به گزارش سرمایه فردا، آتشسوزی الیت تنها یک حادثه طبیعی نبود؛ آزمونی بود برای سنجش توان مدیریتی و هماهنگی نهادی در ایران. آنچه در روزهای پر دود و مه در جنگلهای هیرکانی رخ داد، بیش از آنکه محصول بادهای گرم یا خشکسالی باشد، نتیجه تأخیرهای اداری، مقاومت در برابر درخواستهای فوری و حضور نیروهای آموزشندیده بود. در حالی که کوهنوردان داوطلب و نیروهای محلی با دستهای خالی و مسیرهای ششساعته به دل آتش میزدند، بالگردها در حساب و کتابهای دفتری گیر کرده بودند و سازمان محیط زیست، بهعنوان متولی اصلی، غایب بزرگ این بحران بود. الیت نشان داد که بحرانهای زیستمحیطی در ایران بیش از هر چیز به اراده، برنامهریزی و حضور واقعی نیاز دارند؛ نه به انبوه شوراها و جلساتی که تنها پس از گسترش آتش تشکیل میشوند.
هوای الیت روز پنجشنبه ۶ آذرماه مه گرفته است. شرایط به گونهای است که تشخیص دود از مه برای نیروهایی که مشغول رصد کردن اوضاع هستند، کار دشواری است. هر از گاهی شک میکنند که آنچه میبینند، دود است یا مه. در حالی که چشمان خسته از کشیک شبشان را میمالند، یادآوری میکنند که دود آبی است و مه سفید است.
ساعت ۹ صبح نیروهای کوهنوردی که داوطلبانه در اطفا شرکت کردهاند به همراه نیروهای حفاظتی منابع طبیعی و محیط زیست به دستههایی کوچکتر تقسیم شده و راهی منطقه درگیر حریق میشوند. گویا ۶ ساعت تا منطقه درگیر حریق پیاده راه است و تنها بالگردی که در الیت برای جابجایی نیرو مانده، هنوز نیامده است؛ در نتیجه نیروها باید با پای پیاده عازم محل شوند. هنوز نقطههایی که احتمالا کندههای باقیمانده از حریق است، دود دارند و هر جایی که دود هست، با تلفن به نیروهایی که شب را در جنگل گذراندهاند، گزارش میشود تا آن نیروها به سرعت به نقطه درگیر برسند. حالا که حریق الیت لقب طولانیتری آتشسوزی جنگلی را به خود گرفته، همه پای کار آمدهاند اما چه شد که آتشسوزی در این منطقه اینقدر طول کشید؟
جایی که آتش گرفته، آن سوی یکی از یالهای کوه مقابل روستای الیت است. بالگرد، نیروها را در نقطهای هموار پیاده میکند و آنها با ابزار و ادوات سنگین مثل دبههای آب، شیب سخت و منطقه صعبالعبور را باید حدود نیم ساعتی طی کنند تا به مرز آتش برسند.
عبدالعظیم سام دلیری رئیس هیات کوهنوردی شهرستان چالوس به «هفت صبح» میگوید که وقوع آتش در یک دهلیز سنگی، عملیات انسانی را در روزهای نخست حادثه دشوار میکند زیرا در بالادست ریزش سنگ وجود داشته است. به همین خاطر در جلسهای که در اداره محیط زیست مازندران تشکیل میشود، مراتب به اطلاع مدیر کل محیط زیست این استان میرسد و موضوع درخواست بالگرد برای اطفای حریق از سوی کوهنوردان مطرح میشود تا هرچه زودتر آتش کنترل شود اما در نهایت موج جدید آتشسوزی از ۲۳ یا ۲۴ آبان به دنبال وزش بادهای گرم با سرعت و شیوع بسیار زیاد، کل جنگلهای منطقه دراکینگ به سمت شرق تا نزدیکی حسن سره را در بر میگیرد. وقتی آتش توسعه مییابد، همه نهادها و دستگاههای مسئول تازه پای کار میآیند.
محمد ناصر احمدزاده در گفتوگو با «هفت صبح» بیاحتیاطی جامعه محلی به دلیل عدم وجود تجربه خشکسالی در مازندران، کمبود نیروی ورزیده و آموزش دیده، جدی نبودن منابع طبیعی، غیبت محیط زیست و شکار بیرویه را عواملی معرفی میکند که زمینه آتشسوزی الیت را فراهم کرده است.
او که در شب قبل از وقوع حریق صدای گلوله شکارچیان را شنیده و بعد از دیدن شعلههای آتش، سراغ مسئولان منابع طبیعی رفته است، بر این باور است که اگر حریق در الیت رخ نمیداد، اصلا جامعه محلی متوجه نمیشد که این ناحیه زیر نظر محیط زیست اداره میشود زیرا تا قبل از این اتفاق، هیچ کس منطقه را گردن نمیگرفت و محیط زیست هم حضور مستمر در منطقه نداشت.
