادهای تصمیم‌گیر است. در جامعه‌ای که اعتماد به حاکمیت در آن پایین باشد، بحران امنیتی فوراً به آشفتگی اجتماعی و بحران‌های اقتصادی (مانند هجوم به بازارها) دامن می‌زند. اما در مواجهه اخیر، پایداری اجتماعی در برابر شوک‌ها و مدیریت هیجانات، نشان داد که لایه‌های عمیقی از سرمایه اعتماد نهادی در جامعه وجود دارد که در بزنگاه‌های حساس فعال می‌شود. این اعتماد، محصول چند دهه پیوستگی میان حاکمیت و مردم در زمینه دفاعی و تجربه موفقیت‌های مکرر در مدیریت بحران‌هاست.

نقش رسانه و فضای مجازی در این دگرگونی انکارناپذیر است. در حالی که در گذشته رسانه‌های رسمی ابزارهای اصلی بسیج و روایت بودند، امروز شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های دیجیتال به بسترهایی برای جریان‌سازی اطلاعات، مقابله با شایعات و شکل‌دهی به روایت‌های آلترناتیو تبدیل شده‌اند. این امر هم فرصت‌آفرین است (برای بسیج سریع افکار عمومی و تبیین مواضع) و هم چالش‌برانگیز (برای مدیریت جنگ روانی دشمن و انتشار اطلاعات نادرست). اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، توانایی جامعه در پردازش هوشمندانه این اطلاعات و حفظ انضباط فکری است که خود بخشی از سرمایه اجتماعی مدرن به شمار می‌رود.

 

 

modir

Recent Posts

مکانیسم ماشه؛ واقع‌گرایی در سیاست ایران

شورای امنیت بار دیگر به صحنه تقابل قدرت‌ها بر سر ایران تبدیل شد؛ جایی که…

2 دقیقه ago

مهندسی ژئوپلیتیک اسرائیل در خاورمیانه

سقوط ساختار قدرت مرکزی در دمشق نه پایان جنگ داخلی، بلکه آغاز رقابتی ژئوپلیتیکی است…

7 دقیقه ago

آسیب شناسی کارنامه ضعیف تعاونی ها

با وجود آنکه طبق قانون، تعاونی‌ها باید ۲۵ درصد از اقتصاد کشور را پوشش دهند،…

12 دقیقه ago

بازگشت تحریم‌ها، آزمون تازه دیپلماسی ایران

با رأی منفی ۹ کشور عضو شورای امنیت به تمدید قطعنامه ۲۲۳۱، تحریم‌های سازمان ملل…

1 ساعت ago

سودآوری پایدار شاملا

شرکت معدنی املاح ایران (شاملا) با تکیه بر انحصار در تولید سولفات سدیم، توسعه ظرفیت‌های…

2 ساعت ago

تولد دوباره اقتدار کشتی ایران

در شهری آرام اما پرغوغای درونی، کشتی ایران فصلی تازه از تاریخ خود را رقم…

2 ساعت ago