تاکنون ارزیابیهای زیادی درباره جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، گفته یا نوشته شده است. در این بین؛ به مرور و با دور شدن از فضای احساسی و هیجانی و همچنین آشکار شدن واقعیات مربوط به موازنه و معادله نبرد؛ برخی نکات بسیار مهم وجود دارد که تاکنون یا به آنها اشاره نشده و یا کمتر مورد بررسی قرار گرفته شده است. در ادامه برخی از این نکات، به صورت مختصر مطرح میشود.
۱: درباره غافلگیری ایران، مطالب زیادی مطرح شد. اما همانگونه که فرماندهان نظامی تاکید کردهاند؛ این غافلگیری عمدتا درباره نوع و نحوه حمله رژیم صهیونیستی بوده است. برآوردهای ایران از زمستان سال گذشته نشان میداد که حمله رژیم صهیونیستی قطعی است. حتی درباره زمان حمله نیز برآوردهای زیادی نشان میداد احتمال اینکه حمله درست در فردای روزی که اصطلاحا اولتیماتوم ۶۰ روزه ترامپ به ایران به اتمام میرسد؛ صورت بگیرد. حضور شهیدان سردار سلامی و حاجیزاده در دفاتر کاری خود در شب حمله نیز گواه این واقعیت است. اما شاید برآورد حداکثری درباره شیوه حمله رژیم صهیونیستی به ایران، این بود که رژیم صهیونیستی تاسیسات هستهای و احتمالا برخی مراکز موشکی و نظامی ایران را هدف قرار خواهد. ضمن اینکه بر اساس تصمیمات اتخاذ شده، فرماندهان نظامی ایران، از جمله فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی هوا فضای سپاه آماده اجرای واکنش ایران به حمله احتمالی رژیم صهیونیستی بودند. بر اساس این تصمیمات، ایران بلافاصله پس از حمله احتمالی رژیم صهیونیستی، حمله خود به اهداف از پیش تعیین شده را آغاز میکرد. بنابراین اقدام جنونآمیز رژیم صهیونیستی در حمله به مقرهای فرماندهی نظامی و همینطور منازل فرماندهان، برخلاف پیشبینیها درباره شیوه این حمله بود. کما اینکه همین موضوع باعث به تاخیر افتادن پاسخ ایران شد.
۲۱ مورد واکنش ایران در قالب عملیات وعده صادق ۳، به وضوح نشان داد ایران از قبل یک بانک اهداف گسترده را در سرزمینهای اشغالی تعیین کرده بود. ضمن اینکه تعدد تاکتیکهای ایران در حملات موشکی و پهپادی ثابت میکند فرماندهان نظامی ایران، بارها موضوع حمله به مراکز و تاسیسات مهم نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی را مرور و طراحی کرده بودند. به همین خاطر بود که با وجود شهادت فرماندهان ارشد، طراحیهای نظامی توسط فرماندهان جدید با موفقیت اجرا شد. اینکه تصور شد تاکتیکهای متنوع و موفقیتآمیز ایران طی ۲۱ نوبت حمله به رژیم صهیونیستی در جریان جنگ ۲۱ روزه طراحی شده باشد؛ دقیق نیست. قطعا تصمیمگیری برای طراحی برخی از این تاکتیکها، در خلال جنگ و متناسب با حملات رژیم صهیونیستی به ایران انجام شد. اما بر اساس نظرات کارشناسان و استراتژیستهای نظامی، عملکرد ایران بخصوص تاکتیکهای موفق در مختل کردن عملکرد سیستم چند لایه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی، نشان داد فرماندهان نظامی ایران از مدتها قبل طراحیهای متنوعی برای این عملیات انجام داده بودند.
پس یکی از نکات مهم درباره عملکرد موشکی و پهپادی ایران طی ۱۲ روز جنگ، این است که فرماندهان نظامی ایران یک استراتژی جامع برای مقابله با حمله نظامی رژیم صهیونیستی تدوین کردهاند. یک استراتژی چند لایه و در سطوح مختلف، که متناسب با نوع حملات دشمن و سطحبندی جنگ، طراحی و اجرایی شده است.
