به گزارش سرمایه فردا، در عصر جنگهای ترکیبی، که ذهن و ادراک جامعه به میدان نبرد تبدیل شدهاند، تشکیل کمیتهای با عنوان «قدرت نرم و مقابله با تهدیدات شناختی» میتواند نشانهای از تحول در نگاه امنیتی باشد—به شرط آنکه از سطح شعار عبور کند و به فهمی عمیق و چندرشتهای از ماهیت تهدیدات نوین برسد. اما تجربههای پیشین نشان دادهاند که فاصله میان مصوبههای پرطمطراق و اقدام مؤثر در ساختار قانونگذاری ایران، چندان کوتاه نیست. اگر مجلس بخواهد در معادله جدید قدرت جهانی سهمی واقعی داشته باشد، باید از سیاستزدگی فاصله بگیرد، زبان تحلیل خود را بازسازی کند، و به جای تولید کمیتههای نمایشی، به طراحی راهبردهای پایدار و تخصصی روی آورد. در غیر این صورت، این کمیتهها نه حافظ امنیت شناختی، بلکه بخشی از چرخه انفعال خواهند بود.
ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرد که با مصوبه کمیسیون متبوعش، کمیته جدیدی به نام «قدرت نرم و مقابله با تهدیدات شناختی» تشکیل داده است. وی توضیح داد که «تهدیداتی در جنگ ترکیبی دشمن علیه کشور ما وجود داشت که بخشی از این تهدیدات در ماهها و سالهای اخیر در حوزه نرم و جنگ شناختی بود. براین اساس، کمیسیون امنیت ملی این کمیته را تشکیل داد که مسئولیت آن بر عهده مجتبی زارعی، نماینده مردم تهران است.»
اعلام تشکیل «کمیته قدرت نرم و مقابله با تهدیدات شناختی» در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در ظاهر نشانهای از توجه نهاد قانونگذار به ابعاد تازه تهدیدات علیه کشور است؛ تهدیداتی که دیگر صرفاً در عرصه نظامی یا اقتصادی بروز نمییابند، بلکه در ساحت ذهن، ادراک و تصویرسازی از واقعیت شکل میگیرند. با این حال، آنچه در عمل دیده میشود، بیش از آنکه نشانه درک عمیق از «جنگ شناختی» باشد، گاه بیشتر به تلاشی شکلی و تبلیغی برای پاسخ به فشار فضای رسانهای شباهت دارد.
مجلس در مقام نهاد سیاستگذار و ناظر، میتواند نقش بنیادینی در ساماندهی گفتمان دفاع شناختی ایفا کند، اما تجربه سالهای گذشته نشان داده است که فاصله میان مصوبه و عمل، در ساختار قانونگذاری ما چندان کوتاه نیست. بسیاری از طرحها و مصوبات مشابه، پیشتر نیز با نیت تقویت «قدرت نرم» تصویب شدهاند، اما بهدلیل فقدان درک مفهومی مشترک از چیستی تهدیدات نرم و شناختی، هیچگاه به مرحله اثربخشی نرسیدهاند. تشکیل این کمیته، در صورتی که قرار باشد در همان مدار بیانیه و مصاحبه باقی بماند، نهتنها کمکی به مصونسازی کشور نمیکند، بلکه به تکرار چرخهای از تصمیمسازیهای بیثمر میانجامد که صرفاً در سطح عناوین و جلسات میماند.
یکی از مشکلات دیرینه مجلس شورای اسلامی، و بهویژه کمیسیون امنیت ملی، غلبه نگاه سیاستزده بر مسائل راهبردی است. جنگ شناختی، ذاتاً پدیدهای چندلایه و میانرشتهای است که نیازمند ترکیبی از روانشناسی، ارتباطات، فناوری، جامعهشناسی و امنیت ملی است. اما هنگامی که درک نمایندگان از این جنگ به بیانیههای جناحی یا رقابتهای داخلی تقلیل مییابد، خروجی آن جز تولید ادبیاتی سیاسی در لفافه مفاهیم امنیتی نخواهد بود.
