به گزارش سرمایه فردا، سریال معاویه مشابه سریالی است که در سال ۲۰۱۰ توسط یک موسسه کویتی به نام “المهاب” و با همکاری شبکه “روداناک” تولید شده است، رویکردی مستندگونه دارد و تلاش میکند تاریخ اسلام را با دقت بالا و بر اساس منابع متعدد روایت کند. با این حال، حجم بالای استنادها و جزئیات تاریخی در قسمتهای ابتدایی، جذابیت دراماتیک اثر را کاهش داده و ممکن است برای مخاطبان عام خستهکننده باشد. این سریال با محوریت قتل خلیفه سوم آغاز شده و در ادامه به واقعه عاشورا پرداخته است. روایتی که از یزید در این اثر ارائه میشود، به گونهای است که او را محصول جبر تاریخی جلوه داده و مسئولیت مستقیم قتل امام حسین (ع) را از او سلب میکند.
در مقابل، سریال دوم از نگاه مستند فاصله گرفته و بر جذابیتهای دراماتیک تمرکز دارد. برخلاف سریال اول که امام علی (ع) را بهعنوان مشاوری در ساماندهی اوضاع پس از قتل خلیفه سوم معرفی میکند، در این اثر، شخصیت امام علی (ع) با رویکردی عافیتطلبانه بازنمایی شده و حتی در صلح امام حسن (ع) با معاویه، امام حسن (ع) را فردی معرفی میکند که بیشتر به بیتالمال کوفه علاقه دارد تا مبارزه و جنگ.
این دو سریال تلاش دارند روایت متفاوتی از تاریخ اسلام ارائه دهند و در مواردی، دیدگاههای سیاسی و اجتماعی امروز را در قالب بازخوانی تاریخی بیان کنند. محوریت اقتصادی و قدرتطلبی بهعنوان عوامل اصلی درگیریهای صدر اسلام مطرح شده و حتی نقش یهودیان، مانند عبدالله یمنیه، در تحریک فتنههای داخلی مورد توجه قرار گرفته است.
از دیگر نکات قابلتوجه در این آثار، بازنمایی معاویه بهعنوان حاکمی دموکراتیک است؛ شخصیتی که آزادی بیان را گسترش داده و جهان اسلام را به سمت تمدن و توسعه هدایت کرده است. در این روایت، حتی قتل خلیفه سوم نیز در فضایی آزاد و دموکراتیک رخ داده و معاویه بهعنوان چهرهای مدرن و کارآمد معرفی شده است. برخی معتقدند این تصویرسازی از معاویه، به نوعی تلاشی برای مشروعیتبخشی به سیاستهای امروز عربستان سعودی و شخص محمد بن سلمان است.
در نهایت، این دو سریال، بهرغم مخالفتهای گسترده از سوی رهبران شیعه، برخی کشورهای اسلامی و رسانههای ملی، به نمایش درآمدهاند و نشاندهنده اهمیت نبرد روایتها در دنیای امروز هستند. تحریم یک روایت تاریخی تنها یک راهحل موقت است؛ در مقابل، تولیدات رسانهای جایگزین، همراه با روایتهای مستند و دقیق، میتوانند ابزار مؤثرتری برای حفظ حقیقت تاریخی باشند.
فراتر از تحلیل یک سریال، ضروری است که جایگاه خودمان را در جهان امروز بشناسیم. باید بررسی کنیم که آیا عملکرد مطلوبی داشتهایم این موضوع بسیار مهمتر از صرفاً نقد یک اثر سینمایی است. همچنین باید توجه داشت که پشت این سریالها سرمایهگذاریهای بزرگی وجود دارد؛ برای مثال، تولید سریال اول با بودجهای بین ۳ تا ۷ میلیون دلار انجام شده، در حالی که سریال دوم با سرمایهگذاری هنگفتی به میزان ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شده است. این میزان بودجه و حمایت مالی نشان میدهد که هدف از تولید این آثار، فراتر از یک روایت تاریخی صرف است، بلکه با یک هدفگذاری راهبردی و بلندمدت همراه است.