۲: هم مقامات سیاسی و هم فرماندهان نظامی ایران طی چند دهه اخیر و بویژه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، در ارزیابی توان نظامی رژیم صهیونیستی، همواره کمکهای آمریکا به هر نوع درگیری این رژیم با ایران را لحاظ کردهاند. با این حال، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، دست کم تا ۳ سال آینده این واقعیت را تثبیت کرده است که رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا. به عبارتی اگر تا قبل از جنگ ۱۲ روزه تصور میشد واشنگتن در جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، حمایتهای نظامی، اطلاعاتی و سیاسی از تلآویو بعمل خواهد آورد؛ اما این جنگ در عمل نشان داد دولت ترامپ درصدد انتقال این پیام به ایران و سایر بازیگران منطقهای بود که رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا و این واقعیت نیز در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه کاملا آشکار شد. واقعیت این است که در مقابل ایران، رژیم صهیونیستی تنها در قامت طرف نیابتی بود و طرف اصلی، آمریکا و ناتو بودند. به جز حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک، تسلیحات نظامی رژیم صهیونیستی کاملا آمریکایی بود. اما جدای از اینها، دسترسیهای اطلاعاتی که رژیم تلآویو بر اساس آنها طی ۱۲ روز هم فرماندهان و مقامات سیاسی و هم مراکز نظامی و انتظامی و قضایی ایران را هدف قرار داد؛ یک دسترسی کامل به توانایی اطلاعاتی آمریکا بود. به تعبیری دولت آمریکا همه توان اطلاعاتی خود را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد و در این حوزه هیچگونه محدودیتی برای رژیم اعمال نکرد. آمریکا هم در حملات رژیم صهیونیستی به ایران و هم در عملیاتهای پدافندی این رژیم در مقابل موشکها و پهپادهای ایرانی، حضور مستقیم و کامل داشت.
نهایتا بامداد اول تیرماه، با حمله به تاسیسات هستهای ایران، کمک نظامی و سیاسی مهمی به رژیم صهیونیستی کرد. بر اساس گزارههای میدانی، از روز ششم، معادله میدان نبرد رو به تغییر نهاد و تا روز نهم، موازنه به سود ایران تغییر کرد. بر همین اساس، حمله مستقیم آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، نهایت تلاش ترامپ برای جلوگیری از علنیشدن شکست نتانیاهو بود. کما اینکه پس از این حمله، و پس از حمله موشکی ایران به پایگاه العدید، موضوع آتشبس از سوی نتانیاهو و ترامپ مطرح شد. بنابراین، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه یک تجربه جدید درباره رویارویی با رژیم صهیونیستی از حیث میزان ورود و دخالت آمریکا در این جنگ بود. ترامپ برخلاف روسای جمهور سابق آمریکا، نشان داد در جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، نسبت به همه ملاحظات و منافع آمریکا چشمپوشی میکند و تمام قد در خدمت رژیم تلآویو خواهد بود. برخی معتقدند یکی از هدف اصلی نتانیاهو از راهاندازی جنگ علیه ایران، ارسال این پیام به همه کشورهای منطقه بود که دولت ایالات متحده تمام قد پشتیبان او است و حتی در جنگ علیه قدرت اول منطقه یعنی ایران نیز این پشتیبانی سیاسی و نظامی انجام میشود. کارشناسان معتقدند دلیل حمله رژیم صهیونیستی به سوریه نیز در راستای انتقال همین پیام صورت گرفته است. چراکه نتانیاهو به همه نشان داد رژیم اسراییل، حکم ایالت پنجاه و یکم آمریکا را دارد. اگر تا پیش از این تصور میشد آمریکا حامی و پشتیبان اصلی رژیم صهیونیستی است اما نتانیاهو در جنگ علیه ایران درصدد اثبات این گزاره بود که ایالات متحده نه پشتیبان اصلی، بلکه خود رژیم صهیونیستی است.
