به گزارش سرمایه فردا، گاهی تئاتر تنها سرگرمی نیست، بلکه آینهای است که زوایای پنهان زندگی را بازتاب میدهد. «باران اسیدی» از همان ابتدا با فضایی ساده و دوستانه آغاز میشود، اما بهتدریج مخاطب را وارد دنیایی میکند که در آن شادی و خنده جای خود را به پرسشهای سنگین درباره مرگ، مسئولیت و حقیقت میدهد. این اثر نه صرفاً یک داستان تخیلی، بلکه تجربهای انسانی است؛ تجربهای که نشان میدهد هر تصمیم فردی میتواند بر زندگی دیگران سایه بیندازد. حضور بازیگران شناختهشده در کنار چهرههای جوان، و نگاه زنانه در تهیه و کارگردانی، این نمایش را به روایتی چندلایه بدل کرده است؛ روایتی که بیش از آنکه بر حادثه بیرونی تمرکز کند، بر کشمکشهای درونی و رازهای ناگفته انسانها دست میگذارد.
نمایش «باران اسیدی»، به نویسندگی نیما نافع و کارگردانی الهام شعبانی، داستان چند دوست همدانشگاهی را روایت میکند که پس از انفجار در جنگل و باران اسیدی، مجبور میشوند چند روز را در یک کلبه چوبی در شمال بگذرانند. در این مدت، صحبتهایی درباره مرگ یکی از دوستانشان که سال گذشته از دست رفته، به تدریج پرده از رازهایی برمیدارد که تنشها و کشمکشهای بین آنها را بیشتر میکند.
این نمایش رئال و ملودرام، به روابط پیچیده انسانی و تاثیر تصمیمات فردی بر دیگران پرداخته و نشان میدهد که همه افراد در ناخودآگاه خود با عذاب وجدان و احساس گناه دست و پنجه نرم میکنند. بازیگران نمایش، از سپند امیرسلیمانی و مونا کرمی گرفته تا مهسا طهماسبی، صادق برقعی و دیگر اعضای گروه، به زیبایی شخصیتهای خود را به نمایش میگذارند و تنشهای درونی آنها را به مخاطب منتقل میکنند.
«باران اسیدی»، با تکیه بر دیالوگهای پرتنش و بازیهای قوی، تجربهای عمیق و تاثیرگذار را ارائه میدهد. این نمایش که از ۱۹ آبانماه در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفته است و در ادامه، با صدف رضاپور، تهیهکننده نمایش، به گفتوگو نشستیم تا از پشتصحنه این اثر و چالشهای آن بیشتر بدانیم.
صدف رضاپور در اولین تجربه جدیاش بهعنوان تهیهکننده تئاتر، از انگیزههایی میگوید که او را به این مسیر کشانده؛ مسیری که به تعبیر خودش «سخت، اما لذتبخش» است. او در بخشی از حرفهایش تاکید میکند که جنس این پروژه برایش مهم بوده: «این کار از نظر من یک کار زنانه بود؛ کارگردان خانم بود و همین برایم جذاب و مهم بود. همیشه دوست داشتم بهعنوان یک زن در حرفهای که کمتر به ما بها داده میشود، جدی دیده شوم.»
این تهیهکننده از کودکی وارد فضای هنر شده و تعریف میکند که همیشه تصویر روشنی از آیندهاش داشته است؛ آیندهای که در آن زنی حرفهای و موثر باشد. همین مسیر باعث شده امروز، قدم گذاشتن در تهیهکنندگی را یکی از اتفاقات مهم کارنامهاش بداند:
«اولین قدم در تهیهکنندگی برایم اهمیت داشت. با همه سختیها و چالشها، این کار دغدغه اصلی من است. هرکسی در گروه کار خودش را میکند، اما در نهایت این تهیهکننده است که باید همهچیز را مدیریت کند.»
