به گزارش سرمایه فردا، ایران سالها بخش عمده ظرفیت دیپلماسی و امنیتی خود را صرف پروندههای غرب آسیا کرده بود؛ از عراق و سوریه تا یمن و اسرائیل. اما اکنون تحولات پرشتاب در شرق، بهویژه شکست مذاکرات پاکستان و طالبان و احتمال درگیری نظامی میان دو طرف، معادلات را تغییر داده است. سفر علی لاریجانی به اسلامآباد را باید در همین چارچوب دید؛ تلاشی برای بازتعریف روابط با تنها قدرت هستهای جهان اسلام و ایجاد محور تازهای از اعتماد و همکاری در منطقهای که هر ناآرامی آن مستقیماً به مرزهای سیستان و بلوچستان سرریز میشود. این سفر حامل پیام روشن است: تهران دیگر نمیتواند شرق را در سایه نگاه دارد و باید با ابتکار عمل، روابط با پاکستان را از سطح تاکتیکی به سطح راهبردی ارتقا دهد.
سفر روز دوشنبه علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، به اسلامآباد در حالی انجام شد که تحولات سریع و پرشتاب در مرزهای شرقی، تهران را ناگزیر از فعالسازی ظرفیتهای امنیتی و دیپلماتیک در سطحی متفاوت کرده است. لاریجانی که با استقبال مقامات پاکستانی در فرودگاه نظامی نورخان شهر راولپندی وارد این کشور شد، در نخستین موضعگیری خود پاکستان را «کشوری مهم در منطقه با جایگاه ممتاز در معادلات امنیتی» توصیف کرد و تأکید داشت که روابط تهران و اسلامآباد ریشه در تاریخ، فرهنگ و پیوندهای عمیق اجتماعی و دینی دارد.
او در جمع خبرنگاران با اشاره به وضعیت دگرگون منطقه گفت همکاریهای ایران و پاکستان در حوزههای مختلف میتواند به «آرامش و صلح منطقه» کمک کند و ابراز امیدواری کرد که در مذاکرات پیش رو این موضوعات در کانون توجه قرار گیرد. لاریجانی همچنین در دیدار با محمد اسحاق دار، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه پاکستان، بر ضرورت توسعه اقتصادی و رفع موانع مبادلات دوجانبه تأکید کرد و گفت ظرفیتهای دو کشور «بسیار فراتر از وضعیت فعلی» است و افزایش تجارت تا سقف ۱۰ میلیارد دلار کاملاً «دستیافتنی» خواهد بود.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در پیام خود پیش از سفر نیز به نقش تاریخی پاکستان در کنار ایران اشاره کرده و یادآور شده بود که «ملت ایران فراموش نمیکند پاکستان در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران در کنار کشورمان ایستاد.» این یادآوری نشان میدهد تهران امروز در پی بازسازی یک محور اعتمادساز با اسلامآباد است؛ محوری که بتواند در شرایط پیچیده منطقهای برای هر دو کشور پشتوانه امنیتی، سیاسی و حتی اقتصادی ایجاد کند.
اهمیت پاکستان در ژئوپلیتیک منطقه بر کسی پوشیده نیست. این کشور تنها قدرت هستهای جهان اسلام است، جمعیت ۲۳۰ میلیون مسلمان در این کشور، پیوندهای دینی را با ایران تقویت کرده و میراث مشترک تاریخی دو ملت، وزن روابط را افزایش داده است. با وجود این ظرفیتها، سطح روابط دو کشور هرگز متناسب با پتانسیلها پیش نرفته و تهران و اسلامآباد در بزنگاههای متعدد نتوانستهاند به همکاریهای پایدار راهبردی دست یابند. اکنون، در زمانهای که تکانههای منطقهای از غرب آسیا تا شبهقاره هند نظم سنتی منطقه را برهم زده، سفر لاریجانی حامل این پیام است که تهران قصد دارد نگاه راهبردی خود را متوجه شرق کند؛ نگاهی که بسترهای جدیدی برای بازتعریف روابط با پاکستان فراهم میکند.