لازم است این نکته یادآوری شود که پیش از جنگ ۱۲ روزه، قطعا مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی ایران، در طراحی سناریوهای مختلف برای رویارویی مستقیم با رژیم صهیونیستی، موضوع ورود آمریکا به این درگیریها و حمایتهای مختلف نظامی و سیاسی را لحاظ میکردند. اما همانگونه که اشاره شد؛ جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد؛ دستکم تا پایان دوره ۴ ساله ریاستجمهوری ترامپ، رژیم صهیونیستی در حکم یکی از ایالتهای آمریکا را دارد و در مواجهه نظامی این رژیم با قدرتهای بزرگ، آمریکا تمام قد حضور دارد و تفکیکی میان منافع آمریکا و رژیم صهیونی اعمال نخواهد شد. البته بعید نیست این همراهی و همکاری عجیب ترامپ با نتانیاهو در آینده نزدیک دستخوش تغییراتی شود اما شواهد میدانی حاکیست؛ فعلا این همراهی و همکاری ترامپ با نتانیاهو برقرار است.
۳: جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، در اصل جنگ آمریکا و ناتو علیه ایران بود. به همین خاطر بود که برای اولین بار در دنیا، قدرت تکنولوژیهای نوین در جنگها عیان شد. میتوان گفت برای اولین بار، همه دنیا شاهد یک جنگ نوین و متفاوت با سایر جنگهایی بود که تاکنون در سراسر دنیا رخ داده بود. هم سلاحها و تجهیزات جدیدی در این جنگ مورد استفاده رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفت و هم کاربردهای نظامی تکنولوژیهای مدرنی مانند هوش مصنوعی آشکار شد. بر همین اساس میتوان به جرأت گفت جنگ ۱۲ روزه، مدرنترین و پیشرفتهترین جنگی بود که بشر تاکنون به خود دیده است. بخش زیادی از موفقیت آمریکا و رژیم صهیونیستی در این جنگ، مرهون استفاده آنها از نرم افزارهای مدرن در حوزه هوش مصنوعی بود. کما اینکه ترورهای رژیم عمدتا با تکیه و بهرهگیری از این تکنولوژی انجام شد.
به عنوان مثال، یکی از راههای دستیابی آنها به مقر و محل اقامت فرماندهان و روسای قوا، استفاده همزمان دشمن از اطلاعات دادههای آنلاین ماهوارههای آمریکایی و آنالیز این دادهها توسط هوش مصنوعی بود. آنالیز دادههای ماهوارهها و عناصر میدانی توسط هوش مصنوعی باعث میشد اقدامات و حملات تروریستی آنها در اکثر مواقع موفق شود. بر اساس برخی گزارشات، حتی شیوه حملات نظامی آنها به اهداف تعیین شده و همینطور طراحیهای دشمن در حوزه پدافند و رهگیری و هدف قرار دادن موشکها و پهپادهای ایران، توسط هوش مصنوعی انجام شده است. نرم افزارهایی که بسیاری از آنها هنوز محرمانه هستند و صرفا کارکردهای نظامی دارند. بر همین اساس، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، هم از حیث تسلیحات و تجهیزات جنگی، هم از حیث اطلاعاتی و هم از نظر استفاده از نرم افزارهای هوش مصنوعی، یک جنگ مدرن و هوشمند و نسبت به جنگهای پیشین، کاملا متفاوت و منحصر به فرد بوده است. در این واقعیت نمیتوان کوچکترین تردیدی وارد کرد. با در نظر گرفتن این واقعیت است که اهمیت و ارزش کاری که نیروهای نظامی ایران، خاصه نیروی هوا فضای ایران طی ۱۲ روز جنگ نابرابر و ناعادلانه انجام داد؛ مشخص میشود. طی یکی ۲ سال اخیر بعضا شنیده میشد که نیروی هوا فضای سپاه با بهرهگیری از هوش مصنوعی موشکها و پهپادهای مدرنی طراحی و وارد مدار کرده است. اکنون مشخص میشود متخصصان و دانشمندان ایرانی چرا و چگونه با هوشمندی، از تکنولوژیهای مدرن برای دفاع از کشور استفاده کردند.