بخش دیگری از جذابیت این پروژه برای او، فضای دوستانه گروه و داستان واقعی نمایش بوده؛ روایتی برگرفته از تجربه یکی از نزدیکان گروه. رضاپور با علاقه از این بخش یاد میکند و دلیل پذیرش همکاری را چنین توضیح میدهد:
«من کارهای رئال را خیلی دوست دارم. داستان این نمایش واقعی بود و همین برایم اهمیت داشت. با اینکه ریسکهایی داشت، اما ترجیح دادم آن را بپذیرم.» انتخاب مجموعهای از «شش بازیگر خوب» هم برای او نکتهای تعیینکننده بوده؛ تیمی که به گفته خودش، انرژی و هماهنگیشان کار را پیش برده است.
صدف رضاپور درباره تجربه تماشای نمایش میگوید که همان شب اول، بهعنوان بیننده به سالن رفته و با دنیایی روبهرو شده که او را تحت تاثیر قرار داده است. داستان با جمع شدن شش دوست در یک ویلا برای جشن سالگرد ازدواج یکی از آنها آغاز میشود و در ابتدا همه چیز «سرشار از خنده و شادی» است.
او تاکید میکند که با گذشت زمان، داستان از قالب طنز صرف خارج میشود: «کمکم اتفاقاتی میافتد که مسیر نمایش را تغییر میدهد. چیزهایی بودند که خیلی از ما تجربه کرده یا دیدهایم. با اینکه همه چیز در ظاهر شوخی است، اما عمق درد و غم هم وجود دارد.»
این تهیهکننده میگوید چیزی که بیش از همه برایش تاثیرگذار بود، تصویر دختری بود که قصه از او الهام گرفته شده بود:
« او را ندیده بودم، اما تصویرش مدام جلوی چشمم بود. بعضی جاها عصبانی میشدم و بعضی جاها میخندیدم.» معتقد است همین نوسان میان خنده و غم، نمایش را واقعی و ملموس کرده و تجربهای تاثیرگذار ساخته است. از نظرش تلاش و هماهنگی تیم اجرایی نیز نقش مهمی در موفقیت پروژه داشته است.
رضاپور درباره انتخاب بازیگران نمایش توضیح میدهد که ترکیبی از چهرههای شناختهشده و بازیگران جوان به کار گرفته شده است. معتقد است دلیل این انتخاب هم جذب مخاطب و موفقیت گیشه و هم تناسب شخصیتها با نقشها بوده است: «وقتی به انتخاب سپند امیرسلیمانی و مونا کرمی فکر میکنیم، چون این دو زوج واقعی هستند، انتخابشان بهعنوان زوج در نمایش کاملا منطقی و طبیعی بود. این حضور باعث میشود ارتباط میان شخصیتها واقعیتر و ملموستر باشد.»
این تهیهکننده معتقد است که این تعامل میان بازیگران، بهویژه در لحظاتی که زوجها باید با هم ارتباط برقرار کنند، یکی از مهمترین نکات نمایش بوده است و درباره نقش خود بهعنوان تهیهکننده هم میگوید: «وظیفه من حمایت از کارگردان و بازیگران است، اما هرگز در جزئیات کارگردانی دخالت نمیکنم. میتوانم پیشنهاد بدهم، اما در نهایت این کارگردان است که باید با بازیگران همسو شود و این همکاری بهطور طبیعی شکل بگیرد.»
تجربه کار با جوانان و بازیگران تازهکار را نیز ارزشمند میداند و به آثار خانم پاکروان اشاره میکند: «خانم پاکروان نشان دادهاند که بازیگران کمتجربه هم میتوانند نقشهایی بینظیر ایفا کنند که در ذهن مخاطب باقی میماند.» و باور دارد اعتماد به جوانان و ایجاد فضایی برای رشد آنها، هم در تئاتر و هم در سینما و تلویزیون، میتواند نتایج درخشانی داشته باشد و بخش مهمی از موفقیت پروژهای را شکل دهد.