افزون بر انچه گفته شد، پس از ناکامی دور دوم مذاکرات صلح میان پاکستان و طالبان افغانستان که با میانجیگری مشترک ترکیه و قطر برگزار شد، اکنون نشانهها از ورود بحران به مرحلهای جدید حکایت دارد؛ مرحلهای که احتمال درگیری نظامی میان دو طرف را بیش از گذشته افزایش داده است. کما اینکه دوشنبه شب شاهد آغاز حملات هوایی ارتش پاکستان به افغانستان بودیم. لذا شرایط میدانی، مواضع دو دولت و اظهارات تند مقامات پاکستانی و طالبان همگی نشان میدهد که وقفه در گفتوگوها تنها یک توقف موقت نیست و دو طرف در آستانه ورود به فاز درگیری گسترده قرار گرفتهاند.
در چنین وضعیتی، بیشترین نگرانی متوجه جمهوری اسلامی ایران است؛ کشوری که با هر دو طرف درگیر، مرزهای مشترک طولانی و حساس دارد و عمق ژئوپلیتیک شرقی آن به طور مستقیم تحت تأثیر کمترین تغییر در مناسبات کابل–اسلامآباد قرار میگیرد. تجربه سالهای گذشته بهویژه پس از به قدرت رسیدن طالبان نشان داده که هرگونه ناآرامی در شرق، فوراً خود را به مرزهای سیستان و بلوچستان تحمیل میکند؛ چه در قالب موج مهاجرت، چه در قالب جنایتهای مرزی و چه در شکلگیری گروههای مسلح که در خلأ قدرت تقویت میشوند.
از همین رو، هفت صبح در گزارش های پیشین بر دیپلماسی میانجی گرایانه فوری، جدی و عملیاتی تاکید داشته و دارد. البته در تکمیل نکته مذکور باید گفت که دستگاه دیپلماسی ایران به تنهایی قادر به مدیریت این حجم از تهدیدها نیست و ورود شورای عالی امنیت ملی به موضوع، اقدامی کاملاً لازم و طبیعی است. تحولات افغانستان و پاکستان، برخلاف بسیاری از پروندههای دیگر، صرفاً «موضوع سیاست خارجی» نیست، بلکه امنیت ملی را به طور مستقیم درگیر میکند و به همین دلیل ساختارهای بالادستی باید در کنار وزارت خارجه به میدان بیایند.
واقعیت این است که به دلیل ملاحظات و معادلات خاورمیانه، نگاه تهران در سالهای اخیر بیش از اندازه به مرزهای غربی معطوف بوده است. تحولات عراق، سوریه، اسرائیل، یمن و پروندههای مرتبط با آمریکا و اروپا، بخش عمده ظرفیت تصمیمسازی کشور را به خود اختصاص داده بود و شرق در سایه قرار گرفته بود. امروز اما شرایط دگرگون شده است. پاکستان کشوری است که عنوان جمهوری اسلامی را یدک میکشد، تنها قدرت هستهای جهان اسلام است و بیش از هر کشور دیگری میتواند در معادلات افغانستان نقشآفرینی کند. افزون بر آن، پیوندهای تاریخی، فرهنگی و جمعیت قابل توجه شیعیان پاکستانی، روابط دو کشور را از سطح یک همکاری عادی فراتر میبرد و آن را در زمره روابط راهبردی قرار میدهد.
از طرف دیگر، هر دو کشور نیازهای مشخصی دارند که میتواند آنها را به یکدیگر نزدیک کند؛ پاکستان در مواجهه با هند، در تأمین انرژی پایدار و در مهار نفوذ هند در افغانستان نیازمند حمایت و همکاری ایران است. ایران نیز برای دور زدن تحریمها، ایجاد مسیرهای صادراتی جدید و تقویت عمق ژئوپلیتیکی شرقی خود، ناگزیر از ارتقای روابط با پاکستان است. این سطح از نیاز متقابل در هیچ همسایه دیگری یافت نمیشود و همین امر ضرورت نقشآفرینی فعالتر تهران را دوچندان کرده است.
اخبار واصله از منابع پاکستانی و ایرانی حاکی از آن است که جمهوری اسلامی ایران درصدد برگزاری یک نشست منطقهای مهم در اواسط دسامبر ۲۰۲۵ است؛ نشستی که هدف آن کاهش تنشها میان پاکستان و طالبان افغانستان و آغاز یک مسیر جدید برای مدیریت بحران شرقی است. این نشست قرار است با حضور کشورهای همسایه افغانستان، بازیگران کلیدی منطقه و برخی طرفهای تأثیرگذار برگزار شود و تمرکز آن بر ایجاد سازوکارهای منطقهای برای ثبات افغانستان خواهد بود.
