سیاست و دیپلماسی

بازگشت سایه هسته‌ای بر جهان

به گزارش سرمایه فردا، رقابت هسته‌ای بار دیگر به قلب روابط بین‌الملل بازگشته است؛ شرق و غرب در شرایطی قرار گرفته‌اند که هر حرکت تازه در عرصه تسلیحات هسته‌ای می‌تواند موازنه قدرت جهانی را دگرگون کند. ژاپن با طرح ساخت بزرگ‌ترین نیروگاه هسته‌ای جهان، روسیه با آزمایش موشک‌های کروز جدید و آمریکا با بازنگری در سیاست‌های منع اشاعه، همگی نشانه‌هایی هستند از بازگشت دوران پرتنش هسته‌ای. این وضعیت یادآور روزهای جنگ سرد است، اما با تفاوتی مهم: بازیگران جدیدی وارد میدان شده‌اند و نظم جهانی دیگر یکپارچه و پایدار نیست.

ساخت بزرگ‌ترین نیروگاه هسته‌ای جهان در ژاپن، آزمایش‌های تازه در آمریکا و روسیه و تغییر جهت اروپا در برابر بی‌اعتنایی واشنگتن، نشانه‌هایی است از بازگشت سیاست قدرت هسته‌ای به مرکز روابط بین‌الملل؛ روندی که از پایان جنگ دوم جهانی آغاز شد و امروز بار دیگر آینده نظم جهانی را در هاله‌ای از عدم قطعیت فرو برده است.

ژاپن در دوران نخست‌وزیری سانائه تاکاییچی، که رسانه‌ها او را «تاچر توکیو» می‌نامند، قصد دارد بزرگ‌ترین نیروگاه هسته‌ای جهان را بنا کند. هم‌زمان، دونالد ترامپ فرمان آزمایش‌های تازه و ممنوعه هسته‌ای را صادر کرده و ولادیمیر پوتین نیز موشک‌های کروز هسته‌ای جدید روسیه را آزمایش کرده است. این تحولات پرسش جدی را پیش می‌کشد: آیا جهان به سوی آخرالزمان هسته‌ای حرکت می‌کند؟ مرور تاریخ نشان می‌دهد که از پایان جنگ دوم جهانی تاکنون، آغاز، تثبیت و فروپاشی هر نظم بین‌المللی با موضوع هسته‌ای گره خورده است.

 

نظم دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم

نظم دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم دقیقاً از همین نقطه آغاز شد. در نشست پوتسدام، هری ترومن به ژوزف استالین اطلاع داد که ایالات متحده به سلاح هسته‌ای دست یافته است. استالین هرچند در ظاهر خونسردی نشان داد، اما بلافاصله پس از بازگشت به مسکو دستور ساخت سلاح اتمی را صادر کرد. چند سال بعد، در بحران سوئز ۱۹۵۶، بریتانیا، فرانسه و اسرائیل به مصر حمله کردند تا حکومت جمال عبدالناصر را سرنگون کنند. شوروی که حالا به سلاح هسته‌ای مجهز شده بود، تهدیدی هسته‌ای را روی میز گذاشت و دوایت آیزنهاور رئیس‌جمهور آمریکا برای جلوگیری از درگیری هسته‌ای، متحدان خود را وادار به عقب‌نشینی کرد. این نقطه، بزنگاه تثبیت نظام دوقطبی بود؛ نظمی که تا سال ۱۹۹۱ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه یافت و مدیریت بحران‌های بین‌المللی از کوبا تا ویتنام و افغانستان را شکل داد. پایان این نظم نیز تا حد زیادی با دکترین «جنگ ستارگان» رونالد ریگان رقم خورد.