۴: نتانیاهو تصور میکند حمایت قاطع و تمام قد دولت ترامپ از او زمینهساز پیشبرد اهدافش در منطقه است. او آنقدر روی این حمایت حساب باز کرده که بدون توجه به واکنش کشورهای عربی منطقه، از تحقق رویای «اسراییل بزرگ» میگوید. بدون شک چنین اظهاراتی باعث میشود پروژههای مانند پیمان ابراهیم به صورت کامل منتفی شود. چراکه نتانیاهو رسما از نقشه خود برای اشغال کل خاک اردن، بیشتر خاک سوریه، یک سوم خاک عربستان، نیمی از خاک عراق و بخشیهایی وسیع از شرق مصر پرده برداشته است. بدیهی است نتانیاهو با خوشبینی نسبت به حمایتهای ترامپ، به این نتیجه رسیده است که تمرکز بر دیپلماسی برای تحقق پیمان ابراهیم و برسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی به عنوان یک واحد موجود در منطقه غرب آسیا را کنار گذاشته و فعلا روی پروژه تسلط بر منطقه از طریق نظامیگیری و جنگطلبی متمرکز شده است. در همین راستا او تصور میکند با جنگ ۱۲ روزه و نشان دادن حضور ترامپ در کنار خود، توانسته است هژمون منطقه یعنی ایران را تضعیف کند تا مانع اصلی بر سر راه تحقق پروژه اسراییل بزرگ را بردارد.
با این حال اما جنگ ۱۲ تحمیلی روزه علیه ایران، یک واقعیت خطرناک را علیه رژیم صهیونیستی آشکار کرد. و آن وابستگی بیش از اندازه رژیم صهیونی به آمریکاست.
جنگ ۱۲ روزه به وضوح نشان داد قدرت ایران کاملا درونزا و مستقل است اما قدرت رژیم صهیونیستی کاملا وابسته به تصمیم آمرکیاست. یعنی اگر فاکتور آمریکا را از موازنه و معادله قدرت میان ایران و رژیم صهیونیستی خارج کنیم؛ قطعا این موازنه به سود ایران خواهد بود.
تردیدی نیست که بدون حضور و مشارکت آمریکا اساسا رژیم صهیونیستی قادر به شروع جنگی بر علیه ایران نیست و این هم یک واقعیت غیر قابل تردید است که آمریکا همواره و در هر شرایطی حامی و پشتیبان رژیم صهیونی است. اما این واقعیت هم غیر قابل تردید است که رفتار ترامپ در جنگ ۱۲ روزه، یک رفتار کاملا متفاوت نسبت به مناسبات روسای جمهور پیشین آمریکا چه از حزب دموکرات و چه جمهوریخواه بوده است. ترامپ در جنگ ۱۲ روزه نشان داد این جنگ، جنگ آمرکیاست و در عمل تفکیک چندانی میان منافع ایالات متحده و رژیم صهیونیستی قائل نیست. همراهی و همکاری آمریکا با رژیم صهیونیستی حتی برای اصحاب قدرت و رسانه در آمریکا هم عجیب بود. آنقدر که برخی رسانهها در تحلیل این همراهی و همکاری عجیب ترامپ با نتانیاهو، موضوع اخاذی موساد از ترامپ به خاطر پرونده آپستین را مطرح کردند. بنابراین همیشه در بر همین پاشنه نمیچرخد. این احتمال بسیار جدی است که دولتهای آینده آمریکا رفتاری متفاوت از دولت فعلی در قبال جنگطلبیهای رژیم صهیونیستی، خاصه بر علیه ایران اتخاذ میکنند. این احتمال هم اصلا بعید نیست که خود ترامپ نیز در آینده، نسبت به این همکاری و همراهی با نتانیاهو تجدیدنظر کند.