در این چارچوب، سفر علی لاریجانی به اسلامآباد تنها یک سفر نمادین یا دیپلماتیک نیست، بلکه حامل یک مأموریت مشخص است؛ دعوت رسمی از مقامات پاکستانی برای شرکت در این نشست منطقهای. ایران بهخوبی میداند که بدون حضور فعال اسلامآباد، هیچ سازوکاری برای مدیریت بحران افغانستان قابلیت اجرا نخواهد داشت. پاکستان در دو دهه اخیر نقش بیبدیلی در تحولات افغانستان داشته و هر گونه گفتوگوی منطقهای بدون مشارکت این کشور ناقص و بیاثر خواهد بود.
از سوی دیگر، اهمیت روابط ایران و پاکستان فراتر از یک مصلحت تاکتیکی است. تحولات دهه اخیر در غرب آسیا و شبهقاره هند، شکلگیری جهان چندقطبی و رقابت قدرتهای بزرگ بهویژه چین و آمریکا، همگی ضرورت بازنگری در روابط دوجانبه را برجسته کرده است. ایران و پاکستان در چنین فضایی نه بدیلی بهتر از یکدیگر دارند و نه توان تحمل هزینههای تقابل یا بیتوجهی متقابل را.
واقعیت آن است که نگاه ایران به شرق باید از حالت واکنشی به حالت راهبردی ارتقا یابد. روابط با پاکستان، همزمان «تهدید» و «فرصت» است؛ تهدید از بابت ظرفیت نفوذپذیری و پیچیدگی سیاست داخلی پاکستان و فرصت از بابت ویژگیهای ژئوپلیتیکی بینظیر این کشور. نمونه سادهاش توافق همکاری مشترک پاکستان و عربستان است که هم میتواند رقابتهای منطقهای علیه ایران را تشدید کند و هم در صورت تعامل هوشمندانه، ظرفیتهای اقتصادی و امنیتی مشترک ایجاد کند. تعیین اینکه این مناسبات به تهدید تبدیل شود یا فرصت، دقیقاً بستگی به راهبرد تهران دارد.
در پایان باید گفت که روابط ایران و پاکستان امروز در نقطهای حساس قرار گرفته است. جنگ احتمالی میان پاکستان و طالبان، تشدید رقابت قدرتهای بزرگ و تغییر معادلات امنیتی شرق، همه حکایت از آن دارد که تهران باید با دیدی کلان، فعال و هدفمند وارد صحنه شود. برگزاری نشست منطقهای در دسامبر ۲۰۲۵ نخستین گام عملی در این مسیر است؛ گامی که اگر با راهبردی روشن و نقشهراه مشخص همراه شود، میتواند شرق ایران را از منطقهای پرچالش به حوزهای راهبردی برای موازنهسازی در برابر تهدیدات خارجی بدل کند.
محمدحسین بنیاسدی در توضیح اهداف سفر علی لاریجانی به اسلامآباد تأکید میکند که «روابط با پاکستان برای ایران اهمیت بنیادین دارد، اما همزمان هشدار میدهد که سفرها باید هدفمند و نتیجهمحور باشند، نه اینکه صرفاً بهدلیل محدودیت سفر به دیگر کشورها، پاکستان به مقصدی آسان و جایگزین تبدیل شود».
سرکنسول پیشین ایران در لاهور پاکستان طی گفتوگو با «هفت صبح» یادآور میشود که «در سالهای اخیر مسئولان مختلف در پستهای گوناگون گاهوبیگاه راهی پاکستان شدهاند و این کشور ظرفیت فراوانی برای تعمیق روابط دارد، اما مشکل آنجاست که بعضی از مسئولان ما بیشتر میخواهند سفر خارجی داشته باشند و این سفرها گاهی بدون خروجی مشخص و ملموس انجام میشود.»
