به گزارش سرمایه فردا: قطعا” فاکتورهای متعددی در انجام حمله حماس به اسرائیل و جنگ در خاورمیانه نقش داشته اند که عدم اطلاع از آنها تحلیلها را بی اعتبار میکند. آیا حماس به تنهایی تصمیم باین حمله گرفت.؟ یا دستور از جای دیگر صادر شده بود. حمله حماس یک هفته پس از توافق برقراری مناسبات بین اسرائیل و عربستان انجام شد که تعبیر بر شرط بستن روی اسب بازنده، انجام گرفت.
آمریکا و اسرائیل با ادعایوجود شواهد آشکار دخالت جمهوری اسلامی در حمله حماس، چشم خود را بر این شواهد بستند؟ چرا در مقابل حدود ۶۳ بار حملات راکتی و پهبادی توسط نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی به پایگاههای امریکائی، آمریکا فقط دوبار مواضع این نیروها در عراق و سوریه را هدف قرار داد؟ البته این قسم عکس العمل ضعیف سنتکام خشم بسیاری از نمایندگان از هر دو حزب را برانگیخت وانتقادهای تندی بر بایدن در مورد مماشات با تهران وارد کردند.
جمهوری اسلامی که ۴۴ سال قصد محو اسرائیل را در سر داشت و در خیابانها تابلوی روز شمار از بین بردن اسرائیل را نصب کرده بود یکباره خود را بی اطلاع از حمله حماس نشان داد و به هنیه و همراهان که بملاقات خامنه ای آمدند گفت که جمهوری اسلامی حمایت میکند اما کمک نظامی نمیکند. علیرغم اینکه بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی حتی تجمعات اعتراضی در حمایت از مردم فلسطین براه نیانداخت بجز یکی دو تظاهرات نیم بند با تعدادی معدود آنهم در راستای مصرف داخلی بود.
اما مقامات ایرانی در چند سخنرانی به حمایتهای زبانی پرداخت و با وجود ویران شدن غزه و جان باختن ۱۴ هزار فلسطینی که فدای آزادی شدند از ضربه فنی شدن اسرائیل خبر داد؟
البته پاسخ به این چراها تنها ممکن است بخشی از واقعیات را روشن کند.
به هر حال حماس جنگ را آغاز کرد اما کوته بینانه است اگر بگوئیم هدف فقط ایذاء اسرائیل و گروگانگیری بوده است. احتمالا” این حمله یا بخشی از پروژه آزادی اسرائیل بوده اما قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا و تروئیکای اروپا و احتمالا” روسیه در وقوع این پدیده خانمانسوز در جهت منافع خود بطور غیر مستقیم ایفای نقش کرده اند.
با این اوصاف باید اذعان داشت که عقل و منطق، حمله ناگهانی حماس و گروگانگیری زنان وکودکان را بدون دستیابی به هدفی بزرگتر نمیپذیرد و قطعا” با اتکاء به نیروهای پشتیبان دست به چنین اقدامی زده است. تجربه جنگ ۳۳ روزه حزب الله و اسرائیل واین بیان حسن نصرالله که اگر میدانستم نتیجه جنگ این میشود هرگز آنرا شروع نمیکردم مبین این واقعیت است که آنان از قدرت نظامی و تهاجمی بسیار بالای اسرائیل و انتقام جوئی رهبران آنها از جمله نتانیاهو اطلاع داشتند. و لذا حماس فکر نمیکرد که نیروهای مقاومت، آنان را در برابر حملات برق آسا وویرانگر اسرائیل تنها بگذارند.
از غزه جز ویرانی و انهدام زیرساختها و ساختمانها و تأسیسات و انهدام چند گردان حماس و کشته شدن چند فرمانده این گردانها همراه با کثیری نظامیان و شبه نظامیان حماس و افراد بیگناه از کودکوزن و سالمند چیزی عاید فلسطینیان نشد. بنا بگفته اسرائیل، پس از اتمام سناریوی معاوضه گروگانها حملات آنها تا بیرون کشیدن سران حماس از سرگرفته شد و باریکه غزه بسرزمین سوخته تبدیل شد.
اسرائیل اگر می توانست گروه حماس را بطور کلی نابود کند قطعا” تاکنون از هم می پاشید و دیگر سرزمینی نداشتند که بر آن حکومت کنند. با این حال گروهی از آنان احتمالا” جذب دیگر نیروهای مقاومت میشوند قطعا” این چیزی نبود که اسماعیل هنیه و چند فرمانده دیگر حماس انتظار داشتند. در گذشته اسرائیل حماس را کمک کرد تا دولت خودگردان فلسطین را تضعیف کند. بر این اساس محمود عباس حماس را تأیید نمیکند پس حمایت کنندگان حماس، غیرفلسطینی ها نظیر حزب الله لبنان و حزب الله سوریه و زیرمجموعهها بودند که در بزنگاه حماس را تنها گذاشتند.
البته ادامه حمله راکت حزب الله از جنوب لبنان یا حملات پهبادی وموشکی حوثی ها نه برای تغییر سرنوشت جنگ بلکه بمنظور نشان دادن موجودیتی است که همواره اسرائیل را تهدید میکند. البته این تحرکات مورد تأیید کشورهای عربی ازجمله عربستان و امارات و کویت و مصر نیست زیرا ناآرامیها در منطقه، پیشرفت و رشد اقتصادی آنان را به مخاطره می کند. همچنین تعمیم پیمان ابراهیم بدیگر کشورهای عربی از جمله عربستان صعودی منطقه خاورمیانه را امن نمیکند پس جنگ با اسرائیل قطعی بود.
