به گزارش سرمایه فردا،خاورمیانه دیگر آن منطقهای نیست که امنیتش را به پایگاههای آمریکایی یا پیمانهای سنتی گره بزند. حمله اسرائیل به قطر، با وجود حضور نظامی واشنگتن، نشان داد که تهدیدات جدید نیازمند بازدارندگیهای جدیدند. در این میان، پاکستان قدرت هستهای جهان اسلام از حاشیه جنوب آسیا به متن خلیج فارس آمده است. توافقات دفاعی با عربستان و بحرین، نهتنها نشانهای از تغییر موازنههای منطقهایاند، بلکه بازتابی از رقابت قدرتهای جهانی در بازطراحی نظم امنیتی خاورمیانه هستند.
وزارت دفاع بحرین در بیانیهای از برگزاری نشست همکاری نظامی با پاکستان در منامه خبر داد. در این بیانیه آمده است که «بیست و یکمین نشست کمیته مشترک همکاریهای نظامی بحرین و پاکستان روز چهارشنبه در ستاد فرمانده نیروی دفاع بحرین برگزار شد.» پیشتر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان توافقنامه دفاعی راهبردی مشترک امضا کردهاند. عربستان و پاکستان در این توافقنامه تاکید کردند که تجاوز به هرکدام از آنها، تجاوز به هر دو کشور به شمار میرود.
خاورمیانه در حال تجربه یکی از پیچیدهترین دورانهای امنیتی خود در دهههای اخیر است. حمله اسرائیل به قطر، که حتی حضور بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در این کشور نتوانست مانع آن شود، نقطه عطفی در تغییر نگاه کشورهای عربی خلیج فارس به معادلات امنیتی منطقه بود. این حمله نشان داد که اتکا به تضمینهای امنیتی واشنگتن دیگر پاسخگوی تهدیدات نوظهور نیست و نظم امنیتی مبتنی بر اتحادهای سنتی در حال فروریختن است.
در چنین فضایی، پاکستان به عنوان تنها قدرت هستهای جهان اسلام و کشوری خارج از معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه، اکنون به یکی از بازیگران کلیدی این معادلات تبدیل شده است. موقعیت جغرافیایی پاکستان در جنوب آسیا و شبهقاره، آن را تا پیش از این از درگیریهای مستقیم خاورمیانه دور نگه داشته بود، اما مجموعهای از تحولات امنیتی و دفاعی باعث شده است که اسلامآباد به شکل بیسابقهای درگیر تحولات خلیج فارس و منازعات منطقهای شود.
از سوی دیگر، اسرائیل به عنوان تنها قدرت هستهای در خاورمیانه، در دو سال گذشته بعد از هفتم اکتبر با سیاستهای تهاجمی از جمله حملات مکرر به سوریه، لبنان، تهدید و تجاوز علیه برنامه هستهای ایران و حتی حمله به قطر، سطح تنشهای منطقهای را بهشدت افزایش داده است. این وضعیت زمینهساز احتمال یک موازنه هستهای جدید در منطقه شده است؛ موازنهای که با ورود پاکستان به عنوان قدرت اتمی جهان اسلام میتواند معادلات بازدارندگی در برابر اسرائیل را تغییر دهد.
البته بعید است که این موازنه به درگیری مستقیم هستهای منجر شود؛ همانگونه که در جنگ اوکراین هم مشاهده شد، قدرتهای هستهای بهشدت محتاطاند که وارد منازعات مستقیم هستهای نشوند. با این حال، وجود دو قدرت هستهای در یک جغرافیای پرتنش مانند خاورمیانه، حتی اگر یکی از آنها خارج از محدوده جغرافیایی سنتی منطقه تعریف شده باشد، بیتردید سطح بازدارندگی و پیچیدگیهای امنیتی را بهشدت افزایش خواهد داد. این همان نقطهای است که حضور پاکستان را به یک متغیر تعیینکننده در معادلات امنیتی خاورمیانه تبدیل میکند.