پس از فروپاشی شوروی، جهان وارد دوره‌ای تک‌قطبی شد که آمریکا در رأس آن قرار داشت. اما این تصویر نیز پایدار نماند. اگرچه حملات ۱۱ سپتامبر به‌عنوان نماد پایان این دوره شناخته می‌شوند، اما نقطه واقعی توقف تفوق آمریکایی را باید در پیمان «نیواستارت» سال ۲۰۱۰ میان واشنگتن و مسکو دید؛ جایی که روسیه با احیای جایگاه جهانی خود، دوباره موازنه هسته‌ای را برقرار کرد.

بازگشت ترامپ به قدرت در سال ۲۰۲۴ بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد. او هیچ اعتقادی به هنجارها و ساختارهای نظم آمریکاساز ندارد و جهان را از دریچه سیاست قدرت می‌بیند. در چنین شرایطی، عدم قطعیت به پیشران روابط بین‌الملل بدل می‌شود و کشورها برای حفظ بقا به اصل خودیاری روی می‌آورند. بیشترین آشفتگی نصیب بازیگرانی است که زیر چتر امنیتی و هسته‌ای آمریکا قرار داشتند؛ اروپا، آلمان و ژاپن که هویت سیاسی‌شان پس از جنگ دوم جهانی تا حد زیادی با دخالت واشنگتن شکل گرفت.

امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در همان آغاز دوره جدید ترامپ هشدار داد که اروپا با «تغییرات غیرقابل بازگشت» ناشی از سیاست‌های آمریکا روبه‌روست. او بر ضرورت تأمین مالی مشترک برای تسلیح سریع‌تر اروپا تأکید کرد و حتی پیشنهاد داد چتر هسته‌ای فرانسه به دیگر کشورهای اروپایی گسترش یابد. نیویورک‌تایمز نیز نوشت هیچ نقطه‌ای از اروپا به اندازه آلمان از تغییر جهت آمریکا بی‌ثبات نشده است؛ کشوری که جمهوری آن پس از جنگ دوم جهانی تا حد زیادی ساخته آمریکا بود. فردریش مرتس، صدر اعظم آلمان، نیز با صراحت گفت اولویت مطلق او تقویت اروپا برای دستیابی به استقلال واقعی از ایالات متحده است. او افزود هرگز تصور نمی‌کرد چنین سخنی بر زبان آورد، اما پس از اظهارات ترامپ روشن شده است که دولت کنونی آمریکا نسبت به سرنوشت اروپا بی‌تفاوت است.

این مجموعه تحولات نشان می‌دهد که جهان بار دیگر در آستانه بازتعریف نظم هسته‌ای قرار گرفته است؛ نظمی که می‌تواند آینده روابط بین‌الملل را به شدت دگرگون کند.

جهان در آستانه عصر جدید هسته‌ای؛ از فروپاشی نظم لیبرال تا اشاعه گزینشی

با فروپاشی تدریجی نظم لیبرال و بی‌اعتمادی متحدان آمریکا به تضمین‌های امنیتی واشنگتن، سناریوی اشاعه هسته‌ای میان قدرت‌های بزرگ اروپایی و آسیایی به واقعیتی محتمل بدل شده است؛ روندی که می‌تواند آینده روابط بین‌الملل را به شدت دگرگون کند و جهان را وارد مرحله‌ای تازه از رقابت‌های پرخطر سازد.

مرتس، صدر اعظم آلمان، حتی ایده‌ای را مطرح کرد که فرانسه و بریتانیا چتر هسته‌ای خود را به آلمان گسترش دهند. این پیشنهاد بازتابی از نگرانی‌های عمیق اروپا نسبت به تغییر جهت آمریکا بود. فرید زکریا در مقاله‌ای در واشنگتن‌پست در مارس ۲۰۲۵ نوشت اقدامات ایالات متحده پیامدهایی جدی خواهد داشت؛ آنها آغازگر شکل‌گیری یک جهان چندقطبی جدید هستند. به باور او، کشورهایی مانند آلمان و ژاپن ناگزیر خواهند شد امنیت خود را مستقل از واشنگتن تأمین کنند. این وضعیت می‌تواند به معنای آن باشد که برای ژاپن و حتی کره جنوبی، دستیابی به تسلیحات هسته‌ای به‌عنوان گزینه‌ای جذاب مطرح شود. تحت چتر امنیتی آمریکا، جهان شاهد گسترش هسته‌ای بسیار اندکی بود، اما این شرایط اکنون در حال تغییر است و هر کشور به دنبال راهی برای رهایی از وابستگی به ایالات متحده خواهد بود.