بنابراین، قدرت فعلی رژیم صهیونیستی، یک قدرت کاذب و عاریهای است. بر همین اساس است که پیشبینی میشود یا نتانیاهو از این فرصت کمال استفاده را میبرد و جنگطلبیهایش در منطقه را تا رسیدن به نقطه دلخواه ادامه میدهد؛ یا در صورت هر نوع تغییر در مناسبات واشنگتن – تلآویو، او رژیم صهیونیستی را در یک باتلاق بزرگ فرو برده است. جنگی که بامداد ۲۳ خرداد علیه ایران آغاز شد؛ منطقه را به یک مرحله جدید و غیر قابل بازگشت کشانده است. این جنگ، یک جنگ ادامه دار است. خود نتانیاهو نیز اخیرا در یکی از اظهارات خود اذعان کرد آنچه شروع کرده یا نهایتا منجر به پیروزی رژیم صهیونیستی خواهد شد یا منجر به نابودی آن. اما همانگونه که بیان شد؛ بزرگترین خطر برای رژیم صهیونیستی، وابستگی بیش از اندازه آن به آمریکاست. آنچه نتانیاهو اکنون به عنوان نقطه قوت و برتری خود تلقی میکند؛ میتواند به بزرگترین نقطه ضعف او و بزرگترین خطر برای موجودیت رژیم صهیونیستی تبدیل شود.
معنی ساده این وضعیت این است که اکنون بیشتر و ملموستر از همیشه، موجودیت رژیم صهیونیستی وابسته به آمریکاست. و نکته مهمتر اینکه، این گزاره اکنون آشکارتر و واضحتر از هر زمانی شده است.
درباره ایران، همانگونه که بیان شد؛ قدرت کاملا درونزا و مستقل است. ایران در جنگ ۱۲ روزه به وضوح به همه بازیگران منطقهای و جهانی نشان داد با وجود متحمل شدن هزینهها و خسارات مهم، اما نه تنها توان تابآوری در برابر بزرگترین و بیسابقه ترین همکاری رژیم صهیونیستی و آمریکا را دارد؛ بلکه میتواند به مرور و مهار تبعات غافلگیری و با تسلط بر اوضاع، حتی معادله نبرد را نیز تغییر دهد. البته این جنگ از برخی جوانب، حکم یک موهبت را هم برای ایران داشته است. ایران به تجربه واقعبینانهای نسبت به نقاط ضعف و قوت خود پی برد. در ابعاد نظامی، جنگ ۱۲ روزه درسهای بزرگی برای ایران داشت. که باعث میشود در جنگهای احتمالی پیشرو، ایران از همان ساعات ابتدایی، موازنه و معادله مطلوب را بر صحنه نبرد حاکم کند.
این واقعیت حتی از چشم صاحبنظران و تحلیلگران غربی نیز پنهان نمانده است. نشریه فارینپالیسی در شماره اخیر خود تصریح کرد هرگونه جنگ جدید، باعث نمودار شدن رفتاری متفاوت از سوی ایران نسبت به جنگ ۱۲ روزه خواهد شد. فارینپالیسی در همین رابطه نوشت رژیم صهیونیستی در حالی از حمله مجدد به ایران سخن میگوید که بدون شک با راهاندازی جنگ جدید، ضربات محکمتری از ایران دریافت خواهد کرد.
ایران برخلاف رژیم صهیونیستی، متکی به خود است و قدرت آفندیاش وابسته به هیچ بازیگر خارجی نیست. در واقع صحنه نبرد، میان یک قدرت کاملا وابسته با یک قدرت کامل مستقل است.
این تفاوت میان قدرت ایران و رژیم صهیونیستی بسیار مهم است و صحنه جنگ را به شدت متأثر از خود کرده و خواهد کرد. نتانیاهو جنگی ادامه دار را علیه ایران آغاز کرده است. جنگی که برای استمرار آن به شدت نیازمند همکاری و همراهی حداکثری آمرکیاست. و هر نوع تغییر در این همکاری و همراهی، موجودیت رژیم صهیونیستی را به مخاطره خواهد انداخت.
بنابراین بدیهی است که ریسک این جنگ برای رژیم صهیونیستی به مراتب بیشتر از ایران است. چراکه در این جنگ موجودیت رژیم صهیونیستی کاملا وابسته است.
البته این هم یک نکته بدیهی است که آمریکا تحت هیچ شرایطی حاضر به تنها گذاشتن رژیم صهیونیستی در مقابل ایران نخواهد شد. اما این احتمال کاملا وجود دارد که دولت واشنگتن ممکن است به مرحلهای برسد که در مناسبات فعلی خود با رژیم صهیونیستی تجدیدنظر کند. و این تجدیدنظر در هر حالتی، منجر به تغییر موازنه به سود ایران خواهد شد.
