به گزارش سرمایه فردا، درحالی روز دوشنبه بازارهای مالی شاهد یک عقبنشینی قابل توجه بودند که پیشبینی میشد روند صعودی آن ادامه داشته باشد اما دلار نسبت به روز شنبه حدود ۶ هزار تومان کاهش یافت و قیمت هر گرم طلا نیز نزدیک به یک میلیون تومان افت کرد. هرچند این میزان اصلاح در برابر جهشهای سنگینی که طی هفتههای اخیر رخ داده چندان چشمگیر نیست، اما نکته مهم اینجاست که بازار سرمایه نیز همزمان با دلار و طلا افت کرد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از نمادهای کوچک بازار همچنان فاصله زیادی با سقفهای قیمتی خود دارند و بخش قابل توجهی از سهامداران خرد در زیان هستند.
این همزمانی یک پیام روشن دارد؛ بازارساز در ماههای گذشته رشد بورس را نه بر اساس واقعیتهای اقتصادی، بلکه صرفاً در رقابت با سایر بازارها هدایت کرده است. اکنون که سیاستگذار به دنبال کنترل و سرکوب نرخ دلار است، فشار خود را به بازار سرمایه نیز منتقل کرده و اجازه نمیدهد بورس مسیر طبیعی خود را طی کند. این رفتار نشان میدهد که بورس دیگر آینه تمامنمای اقتصاد نیست و بیشتر به ابزاری برای مدیریت انتظارات و دخالت در سایر بازارها تبدیل شده است.
بازاری که در ابتدای معاملات سبز و پرهیجان بود، اما در نیمه دوم به سرعت وارد فاز عرضه شد و بسیاری از صفهای خرید به فروش تبدیل شدند. این رفتار پرنوسان در فضایی که نرخ بهره بالاست و عدم قطعیت خبری وجود دارد، طبیعی به نظر میرسد، اما شدت تغییرات نشان میدهد که بازار بیش از آنکه بر مبنای تحلیل حرکت کند، تحت تأثیر سیاستهای کوتاهمدت و جریانهای مقطعی است.
در مجموع، اگرچه اصلاحهای اخیر در بازار جای نگرانی جدی ندارد، اما تا زمانی که سیاستگذار از ابزار بورس برای کنترل سایر بازارها استفاده میکند، نمیتوان انتظار داشت بازار سرمایه نقش واقعی خود را در اقتصاد ایفا کند. رشد پایدار تنها زمانی رخ میدهد که اصلاحات ساختاری در نرخ ارز، نرخ بهره و بودجه انجام شود؛ در غیر این صورت، هر موج صعودی کوتاهمدت با کوچکترین تغییر سیاستی فرو خواهد نشست.
در ادامه بررسی بودجه و سیاستهای اقتصادی، نکتهای که اهمیت آن از «نان شب» هم بیشتر است، برچیدن بساط رانت است. نمیتوان از یکسو فشار تورمی، جراحی اقتصادی و آزادسازی قیمتها را بر دوش مردم گذاشت و از سوی دیگر، در بودجه بهصورت بیحساب و کتاب منابع را به نهادها و مجموعههایی اختصاص داد که هیچ نقشی در توسعه کشور ندارند. اجرای دو اصلاح مهم اصلاح نرخ ارز و اصلاح قیمت حاملهای انرژی بدون برخورد با این رانتهای ساختاری، تنها به فرسایش سرمایه اجتماعی منجر میشود و مسیر اصلاحات را دشوارتر میکند. اما اگر مردم بدانند سختیها برای همه اقشار است و نه فقط برای طبقات متوسط و ضعیف، مسیر اصلاحات قابل تحملتر خواهد شد.
