جامعه

استقلال در میدان واقعیت

به گزارش سرمایه فردا،  در تقویم فوتبال ایران، روزهایی هست که یک تیم ناگهان همه‌ نگاه‌ها را خیره می‌کند و تیم دیگر فقط صدای وعده‌هایش در هوا می‌پیچد. این روزها، نقشه‌ شهر تهران چیزی شبیه نقشه‌ دوگانه‌ احساسات است: یک طرف خیابان‌ها غرق در آتش‌بازی استقلال، طرف دیگر در سکوتی که با وعده‌های مدیران پرسپولیس پر می‌شود.

 

پرده‌ اول: صحنه‌ آبی‌ها

استقلال این فصل شبیه یک تیم بین‌المللی شده است؛ هر بار پرده‌ای تازه، هر بار شگفتی‌ای نو. گویی کارخانه‌ای در دل باشگاه ساخته‌اند که محصولش فقط «غافلگیری» است. تماشاگران هر هفته با عطشی وصف‌ناپذیر چشم‌های‌شان را می‌چرخانند تا ببینند این بار چه ستاره‌ای با لباس آبی معرفی می‌شود. آخرین واردشده، کسی است که سال‌ها در بارسلونا خاطره ساخته و به مسی دوم مشهور شده بود. او فقط یک قرارداد امضا نکرد؛ بلکه تاریخچه‌ای از جام‌ها و افتخارات را در کوله‌اش به ایران آورد. برای هواداران استقلال، این حضور چیزی فراتر از خرید یک فوتبالیست است؛ آن‌ها با ورودش احساس می‌کنند مرزهای لیگ را پشت سر گذاشته‌اند.

در کوچه‌های شهر، صدای شادی استقلالی‌ها به گوش می‌رسد. هر معرفی تازه، بهانه‌ای برای کری‌خوانی، طعنه و جشن است. در شبکه‌های اجتماعی، تصاویر و ویدیوها با سرعت برق دست‌به‌دست می‌شود و موجی از اعتمادبه‌نفس را برای هواداران آبی به همراه می‌آورد. این تیم با هر گام تازه، مانند یک سپاه پیروز، خود را تقویت می‌کند.

 

پرده‌ دوم: انتظار سرخ‌ها

در آن سوی شهر، پرسپولیس قصه‌ای متفاوت دارد. آن‌ها با شروعی سریع در تابستان، چند چهره‌ مطرح داخلی را به خدمت گرفتند و هواداران‌شان را امیدوار کردند. اما بعد از آن، سکوتی طولانی سایه انداخت. در حالی که دراستقلال هر روزخورشیدی تازه طلوع می‌کند، پرسپولیس در مهی از وعده‌ها گرفتار شده است.

مدیران این باشگاه بارها از «چهره‌های جهانی» حرف زده‌اند؛ عبارتی پرطمطراق که ذهن هر شنونده‌ای را به سمت جام‌های اروپا و ستاره‌های مطرح می‌برد. اما تا امروز، جز جملات رنگارنگ چیزی به هواداران نرسیده است. سرمربی خواسته‌های مشخصی دارد: یک مدافع چپ و یک مهاجم خارجی. اما این خواسته‌ها در پیچ‌وخم مذاکرات، گم می‌شود. مثل نامه‌هایی که هر بار روی میز می‌آید و بی‌جواب کنار گذاشته می‌شود.

 

پرده‌ سوم: یک شهر، ۲ سرنوشت

اگر به داستان استقلال و پرسپولیس از بیرون نگاه کنیم، شبیه قصه‌ ۲ همسایه است. یکی هر هفته نمای خانه‌اش را با چراغ‌های پرزرق‌وبرق تغییر می‌دهد و رهگذران را به تحسین وامی‌دارد. دیگری پشت پنجره می‌نشیند و فقط می‌گوید: «به زودی همه‌ چیز را بازسازی می‌کنم». اما گذر زمان، اعتماد تماشاگران را فرسوده می‌کند.

آبی‌ها با هر خرید تازه، عملاً جنگ روانی را هم می‌برند. آن‌ها فقط تیم‌شان را تقویت نمی‌کنند، بلکه روحیه‌ رقیب را نیز هدف قرار می‌دهند. در مقابل، قرمزها باید هر روز با موجی از شوخی و طعنه کنار بیایند؛ طعنه‌هایی که حتی قدیمی‌ترین هواداران‌شان را آزرده کرده است.