از نگاه بنیاسدی، «موضوع میانجیگری میان پاکستان و طالبان افغانستان مسئلهای بسیار جدی است که نمیتوان آن را سرسری گرفت و اگر قرار است تهران وارد این پرونده شود، باید با نهایت دقت، تعمق و شناخت واقعیتهای میدانی باشد؛ چراکه هر گونه ورود شتابزده به چنین بحران عمیق و پیچیدهای میتواند با شکست همراه شود.»
دیپلمات اسبق کشورمان معتقد است که «شکست دور دوم مذاکرات دوحه و آنکارا که با میزبانی ترکیه و قطر برگزار شد، نشان داد که شکاف میان دو طرف بسیار جدیتر از آن است که با چند دور گفتوگو ترمیم شود و هر زمان احتمال عملیات طالبان پاکستان (TTP) در خاک این کشور و نیز پاسخ سنگین اسلامآباد وجود دارد.» لذا از منظر این تحلیلگر ارشد حوزه جنوب اسیا، «پاکستان در مواجهه با تهدید طالبان نگاه کاملاً محاسبهگر دارد و حملات احتمالی خود را بر اساس میزان شدت و تبعات اقدامات آنها تنظیم میکند؛ حملاتی که میتواند از عملیات هوایی تا استفاده گسترده از پهپادها باشد. بنیاسدی تأکید میکند که هر آن ممکن است دور جدیدی از درگیریها آغاز شود. اما با وجود این شرایط ملتهب، به نظر او تهران ظرفیت لازم برای ایفای نقش یک میانجی مؤثر را در این پرونده ندارد، هرچند برخی از مسئولان کشور معتقدند که این ظرفیت وجود دارد و بر تلاش برای میانجیگری اصرار میورزند».
او یادآور میشود که «اختلافات میان کابل و اسلامآباد از خط دیورند تا حمایت گروههای مختلف از سوی طالبان، به قدری عمیق و ریشهدار است که با یک سفر و یک ملاقات قابل حل نیست و ایران نمیتواند نقشآفرینی مهمی داشته باشد که منتج به نتیجه شود.» این کارشناس مسائل شبهقاره میگوید که «پیچیدگی موضوع به حدی است که تبدیل پیامهای شفاهی یا امید به مصالحه، بدون وزن ژئوپلیتیک لازم و ابزارهای تأثیرگذاری کافی، عملاً ممکن نیست.»
در بخش دیگری از گفتوگو، بنیاسدی احتمال ارتباط سفر لاریجانی و نشست ماه آتی در تهران را اینگونه تحلیل می کند که «سفر لاریجانی میتواند با هدف زمینهسازی برای نشست منطقهای ماه دسامبر در تهران باشد؛ نشستی که بنابر اخبار غیررسمی قرار است با محوریت کاهش تنش میان پاکستان و طالبان افغانستان برگزار شود.» او میگوید که «بسیاری از نشانهها حاکی از آن است که تهران مصمم است چنین ابتکاری را پیش ببرد و میتواند صحیح باشد که این موضوع در سفر مطرح شود و لاریجانی از مقامات پاکستانی برای مشارکت در این ابتکار دعوت کرده باشد». بنیاسدی در عین حال تأکید میکند که «اگرچه اصل تلاش برای میانجیگری قابل تحسین است، اما موفقیت آن مستلزم آمادگی عملی، ابزارهای لازم و هدفگذاری دقیق است؛ اموری که بدون آن، هرگونه میانجیگری در چنین پروندهای بیش از آنکه منجر به حل مسئله شود، ممکن است به ناکامی دیگری در کارنامه دیپلماسی منطقهای تبدیل شود.»
تصمیم دولت برای آزادسازی واردات کالاهای اساسی با ارز آزاد، اگرچه بار مالی آن را…
صندوقهای بازنشستگی ایران با وجود برخورداری از منابع عظیم، به دلیل مدیریت ناکارآمد و فشار…
پنج ماه پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، نام رایان قاسمیان، نوزاد دوماههای که همراه…
آنچه روزگاری تنها وسیلهای برای پر کردن فضای خالی دیوار بود، امروز به بخشی از…
در دل تاریک فضای مجازی، کانالهایی با ویترین عکسهای مات اسلحه شکل گرفتهاند؛ بازاری زیرزمینی…
موچی، شیرینی نرم و کشدار ژاپنی، حالا در ایران هم جای خود را باز کرده…