در واقع، بخش قابل توجهی از فاصله مجلس با مفهوم واقعی «جنگ شناختی» از همین سیاستزدگی ناشی میشود؛ آنجا که تهدیدات نرم با برچسبهای سیاسی تفسیر میشوند، و نه بهعنوان بخشی از راهبرد نفوذ و مهندسی ذهن جامعه. از همینرو، تصمیمات کمیسیون در بسیاری مواقع در حد واکنش رسانهای باقی میماند؛ واکنشی که بیشتر برای اثبات «فعال بودن مجلس» است تا برای تولید راهکار واقعی.
افزون بر این، فهم ناقص از «قدرت نرم» گاه به نوعی سوءبرداشت میانجامد که حتی رسانه ملی، دانشگاهها یا نهادهای فرهنگی نیز صرفاً به مجریان بخشنامههای سیاسی تقلیل مییابند. در چنین فضایی، نمیتوان از مجلس انتظار داشت نسخهای جامع و واقعگرایانه برای مواجهه با جنگ شناختی بنویسد؛ زیرا جنگ شناختی پیش از هر چیز، نبردی است برای بازسازی ادراک جامعه، نه میدان رقابت جناحی.
با نگاهی انتقادی اما منصفانه، باید پذیرفت که مجلس در جایگاه نهادی قانونگذار و ناظر عالی، ظرفیتهایی دارد که میتواند در دفاع شناختی نقشآفرین باشد. اما آنچه امروز دیده میشود، فاصلهای معنادار میان ظرفیت بالقوه و عملکرد بالفعل است. بخش عمدهای از جلسات کمیسیونها، درگیر مباحث مقطعی یا پاسخ به بحرانهای لحظهای است، نه طراحی یک راهبرد پایدار و مبتنی بر دانش.
جنگ شناختی با مصوبه، کمیته یا بیانیه مهار نمیشود؛ بلکه نیازمند درک جمعی از ماهیت تغییر یافتهی قدرت در جهان معاصر است. هنگامی که ذهن مخاطب، بستر اصلی نبرد میشود، نهاد قانونگذار باید زبان و ابزار تحلیل خود را نیز متناسب با این تحول بازسازی کند. این بازسازی، نه در سطح آییننامهها، بلکه در سطح نگرش و آموزش نمایندگان معنا مییابد.
در عمل، بهجای تشکیل کمیتهای جدید، شاید بازنگری در نوع مواجهه کمیسیون امنیت ملی با رسانه، جامعه و افکار عمومی ضرورتی حیاتیتر باشد. زیرا بدون فهم درست از «شناخت»، هر تصمیمی درباره «جنگ شناختی» در بهترین حالت به توصیهای زیبا روی کاغذ و در بدترین حالت به انحراف در سیاستگذاری منجر میشود.
اگر مجلس میخواهد در معادله جدید قدرت جهانی سهمی داشته باشد، باید از سیاستزدگی فاصله بگیرد و به جای تکرار واژگان پرطمطراق، به تولید فهم عمیق و تخصصی روی آورد. در غیر این صورت، همانگونه که بسیاری از کارشناسان هشدار دادهاند، کمیتههای تازه نه برای مقابله با جنگ شناختی، بلکه به تدریج خود به بخشی از همان جنگ تبدیل خواهند شد؛ جنگی که دشمن در آن شلیک نمیکند، بلکه فقط ما را در حلقه خودبسندگی گرفتار نگه میدارد.
دره فرحزاد پس از ۱۵ سال درگیری حقوقی، از چنگ زمینخواران خارج و مالکیت ۲۴۰۰…
خشکسالی بیسابقه و کاهش بارندگیها، پاییز را زودتر از موعد به جنگلهای گیلان رساندهاند؛ برگهایی…
در دومین سالگرد ۷ اکتبر، حمید ابوطالبی با نقدی صریح از وضعیت دیپلماسی ایران، هشدار…
در حالی که وزارت نیرو بارورسازی ابرها را راهحل مقابله با خشکسالی معرفی کرده، کارشناسان…
خروج میلیونها تبعه غیرمجاز از ایران، اگرچه با هدف کاهش آسیبهای اجتماعی و بهبود بازار…
گروه فولاد مبارکه با اجرای بسته سرمایهگذاری «مسیر ماندگار» در استانهای مختلف کشور، گامهای بلندی…