موازنه فعلی میان ایران و رژیم صهیونیستی، به شدت متأثر از مؤلفه حضور و نقشآفرینی بیسابقه آمریکاست. در صورت هر نوع تغییر در میزان این نقشآفرینی آمریکا، موازنه به سرعت به سود ایران تغییر خواهد کرد.
۵: اکنون و بر اساس گزاره های پیشگفته، میتوان به یک واقعیت مهم که در لایههای زیرین جنگ ۱۲ روزه مستتر است؛ اشاره کرد.
در تحلیل جنگ ۱۲ روزه، باید بازهها و مقاطع زمانی مختلفی را در نظر گرفت:
الف: ۱۸ ساعت نخست جنگ، یعنی در فاصله زمانی آغاز حمله تا نخستین واکنش ایران
ب: از روز ۲۴ خرداد تا شامگاه دوشنبه ۲۶ خرداد، بویژه حمله رژیم صهیونیستی به جلسه شورای عالی امنیت ملی و صدا و سیما و ترک اجلاس G7 در کانادا توسط ترامپ و پست او در شبکه تروث مبنی بر تخلیه تهران.
ج: از ۲۷ خرداد تا اول تیر؛ یعنی خروج ایران از حالت غافلگیری و تسلط نسبی بر میدان نبرد تا زمان حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران
د: از اول تیر تا زمان توقف جنگ در سوم تیر؛ بویژه حمله ایران به پایگاه آمریکایی العدید در قطر و رفتار ایران در ساعات پایانی آتشبس.
رفتار ایران در جنگ ۱۲ روزه در هر کدام از این مقاطع زمانی متفاوت بوده است. به عنوان مثال، آنچه ایران در واکنش به حملات موشکی دیوانهوار رژیم صهیونیستی در دقایق پایانی مانده به آتشبس انجام داد را با عملکرد ایران در ۱۸ ساعت نخست جنگ، یا در حد فاصل ۲۳ تا ۲۶ خرداد مقایسه کنید! کاملا متفاوت است. در سایر مقاطع زمانی نیز تغییر عملکرد ایران مشهود است. در این بین، ۲ اقدام ایران، میتواند مجزا از سایر اقدامات و تصمیمات ایران در این جنگ در نظر گرفته شود. نخست حمله به پایگاه العدید و دیگری، حمله کوبنده و بیسابقه ایران در زمانی که به ادعای رژیم صهیونی، پس از زمان اعلامی آتشبس صورت گرفت. پیام این ۲ اقدام، یکی آمادگی ایران برای گسترش جنگ و مواجهه با آمریکا بود؛ و دیگری نشان دادن میزان توانمندی و قدرت ایران پس از ۱۲ روز جنگ. ایران در روز دوازدهم جنگ با حمله به العدید، عزم خود برای رویارویی با آمریکا را نشان داد و در ساعات آخر جنگ، بزرگترین حمله موشکی و پهپادی خود به رژیم صهیونیستی را انجام داد.
در مجموع، هر ۲ اقدام یک پیام واحد داشت: پس از ۱۲ روز جنگ تحمیلی ناعادلانه، نه تنها قدرت ایران تضعیف نشد؛ بلکه ایران نشان داد توان و قدرت خود را نسبت به روزهای ابتدایی جنگ افزایش داده است.
دقت کنید؛ این رفتار ایران در جنگی صورت گرفت که از یک سو مدرنترین جنگ تاریخ بشر تاکنون بوده؛ و از سوی دیگر در تقابل با هماهنگترین ورژن همکاریهای واشنگتن – تلآویو علیه ایران، انجام شد.
در واقع ایران توانست با وجود ناعادلانه بودن این جنگ، یک موازنه مطلوب را در روزهای پایانی جنگ بر میدان نبرد حاکم کند.