مجله «فارن افرز» نیز در تحلیلی به قلم گیدئون رز با عنوان «عصر جدید هسته‌ای» نوشت: با سرعت گرفتن روند برچیدن عناصر اساسی نظم بین‌الملل توسط دولت دوم ترامپ، دور تازه‌ای از اشاعه هسته‌ای آغاز شده است؛ این بار نه در میان دشمنان آمریکا، بلکه در میان متحدان سابق آن. رژیم منع اشاعه که بر پایه اعتماد به تضمین‌های امنیتی آمریکا بنا شده بود، در حال فروپاشی است. کشورهایی که پیش‌تر داوطلبانه خود را محدود کرده بودند، دیگر اطمینان ندارند می‌توانند به واشنگتن تکیه کنند و حتی بیم دارند که تحت فشار آن قرار گیرند. پیش‌بینی رز خیلی سریع‌تر از انتظار محقق شد؛ دولت ترامپ با حمله به تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، عملاً پایان رژیم منع اشاعه را اعلام کرد. این اقدام بی‌سابقه نشان داد که آمریکا حاضر است برای جلوگیری از گسترش هسته‌ای، از زور مستقیم استفاده کند.

در گزارش تازه فارن افرز، با هشدار نسبت به فروپاشی هنجارهای هسته‌ای، توصیه شد متحدان آمریکا خود را به سلاح هسته‌ای مجهز کنند. این گزارش تأکید داشت جهان در حال عبور از نظم قدیمی است و وارد مرحله‌ای نامعلوم می‌شود؛ مرحله‌ای که بقای کشورها مهم‌ترین اولویت تصمیم‌سازان خواهد بود و حتی احتمال جنگ هسته‌ای دیگر غیرممکن تلقی نمی‌شود.

 

تمایل روسیه به استفاده از تهدید سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی

این تحلیل یادآور شد که تمایل روسیه به استفاده از تهدید سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در جنگ اوکراین، علاقه ترامپ به آزمایش‌های هسته‌ای و انقضای قریب‌الوقوع پیمان استارت جدید، بار دیگر پتانسیل مخرب سلاح‌های هسته‌ای را به جهان یادآوری کرده است. رهبران آمریکا متقاعد شده‌اند که گسترش هسته‌ای به منافع استراتژیک واشنگتن آسیب جدی وارد می‌کند و نظم جهانی شکننده را بیش از پیش بی‌ثبات خواهد ساخت. با این حال، حملات ژوئن علیه سایت‌های هسته‌ای ایران نشان داد ایالات متحده آماده است برای جلوگیری از دستیابی کشورهای بیشتر به بمب اتم، از زور استفاده کند.

ارگان رسانه‌ای شورای روابط خارجی آمریکا نیز در گزارشی نوشت واشنگتن باید پایبندی سختگیرانه خود به عدم اشاعه را بازنگری کند و مجموعه کوچکی از متحدان نزدیک، مانند کانادا، آلمان و ژاپن را به هسته‌ای شدن تشویق کند. از نگاه این تحلیل، اشاعه گزینشی سلاح‌های هسته‌ای می‌تواند به این کشورها اجازه دهد نقش‌های بزرگ‌تری در دفاع منطقه‌ای ایفا کنند و وابستگی نظامی خود به آمریکا را کاهش دهند. برای این متحدان نیز دستیابی به بمب اتم، قابل اعتمادترین محافظت در برابر تهدیدات چین و روسیه و حتی بی‌ثباتی ناشی از تغییر سیاست‌های آمریکا خواهد بود.