از طرف دیگر نوع نگاه دولت به صنایع است در سیاستهای ارزی، مالیاتی، قیمتگذاری نهادههای تولید، نرخ گاز و برق، تعرفههای گمرکی و دهها متغیر دیگر خود را نشان میدهد. هرچه این نگاه از تصمیمات دستوری فاصله بگیرد و به سمت عقلانیت اقتصادی حرکت کند، نتیجه آن برای اقتصاد و بازار سرمایه مثبتتر خواهد بود. رفتار سرمایه گذاران در بازار سهام نشان می دهند که نسبت به رویکرد دولت در بورس بدبین هستند و از طرف دیگر دولت نیز با ایجاد نوسان در بازار سهام برای ارسال سیگنال به سایر بازارها و حتی به کلیت اقتصاد به بدبینی بازار افزوده است.
درواقع لایحه بودجه تنها نسخهای «کاریکاتوری» از اصلاحات واقعی شده که شاید در کوتاهمدت اثرات انقباضی داشته باشد، اما چند ماه بعد دوباره مشکلات از مسیر دیگری خود را نشان خواهد داد. از آنجایی که بازار سرمایه ذاتاً آیندهنگر است و قیمتها را بر اساس انتظارات و سودآوری آینده تنظیم میکند. اگر دولت واقعاً مسیر اصلاحات ساختاری را انتخاب کند، بازار آن را در قیمتها لحاظ خواهد کرد. اما با توجه به تجربه سالهای گذشته، احتمال اجرای کامل این اصلاحات پایین است و در نتیجه، اثرات مثبت آن بیشتر روانی خواهد بود تا عملیاتی. در چنین شرایطی، بازار ممکن است برای مدتی کوتاه واکنش مثبت نشان دهد، اما بهسرعت ضعفهای ساختاری دوباره آشکار میشود و روند تغییر خواهد کرد. بنابراین همچنان باید با احتیاط حرکت کرد.
اهمیت این موضوع برای بازار سرمایه از آن جهت است که اگر فضای فعلی ادامه یابد، بازار توان جهش جدی نخواهد داشت. نوسانات کوتاهمدت ممکن است رخ دهد، اما در مقایسه با تورم سایر داراییها، بورس احتمالاً عقب خواهد ماند. در مقابل، اگر اصلاحات واقعی انجام شود، چشمانداز بازار کاملاً متفاوت خواهد شد و امید به بازدهی پایدار افزایش مییابد. بازار سرمایه از این تحولات بیتأثیر نیست؛ اگر دولت با همین رویکرد فعلی ادامه دهد، رشد بازار نیز محدود و کند خواهد بود. اما اگر یک خبر مثبت یا یک تحول واقعی در سیاستهای اقتصادی رخ دهد، همان جرقه میتواند آغازی برای یک رالی بزرگ باشد رالی که شاید در مقایسه با جهش سال ۹۹ بسیار قدرتمندتر ظاهر شود.
در چنین فضایی، پرسش مهمی که ذهن بسیاری از سهامداران را مشغول کرده این است که اگر بازار سهام در مقطع کنونی وارد یک اصلاح زمانی شود، واکنش سهامی که طی سالهای اخیر رشد چندانی نداشتهاند چه خواهد بود؟ آیا این نمادها میتوانند از فرصت اصلاح زمانی برای جمعآوری انرژی و آغاز یک حرکت جدید استفاده کنند، یا اینکه همچنان در رکود و بیتوجهی باقی خواهند ماند؟
واقعیت این است که در اصلاح زمانی، برخلاف اصلاح قیمتی، بازار الزاماً ریزش نمیکند؛ بلکه در یک بازه زمانی مشخص، قیمتها در محدودهای محدود نوسان میکنند و بازار بیشتر درگیر «هضم اخبار» و «بازچینی انتظارات» میشود. در چنین شرایطی، سهامی که رشد نکردهاند معمولاً سه مسیر متفاوت را تجربه میکنند.
نخست، بخشی از این نمادها که از نظر بنیادی وضعیت قابل قبولی دارند، در اصلاح زمانی کمتر تحت فشار فروش قرار میگیرند. دلیل آن ساده است: این سهمها پیش از این نیز رشد نکردهاند و جذابیت قیمتی دارند. بنابراین در دورهای که بازار درجا میزند، سرمایهگذاران میانمدت و بلندمدت بهتدریج به سراغ این نمادها میروند و همین موضوع میتواند زمینهساز یک حرکت آرام و تدریجی در آنها شود.