 

پرده‌ چهارم: وعده‌هایی که خاک می‌خورد

مالک باشگاه پرسپولیس با صراحت می‌گوید: «هیچ محدودیتی برای خرید نداریم». حتی از مذاکره با بازیکنانی سخن می‌گوید که روزگاری در ترکیب تیم ملی اسپانیا می‌درخشیدند. اما در همان جمله بعد، شرط سن و کارآیی مطرح می‌شود و همه‌ چیز به اما و اگر گره می‌خورد. برای هواداران، این سخنان بیشتر شبیه چراغ‌هایی خاموش است که فقط نوید روشنی می‌دهند، اما هرگز روشن نمی‌شوند.

بسیاری از طرفداران سرخ‌پوشان در فضای مجازی نوشته‌اند: «ما دیگر به وعده‌ها عادت کرده‌ایم». اما پشت این جمله ساده، خستگی عمیقی پنهان است. آن‌ها با هر روز تأخیر، بیش از پیش احساس می‌کنند از رقیب عقب افتاده‌اند.

 

پرده‌ پنجم: نبرد در میدان ذهن

فوتبال فقط به زمین سبز محدود نمی‌شود. گاهی جنگ اصلی در ذهن هواداران رخ می‌دهد. استقلال توانسته با نمایش‌های پیاپی، حس غرور و اعتمادبه‌نفس را به طرفدارانش تزریق کند. در مقابل، پرسپولیس در میدان روانی درگیر جنگی فرسایشی است. هوادارانش مدام می‌پرسند: «پس چه شد؟» و این سؤال مثل زخمی تازه هر روز سر باز می‌کند.

 

پرده‌ ششم: امیدی که زنده است

با همه‌ این تضادها، نباید فراموش کرد پرسپولیس باشگاهی با تاریخچه‌ای طولانی و روحیه‌ای شکست‌ناپذیر است. این تیم بارها نشان داده می‌تواند از دل بحران راهی تازه بیابد. شاید خریدهای پرطمطراق هنوز نرسیده باشند، اما همبستگی درونی و تجربه‌ تاریخی می‌تواند برگ برنده‌ای باشد که در بزنگاه‌ها کارساز می‌شود.

با این حال، هیچ‌ چیز جای خالی نام‌های بزرگ را پر نمی‌کند. در فضای امروز فوتبال، داشتن ستاره‌های بین‌المللی نه تنها کیفیت تیم را بالا می‌برد، بلکه برای هوادار نقش یک داروی روانی دارد.

استقلال این دارو را هر هفته تزریق می‌کند، پرسپولیس اما هنوز نسخه‌ای روی میز ندارد.

 

پرده‌ پایانی: قصه‌ ۲ رنگ

تهران این روزها شهری با ۲ رنگ است: آبی‌های سرخوش که هر روز جشن می‌گیرند و قرمزهایی که به وعده‌های آینده دل بسته‌اند. یک طرف واقعیت است، طرف دیگر رؤیا! استقلالی‌ها می‌دانند هر معرفی تازه نه تنها به ترکیب تیم‌شان قدرت می‌بخشد، بلکه در ذهن رقیب هم زخم تازه‌ای می‌نشاند. پرسپولیسی‌ها اما چشم به فردا دارند؛ فردایی که شاید بالاخره آن «چهره‌های جهانی» وارد شوند و همه‌ چیز تغییر کند.

تا آن روز، قصه همین است: جشن‌های پی‌درپی در یک سوی شهر و انتظار طولانی در سوی دیگر. بازی هنوز آغاز نشده، اما در میدان روانی، نتیجه‌ نیمه‌اول روشن است.

 

استقلال برابر مس رفسنجان

آبدیت ۲۶ مهر ۱۴۰۴/ استقلال برابر مس رفسنجان با چند تغییر که بیشتر حالت اجباری داشت به میدان رفت، از قضا این تغییرات بهبود روند بازی آبی پوشان را موجب شد. صالح حردانی، حسین گودرزی، امیر رزاقی نیا و سعید سحرخیزان نمایش خوبی داشتند و بعضا بهتر از بازیکنانی که جایگزین‌شان شده بودند، عمل کردند تا باز معلوم شود فوتبال را “نام‌ها” بازی نمی کنند.

