به گزارش سرمایه فردا، آنچه امروز در خاورمیانه جریان دارد، بیش از یک توافق دوجانبه میان ریاض و اسلامآباد است؛ نشانهای از تغییر در هندسه امنیتی منطقه. پیمان دفاعی SMDA، با بندی مشابه ماده ۵ ناتو، عملاً عربستان را زیر چتر هستهای پاکستان قرار داده و معادلهای تازه میان قدرتهای مسلمان و اسرائیل ایجاد کرده است. ایران که سالها در جستوجوی سازوکارهای امنیتی درونزا بوده، اکنون با پرسشی بنیادین روبهروست: آیا میتواند به این پیمان بپیوندد و بخشی از این بازدارندگی مشترک باشد، یا باید مسیر مستقل خود را در طراحی نظم امنیتی منطقهای دنبال کند؟ پاسخ به این پرسش، نه در شعارهای سیاسی، بلکه در واقعیتهای پیچیده روابط تهران، ریاض و اسلامآباد نهفته است؛ واقعیتهایی که نشان میدهد راه ایران برای حضور در چنین پیمانهایی، طولانی و پرپیچوخم خواهد بود.
در جریان سفر اخیر محمدباقر قالیباف، رئیس شورای اسلامی ایران به پاکستان، شبکه پاکستانی جیو به نقل از قالیباف خبر داد که، «تهران برای پیوستن به پیمان دفاعی اسلامآباد و ریاض ابراز تمایل کرده است». آنطور که ایرنا از وب سایت شبکه اردو زبان جیو نیوز گزارش داده، در بخشهایی از مصاحبه با رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، قالیباف عنوان داشته که «ایران را نیز می توانند به این معاهده اضافه کنند.» به گفته رئیس قوه مقننه کشورمان، «کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی نیز همانند ناتو باید یک ارتش مشترک تاسیس کنند.»
پیش از این هم سرلشکر یحیی صفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا در گفتوگویی تلویزیونی با اشاره به انعقاد پیمان دفاعی میان عربستان و پاکستان، تأکید کرده بود که «این پیمان را مثبت ارزیابی میکنیم. پاکستان اعلام کرده کشورهای دیگر هم میتوانند به این پیمان بپیوندند و پیشنهاد میکنم ایران هم به این پیمان بپیوندد.» به گفته رحیم صفوی، «ایران، عربستان، پاکستان و عراق میتوانیم به یک پیمان دستهجمعی برسیم، هرچند ترکیه عضو ناتو است و عربستان و حتی پاکستان بدون اجازه آمریکا همچنین پیمانی نمیبندند، ولی ما در این زمینه بهعنوان یک قدرت منطقهای، اعلام آمادگی کنیم. این کار دیپلماسی نظامی و سیاست خارجی کشورمان است تا در پیمانهای دفاعی – امنیتی منطقهای مشارکت فعال داشته باشد.»
پیشتر در ششم آبان ۱۴۰۴، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، پس از دیدار با سید محسنرضا نقوی، وزیر کشور پاکستان در تهران طی پیامی در شبکه اجتماعی ایکس با اشاره به توافق راهبردی میان پاکستان و عربستان سعودی نوشت: «امروز جهان اسلام بیش از هر زمان دیگری به برادری نیاز دارد. برای حل مسائل منطقهای، دیگر سخنرانی کافی نیست؛ به عمل و همکاری نیاز داریم و توافق پاکستان و عربستان نمونهای از این همکاری است که از آن استقبال میکنیم.»
در همین چارچوب، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، نیز در سخنرانی خود در هشتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، از این پیمان استقبال کرد و آن را «گامی آغازین برای شکلگیری یک نظام امنیت جمعی در منطقه» دانست؛ نظامی که در آن کشورهای مسلمان غرب آسیا بتوانند در حوزههای سیاسی، امنیتی و دفاعی همافزایی و همکاری داشته باشند. همچنین، در ۲۷ شهریورماه، فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، در تماس تلفنی با سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، وی را در جریان جزئیات توافق جدید قرار داد؛ اقدامی که از تمایل ریاض برای شفافسازی و حفظ گفتوگو با تهران درباره تحولات امنیتی و راهبردی اخیر منطقه حکایت دارد.