وزارت دفاع بحرین از برگزاری نشست همکاری نظامی با پاکستان خبر داده و این در حالیست که عربستان سعودی نیز توافق دفاعی راهبردی با اسلامآباد امضا کرده است. این توافقات با تأکید بر اصل «حمله به یکی، حمله به هر دو» شباهت زیادی به ماده ۵ ناتو دارند. عربستان تلاش دارد از توان هستهای پاکستان بهعنوان سپر دفاعی استفاده کند، در حالیکه اسلامآباد با ورود به معادلات امنیتی خاورمیانه، نقش تازهای در منطقه ایفا میکند. کارشناسان معتقدند این همکاریها بازتابی از رقابت چین و آمریکا در ساختار دفاعی پاکستان و نظم جدید امنیتی خلیج فارس است
توافقات دفاعی اخیر میان عربستان و پاکستان و همچنین نشست همکاری نظامی بحرین و اسلامآباد، مرحله جدیدی از همکاریهای امنیتی میان کشورهای عربی و تنها قدرت هستهای جهان اسلام را رقم زده است. این توافقات بهویژه با تأکید بر اصل «حمله به یکی از طرفین به مثابه حمله به طرف دیگر» شباهت زیادی به ماده ۵ ناتو دارند. این ماده در پیمان آتلانتیک شمالی به این معناست که هرگونه حمله به یکی از اعضا، حمله به کل اعضا تلقی میشود و پاسخ جمعی را در پی خواهد داشت.
عربستان سعودی تلاش دارد در چارچوب این توافقات، به نوعی «سپر دفاعی اتمی» پاکستان را در خدمت امنیت خود بگیرد. به عبارت دیگر، اگر حملهای علیه عربستان صورت گیرد، اسلامآباد با تکیه بر توان هستهای و ارتش قدرتمند خود نقش بازدارندهای ایفا کند. در واقع، ریاض به دنبال این است که از طریق این توافقات، نوعی تضمین امنیتی فراتر از تعهدات آمریکا به دست آورد و در برابر تهدیدات احتمالی، بهویژه از سوی اسرائیل، یک پشتوانه هستهای داشته باشد.
اما این توافقات بیشتر ماهیتی یکطرفه دارند. اگرچه در متن توافق دفاعی بر اصل مقابله مشترک با هرگونه تجاوز تأکید شده است، اما بعید به نظر میرسد که در صورت وقوع جنگی میان پاکستان و هند، عربستان حاضر باشد یا حتی بتواند وارد این درگیری شود. روابط رو به رشد عربستان با هند، بهویژه در حوزههای اقتصادی و انرژی، به گونهای است که ریاض ترجیح میدهد از منازعات جنوب آسیا فاصله بگیرد. به همین دلیل، این توافق دفاعی عملاً بیشتر به سود عربستان تعریف شده تا پاکستان؛ زیرا اسلامآباد از نظر اقتصادی و تجاری تا حد زیادی به حمایتهای مالی و سرمایهگذاریهای کشورهای ثروتمند خلیج فارس وابسته است و این موضوع باعث میشود نقش آن در این همکاریها بیشتر جنبه تضمین امنیتی برای طرف عربی داشته باشد تا برعکس.
با این حال، همین نقش یکطرفه هم برای عربستان اهمیت راهبردی دارد. ریاض با این توافقات میخواهد به واشنگتن این پیام را برساند که دیگر حاضر نیست امنیت خود را صرفاً به آمریکا گره بزند و به دنبال تنوعبخشی به شرکای امنیتی خود است. این روند همچنین نشاندهنده شکلگیری نظمی جدید در معادلات دفاعی خلیج فارس است؛ نظمی که در آن، قدرتهای غیرغربی همچون پاکستان و حتی در لایههای بعدی چین، نقش پررنگتری خواهند داشت.