اثرگذاری این فیلم انکارناپذیر است. جلسهای مانند این، نشاندهنده توجه و واکنش گسترده به آن است و این خود گواهی بر تأثیرگذاری فیلم محسوب میشود، حتی اگر برخی نگران پیامدهای آن باشند. از دیدگاه من، بهعنوان دانشآموخته تاریخ تشیع، بررسی این اثر از زاویهای غیرکلیشهای ضروری است. برخلاف برخی نظرات، این فیلم تنها مبتنی بر یک روایت خاص اهل سنت نیست، بلکه در برخی موارد، روایتهایی نزدیک به دیدگاه شیعی را نیز ارائه داده است. البته، در جاهایی نیز سکوت و حذفهایی آشکار دیده میشود، مانند موضوع عدم بیعت با یزید در سفر معاویه که یکی از چالشهای مهم تاریخ اسلام است و در این فیلم بهطور کامل نادیده گرفته شده است.
هر اثر هنری یک هدف را دنبال میکند. این هدف میتواند صرفاً خلق زیبایی هنری باشد، اما با توجه به ضعفهای فنی این فیلم، که حتی با بهرهگیری از بازیگران مطرح نیز نتوانسته به یک اثر هنری برجسته تبدیل شود، این گزینه منتفی است. هدف دیگر سریال معاویه میتواند بازنمایی بخشی از تاریخ اسلام باشد، اما فیلم “معاویه” حتی در ارائه روایتهای اهل سنت نیز کامل عمل نکرده و بسیاری از وقایع مهم را حذف یا با سرعت از آن عبور کرده است. همچنین، اگر هدف فیلم معرفی یک شخصیت محوری در تاریخ اسلام بود، گزینههای بهمراتب مهمتری مانند عمر بن خطاب برای چنین پروژهای وجود داشتند. معاویه، با وجود نقشآفرینی در تاریخ اسلام، اولویت اول برای ساخت یک اثر تاریخی محسوب نمیشود.
پس هدف واقعی این فیلم چیست؟ سه هدف اصلی را میتوان برای آن در نظر گرفت. نخست، توجیه تاریخی برای پارادایم شیفت محمد بن سلمان، همانگونه که معاویه در تاریخ اسلام با تغییرات بنیادین، دوران سادهزیستی اسلامی را به عصر سلطنت و اشرافیگری منتقل کرد، بن سلمان نیز در حال ایجاد یک تحول ساختاری در عربستان است. این فیلم، با ارائه تصویری تاریخی، تلاش میکند سابقهای تاریخی برای این تغییرات ایجاد کند.
دوم، موجهسازی شخصیت معاویه، زیرا حتی در میان اهل سنت، درباره معاویه اجماع کاملی وجود ندارد و او چهرهای بحثبرانگیز است. این فیلم تلاش کرده تا تصویری متعادلتر و مطلوبتر از او ارائه دهد و از اختلافات تاریخی بکاهد. سوم، کاهش اختلافات میان شیعه و سنی، بهطوری که در نامههای تاریخی امام علی (ع) به معاویه، اختلافات اساسی میان این دو شخصیت کاملاً روشن است اما فیلم این تضادها را تا حد زیادی محو کرده تا زمینهای برای ارائه عربستان بهعنوان رهبر جهان اسلام فراهم شود.
یکی از جنبههای مهم این فیلم، شباهت آن با مدل حکومتی عربستان امروز است. همانطور که تشریفات پرزرقوبرق، ابزار نمایش قدرت محسوب میشود، فیلم “معاویه” نیز حکومتی را به تصویر میکشد که بر پایه ثروت و اشرافیگری بنا شده است. این مدل کاملاً با ذات اسلام که بر حکومت بر دلها تأکید دارد، در تضاد است. فیلم تلاش میکند این دیدگاه را مشروع جلوه دهد و نشان دهد که مدل حکومتی عربستان، ریشهای تاریخی دارد.