توافقنامه دفاعی و راهبردی موسوم به SMDA میان عربستان سعودی و پاکستان در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ (۱۷ سپتامبر) و پس از سه سال مذاکره فشرده به امضا رسید. این پیمان، که به ابتکار دو قدرت مسلمان در جنوب و غرب آسیا شکل گرفته است، چارچوبی گسترده از همکاریهای نظامی، امنیتی و بازدارندگی مشترک را در بر میگیرد. بر اساس مفاد رسمی اعلامشده، هرگونه حمله یا تجاوز به یکی از طرفین، بهمنزله حمله به هر دو کشور تلقی خواهد شد؛ بندی که این توافق را به یکی از مهمترین پیمانهای نظامی سالهای اخیر در جهان اسلام بدل کرده است.
در بیانیه مشترک ریاض و اسلامآباد تأکید شده که هدف از این توافق، ارتقای ظرفیت دفاعی، افزایش هماهنگی در سطوح عملیاتی و آموزشی، و توسعه همکاریهای تسلیحاتی و صنعتی میان دو کشور است؛ بهگونهای که در برابر تهدیدات مشترک منطقهای، بازدارندگی مؤثرتری ایجاد شود. چند روز پیش از امضای رسمی، محمد شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان طی سفر رسمی خود به ریاض و در دیدار با محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی بر سر نهاییسازی این توافق به تفاهم رسیده بود.
پیشتر در گزارشات هفت صبح اشاره شد که امضای پیمان دفاع متقابل راهبردی عربستان سعودی و پاکستان (SMDA) را میتوان نقطه عطفی در تحولات امنیتی خاورمیانه دانست؛ تحولی که در پی جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل و تجاوز نظامی تلآویو به خاک قطر، معادلات منطقهای را بهکلی دگرگون کرده است. تجاوز اسرائیل به قطر برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، زنگ خطر جدی بود و نشان داد که تهدیدات امنیتی میتواند از مرزهای ایران فراتر رود و دامان دیگر کشورهای منطقه را نیز بگیرد. در چنین شرایطی، عربستان سعودی که بهخوبی از شکنندگی نظم امنیتی خلیج فارس آگاه است، با امضای پیمان دفاعی با پاکستان در ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ کوشید تا نوعی چتر بازدارندگی مشترک در برابر اسرائیل ایجاد کند.
نکته کلیدی این پیمان، گنجاندن بندی مشابه ماده ۵ ناتو است؛ بندی که به موجب آن، هر حمله به یکی از طرفین، حمله به هر دو کشور تلقی میشود. از این منظر، هرگونه حمله احتمالی اسرائیل به عربستان، بهمعنای درگیر شدن مستقیم پاکستانِ دارای سلاح هستهای خواهد بود. همین مسئله موجب شده که شاهد شکلگیری نوعی معادله بازدارنده جدید در خاورمیانه باشیم؛ معادلهای که در آن، تنها قدرت اتمی جهان اسلام در برابر تنها قدرت اتمی خاورمیانه، یعنی اسرائیل، قرار میگیرد.
در تایید نکته مذکور، محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵ اعلام کرد که «در صورت نیاز، برنامه هستهای پاکستان در خدمت دفاع از عربستان قرار خواهد گرفت.» این اظهارنظر، نخستین تأیید رسمی درباره قرار گرفتن ریاض زیر چتر هستهای پاکستان بود. چنین تحولاتی، اگرچه در ظاهر میان دو کشور عربستان و پاکستان رخ داده است، اما بهطور غیرمستقیم در راستای منافع امنیتی ایران نیز تفسیر میشود. ایجاد یک سد دفاعی منطقهای در برابر تجاوزات احتمالی اسرائیل، دامنه تهدیدات علیه تهران را کاهش میدهد.
در همین چارچوب، مواضع مثبت محمدباقر قالیباف، یحیی رحیم صفوی، علی لاریجانی، مسعود پزشکیان و عباس عراقچی در قبال این توافق نشان میدهد که تهران، این پیمان را نه تهدید، بلکه فرصتی برای کاهش ریسکهای امنیتی و مهار قدرت تهاجمی اسرائیل ارزیابی میکند؛ گامی در مسیر شکلگیری نظم امنیت جمعی اسلامی که میتواند توازن قوا در خاورمیانه را وارد مرحلهای تازه کند.