دوم، گروهی از نمادهای جامانده که از نظر نقدشوندگی ضعیف هستند، در اصلاح زمانی معمولاً با بیتوجهی بیشتری مواجه میشوند. در این دوره، چون بازار حرکت شارپی ندارد و جریان پول قدرتمندی وارد نمیشود، سرمایهگذاران ترجیح میدهند در نمادهای بزرگتر و نقدشوندهتر باقی بمانند. بنابراین این دسته از سهمها ممکن است همچنان در رکود بمانند و واکنش خاصی نشان ندهند.
اما دسته سوم، سهمهایی هستند که از نظر بنیادی ضعیفاند یا ابهامات جدی در صورتهای مالی، ساختار مالکیت یا وضعیت عملیاتی دارند. این نمادها حتی در اصلاح زمانی نیز ممکن است با فشار فروش مواجه شوند، زیرا بازار در دورههای درجا زدن، ریسکگریزتر میشود و سرمایهگذاران ترجیح میدهند از سهمهای پرریسک فاصله بگیرند. بنابراین این گروه نهتنها از اصلاح زمانی بهرهای نمیبرند، بلکه ممکن است حتی افتهای مقطعی را نیز تجربه کنند.
با این حال، نکته کلیدی این است که اصلاح زمانی معمولاً مقدمهای برای یک حرکت جدید در بازار است. اگر پس از این دوره، یکی از محرکهای اصلی بازار از جمله بودجه، نرخ ارز، گزارشهای فصلی یا تحولات سیاسی سیگنال مثبتی ارسال کند، جریان نقدینگی بهسرعت به سمت سهمهایی حرکت میکند که از رشدهای قبلی جا ماندهاند. این همان نقطهای است که سهام جامانده میتوانند عملکردی متفاوت از گذشته نشان دهند و حتی در مقاطعی بازدهی بیشتری نسبت به سهمهای بزرگ و رشدی داشته باشند.
بنابراین، واکنش سهامی که رشد چندانی نکردهاند در دوره اصلاح زمانی، بیش از هر چیز به کیفیت بنیادی، نقدشوندگی و میزان توجه بازار به آن صنعت بستگی دارد. اگر اصلاح زمانی با یک محرک مثبت همراه شود، این نمادها میتوانند از وضعیت رکودی خارج شوند و وارد فاز تجدید ارزیابی شوند. اما اگر اصلاح زمانی بدون محرک مثبت ادامه یابد، بخش قابل توجهی از این سهمها همچنان در سکون باقی خواهند ماند.
بازار سرمایه در چنین دورههایی بیش از هر زمان دیگری نیازمند صبر، تحلیل و انتخاب درست است. سهامی که سالها رشد نکردهاند، الزاماً محکوم به رکود نیستند؛ اما برای آغاز حرکت جدید، باید یا از نظر بنیادی جذاب باشند یا از سمت سیاستگذار و اقتصاد کلان سیگنالهای حمایتی دریافت کنند. در غیر این صورت، اصلاح زمانی نیز نمیتواند بهتنهایی موتور محرک این نمادها باشد.
با فروکشکردن بارشها، چالشهای تازهای پیش روی شهروندان نیویورک قرار گرفته است؛ از بازگشت تدریجی…
خبرنگاران در بازدید از پتروشیمی نوری و مبین انرژی با ابعاد کمتر دیدهشده صنعت پتروشیمی…
در این راهنما، به بررسی جامع پهنای باند اختصاصی، مزایای مهم آن برای سازمان ها…
بودجه بیش از یک سند مالی، به ابزاری برای تعیین آینده صنایع تبدیل شده و…
بازگشت بیتکوین به کانال ۸۰ هزار دلاری بار دیگر پرسش اصلی سرمایهگذاران را زنده کرده…
بازارهای مالی ایران شاهد رشد همزمان شاخص بورس، دلار و طلا بودند. این تحولات اگرچه…