در پی حملات اسرائیل و تضعیف نقش امنیتی آمریکا در خاورمیانه، کشورهای عربی بهدنبال جایگزینهای راهبردی برای تضمین امنیت خود هستند. پاکستان، بهعنوان تنها قدرت هستهای جهان اسلام، با توافقات دفاعی جدید با عربستان و بحرین، وارد معادلات امنیتی منطقه شده است. این همکاریها، اگرچه به سود طرف عربی تعریف شدهاند، اما نقش اسلامآباد را بهعنوان متغیر بازدارنده در برابر تهدیدات منطقهای تقویت میکنند. در این میان، رقابت چین و آمریکا بر ساختار دفاعی پاکستان، این معادلات را از سطح منطقهای به عرصه جهانی ارتقا داده است
یکی از ابعاد مهم ورود پاکستان به معادلات امنیتی خاورمیانه، تأثیر بازیگران بزرگ بینالمللی بر ساختار دفاعی و امنیتی این کشور است. پاکستان از یکسو متحد دیرینه ایالات متحده بوده و سالها به عنوان شریک راهبردی واشنگتن در جنوب آسیا شناخته میشد. کمکهای نظامی و اقتصادی آمریکا به اسلامآباد، بهویژه در دوران جنگ سرد و جنگ افغانستان، نقش مهمی در تقویت ارتش پاکستان و زیرساختهای دفاعی این کشور ایفا کرد.
اما از سوی دیگر، در دو دهه اخیر چین به عنوان شریک اصلی پاکستان در حوزههای اقتصادی، نظامی و فناوری ظهور کرده است. پروژه عظیم «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» که بخشی از ابتکار کمربند و جاده پکن است، نه تنها روابط اقتصادی دو کشور را گسترش داده، بلکه زمینه همکاریهای دفاعی و امنیتی را نیز فراهم کرده است. انتقال فناوریهای موشکی و هستهای، آموزشهای نظامی مشترک و سرمایهگذاری در صنایع دفاعی پاکستان از جمله عرصههایی است که نقش چین را در ساختار امنیتی اسلامآباد پررنگتر کرده است. کما اینکه در سایه این روابط دفاععی اسلام آیاد – پکن بود که پاکستانی ها در جنگ چهار روز با هندی ها موفق شدند.
این دوگانگی میان نفوذ آمریکا و چین در پاکستان، اکنون در معادلات خاورمیانه نیز بازتاب پیدا میکند. ورود اسلامآباد به همکاریهای دفاعی با کشورهای عربی میتواند از یکسو با منافع واشنگتن در منطقه همسو باشد، چراکه آمریکا همچنان به دنبال مهار هر اقدامی علیه امنیت اسرائیل و مدیریت امنیت خلیج فارس است. اما از سوی دیگر، چین نیز با حمایت از این روند میتواند نفوذ ژئوپلیتیک خود را از جنوب آسیا به خاورمیانه گسترش دهد و در کنار همکاریهای اقتصادی، در حوزه امنیتی نیز نقشآفرین شود.
به همین دلیل، معادلات جدیدی که با ورود پاکستان به خاورمیانه در حال شکلگیری است، تنها به روابط دوجانبه اسلامآباد و کشورهای عربی محدود نمیشود، بلکه بازتابی از رقابت قدرتهای بزرگ جهانی در این منطقه نیز هست. چین و آمریکا هر دو در ساختار دفاعی و امنیتی پاکستان نقش دارند و همین موضوع باعث میشود هرگونه تغییر در رویکرد اسلامآباد، پیامدهایی فراتر از سطح منطقهای داشته باشد.
دیدار رجب طیب اردوغان با دونالد ترامپ در کاخ سفید، بار دیگر روابط پرتنش و…
در حالیکه رشد قیمت مسکن در سال جاری به ۵ درصد محدود شده، تورم اجارهبها…
عبدالمجید سعادتنژاد، مدیرعامل شرکت نوین معتمد اقتصاد ایرانیان، از راهاندازی سامانه «همیار مؤدی» و ارائه…
نشانههایی از اصلاح بازار مجدد در روزهای آتی دیده میشود. همزمان، طلا با ادامه روند…
با رسیدن نرخ دلار به سقف کانال ۹۰ هزار تومان و تداوم تنشهای منطقهای، سرمایهگذاران…
درک صحیح از قیمت دلاری داراییها، بهویژه طلا، میتواند نقش مهمی در جلوگیری از معاملات…