یکی از مهمترین پیامدهای این فیلم، شکلگیری سؤالات و شبهات جدید در میان جوانان و مخاطبان است. در میان برخی جوانان مصری، این تصور شکل گرفته که امام علی (ع) در طول خلافت کوتاه خود دائماً درگیر جنگ برای اخذ بیعت بوده و بنابراین هرگز خلیفه واقعی نبوده است؛ در نتیجه، معاویه باید خلیفه سوم یا چهارم محسوب شود. چنین استدلالهایی نشاندهنده اثرگذاری فیلم در بازسازی تاریخ و تغییر برداشتهای عمومی است. همچنین، برخی روایات که شیعیان آنها را پذیرفتهاند، مانند نقش عبداللهبنسبأ در فتنههای صدر اسلام، توسط برخی علمای کویتی کاملاً انکار شده و در مقابل، عمار یاسر را مسئول این تحولات معرفی کردهاند.
در این فیلم، شخصیت معاویه بهگونهای نمایش داده شده که با اسناد تاریخی تفاوتهای آشکار دارد. در منابع معتبر، معاویه چهرهای شکمباره و از نظر فیزیکی نامتناسب داشته، اما در سریال، او جوانی ورزشکار و پرتحرک به تصویر کشیده شده که در نبردها مهارت دارد. چنین تغییراتی، کاملاً هدفمند و با تأثیرگذاری بر ناخودآگاه مخاطب طراحی شده است تا بهطور غیرمستقیم، شباهتی میان او و رهبران امروز عربستان ایجاد کند.
از نظر جزئیات تاریخی نیز تناقضهایی وجود دارد. برای مثال، حضرت علی (ع) در تاریخ با شمشیر ذوالفقار شناخته میشود، اما در این سریال هیچ نشانی از آن وجود ندارد. همچنین، نحوه پوشش و آرایش شخصیتهای زن هیچ شباهتی به دوران صدر اسلام ندارد و بیشتر برای جذابیت بصری و ایجاد کشش در مخاطب طراحی شده است.
در نهایت، این فیلم، بیش از آنکه یک روایت تاریخی باشد، ابزاری رسانهای برای تحقق اهداف سیاسی است. با توجه به روند افزایش تولیدات مشابه، ضرورت ارائه روایتهای معتبر و مستند بیش از پیش احساس میشود تا بتوان در برابر جریانهای تحریفکننده تاریخ، جایگزینی قابلاعتماد ارائه کرد.
دین اسلام و مذهب تشیع از استحکام و گستردگی کافی برخوردارند. اگر ایمان و اعتقادات با پخش یک سریال متزلزل شوند، باید در اصل باورها تجدید نظر کرد. به همین دلیل، بهتر است با دیدگاهی انتقادی و منصفانه به این سریال نگریست، نظرات مختلف را شنید و بدون تعصب به تحلیل آن پرداخت. اتفاقاً این سریال، موضع شیعیان و مظلومیت امام علی (ع) را تقویت میکند. اگر اهل سنت نیز با نگاهی بیطرفانه به آن توجه کنند، متوجه خواهند شد که معاویه حتی در بین بسیاری از آنها جایگاه مثبتی ندارد.
معاویه یکی از بنیانگذاران اسلام تاریخی است؛ اما اسلام تاریخی، در نقطه مقابل اسلام حقیقی قرار دارد. اسلام حقیقی بر مدارا، عدالت و سعادت انسانها تأکید دارد، در حالی که معاویه تفکری را در اسلام بنا نهاد که در آن، دستیابی به قدرت و حکومت با هر وسیلهای جایز شمرده شد. اگرچه سازندگان این سریال مدافع معاویه هستند، اما نتوانستهاند خیانتهای او به اسلام و سبک زندگی اشرافی که در جامعه اسلامی رواج داد را پنهان کنند. در سراسر فیلم، دغدغه اصلی معاویه گسترش حکومت است؛ حال، چه به اسم اسلام و چه با استفاده از هر ابزار و روشی که برای دستیابی به این هدف لازم باشد.
