امروزه میبینیم بسیاری از از مردم از سرتاسر جهان، از اصطلاحاتی اغلب گمراهکننده و آکنده از حرص و ولع و خشم مانند پادشاه شکلات یا پادشاه پنبه برای صاحبین صنایع عظیم و مدرن استفاده میکنند. استفادهی آنها از اینچنین اصطلاحات و کلمات، نشان از این دارد که تا چه اندازه جهان مدرن سرمایهداری را درک نکردهاند و تفاوتی میان پادشاه شکلات با دوکها و پادشاهان و یا اربابان فئودال قائل نیستند. اما واقعیت این است که میان یک صاحب کسب و کار بزرگ و شخصیتی مانند پادشاه و فئودال تفاوتهای بسیار عظیمی برقرار است. پادشاه و فئودال و دوک حکومت میکنند، در حالی که یک صاحب کسب و کار « خدمت » میکند. او سرمایه و نیروی مالیاش را در معرض ریسک قرار داده، درست برخلاف یک دوکنشین و پادشاه که فارغ از رقابت و مستقل از خدمات بازاری و جلب نظر مشتریان و مصرفکنندگان حکومت میکند. پادشاه شکلات در خدمت مردم است اما پادشاه مردم را به خدمت میگمارد.
دویست سال قبل، درست پیش از ظهور سرمایهداری، موقعیت اجتماعی انسان از آغاز تا پایان زندگی ثابت و راکد بود. او زندگی غیرِ پویا و غیرمولد خویش را از اجدادش به ارث برده بود. اینگونه که اگر فقیر به دنیا میآمد، تا پایان نیز، فقیر و مسکین باقی میماند، و اگر ثروتمند به دنیا میآمد « ارباب و دوک » تا پایان عمر، آن را حفظ مینمود و همین. در دوران پیش از ظهور سرمایهداری، انسانها بالاجبار بر روی زمینهای صاحبین و ملاکین کار میکردند و تمام ثروت در اختیار اشراف و نزدیکان به آنها پخش بود و نود درصد مردم، توسط سیستم راکد و غیرمولد جامعهی فئودالی،برای صدها سال گرفتار بودند. این سیستم سفت و مصلوب، با رو به فزونی نهادن جمعیت روستایی ترکهای عظیمی برداشت و جمعیت مازاد روستایی،نه کار کافی داشتند نه خوراک کافی.آنها در واقعیترین شکل از حالت «پرولتاریا» بودند. این شرایط در بخشهای وسیعی از هلند و انگلستان قرن هجدهم، به حدی افزایش یافته بود که نهایتا تهدید جدیای برای نظم فئودالی شدند.
این شرایط به حدی وخیم بود که زندگی زاغهنشینان هند نیز در قیاس با آنان نمیتواند اندازهگیری شود. از جمعیت ۶ میلیون نفری انگلستان، تنها دو میلیون نفر در فقر مطلق غوطه میخوردند. سیستم اجتماعی هیچگونه تدارکاتی برای برون رفت از این وضعیت برای آنان نمیتوانست ایجاد کند. در آینده چه کنیم؟ این مهمترین پرسش آن روزگار انگلستان بود. وقتی جنگلهایمان دیگر چوب کافی برای خانههایمان در اختیارمان ندهد چه کنیم؟ این پرسشها روح و روانشان را آزار میداد.در حالی که اشراف هیچگونه مطلقا هیچ ایدهای در مورد چگونگی بهبود شرایط در اختیار نداشتند.
درست در میان این بلبشو و بلوای فکری و اجتماعی و درست از دل تاریکیها،نور سرمایهداری پدید آمد. در میان طردشدگان، در میان فقرا، عدهای بودند که سعی داشتند تا دیگران را سازماندهی کنند تا مغازههای کوچک راه بیاندازند که بتواند از طریق آنها چیزی تولید کنند.این تصمیم، سرآغاز یک نوآوری بزرگ بود. آنها کالاهایی که تنها مناسب طبقهی اعیان و اشراف و بزرگان باشد را تولید نمیکردند، آنها برای همهی انسانها خدمات و محصولات ارزان ارائه میدادند.درست همین تحول، سرآغاز سرمایهداری بود که امروزه نیز عمل میکند.این سرآغاز تولید انبوه، اصل اساسی صنعت سرمایهداری بود. تفاوت فارق میان سرمایهداری تولیدمحور و اصول فئودالیستی در این است که در نظام مبتنی بر سرمایهداری کالاها در خدمت همگان قرار دارد نه یک قشر خاص و منحصر به فرد.
امروزه در فروشگاههای آمریکا شعار « همیشه حق با مشتری است » را میشنوید. امروزه برخلاف عصر فئودالیسم، پادشاه شکلات،به حمایت کسانی که محصولات او را میخرند نیاز مبرم دارد تا قدرت و نفوذ خود را زنده نگاه دارد. اعجاز سرمایهداری در جایی است که همهی تولیدکنندگان موظفاند که خدمات باکیفیت و ارزانی به مشتریان ارائه دهند. این روش، در مدت زمان نسبتا کوتاهی، کل ساختار و شکل جهان را متحول کرده است. افزایش بیسابقهی جهان را ممکن ساخته و بهترین سیستمی است که میتواند پدیدهی افزایش جمعیت را پاسخ دهد. در همین انگلستان که تا قرن نوزدهم ۶ میلیون انسان با کمترین استاندارد زندگی میکردند، هماکنون، ۵۰ میلیون نفر از استاندارد زندگیای به مراتب بالاتری نسبت به حتی ثروتمندان در قرن هجدهم برخوردارند. اینها حقایق سرمایهداری هستند.
بنابراین، اگر امروز یک انگلیسی – یا هر کس دیگری در هر کشوری از جهان – به دوستان خود بگوید که با سرمایهداری مخالفم، میتوان به او پاسخ داد: صرف این واقعیت که شما امروز زندگی میکنید، دلیلی بر موفقیت سرمایهداری است، خواه زندگی خود را بسیار ارزشمند بدانی یا نه.
سرمایه گذاری جایی موفق است که منجر به تحول در تولید و کیفیت محصول شود. در این حالت شعار حق با مشتری است معنا پیدا می کند./دنیای اقتصاد
اعضا هیأت مدیره نظام مهندسی در یک تعارض منافع قرار دارند از سویی باید مدافع…
انگیزههای مدیریت اخلاقی را میتوان: عدالت، انصاف و دیگر خواهی دانست. مدیریت اخلاقی اهداف سودآوری،…
عبدالخالق زاده گفت: معاملات بورس انرژی به دلیل وابستگی دولتی در منافع عرضه کنندگان تاثیر…
نقش استارتاپ های بخش کشاورزی در تنظیم بازار و جلوگیری از تولید محصولات غیربهداشتی و…
مدیریت سیستمی کاربرد فراوانی پیدا کرده که تنها مربوط به شغل نیست. بلکه در برنامههای…
تبعات فیلترینگ فضای مجازی تنها منجر به خسارت دو میلیارد دلاری به کسبوکارهای ایرانی نشده،…