حالا که اهمیت و نظر مثبت تهران نسبت به پیمان دفاعی عربستان و پاکستان (SMDA) روشن شد، باید به موضوع و سوال مهم تر ورود کرد که آیا ایران هم می تواند با ابزار تمایلی که از خود نشان داده است وارد این پیمان شود؟ ایده پیوستن ایران در نگاه نخست، جذاب و منطقی بهنظر میرسد؛ بهویژه در شرایطی که خاورمیانه درگیر بیثباتیهای فزاینده و جنگهای نیابتی است. اما در واقعیت، این ایده بیش از آنکه یک گزینه اجرایی باشد، بیشتر یک آرزو یا سراب راهبردی است. هرچند مقامات ایران از این توافق استقبال کرده و تمایل خود را برای همکاریهای منطقهای ابراز داشتهاند، اما ابراز تمایل سیاسی با امکان عضویت عملی، تفاوت بنیادین دارد.
در حال حاضر، مجموعهای از محدودیتهای ساختاری، سیاسی و امنیتی مانع تحقق چنین همپیمانی است. فقدان اعتماد سهجانبه میان تهران، ریاض و اسلامآباد، نخستین مانع جدی است. تجربه رقابتهای تاریخی و واگراییهای مذهبی میان ایران و عربستان هنوز در لایههای سیاست خارجی دو کشور حضور دارد. از سوی دیگر، عربستان سعودی بهرغم اتخاذ سیاستهای متوازنتر در سالهای اخیر، همچنان در چارچوب روابط راهبردی با ایالات متحده تعریف میشود؛ روابطی که پیوستن به یک پیمان دفاعی مشترک با ایران را عملاً دشوار میسازد.
در سطحی دیگر، فقدان دشمن مشترک واقعی مانع مهمی در شکلگیری چنین اتحادی است. اگرچه تهدیدات اسرائیل، بهویژه پس از حملات اخیر و دکترین دفاع پیشدستانه تلآویو، نگرانی بسیاری از دولتهای منطقه را برانگیخته است، اما ریاض در حال حاضر اسرائیل را دشمن مستقیم خود نمیداند و در پی مسیرهای دیپلماتیک برای کاهش تنش است. بهعبارتی، اشتراک منافع دفاعی با ایران در اولویت سیاست خارجی عربستان نیست.
افزون بر این، تحریمهای بینالمللی علیه ایران، ساختار پیچیده فرماندهی نظامی و تفاوت در دکترین دفاعی سه کشور، امکان هرگونه ادغام نظامی یا اطلاعاتی را در کوتاهمدت منتفی میکند. بنابراین، گرچه پیمان سهجانبه ایران، عربستان و پاکستان میتواند در نگاه نخست طرحی جذاب برای «امنیت درونزا» و همگرایی اسلامی باشد، اما تحقق آن نیازمند بازسازی اعتماد، گفتوگوی مستمر و تغییر بنیادین در برداشت متقابل از تهدیدها است. در شرایط فعلی، واقعگرایی سیاسی ایجاب میکند تهران بهجای پیوستن به پیمانهای آماده، نقش فعالتری در طراحی سازوکارهای جدید امنیت منطقهای ایفا کند؛ سازوکارهایی که با استقلال راهبردی ایران همخوانی داشته و بر پایه همکاری، نه همپیمانی نظامی، استوار باشند.
نوذر شفیعی، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران و تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل که سالهاست در حوزه سیاست خارجی، جنوب آسیا و شبهقاره پژوهش میکند، طی گفتوگو با «هفت صبح» به بررسی دقیق تر و عمیق ابعاد پیمان دفاع متقابل راهبردی میان پاکستان و عربستان سعودی پرداخت و نسبت به امکان پیوستن ایران به این توافق موضعی تحلیلی و محتاطانه اتخاذ کرد. به گفته این کارشناس ارشد مسائل پاکستان و افغانستان، «پیش از هر ارزیابی باید مشخص شود که اصلاً ماهیت و مفاد این پیمان چیست، زیرا هنوز جزئیات آن بهطور رسمی منتشر نشده و تحلیلها بیشتر بر پایه حدس و گمان است.»