احمدزاده توضیح میدهد که پس از پیگیری و اعلام حریق به مسئولان در شب اول، نیروهای محیط زیست به منطقه میآیند اما نمیتوانند به نقطه درگیر حریق برسند بنابراین به محل کار خود باز میگردند. پس از آن دیگر نیروهای محیط زیست در محل حضور نداشتهاند تا اینکه ۱۰ روز بعد و با توسعه حریق، پیدایشان میشود و همکاریشان را با مسئول یگان حفاظت منابع طبیعی آغاز میکنند.
او از مهرداد خزائی پول مدیر کل منابع طبیعی غرب مازندران هم گله دارد زیرا در برابر درخواست بالگرد به این بهانه که حریق در بالای سه هزار متر رخ داده -در حالی که مرز جنگل ۲۵۰۰ متر است- و ناکارآمدی بالگرد در اطفای حریق، مقاومت میکند و چنین درخواستی را به مراجع بالاتر اعلام نمیکند. حتی خزائی پول معتقد بوده که مگر چند هکتار درگیر حریق است که بالگرد به منطقه اعزام شود.
این کوهنورد اعلام پایان اطفای حریق در دهمین روز از وقوع آتشسوزی الیت توسط مدیر کل منابع طبیعی غرب مازندران را هم اقدامی بر خلاف پروتکلهای بینالمللی معرفی میکند زیرا علاوه بر اینکه هنوز مردم در منطقه شاهد دود بودهاند، طبق پروتکلهای بینالمللی باید ۴۸ ساعت از پایان دود در منطقه بگذرد، گشتزنی انجام شود و در صورت کسب اطمینان از اطفای کامل، خبر آن اعلام شود.
به گفته او، دو هکتار اولیه درگیر حریق با وقوع باد شدید در روز دهم، به هفت کیلومتر توسعه مییابد؛ در صورتی که اعزام بالگرد در همان روزهای نخست مشاهده آتش از ورود خسارتهای جبرانناپذیر به جنگل جلوگیری میکرد.
عملیات اطفای حریق آن هم در جنگلهای صعب العبور الیت کار آسانی نیست و بدون کمک چندین بالگرد حاضر در منطقه اصلا امکانپذیر نبود زیرا حمل تجهیزات سنگین توسط نیروهای درگیر عملیات در مسیری ۶ ساعته اصلا کار راحتی نیست و قاطرها و اسبهای جامعه محلی هم که در اختیار نیروهای یگان حفاظت قرار داشته، توانشان به حدی نبوده است که بتواند جای خالی تجهیزات مدرن را بگیرد.
در این میان گویا حضور نیروهای آموزش ندیده بلای جان نیروهای فعال در عملیات اطفا شده بود زیرا هادی کیادلیری معاون آموزش و مشارکتهای سازمان حفاظت محیط زیست که در منطقه حضور دارد به «هفت صبح» میگوید: بسیاری از افرادی که در زمان حریق برای گرفتن تصویر، عکس و بلاگری وارد عرصه میشدند، برخی مواقع مشکلات زیادی ایجاد میکردند. آنها در بالگردها جای افرادی را میگرفتند که قرار بود در مناطق مرتفع، حریق را اطفا کنند.
بخشی از نیروهای حاضر در منطقه آموزش دیده نبودند و نمیتوانستند به اطفای حریق کمک کنند به همین خاطر کیادلیری نوید میدهد که به زودی پایگاهی در چالوس احداث خواهد شد تا افراد داوطلب و نیرومند از نظر جسمی و فیزیکی با مسایل فنی اطفای حریق آشنا شوند. برای آنها کارت صادر شود. نامشان در سامانهای ثبت شود تا در مواقع ضروری با فراخوان این افراد، آنها وارد عرصه شده و به اطفای حریق جنگل کمک کنند.
هنوز برنامه مدون و پایگاه مناسب برای اطفای حریق جنگلهای طبیعی ایران نداریم و حریق الیت که با فعالیتهای رسانهای به گوش مسئولان رسید، لزوم راهاندازی یک پایگاه پیشرفته اطفای حریق برای ایران را روشن میکند. نیروهای عملیاتی حاضر در منطقه از میان سه بالگرد اعزامی به منطقه الیت، بالگردهای با ظرفیت بالا و دارای موتور جت را بسیار مفیدتر توصیف میکردند زیرا بالگردهایی که ظرفیت حمل ۶ نفر نیرو داشته و در کابین آنها فیلترهای هوا تعبیه شده است، به دلیل تردد در منطقه درگیر حریق نیاز به شستشوی فیلتر پیدا میکردند و عملیات آنها متوقف میشده است. از میان چندین عملیات ایلوشن در الیت، اولین مانور این هواپیما به دلیل نبود دود در منطقه و دید مناسب از سوی این نیروها بسیار کارآمد توصیف میشد و هواپیماهای ترکیه به دلیل قدرت مانور بالا و نقطهزنی، برای عملیات لکهگیری مناسب بود و آنطور که نیروهای عملیاتی اعلام میکردند، این هواپیماها امکان اطفای حریق در سطح گسترده را نداشتند.