سریال “معاویه” به روشنی نشان میدهد که سبک زندگی معاویه، برخلاف مسیر خلفای راشدین بوده است. حتی سه خلیفه پیش از امام علی (ع)، این شیوه اشرافیگری را انتخاب نکردند و هر یک، تا حدی سیره پیامبر اسلام را ادامه دادند. بهویژه خلیفه دوم، عمر، که زندگی سادهای داشت. در مقابل، عثمان روند اشرافیگری را آغاز کرد که سرانجام با شکلگیری حکومت امویان به اوج رسید.
یکی دیگر از نکات مهم فیلم، تناقض در ادعاهای معاویه است. او ادعا میکرد که برای خونخواهی عثمان قیام کرده است، اما در حقیقت، هدف اصلی او پایهگذاری حکومت سلطنتی بود. این اقدام، دومین انحراف بزرگ در تاریخ اسلام پس از واقعه سقیفه محسوب میشود. سقیفه، نخستین نقطه انحراف بود، جایی که مصلحت، جایگزین حق شد و علیرغم نص پیامبر اسلام، امام علی (ع) از خلافت کنار گذاشته شد. دومین انحراف نیز توسط معاویه رقم خورد که خلافت اسلامی را به سلطنت تبدیل کرد. این روند به هیچ عنوان با اصول اسلام و سیره پیامبر سازگار نبود؛ چراکه هیچیک از پیامبران، فرزندان خود را بهعنوان جانشین منصوب نکردند.
نکته کلیدی در این سریال، تناقضهای رفتاری معاویه است. او ابتدا ادعا میکند که در برابر خلیفه زمان خود—عثمان—قیام نکرده است، اما پس از خلافت امام علی (ع)، خود علیه خلیفه قانونی به مخالفت برمیخیزد. با وجود تأکید بر لزوم برخورد با قاتلان عثمان، چگونه است که خود او در برابر امام علی (ع) ایستادگی میکند و حاضر است از هر ابزاری برای حفظ قدرت استفاده کند؟ این رفتار نشان میدهد که هدف معاویه نه اجرای عدالت، بلکه حفظ قدرت فردی بود.
معاویه برخلاف روح اسلام که بر رشد انسانها و ایجاد جامعهای سالم تأکید دارد، بهدنبال تثبیت قدرت خود از طریق ایجاد سلطنت و انتقال آن به فرزندانش بود. او مسیر تاریخی اسلام را تغییر داد و آن را از یک نظام دینی و مردمی به نظامی سلطنتی و موروثی تبدیل کرد.
با این تفاسیر، ما نباید از تولید چنین سریالهایی نگران باشیم. اگر به استحکام و حقیقت تشیع ایمان داریم، هیچ روایت تحریفشدهای نمیتواند آن را از بین ببرد. آنچه اهمیت دارد، داشتن سواد رسانهای، تحلیل عمیق و روشنگری در برابر چنین تولیداتی است. برگزاری نشستهایی مانند این، نقش مهمی در تبیین و روشنگری درباره مسائل تاریخی و سیاسی دارد. فهم درست تاریخ و ارائه آن به شیوهای مستند و متقن، بهترین ابزار در برابر روایتهای تحریفشده است
جدال فرماندار کالیفرنیا و ترامپ بر سر استفاده از گارد ملی برای سرکوب مخالفان منجر…
ماسک و دونالد ترامپ دو رفیق گرمابه و گلستان بودند که خیلی زود بر سر…
حضور میلیونی شهروندان ایرانی در جشن غدیر در شرایطی که جنگ آغاز شده است نشان…
بیانیه مدیرعامل شرکت پتروشیمی پردیس در خصوص محکومیت جنایات اخیر رژیم صهیونیستی و ادای احترام…
مردم می گویند رژیم صهیونیستی در شرایطی ایران را مورد این هدف قرار داد که…
در حالیکه شورای حکام صرفاً با صدور قطعنامه نمیتواند فرآیند مکانیسم ماشه را فعال کند،…