کشورهای عربی خاورمیانه هم راه خود را یافته اند و توسعه اقتصادی کشورهایشان را بر هر چیز مقدم میدارند حتی بشار اسد با آن همه جنایت تغییر رویه داده، گرچه همه کشورهای عربی بطور سنتی بخصوص پس از جنگ ۱۹۶۷ حامی فلسطین هستند اما امروزه ترجیح میدهند فلسطین را بحال خود گذارند. به همین دلیل واگذاری نوار غزه بحکومت خود گردان فلسطین از سوی آمریکا و سازمان ملل پیشنهاد شده. دور از ذهن نیست که طرح دو کشوری درآینده نزدیک بسر انجام برسد و کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل شکل گیرد. اما اهداف پشت پرده این ماجرا را شاید بتوان بمدد تحلیلهای اقتصادی آشکار کرد.
در سال ۱۹۷۸ یا ۱۹۷۹ یک حوزه گازی عظیم بنام میدان گازی فلسطین در سواحل شرقی مدیترانه در آبهای غزه با برخورداری از ۱.۱ تریلیون فوت مکعب کشف شد که تشکیلات خود گردان فلسطین بر سر حق بهره برداری از این منابع کشف شده در سرزمین خود با شرکت انگلیسی BG به توافق رسید. درآمدهای حاصل از آن میتوانست معضلات مالی فلسطین را برطرف کند و این کشور را از بحران مالی خارج کند. اصولا” یکی از مفاد مذاکرات اسلو در ۱۹۹۳ بین ساف و اسرائیل همین مسئله میدان گازی بود.
اما با وجودیکه هنوز مخاذن گاز در آبهای اسرائیل کشف نشده بود اسرائیل میتوانست اولین کشور وارد کننده نفت از غزه باشد با این کار مخالفت کرد. خلاصه آنکه اختلافات اسرائیل و فلسطین باعث شدکه منابع این حوزه گازی فلسطین بلااستفاده باشد. با این وجود پس از کشف دوحوزه عظیم گازی لویاتان وتامار با ظرفیت ۱/۵ میلیارد متر مکعب در سالهای ۲۰۰۹ و۲۰۱۰ در سواحل اسرائیل، این کشور بمنظور وابسته کردن فلسطین به انرژی خود، فعال سازی حوزهٔ گازی فلسطین را بطور کلی ناممکن کرد. با این حال این منطقه به کانون توجه فعالان حرفهای انرژی جهان تبدیل شد.
افزایش نیاز مبرم اروپا به گاز که از منابع روسیه تأمین میشود مزیت قابل توجهی برای منابع گازی شرق دریای مدیترانه محسوب است. لذا تحولات اخیر میتواند اسباب تغییرات مهمی در بازار انرژی فراهم کند و امنیت انرژی آمریکا واروپا را در مقابل گاز روسیه تضمین کند.پس از پایان جنگ که احتمالا” به از هم پاشیدگی حماس و حاکمیت دولت خود گردان فلسطین بر باریکه غزه منجر خواهدشد. به پشتوانه منابع عظیم گازی غزه، این سرزمین محل فرود سرمایه گذاران حرفهای و گشوده شدن منابع این کشور بروی بازارهای خارجی عمدتا” اروپا و متحدین آمریکا خواهد شد.
اما آیا صلح اعراب و اسرائیل هم در چارچوب پیمان ابراهیم تسریع و محقق خواهد شد؟ اگر این اتفاق بیفتد آمریکا، تروئیکای اروپا و اسرائیل برندگان این جنگ خواهند شد، و فرصتهای جدیدی برای آمریکا در پشتیبانی از اوکراین و توافقات کلان با چین فراهم خواهد شد.
با این توصیف فکر میکنید چه قدرتهایی مسبب حمله حماس به اسرائیل بوده اند. منطق عقلانیت بما میگوید کشورهایی که منافع هنگفتی در پایان جنگ نصیبشان خواهد شد. ضمنا” بحکم علم و تجربه و آموزههای تاریخ حکومتهای ایدئولوژیک بسبب باورهای استاتیک خود در برابر پیشرفتهای علمی و توسعه اقتصادی جهان محکوم بشکست بوده اند. لذا در تغییر و تحولات پیش روی خاورمیانه بازنده اصلی کشورهای خواهند بود که منافع غرب را نادیده میگیرند. بی تردید فشار غرب در راستای تضعیف هر چه بیشتر جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته که نتیجه آن تضعیف محور مقاومت و از دست دادن قدرت نظامی آنها در خاورمیانه خواهد بود.
بانک مرکزی ایران در مسیر سرمایهگذاری برای تولید اعلام کرده است که نقش ۹۰ درصدی…
استراتژی ترامپ برای ثروتمند شدن مذاکره و پیشنهاده وعدههای بوده که سرمایهگذاران را مشتاق کند…
بازار بورس در از فرصتها و سیاهچاله های است که می تواند افراد را ثروتمند…
لیدرهای بورس در شرایطی که بازار وضعیت پایداری نداشته باشد بر مبنای ارزندگی تعیین نمیشود.…
توافق با آمریکا در حال حاضر به یک تابوی بزرگ برای مقامات ایرانی تبدیل شدهاست.…
کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی گفت: مصالح و منافع ایران در مذاکره مستقیم با آمریکاست.…