رضاپور درباره فضای تئاتر و ارتباط با مخاطب میگوید که همیشه در ذهنش فکر اینکه «حال و هوای سالن چگونه باشد و چه نوع ارتباطی با مخاطب برقرار کنیم» پررنگ است. او تاکید میکند که شرایط اقتصادی و محدودیتهای مالی تاثیر زیادی روی هنرهای نمایشی گذاشته و تولید نمایشی خوب بدون سرمایهگذاری امکانپذیر نیست: « بخش خصوصی کمرنگ شده و بیشتر کارهای ما به سازمانها و ارگانهای دولتی وابسته است؛ حتی اگر سرمایهگذاری خصوصی انجام شود باید به گیشه توجه کرد و دیدگاههای مختلف را در نظر گرفت.»
این تهیهکننده ادامه میدهد برای او بهعنوان تهیهکننده، مسئله فقط سرمایهگذاری نیست و کیفیت ارائه کار هنری هم اهمیت دارد و درباره افزایش هزینهها و اجاره سالنها توضیح میدهد: «در دو سال گذشته، اجاره سالنها بهطور چشمگیری بالا رفته است. حتی در سالنهای دولتی هم قیمتها افزایش داشته و تهیهکنندگان مجبور میشوند هزینهها را کاهش دهند و تخفیفهایی برای گروههای مختلف در نظر بگیرند.»
او اشاره میکند که برای تئاتر خودش برای دانشجویان و کسانی که شرایط مالی مناسبی ندارند، تخفیفاتی در نظر گرفته تا همه بتوانند از تئاتر بهرهمند شوند: «برای من مهم است که هنر در دسترس همه باشد، حتی در شرایط دشوار اقتصادی.»
رضاپور درباره افزایش قیمت بلیط تئاتر توضیح میدهد که یکی از دلایل اصلی این افزایش، هزینههای تولید است؛ از دستمزد بازیگران و تیم فنی تا مخارج روزمره مانند خوراک: «اگر شما شش بازیگر دارید و مجموعا ۱۲ نفر در پشت صحنه حضور دارند، هزینههای غذایی روزانه بالا میرود. حتی مواد اولیهای مثل نان، پنیر و سبزیجات هم افزایش چشمگیری داشتهاند.»
رضاپور به حداقل دستمزدها اشاره میکند و میگوید این افزایش محدود به بازیگران نیست: «هیچ بازیگری زیر فلان میلیون تومان دستمزد نمیگیرد و حتی برای یک دستیار نمیتوان مبلغ کمتری پرداخت کرد. به همین دلیل، پشت صحنه گاهی ظاهری لاکچری دارد، اما واقعیت این است که این هزینهها برای حفظ کیفیت کار و رفاه تیم ضروری است.»
او معتقد است که شرایط اقتصادی، همه عوامل پشت صحنه را تحت تاثیر قرار داده و افزایش قیمت بلیط نتیجه طبیعی این وضعیت است. برای تشویق مردم، شخصا بلیط میخرد و مهمانانی را به تماشای نمایش دعوت میکند: «همین شب گذشته حدود ۲۵ نفر مهمان داشتم و برایشان بلیط خریدم تا مردم بیشتری صحنه تئاتر را ببینند.»
به محدودیتهای سالنها و تاثیر آن بر قیمت بلیط نیز اشاره میکند: «در بسیاری از سالنها، قیمت بلیطها آنقدر بالا است که حتی اگر بخواهیم تخفیف بدهیم، سالن اجازه نمیدهد. این مشکل باعث میشود دخل و خرج تهیهکننده همخوانی نداشته باشد.»
این تهیهکننده تقویت فرهنگ تماشای تئاتر در میان جوانان را ضروری میداند و بر این باور است که جوانان باید بیشتر به تئاتر و سینما توجه کنند، کتاب بخوانند و از فضای فرهنگی بهرهمند شوند: «اینها به رشد فردیشان کمک میکند و در نهایت باعث شکلگیری جامعهای فرهنگیتر خواهد شد. امیدوارم روزی برسد که به جای گذراندن وقت در پارکها و خیابانها، جوانان به سالنهای تئاتر بیایند و از هنر لذت ببرند.»
او ادامه میدهد: «بسیاری از مردم، بهویژه جوانها، به دنبال سرگرمی هستند و باید بتوانند به تئاتر دسترسی داشته باشند، حتی اگر شرایط مالی مناسبی نداشته باشند. هدف من این است که تئاتر برای همه باشد.»