این موضوع، واقعیت و حقیقت وضعیت موازنه قدرت میان ایران و رژیم صهیونیستی را آشکار کرد. به عبارتی، به فرض ممکن، اگر فاکتور آمریکا را از این صحنه نبرد خارج کنیم؛ واقعیت وضعیت موازنه قدرت میان ایران و رژیم صهیونیستی آشکارتر از هر زمانی است.
این پیام را همه بازیگران منطقهای دریافت کردند.
بدون حضور آمریکا، رژیم صهیونیستی توان رویارویی و مقاومت در برابر ایران را ندارد. جنگ ۱۲ روزه، عالیترین سطح کمک آمریکا به رژیم صهیونیستی در جنگ علیه ایران و حضور مستقیم واشنگتن در جنگ تلآویو علیه تهران بود. با این وجود، صحنه نبرد نشان داد ایران با وجود تحمل ضربات سنگین، توان مقاومت و مقابله به مثل را داراست.
بر همین اساس، واقعیات، تجربیات و درسهای این جنگ نشان داد؛ هر حالتی متفاوت از نوع مناسبات فعلی واشنگتن – تلآویو، اساسا یا منجر به جنگ نمیشود؛ یا منجر به وقوع یک جنگ محدود و مختصر نسبت به جنگ ۱۲ روزه میشود. و در هر ۲ حالت، موازنه قدرت میان ایران و رژیم صهیونیستی، قطعا قطعا به زیان تلآویو خواهد بود. به عبارت سادهتر، جنگ ۱۲ روزه، این بار به صورت عملی به همه، خصوصا کشورهای منطقه، واقعیت موازنه میان ایران و رژیم صهیونیستی را نشان داد.
همانطور که بیان شد؛ این یک خطر بسیار بزرگ برای موجودیت رژیم صهیونیستی است. نتانیاهو از پنجره فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید، بزرگترین سطح درگیری با جبهه مقاومت و ایران را کلید زد. و ناگزیر است تا زمان حضور ترامپ در قدرت، این بازی خطرناک را ادامه دهد. زیرا با بسته شدن این پنجره فرصت، رژیم صهیونیستی میماند و خشم متراکمی که به تنهایی یا بدون همکاری همه جانبه آمریکا، یارای ایستادگی در مقابل آن را ندارد. اکنون زمان به شدت علیه رژیم صهیونیستی است.
بر همین اساس است که صاحبنظران و کارشناسان منطقهای و نظامی، هشدار میدهند ایران باید در شرایط فعلی، ضمن رعایت اصول حفاظتی در عالیترین سطوح، در آمادگی کامل نظامی، هم در حوزه پدافندی و هم در حوزه آفندی به سر ببرد.
مطلقا نباید نسبت به این نکته مهم غافل شد که درباره اقدامات بعدی رژیم صهیونیستی، باید هر اقدامی را محتمل دانست و هر احتمالی را بسیار جدی انگاشت. بله! شرایط دیگر مانند قبل از ۲۳ خرداد برای رژیم صهیونیستی مهیا نیست و ایران کاملا هوشیار شده است. اما تجربه ۲ سال اخیر و واقعیات مربوط به همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان داده است؛ تخمین اقدامات احتمالی رژیم صهیونیستی در قالب قوانین و قواعد بینالمللی مربوط به جنگها؛ یک خطای استراتژیک و خسارتبار است. رژیم نشان داده به هیچ قانون و قاعدهای پایبند نیست.
سیستم شوتینگ زباله یک روش نوین برای مدیریت پسماند در ساختمانهای مرتفع است. این سیستم…
شورای هماهنگی و همکاری فعالان اقتصادی مناطق آزاد با انتشار بیانیهای، به اظهارات اخیر یکی…
برای انتخاب سایز و ظرفیت مناسب کولر تابلو برق باید به چند عامل مهم توجه…
اراده، برخلاف تصور رایج، نه یک ویژگی ذاتی بلکه قابلیتی تربیتپذیر است که با آموزش…
بیانیه اخیر جبهه اصلاحات با عنوان «آشتی ملی»، بهجای ارائه راهکاری برای اصلاحات ساختاری، بهزعم…
غزه نه صرفاً یک بحران انسانی، بلکه نماد منطق حذف در نظم نوین جهانی است.…