به گفته شفیعی، «از عنوان توافق میتوان برداشت کرد که یک پیمان دفاعی متقابل و استراتژیک است که رویکردی بازدارنده دارد، نه تهاجمی. در واقع هدف اصلی، کاهش اقدامات خصمانه و افزایش ثبات در منطقه خلیج فارس است.» این مدرس دنشگاه تأکید میکند که «طبق اظهارات رسمی مقامات عربستان و پاکستان، این پیمان بر اساس اصل بازدارندگی طراحی شده است، هرچند در آن تصریح شده که حمله به یکی از دو کشور، حمله به هر دو تلقی خواهد شد.»
مفسر حوزه سیاست خارجی در ادامه تحلیل خود میگوید که «در میان تحلیلگران، این برداشت کلی وجود دارد که پیمان مزبور با هدف بازداشتن ایران یا حتی اسرائیل از حمله به کشورهای عربی منعقد شده است، اما برای قضاوت دقیقتر باید ذهن و نیت مقامات ریاض و اسلامآباد را شناخت.» شفیعی با اشاره به برداشت تهدید از سوی عربستان میافزاید که «ریاض در معادلات امنیتی خود عمدتاً دو تهدید را برجسته میبیند؛ نخست، اسرائیل که با حمله به قطر بار دیگر خود را بهعنوان تهدیدی بالفعل نشان داد، و دوم ایران، که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه تهدیدمحور ریاض به آن ادامه دارد.» با چنین قرائتی، وی او باور دارد که «همین دو مؤلفه ذهنی در فهم جهتگیری واقعی پیمان نقش اساسی دارند.»
تحلیلگر حوزه جنوب آسیا و شبهقاره در پاسخ به این پرسش «هفت صبح» که آیا امکان پیوستن ایران به این پیمان وجود دارد یا نه، چنین توضیح داد که «این مسئله بستگی کامل به مفاد توافق دارد. باید دید آیا در ساختار آن، ورود اعضای جدید پیشبینی شده یا خیر. ظاهراً این پیمان در ابتدا صرفاً میان عربستان و پاکستان منعقد شده و احتمال بسته بودن مسیر عضویت کشورهای دیگر وجود دارد.» شفیعی یادآور میشود که «در مراحل اولیه، برخی مقامات پاکستانی از باز بودن راه برای کشورهای دیگر سخن گفتند، اما بعدتر این موضع را تعدیل کردند». به تعبیر او، «این تغییر لحن در واقع نشانگر آن است که اسلامآباد ترجیح میدهد در آینده با سایر کشورها از جمله ایران یا دیگر کشورهای عربی، پیمانهایی “مشابه” اما نه “مشترک” منعقد کند.»
استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران در ادامه هشدار میدهد که «انعقاد چند پیمان مشابه در منطقه میتواند موجب تداخل و پیچیدگی در تعهدات دفاعی شود.» او تشریح کرد که «فرض کنید ایران و پاکستان پیمانی جداگانه امضا کنند که در آن تصریح شود حمله به یکی، حمله به دیگری است. حال اگر روزی میان ایران و عربستان اختلاف یا درگیری پیش بیاید، پاکستان ناچار است تصمیم بگیرد که در کنار کدامیک بایستد؛ عربستان، شریک اولیه خود در پیمان، یا ایران، همسایه مهم شرقیاش؟» لذا شفیعی این وضعیت را «نشانهای از تناقضهای ذاتی در نظم امنیتی نوظهور منطقه میداند» و تأکید میکند که «پیوستن شتابزده ایران به چنین سازوکارهایی بدون ارزیابی دقیق پیامدهای حقوقی و راهبردی، میتواند بیش از آنکه امنیتآفرین باشد، موجد ابهام و تنش جدید گردد.»
با مسدود شدن گذرگاههای مرزی افغانستان و پاکستان، بندر چابهار بار دیگر بهعنوان مسیر مطمئن…
جواد طوسی در گفتوگویی مفصل، تاریخ سینمای ایران را از ملودرامهای دهه ۳۰ و ۴۰…
مجموعه گردشگری الیمالات در نور مازندران که قرار بود نخستین سافاری حیاتوحش ایران باشد، امروز…
در جامعهای که ازدواج به کمک هدایا و کارتخوانها به یک صندوق سرمایهگذاری جمعی بدل…
بامداد ۲۹ تیرماه ۱۴۰۳ صدای تیراندازی در یکی از محلههای حومه تهران، پایانی خونین بر…
چهار مرد جوان که هر یک در پروندهای جداگانه مرتکب قتل شده بودند، با درخواست…