این گزارش نتیجه گرفت که گسترش گزینشی سلاح‌های هسته‌ای نه آغازگر بی‌ثباتی، بلکه راهی برای حفظ نظم پس از جنگ دوم جهانی است. اگر آلمان، ژاپن و کانادا به سلاح هسته‌ای دست یابند، توانایی‌های نظامی جهان به نفع ائتلافی از کشورها متعادل خواهد شد؛ ائتلافی که به سیستم مبتنی بر قوانین و تمامیت ارضی پایبند است. در این چارچوب، واشنگتن با چالش ژئوپلیتیک چین در شرق آسیا روبه‌روست و به این نتیجه رسیده پایان دادن به «سواری رایگان اروپا» یک اولویت استراتژیک است. فقدان نیروی هسته‌ای آلمان، بزرگ‌ترین مانع امنیتی اروپا محسوب می‌شود و در شرق آسیا نیز ژاپن با دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌تواند نقش مهمی در مهار چین ایفا کند.

از دیدگاه واشنگتن، تهدید اصلی ناشی از پکن آن است که ممکن است به تسلط منطقه‌ای دست یابد و توان نظامی خود را برای تهدید جدی آمریکا و منافع آن به کار گیرد؛ از ایجاد اختلال در زنجیره‌های تأمین نیمه‌هادی‌ها گرفته تا توسعه پایگاه‌های نظامی فراتر از مرزهای خود. در چنین شرایطی، ژاپن با مزیت جغرافیایی جدا بودن از دشمنانش از طریق دریا، اگر به قابلیت‌های هسته‌ای مستقل مجهز شود، امنیت خود را در برابر تهدیدات خارجی تضمین خواهد کرد. یک ژاپن مسلح به بمب اتم نه تنها دفاع مؤثر از خود را ممکن می‌سازد، بلکه بازدارندگی گسترده‌تری برای شرق آسیا فراهم می‌کند؛ بازدارندگی‌ای که حتی معتبرتر از تعهدات آمریکا تلقی خواهد شد.

چین در صورت بررسی حمله به ژاپن، مجبور خواهد بود هزینه‌های سنگین تلافی‌جویی این کشور را مستقل از حمایت آمریکا در نظر گیرد. چنین وضعیتی ژاپن و شرق آسیا را برای مدیریت تغییرات ناگهانی در سیاست امنیتی واشنگتن آماده‌تر می‌کند. جدیدترین استراتژی دفاع ملی دولت ترامپ نیز نشان می‌دهد اولویت اصلی آمریکا دفاع از سرزمین خود و نیمکره غربی در برابر تهدیدات چین و روسیه است؛ تغییری که می‌تواند مسیر آینده نظم جهانی را به شدت متزلزل سازد.

modir

Recent Posts

نوآوری در معادن؛ از ایده تا تجاری‌سازی

جشنواره ایما ۵ با تمرکز بر جذب و حمایت از ایده‌های نوآورانه در بخش معدن…

55 دقیقه ago

روایت‌های متناقض از الیت

بیست روز از شعله‌ور شدن جنگل‌های هیرکانی در الیت می‌گذرد؛ در حالی که هر مقام…

2 ساعت ago

پرونده پسر قاتل مادر

حادثه آتش‌سوزی عمدی در خانه‌ای مسکونی در میدان راه‌آهن تهران، که به مرگ زن میانسالی…

2 ساعت ago

پرونده ربایش و آزار

یک سال و نیم پس از ناپدید شدن دختر ۱۲ ساله افغان در جنوب تهران،…

2 ساعت ago

خبرهای داغ فرهنگ و هنر

جشنواره جهانی فیلم فجر با ریاست نوری بیلگه جیلان، جدل تازه بر سر دست‌نوشته‌های نیما…

3 ساعت ago

دیدار غیرمنتظره در کاخ سفید

دیدار صمیمانه دونالد ترامپ با زهران ممدانی، شهردار منتخب نیویورک، در کاخ سفید برخلاف پیش‌بینی‌ها…

3 ساعت ago