تیم ساپینتو برای خروج از بحران، شدیدا به این پیروزی نیاز داشت. هرچند این مهم برابر تیمی قعر جدولی و تنها با یک گل محقق شد، اما برای استقلالی ها و سرمربی شان کاملا حیاتی بود. آبی پوشان در این دیدار به ویژه نیمه اول بهتر و چشم نوازتر از تمام بازی های قبل ظاهر شدند که البته بسته بازی نکردن تیم مس رفسنجان نیز در این قضیه بی تاثیر نبود؛ مسی ها در مقابل میزبان خود اصلا دنبال فوتبال تدافعی نبودند و این خود جذابیت بازی را به دنبال داشت.

تیم استقلال اگر برخی ایرادات خود را در این بازی برطرف می کرد، می توانست به گل های بیشتری دست پیدا کند. هنوز برخی تکروی های بیجا آن هم از سوی بازیکنانی چون آسانی و احمدی، آن هم در هنگام حمله یکی از نقایص این تیم است، آسانی در برخی صحنه ها می توانست بجای تکروی هم تیمی هایش را صاحب موقعیت بهتری سازد. سحرخیزان به عنوان مهاجم نوک آبی پوشان خیلی بهتر و بیشتر باید تغذیه می شد؛ تغذیه بهتر او چه بسا به گلزنی و تقویت خودباوری اش منجر می شد. او بیشتر مجبور بود برای توپ گیری به عقب بیاید، البته شاید این را سرمربی پرتغالی از وی خواسته بود تا فضا برای نفوذ کوشکی و آسانی بهتر فراهم شود. یکی دیگر از نواقص موجود در تیم استقلال، عدم خودباوری کافی برخی بازیکنان است که یک وجه آن به نتایج اخیر این تیم برمی گردد و عدم آمادگی کامل بدنی و ذهنی تعدادی از بازیکنان، نقیصه دیگری است که توقع می رفت پیش تر از این مرتفع می شد!

هرچند آبی پوشان در نیمه دوم صلابت نیمه اول را نداشتند، ولی در این بازی ضرباهنگ هجومی بهتری نسبت به قبل داشتند و تعداد شوت های خطرناک و هدفمندشان نیز بیشتر از قبل بود. خط دفاع استقلال بالاخره به رهبری آشورماتف ازبک انسجام بهتری یافت. این بازیکن که در بازی سازی نیز توانا نشان می دهد، به همراه سامان فلاح و عارف آقاسی آماده، قابلیت ایجاد هماهنگی و استحکام در قلب دفاعی را دارند.

پیروزی خانگی استقلال بر مس رفسنجان، ضامن تداوم این روند برای آبی پوشان نیست ولی می تواند سرآغازی بر شکوفا شدن این تیم باشد به شرط رفع آن دسته از ایرادات فردی و تیمی که هنوز برجاست. ضمن اینکه کادر فنی استقلال باید عمیقا دنبال این موضوع باشد که چرا بهترین گلزن مرحله مقدماتی جام جهانی آمریکای شمالی و مرکزی (داکنز نازون)، کماکان در استقلال بازیکن ناآماده و کم اثری است؟ هم چنین سرمربی آبی پوشان باید توجهش را بیشتر از نام ها به انگیزه ها معطوف کند، چراکه در نهایت نفع آن عاید خود وی و تیمش خواهد شد.

modir

Recent Posts

علیه بازگشت اقتدارگرایی در آمریکا

در روزی که میلیون‌ها آمریکایی از ۲۵۰۰ نقطه کشور به خیابان آمدند، شعار «نه به…

3 ساعت ago

پایان آرامش در ساختمان قرمز

شکست پرسپولیس برابر خیبر خرم‌آباد، فقط یک باخت فوتبالی نبود؛ نقطه پایان مدیری بود که…

3 ساعت ago

اقتصاد خلاق؛ موتور نوآوری ملی

اقتصاد خلاق با تکیه بر نوآوری، فرهنگ و فناوری‌های نوین، به الگویی تحول‌آفرین در توسعه…

6 ساعت ago

تصمیم‌سازی در مدار پیچیدگی

تصمیم‌گیری در مدیریت، صرفاً انتخاب میان گزینه‌ها نیست؛ بلکه فرآیندی چندلایه و پویا است که…

6 ساعت ago

اشراف اطلاعاتی یا غفلت امنیتی

اظهارات اخیر محمود نبویان درباره نفوذ اسرائیل از طریق فناوری و کنترل دوربین‌های شهری، بار…

6 ساعت ago

صداوسیما در برابر افکار عمومی

پرونده قضایی برای زهره سادات هاشمی، مجری سابق صداوسیما، پس از انتشار مصاحبه‌ای انتقادی، بار…

6 ساعت ago