رضاپور همچنین بر اهمیت تبلیغات موثر و قابل فهم برای مخاطب عام تاکید میکند: «تبلیغات باید ساده و روشن باشد تا مخاطب بداند چه چیزی قرار است ببیند. اگر کار رئال است، باید این موضوع مشخص باشد و از تبلیغات گیجکننده پرهیز کنیم.»
این تهیهکننده درباره استفاده از شبکههای اجتماعی و اینفلوئنسرها برای تبلیغ تئاتر میگوید که این روش امروز در سراسر دنیا رواج دارد و بخش مهمی از مخاطبان را پوشش میدهد. با این حال تجربه شخصی خود را هم به اشتراک میگذارد: «من بهعنوان کسی که متعلق به نسل دهه ۷۰ هستم، اولها خیلی متوجه اینفلوئنسرها نمیشدم، اما حالا میدانم که آنها باعث دیده شدن پروژهها میشوند. با این حال، اگر تبلیغی که مردم میبینند با واقعیت تطابق نداشته باشد، اعتمادشان از بین میرود. خود من تجربه موفقی در استفاده از اینفلوئنسرها نداشتهام و برای تبلیغات کارهای خودم هم از دوستانم که جزو اینفلوئنسرهای معروف هستند، استفاده نکردهام.»
او توضیح میدهد که هرچند این روش میتواند مفید باشد، اما باید با دقت و تجربه به کار گرفته شود تا باعث بیاعتمادی مخاطب نشود و هدف واقعی تبلیغ، یعنی معرفی درست اثر، محقق شود و معتقد است این حوزه هنوز نیاز به بازنگری و تجربه عملی بیشتری دارد تا اثرگذاری آن به حداکثر برسد.
به باور رضاپور سیاستگذاری فرهنگی و حمایت از گروههای تئاتری یکی از مهمترین دغدغهها، دسترسی مردم شهرستانها به تئاتر است و معتقد است بخش دولتی میتواند نقش موثری در این مسیر ایفا کند: «اگر بخواهیم به شهرستانها برویم و نمایش ارائه دهیم، حمایتهای دولتی اهمیت زیادی دارد، حتی اگر بودجه زیادی در نظر گرفته نشود. مثلا کمک در حمل و نقل، رفت و آمد، هزینه هواپیما و هتل و حتی فراهم کردن یک خانه کوچک برای اقامت عوامل برای دو یا سه روز، میتواند کار را بسیار راحتتر کند.»
او توضیح میدهد که چنین حمایتهایی باعث میشود گروههای تئاتری با احترام و شرایط بهتر به شهرستانها سفر کنند و آثار خود را ارائه دهند: «اگر دولت همکاری کند، بخش خصوصی نیز میتواند قدرتمندتر عمل کند. در غیر این صورت، با توجه به شرایط فعلی و هزینههای بالای تولید، اجرای دوباره تئاتر روی صحنه بهسختی ممکن خواهد بود.»
این تهیهکننده قصد دارد نمایشهای خود را فراتر از تهران به اجرا درآورد و میگوید که برنامه دارد آنها را در شهرهایی مانند رشت، مشهد، شیراز و تبریز هم ارائه دهد و باور دارد مردم شهرستانها باید با فضای تئاتر آشنا شوند و نه صرفا از طریق شبکههای اجتماعی.
تصمیم دولت برای آزادسازی واردات کالاهای اساسی با ارز آزاد، اگرچه بار مالی آن را…
صندوقهای بازنشستگی ایران با وجود برخورداری از منابع عظیم، به دلیل مدیریت ناکارآمد و فشار…
سفر علی لاریجانی به پاکستان تنها یک دیدار رسمی نیست؛ این سفر در بستر بحرانی…
پنج ماه پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، نام رایان قاسمیان، نوزاد دوماههای که همراه…
آنچه روزگاری تنها وسیلهای برای پر کردن فضای خالی دیوار بود، امروز به بخشی از…
در دل تاریک فضای مجازی، کانالهایی با ویترین عکسهای مات اسلحه شکل گرفتهاند؛ بازاری زیرزمینی…