هنوز سطح دقیق آسیب دیده در منطقه حفاظت شده الیت از سوی مسئولان اعلام نشده است اما امیر حسین جهانگیری جنگلبان حوزه اداره کل منابع طبیعی غرب استان مازندران در گفتوگو با «هفت صبح» این نوید را به مردم ایران میدهد که ۸۰ درصد جنگلهای الیت خود را دوباره احیا کنند و اگرچه نهالهای موجود در منطقه درگیر آتشسوزی از بین رفته اما جنگلهای چند میلیون ساله هیرکانی توان بازیابی خود را خواهند داشت.
این جنگلبان میگوید: قبل از ظهور همه تجهیزات انسانی، آتش در جنگل بوده و حریق جنگل با برف و باران کنترل شده است و حالا ما فقط نقش مهار کننده آتش را داریم.
اطفای حریق در الیت چندان راحت هم نبوده و برخی نیروهای حفاظتی در جریان مبارزه با آتش آسیب دیدهاند. اطلاعات کسب شده از نیروهای حاضر در منطقه حاکی از آن است که سه تن از نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی از ناحیه مچ دست، زانو و مچ پا دچار آسیب جزئی میشوند. یکی از کوهنوردان زن از ارتفاع سقوط میکند اما با تلاش نیروهای حاضر در محل به پایگاه انتقال داده میشود و حال عمومیاش رضایت بخش توصیف میشود. یکی از بخشداران منطقه هم از ناحیه کف دست دچار آسیب دیدگی شده که به صورت سرپایی درمان میشود.
سرمای الیت در ششم آذر نوید بارش باران و برف در منطقه را میداد. گویا روزهای قبل گرما در ه چهارباغ حاکم بوده و استقرار هوای سرد، نیروهای مستقر در منطقه را امیدوار کرده بود که با بارش باران و برف خیالشان از احتمال شیوع مجدد آتش راحت میشود. در ساعات نزدیک به غروب بالاخره اندکی برف در ارتفاعات و باران در روستای الیت بارید تا بارقههای امید در دل نیروهایی که شبانه روز مراقب توسعه حریق در این منطقه حفاظت شده بودند، روشن شود. به گفته منابع حاضر در محل، همان بارش اندک میتواند مانع وزش بادهای گرم و توسعه آتش در زمین خشک منطقه حفاظت شده چهارباغ شود.
پرونده آتشسوزی الیت با لکهگیری اندک کندههای باقیمانده در عرصه و جمعآوری زبالههای حاصل از عملیات اطفا در حال بسته شدن است اما اگر مسئولان کمی زودتر وارد عمل شده و با حساب و کتابهای دفتری اعزام بالگرد آبپاش به منطقه حفاظت شده الیت را به تاخیر نمیانداختند، میلیاردها دلار خسارت به کشور وارد نمیشد و امروز حریق الیت لقب طولانیتری آتش سوزی جنگلی ایران را به خود اختصاص نمیداد. اگرچه این پرونده هم در حال مختومه شدن است اما سئوال اساسی این است که چرا سازمان محیط زیست بهعنوان متولی اصلی مناطق حفاظت شده غایب بزرگ حریق الیت بوده و چگونه در یک منطقه حفاظت شده مهم، هیچ نیروی مقیمی حضور ندارد؟ اگر این سازمان قادر به حفاظت از عرصههای طبیعی تحت کنترل خود نیست، چرا اصرار دارد بر سطوح حفاظت شده کشور بیافزاید؟
هادی کیادلیری، معاون آموزش و مشارکتهای سازمان حفاظت محیط زیست :«پس از آتشسوزی الیت، برخی جریانها با شتابزدگی تلاش میکنند منشأ حادثه را به «وجود درختان شکسته و افتاده» نسبت دهند و از این اتفاق تلخ، بستری برای پیشبرد طرحهای قدیمیِ بهرهبرداری چوب از جنگلهای بکر بسازند. این در حالی است که بر اساس شواهد میدانی، مطالعات کارشناسی و تجربه چند دههای مدیریت حریق در ایران و جهان، حدود ۹۰ درصد آتشسوزیهای جنگلی در کشور منشأ انسانی دارند و ناشی از بیاحتیاطی، خطای انسانی، یا فعالیتهای مخرب در حاشیه و درون جنگلها هستند. نسبتدادن این حریقها به «چوب افتاده و ..»، نه تحلیل علمی است و نه رویکردی منطبق بر واقعیتهای اکولوژیک؛ بلکه زمینهسازی برای باز کردن مسیر بهرهبرداری از جنگلهای باستانی کشور است.
سوخت اصلی آتشهای جنگلی در ایران، علفهای خشک و لایه سطحی جنگل است؛ نه تنههای افتاده. درختان شکسته و افتاده معمولاً رطوبت بالاتری دارند، دیرسوزترند و بهعنوان «سوخت اولیه» عمل نمیکنند. حتی در بسیاری موارد نقش سد حرارتی دارند و از گسترش سریع شعله جلوگیری میکنند. از طرفی حذف درختان شکسته و افتاده…، چرخه بومسازگان را مختل میکند. این چوبها زیستگاه صدها گونه حشره، قارچ، پرنده و پستاندارند؛ منبع ذخیره آب، مواد غذایی و کربن در جنگل محسوب میشوند و نقشی کلیدی در تجدید حیات طبیعی بومسازگان دارند. حذف آنها جنگل را فقیرتر، خشکتر و آسیبپذیرتر میکند
در مدیریت پایدار جنگل در کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و ژاپن،… سیاست اصلی حفظ چوب مُرده است نه حذف آن. باید توجه داشت که کاهش خطر حریق در جهان با پایش دقیق، آموزش جوامع محلی، مدیریت بازدیدکنندگان و تجهیز نیروهای تخصصی بهدست آمده، نه با برداشت چوب!
پیامدهای این روایت انحرافی این است که وقتی مسئله بهطور غلط به «چوب شکسته و افتاده» تقلیل داده میشود، دو خطر اساسی شکل میگیرد: مسئولیت انسانیِ حریقها کمرنگ یا پنهان میشود و طبیعت متهم اصلی معرفی میشود همچنین حامیان برداشت چوب از بحران برای مشروعیتبخشی به بهرهبرداری در جنگلهای بکر استفاده میکنند.
این مسیر میتواند سرنوشت جنگلهای کهنسال ایران را بهسوی غارت و تاراج سوق دهد؛ آن هم با توجیهی غیرعلمی مانند «برداشت میکنیم تا آتش کمتر شود».
به جای دستاندازی به سرمایه طبیعی کشور با بهانه آتشسوزی، باید بر اصول علمی مدیریت حریق تمرکز کرد. تقویت مدیریت پیشگیری، ایجاد و نگهداری آتشبُرها، پایش مداوم و سامانههای هشدار، آموزش جوامع محلی و گردشگران، تجهیز نیروهای عملیاتی و هوایی و برخورد جدی با عاملان و بیاحتیاطیها مهمترین اقدامات به شمار میروند.
برای حفظ روند طبیعی جنگل بهعنوان سرمایه بومسازگان، نباید اجازه داد آتشسوزیها به بهانهای برای برداشت چوب تبدیل شوند. جنگلهای بکر، سرمایههای بیننسلیاند، نه انبار چوب. تجربه جهانی و دانش بومشناسی نشان میدهد که منشأ اصلی خطر، مدیریت انسانی است نه وجود درختان افتاده. در روزگاری که طبیعت بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار دارد، ضروری است که روایتهای نادرست اصلاح شود تا هیچکس نتواند پشت دود یک حادثه، برنامههای چوببری را پنهان کند.
در پایان تاکید میکنم بهجای گامنهادن در این مسیر بنبست و نادرست، ضروری است که طرح ملی مدیریت پایدار جنگلهای کشور بر پایه اصول علمی و بومشناختی تدوین و بدون تأخیر اجرا شود تا آینده جنگلهای بکر و کهنسال ایران از مسیر حفاظت تضمین شود نه بهرهبرداری نادرست.»
قسمت آخر «پامپ» نه یک گفتوگوی معمولی، بلکه صحنهای برای نمایش تنش میان نسلها، بازتعریف…
دیدار اخیر رئیسجمهور با فعالان سیاسی، بار دیگر این پرسش را زنده کرد که آیا…
پس از سالها تکرار کشندهای قرمز و مرگومیر گسترده آبزیان، پروژه جمعآوری فاضلاب بندرعباس روزنهای…
زن سالمند ۷۵ سالهای که تنها برای انجام کاری ساده از خانه خارج شده بود،…
بازپسگیری رجا پس از سالها بلاتکلیفی، نه نشانه اصلاح ساختاری است و نه پایان یک…